بخشی از مقاله

چکیده:
تحقیق حاضر از نوع کاربردی و هدف از انجام تحقیق حاضر تبیین مکانیزم اثرگذاری سرمایهگذاران نهادی بر همزمانی قیمت سهام و ریسک ریزش قیمت سهام شرکتها میباشد. بدینمنظور از اطلاعات موجود در صورتهای مالی 147 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی 1387الی 1391 استفاده شدهاست.

در این راستا تاثیر متغیرهای دیگر همچون اندازه شرکت، اهرم مالی و بازده حقوق صاحبان سهام نیز کنترل شده است. نتایج حاصل از آزمون و بررسی فرضیههای پژوهش نشاندهنده تاثیر مثبت و معنیدار سرمایهگذاران نهادی بر همزمانی قیمت و ریسک ریزش قیمت سهام میباشد.

نتایج همچنین، بیانگر وجود ارتباط مثبت میان اندازه شرکت و همزمانی قیمت و از طرف دیگر، متغیرهای بازده حقوق صاحبان سهام، اهرم مالی، ضریب منفی چولگی بازده هفتگی سهام و بازده هفتگی سهام دارای ارتباط منفی و معکوس با همزمانی قیمت سهام میباشند. از دیگر یافتههای پژوهش این است که بازده حقوق صاحبان سهام، اندازه شرکت و اهرم مالی دارای ارتباطی معکوس با ریزش قیمت سهام میباشد.

-1 مقدمه
ازجمله موارد بسیار مهمی که در پژوهشهای داخلی کمتر به آن پرداخته شده است مبحث همزمانی قیمت میباشد. همزمانی قیمت، مقیاسی برای اندازهگیری مقدار نسبی اطلاعات خاص شرکت که در قیمت انعکاس یافته است، میباشد. از دیگر مواردی که در پژوهشهای چند سال اخیر بیشتر به چشم میخورد مبحث ریزش قیمت سهام میباشد. ریزش قیمت سهام پدیدهای است که در آن قیمت سهام دچار تعدیل شدید، منفی و ناگهانی میگردد. همواره در تحقیقات انجام شده پیرامون ریزش قیمت سهام دلایل متفاوتی برای این پدیده مطرح میگردد، اما در این میان دو جزء اصلی شناخته میشود:

اول مدیریت شرکت که به دلیل انگیزههای خودخواهانه - درجهت منافع شخصی خود - و یا خیرخواهانه - در جهت اهداف سازمان - اقداماتی در جهت بیشنمایی عملکرد شرکت انجام میدهد. این اقدامات از طریق مدیریت سود - به حداکثر رساندن سود، به حداقل رساندن سود و هموارسازی سود - ، فرار از مالیات، استمرار پروژههای با ارزش فعلی منفی و... صورت میپذیرد. نتیجه این اقدامات ایجاد حباب در قیمت سهام شرکت را در پی دارد، که عامل اصلی وقوع پدیده ریزش قیمت سهام میباشد.

دوم سیستم حسابداری و استفاده از آن در جهت انجام اقدامات فوق میباشد، که به مدیریت ابزار لازم برای انجام اقدامات فوق را میدهد. بنابراین میتوان چنین گفت که مالکان نهادی و سهامداران عمده، با توجه به نفوذ قابلملاحظه خود که در شرکتها دارند، میتوانند رویههای حسابداری و گزارشگری را تحت تاثیر خود قرار داده و از اطلاعات درونسازمانی بهنفع خود استفاده نمایند.

اما آنچه گفته شد صرفا نظرات و حدسیات ما میباشد و تاکنون پژوهشی در این رابطه، البته در ایران، انجام نشده است، بنابراین هدف اصلی از انجام این تحقیق، بررسی ارتباط میان همزمانی قیمت سهام، ریسک ریزش قیمت سهام و سرمایهگذاران نهادی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.

-2 اهمیت و اهداف پژوهش

با جدایی مالکیت از مدیریت در واحدهای اقتصادی، این مسئله به وجود می آید که آیا مدیران جهت دستیابی به منافع بیشتر خود، دست به اقدامات فرصت طلبانه میزنند و یا اینکه در جهت افزایش ثروت سهامداران، اقدام میکنند. عدم کنترل و نظارت مناسب بر عملکرد شرکت و مدیران ممکن است آثار عمدهای بر سرمایه سهامداران داشته باشد. در نتیجه ارزیابی عملکرد مدیریت، به عنوان نماینده سهامداران، ضرورت بیشتری پیدا میکند.

مدیران شرکتها ممکن است در یک دستکاری سود در جهت منافع شخصی به وسیله گزارش اعداد بر پایه تخمینهای غلط وارد شوند، که نشان داده شده است که ارزش مربوط بودن سود را کاهش میدهد - مارکارت و ویدمنٌ، . - 2004 این اقدامات مدیریت گاها میتواند متاثر از عوامل و فشارهای بیرونی باشد، بهطور مثال، سهامداران عمده، باتوجه به میزان قدرت و نفوذی که از طریق داشتن حق رای و یا دیگر موارد مشابه دارا میباشند، میتوانند مدیریت را تحت تاثیر خواستههای خود قرار دهند؛ که این موضوع میتواند منجر به عوامل مخربی در شرکت شود. با توجه به اهمیتی که قیمت بازار سهام در میان سرمایهگذاران دارد، باتوجه به مطالب مذکور هدف اصلی در این پژوهش، تعیین رابطه بین سرمایهگذاران نهادی با همزمانی قیمت و ریسک ریزش قیمت سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.

-3 مبانی نطری
-1-3 همزمانی در قیمت سهم

همزمانی در قیمت، مقیاسی برای اندازهگیری مقدار نسبی اطلاعات خاص شرکت که در قیمت انعکاس یافته است، میباشد. همزمانی قیمت دامنهای است که در آن بازده و صنعت، تفاوت بازده سهام در سطح شرکت را نشان میدهد. در این مدل که توسط رال بسط و توسعه داده شده است سعی میشود که با استفاده از مقیاسهای بازده و صنعت تفاوت بازده سهام در سطح شرکتها را مشخص نماید. هرچند تحقیقات گسترده و درخور توجهی در کشور در این زمینه به انجام نرسیده است، ولی امید است با انجام این پژوهش اهمیت ادبیات مربوط بهاین موضوع به فعالان بازارهای سرمایه معرفی و شناسانده شود

-2-3 سرمایهگذاران نهادی
سرمایهگذاران نهادی به اشخاص حقیقی یا حقوقی اطلاق میشود که تعداد قابل ملاحظهای از سهام عادی شرکت را در اختیار داشته باشند، مطابق با تعریف بوش - - 1998 مالکان نهادی شامل سرمایه گذاران بزرگ نظیر بانکها، شرکتهای بیمه، شرکتهای سرمایهگذاری و... هستند. سرمایهگذاران نهادی، در این پژوهش بهعنوان متغیر مستقل بهکار میرود. ما برای ارزیابی و محاسبه آن از طریق نسبت سهام تحت تملکشان بهدست آوردهاند، استفاده خواهیم کرد.

سرمایهگذاران نهادی را میتوان به دو دسته منفعل و فعال تقسیم کرد. سرمایهگذاران نهادی منفعل دارای گردش پرتفوی بالایی بوده و استراتژی معاملاتی لحظهای دارند. برای مثال، با یک خبر خوب سهام میخرند و با خبر بد سهام را میفروشند. برای این مالکان، قیمت جاری سهام بسیار مهم بوده، دارای دیدگاه کوتاهمدت و گذرا هستند و عملکرد جاری را به عملکرد بلندمدت شرکت ترجیح میدهند.

بنابراین، انگیزه زیادی برای نظارت بر مدیریت و داشتن نمایندهای در هیات مدیره شرکتهای سرمایهپذیر ندارند، زیرا بعید است که منافع این نظارت در کوتاه مدت نصیب آنها شود. تمرکز بیش از حد این سهامداران بر عملکرد و سود جاری، ممکن است انگیزههایی را برای خوشبینی مدیریت در ارائه سود حسابداری جهت نیل به اهداف کوتاهمدت، فراهم آورد . بنابراین، به نظر میرسد این مالکان علاقهای به استفاده از رویههای محافظهکارانه سود ندارند. در مقابل، سرمایهگذاران نهادی فعال، دیدگاه بلندمدت داشته، عملکرد بلندمدت شرکت را مدنظر دارند. بنابراین، انگیزه زیادی برای داشتن نماینده در هیات مدیره شرکتهای سرمایه پذیر دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید