بخشی از مقاله
چکیده:
این تحقیق به بررسی رابطه دوگانگی درمدیریت اجرایی و احتمال فروریختن قیمت سهام،در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع نظری و به لحاظ روش شناسی از نوع تحلیلی- مقایسهای می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شرکتهای فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران می باشند و حجم نمونه نیز شامل 114 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار میباشد. متغیرمستقل این پژوهش"دوگانگی مدیرعامل" و "عدم تقارن اطلاعاتی" میباشد. متغیروابسته پژوهشنیز ریسک سقوط آتی قیمت سهام است. به منظورمحاسبات مربوط به فرضیات و آزمون آنها از نرم افزارهای Excel و eviews استفاده میشود. روش-های آماری مورد استفاده در این پژوهش، آمارتوصیفی، رگرسیون، آزمون تی - T.test - ، ضریب تعیین خواهد بود . نتایج آزمون فرضیات نشان داد دوگانگی مدیرعامل باعث افزایش احتمال فروریختن قیمت سهام می شود. و همچنین بین دوگانگی مدیر عامل درشرکتهای دارای عدم تقارن اطلاعاتی و احتمال فروریختن قیمت سهام رابطه وجود دارد.
کلمات کلیدی: دوگانگی مدیریت، قیمت سهام، عدم تقارن اطلاعاتی
مقدمه
شرکت ها به عنوان واحدهای اقتصادی به دنبال سودآوری و دستیابی به ثروت بیشتر هستند. به دلایل مختلف که مهم ترین آن جدایی مالکیت از مدیریت است شرکت ها علاوه بر انجام فعالیت اقتصادی، وظیفه پاسخگویی به افراد بیرون از شرکت را نیز به عهده دارند. ترجیحات و منافع متضاد اشخاص یا گروه ها از موضوعاتی است که در آموزه های علم اقتصاد بر آن تاکید می گردد. تضاد منافع زمینه ساز اقداماتی است که یک یا هردو طرف قرار داد را ترغیب به اقداماتی در جهت منافع شخصی و برخلاف منافع طرف مقابل می نماید. شرح این ارتباطات و تبعات آن در چارچوب تئوری کارگزاری مطرح می گردد. تئوری کارگزاری به مشکلات نمایندگی ناشی از تضاد منافع در قراردادها میان مدیران از یکطرف و مالکان و سایر ذینفعان از طرف دیگر می پردازد. وجود مدیریت قوی، با ثبات و کارآفرین در یک شرکت روی قیمت سهام اثر زیادی دارد. بعضی از شرکتها با تعویض مدیر قوی خود با کاهش قیمت سهام روبهرو شدهاند و بالعکس بدیهی است مدیریت قوی و هوشمند میتواند تمام پارامترهای فوق را متاثر و شرکت را متحول کند.
بیان مسئله
مدیران از مزیت هایی برای بیش اظهاری عملکرد مالی شرکت از طریق مخفی کردن اخبار بد تا هر زمان که ممکن باشد از سرمایه گذاران به دلیل دغدغه های مربوط به کارکنان و جبرانی در کوتاه مدت، بهره می برند - بال، 2009؛ گراهام، 2005؛ کوتاری و همکاران، . - 2009 با این وجود اگر اخبار بد تا سطح آستانه بحرانی روی هم انباشته شوند، ادامه مخفی کاری این اخبار می تواند بسیار پرهزینه و یا حتی غیر ممکن باشد،و مدیران سر تسلیم فرود می آورند. به یکباره شوک های منفی ناگهان در میان همه پخش می شود، که سبب بالا رفتن ریسک فروریختن قیمت سهام می گردد که در توزیع سهام شرکت نمود پیدا می کند که زمان توزیع و بازگشت سهام را طولانی می کند - هاتان و همکاران، 2009؛ جین و میرز، . - 2006
در این تحقیق ما تأثیر دوگانگی مدیریت اجرایی - CEO - بر روی ریسک فروریختن قیمت سهام در آینده را بررسی می نمائیم. دوگانگی مدیریت اجرایی به ساختاری از رهبری هیأت مدیره اطلاق می گردد که در آن مدیر عامل - CEO - ریاست هیأت مدیره - COB - را نیز بر عهده دارد - یانگ و ژائو، . - 2014 که این موقعیت می تواند به مدیر عامل مزیت فوق العاده ای را برای بیش اظهاری عملکرد مالی شرکت و مخفی کردن اخبار بد بدهد. افزون بر این، در چارچوب نظریه سازمانی، یک هیأت مدیره اغلب بعنوان خط مقدم دفاعی سهامداران در مقابل مدیریت غیرقابل اعتماد شرکتها تعریف می شود - ویسباخ، . - 1988
اگر چنانچه مدیر عامل شرکت ریاست هیأت مدیره آن را نیز خودش بر عهده داشته باشد، که به معنای آن است که مدیر عامل دوگانه دارای قدرت بیشتری برای کنترل و افشای اطلاعات حسابداری و مخفی کردن اخبار بد از سهامداران است. بعلاوه، دوگانگی مدیریت اجرایی همچنین می تواند ریسک فروریختن قیمت سهام از طریق منحرف ساختن تصمیمات سرمایه گذاری را افزایش دهد. بر مبنای کار تحقیقاتی بن میلیچ - 2010 - ، و بلک و لیو - 2007 - ، ما فرض را بر آن قرار می دهیم که دوگانگی مدیر عامل می تواند فروریختن قیمت سهام ناشی از فعالیتهای سرمایه گذاری را افزایش دهد که دلیل آن این است که مدیر عامل شرکت ریاست هیأت مدیره را نیز بر عهده دارد، که در این حالت قدرت و مزیت بیشتری برای شروع و ادامه دادن به پروژه های دارای NPV منفی دارد.
در این تحقیق ما قصد داریم تا نقش دوگانگی مدیر عامل - CEO - شرکت در بیش اظهاری عملکرد مالی شرکت و مخفی کردن اخبار بد و رابطه آن با احتمال فروریختن قیمت سهام شرکت را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. ضرورت انجام پژوهش با توجه به نقشی که مدیریت در ارزش آفرینی سهام شرکت دارد، موضوع تحقیق میتواند مدیران را قادر سازد که مفاهیم تئوریک را به طور روشن همراه با عمل در قالب یک تحقیق ارائه نماید. از نظر بسیاری از صاحبنظران دو بخش اصلی که میتواند منجر به سوددهی شرکتها شود یکی ساختار سرمایه و دیگری مدیریت است، که این دو مورد در بسیاری از موارد به منظور دستیابی به سود دست خوش تغییرات قرار گرفته است، مدیریت به خاطر تأثیرش روی ریسک و سوددهی شرکت و در نتیجه ارزش شرکت از اهمیت ویژهای برخوردار است. ضرورت دارد با انجام تحقیق بسیار شواهدی به دست آید تا مسائل پیش روی مدیران در انتخاب سیاستهای بهینه و ایجاد سودآوری مناسب با کمترین ریسک ممکن، مورد بررسی قرار گیرد.
مبانی نظری
بلک و کریستی - 1 - 2007، در توضیح چگونگی بروز پدیده سقوط قیمت سهام، نظریه اثرات اهرمی2 را ارائه کردند. این نظریه بیان میکند که کاهش - افزایش - در قیمت سهام یک شرکت، اهرمهای مالی و عملیاتی آن را افزایش - کاهش - میدهد و متقابلاً منجر به نوسان بازده سهام و این واکنش نامتقارن، چولگی منفی بازده سهام را به همراه دارد . بلانچارد و واتسون 3 - 1982 - در توضیح پدیده چولگی منفی بازده سهام، مدل حباب تصادفی قیمت سهام4 را مطرح کردند. بر اساس نظریه های مالی نوین، ارزش یک سهم با جمع ارزش فعلی جریانات نقدی آتی آن برابر است. همچنین بر اساس فرضیه بازار کارا، قیمت سهام در یک بازار کارا برابر یا در محدوده ارزش ذاتی آن در نوسان است. اما در بعضی مواقع براثر یک شوک - انتشار اطلاعات جدید و ... - ، قیمتها بدون هیچ توجیه بنیادی و اقتصادی افزایش مییابد و به عبارت دیگر قیمت سهام بهگونه چشمگیری افزایش مییابد. از این فرایند در ادبیات مالی تحت عنوان حباب قیمتی یاد میشود. بلانچارد و واتسون معتقدند که چولگی منفی بازده سهام یا سقوط قیمت سهام از ترکیدن حبابهای قیمتی ناشی میشود - بلانچارد، واتسون، . - 1982
فرنچ و همکاران - 1987 - وکمبل و هنشل 5 - 1992 - ، جهت تبیین پدیده سقوط قیمت سهام یا چولگی منفی بازده سهام، سازوکار نوسان معکوس6را مطرح کردند. بر اساس سازوکار نوسان معکوس، ورود اخبار - اطلاعات - جدید به بازار اعم از مطلوب و نامطلوب، منجر به افزایش نوسان بازار میشود و بنابراین صرف ریسک7 افزایش خواهد یافت. اگر چه این افزایش در صرف ریسک،تا حدودی اثر مثبت اخبار مطلوب - خوب - را کاهش میدهد اما اثر منفی اخبار نامطلوب - بد - را تقویت میکند. بنابراین کاهش قیمت سهام در اثر ورود اخبار نامطلوب به بازار نسبت به افزایش آن در اثر ورود اطلاعات مطلوب، بیشتر خواهد بود. این سازوکار منجر به چولگی منفی بازده سهام یا سقوط قیمت سهام میشود - کمپل، . - 1992 پوتربا و سامرس - 2010 - این سازوکار را مورد انتقاد قراردادند. آنان استدلال میکنند که نوسانات بازار ماهیتاً کوتاه مدت هستند و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که این نوسانات صرف ریسک را به گونه قابل ملاحظه تحت تاثیر قرار دهد - هانگ و استین،. - 2003
پیشینه پژوهش: تحقیقات خارجی
هوئینینگ چن - 2014 - در تحقیق به بررسی رابطه دوگانگی مدیریت اجرایی با عملکرد شرکتها در اتحادیه اروپا می پردازد. وی در این تحقیق اشاره می کند که در مقالات موجود در مورد دوگانگی مدیریت اجرایی، نظرات مخالف و موافق بسیاری در این خصوص اظهار شده است. وی اشاره می کند که معیار اصلی که برای قبول یا رد دوگانگی مدیریت اجرایی مد نظر قرار می گیرد همانا تأثیر آن بر عملکرد شرکت است. وی می افزاید که بر خلاف نظریه سازمانی که با دوگانگی مدیریت اجرایی مخالف است، نظریه مباشرت و نظارت با این دوگانگی موافق می باشد. در این تحقیق همچنین شواهد تجربی در مورد اهمیت تأثیر دوگانگی مدیریت اجرایی بر عملکرد شرکتهای ثبت شده در اتحادیه اروپا ارائه می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهند که تأثیر دوگانگی مدیریت اجرایی بر عملکرد شرکت ها دارد، مهم و قابل توجه نیست، که به معنای آن است که دوگانگی مدیریت اجرایی تأثیر قابل توجهی بر عملکرد شرکت های ثبت شده در اتحادیه اروپا ندارد.