بخشی از مقاله

چکیده

همنوایی در شرایط آزمایشی ابتدا توسط اش1 و بعد از آن توسط دیگران مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر که در آن از همان محرکهایی که توسط اش بکار گرفته شدند استفاده شد به منظور بررسی رابطه بین همرنگی کلی فرد با همرنگی وی با جمع در شرایط آزمایش صورت گرفت. 30 دانش آموز دختر به عنوان گروه گواه و 30 دانش آموز دختر به عنوان گروه آزمایشی مورد استفاده قرار گرفتند.

به منظور سنجش میزان همنوایی کلی فرد در زندگی واقعی و محیطهای غیر آزمایشی از آزمون همرنگی L - 70 استفاده شد. یافتههای پژوهش: الف- نتایج بدست آمده در گروه آزمایشی با نتایج بدست آمده در آزمایش اش همخوانی دارد. ب- بین همرنگی کلی فرد و همرنگی وی در شرایط آزمایش رابطه وجود ندارد. نتیجه: تحت شرایط آزمایشی میزان قابل توجهی از قضاوتهای فرد تحت تاثیر اکثریت قرار می گیرد و موقعیت آزمایشی نقشی کلیدی در همنوایی فرد با گروه دارد.

مقدمه

همنوایی 1هنگامی روی میدهد که افراد رفتارشان را به منظور تبعیت از هنجارهای موجود اجتماعی تغییر میدهند. همنوایی نشان میدهد که چگونه افراد در یک موقعیت یا شرایط خاص به گونه ای خاص عمل میکنند. بسیاری از ما در موقعیتهایی قرار گرفته ایم که نشانگر تجارب دست اولی از فشار بسوی همنوایی با گروه میباشد. چنین فشارهایی برای همنوایی و همرنگ شدن با دیگران ممکن است ناشی از این واقعیت باشد که در بسیاری از موقعیتها، قوانین وضع شده - رسمی - و قوانین وضع نشدهای - غیر رسمی - وجود دارند که نشان میدهند چگونه باید رفتار کرد.

قوانینی نظیر هنجارهای اجتماعی شناخته شدهکاملاً صریح و واضح هستند. به عنوان مثال سیاستمداران غالباً بر اساس قوانین اساسی و قوانین مدون عمل مینمایند. مسابقات ورزشی معمولاً توسط قوانین وضع شده تنظیم و اجرا میشوند. علائم بزرگراهها، فرودگاهها، اماکن عمومی وغیره غالباً رفتار مورد انتظار را با جزییات کامل توصیف میکنند. از سوی دیگر هنجارهای وضع نشده و غیر رسمی وجود دارند که بسیاری از ما بر اساس این قوانین و هنجارهای نانوشته عمل میکنیم. به عنوان مثال در آسانسور و یا در خیابان به افراد غریبه خیره نمیشویم.

اولین تحقیقات مربوط به همنوایی در سال 1953 توسط مظفر شریف2 انجام شد اما آزمایشهای نظامدار سولومان اش در سال 1951 بود که راه را برای انجام تحقیقات در مورد همنوایی هموار کرد. مظفرشریف علاقمند به مطالعهُ چگونگی شکل گیری هنجارهای اجتماعی و تأثیر آنها بر ادراک افراد بود. وی در سال 1935 به آزمون تأثیر هنجارهای اجتماعی از طریق مطالعه یک خطای ادراکی “پدیده خود جنبشی” پرداخت.اگر فردی در اطاقی که کاملاً تاریک است قرار داده شود و یک لکه نور روی یکی از دیوارها تابانده شود، وی چنین استنباط خواهد کرد که لکه نور حرکت میکند.

این حرکت علیرغم این واقعیت که لکه نورانی ثابت است رخ میدهد. این تصور که لکه نورانی خود به خود حرکت میکند دلیل نام گذاری این پدیده بنام پدیده حرکت خودزاد میباشد. آزمایش در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله اول آزمودنیها به صورت فردی مورد آزمایش قرار گرفتند. در این مرحله از هر یک از آزمودنیها خواسته میشد تا در اطاقی کاملاً تاریک روی یک صندلی بنشیند. به فاصله معینی از آزمودنی روی دیوار نقطه نورانی ظاهر و پس از مدتی ناپدید میشد. وظیفه آزمودنی این بود که در مورد مقدار فاصلهای که نقطه نورانی حرکت کرده بود قضاوت نماید.

در هر یک از کوششها آزمودنی در مورد مقدار فاصلهای که نقطه نورانی حرکت کرده بود قضاوت میکرد. پس از کوششهایی چند، آزمودنی پاسخ نسبتاً ثابتی ارائه میکرد. در مرحله دوم آزمودنیها به صورت گروهی مورد آزمایش قرار گرفتند. از آنها خواسته شد تا قضاوتهای خود در مورد فاصله حرکت نقطه نورانی را با صدای بلند بیان نمایند. هنگامی که آزمودنیها به طور گروهی مورد آزمایش قرار گرفتند در ابتدا هر یک قضاوتهای خود را بیان میکردند اما در زمان کوتاهی تحت تأثیر قضاوتهای یکدیگر قرار گرفتند و خیلی سریع با یکدیگر بر یک قضاوت مشترک توافق کردند. به این صورت یک هنجار گروهی در مورد مقدار حرکت نقطه نورانی ایجاد شد. نکته قابل توجه ایناست که هنجار پدید آمده هنجاری کاذب بود زیرا اصولاً هیچگونه حرکتی وجود نداشت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید