بخشی از مقاله

چکیده:

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده - جهت گیری گفت - شنود و جهت گیری همنوایی - با انعطاف پذیری کنشی در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان اهواز در سال تحصیلی 1393-1392 بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان اهواز و گروه نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 200 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک و مقیاس انعطاف پذیری کنشی بود. طرح پژوهش ازنوع همبستگی بود و به منظور تجزیه وتحلیل دادهها از شیوه آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که: بین انعطاف پذیری کنشی با ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده جهت گیری گفت و شنود رابطه معنی داری وجود دارد، همچنین از میان ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده بعدجهت گیری همنوایی پیش بین انعطاف پذیری کنشی دانش آموزان نبود.

کلید واژه ها: الگوهای ارتباطی خانواده، جهت گیری گفت - شنود، جهت گیری همنوایی و انعطاف پذیری کنشی

مقدمه:

همراه با مداخله و پیشگیری های اولیه در ابتلای کودکان به اختلالات روانی، تعدادی از متخصصین بهداشت روان و رشد کودک، توجه خود را نه تنها به فهم آسیب پذیری و یا حساسیت نسبت به خطر و اختلال، بلکه حتی مهمتر از آن به عوامل حمایت کننده ای معطوف ساختند که توانایی کودک را تقویت نموده و توان مقاومت آنها را در برابر خطرات افزایش می دهد، ویژگی مهمی که در این راستا بسیار مورد توجه محقیقن قرار گرفت، انعطاف پذیری کنشی1 بود - توگد و فردریکسون2،. - 2004اکثر تحقیقات اولیه به دنبال فهم این موضوع بود که بعضی از کودکان خانواده های ناکارامد، سوء استفاده گر و... چگونه در زندگی فردی موفقیت هایی کسب می نمایند، مطالعات گوناگون در این زمینه نشان داد که دارا بودن ویژگی انعطاف پذیری کنشی در افراد موجب می گرد تا تجربه رویداد های ناگوار همواره به بدبختی فرد نیانجامد - استو3،. - 2005

انعطاف پذیری کنشی صرفا پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید آمیز نیست - حالتی انفعالی دررویارویی با شرایط خطر ناک نیست - بلکه شرکت فعال و سازنده فرد در محیط است ومیتوان گفت که انعطاف پذیری کنشی توانمندی فرد در بر قرار ی تعادل زیستی - روانی ،در شرایط خطر ناک می باشد - کانر ودیویدسون4، . - 2003 محققین روانشناس مدتهاست دریافته اند عوامل فشارزای زندگی وعوامل تروماتیک می توانندسلامت روان افراد وعملکرد اجتماعی انها را تضعیف ومنجر به آسیبهای روان شناختی درآنها گردند. واقعیتی که به خوبی شناخته نشده ، این است که بیشتر انسانها بدون اینکه، سلامت روانی شان کاهش یابد ودچار بیماری روانی شوند، رویدادهای فشارزا را پشت سر می گذارند، همچنین به نظر می رسد در بعضی مواردافرادبا وجود تجارب سختشان پیشرفت نیز کرده وکامیاب شده اند - ار ک5 ، زیمون س6 ، وینکیلمن7وهمکاران - ،2008، به نقل از مشعل پور، - 1389

فردی که دارای انعطاف پذیری کنشی است، چاره ساز وانعطاف پذیر بوده، مطابق تغییرات محیطی خود راوفق می دهد وبعد از بر طرف شدن عوامل فشار زا به سرعت به حالت بهبود باز می گردد. افرادی که در انتهای سطح پایین انعطاف پذیری کنشی هستند - بر روی پیوستار انعطاف پذیری کنشی بالا انعطاف پذیری کنشی پایین - به مقدار ناچیزی خودشان را با موقعیتهای جدید وفق می دهند ،اینها به کندی از موقعیتهای فشار زا به حالت عادی وطبیعی بهبود می یابند - سیبرت8 ،. - 2007به اعتقاد ،ارک، زیمونس، وینکیلمن وهمکاران - 2008، به نقل از مشعل پور، - 1389 افرادی که دارای خود انعطاف پذیری کنشی هستند اغلب با ایجاد هیجانات مثبت پس از رویارویی های فشار زابه حالت طبیعی باز می گردند،از آنجایی که خواستگاه این ساختار در روان شناسی رشد است، اطلاعات عمده ی زیادی که در دوران کودکی یا نوجوانی گردآوری شده اند درانعطاف پذیری کنشی موجود می باشد.

در هر مرحله تحولی، تعادل متغیری بین وقایع فشارزا که آسیب پذیری را بالا میبرند و مکانیسم های حفاظتی که انعطاف پذیری کنشی را افزایش می دهند وجود دارد. چراکه ممکن است فرایند های حمایتی واسطه ارتباط بین فشار روانی و شایستگی شوند - سیبرت، - 2007، سه مکانیسم پیشنهاد شده است: الف: مدل ایمنی: که عوامل حفاظتی به عنوان ذخیره هایی در برابر کاهش کارکرد تحت فشار روانی تصور می شوند. در ادبیات انعطاف پذیری کنشی بیان می شود که مقاومت در برابر اثرات بالوه مضر تجربه های فشار زا را می توان به کمک تعاملات روانی اجتماعی پیشگیرانه افزایش داد.

در مدل اسنادی: از اسنادهای فردی و منابع محیطی برای مقابله با عوامل استرس زا استفاده می شود. در مدل چالش: بیان می شود به شرط آنکه سطح فشار بیش از حد نباشد فشارزا ها می توانند به افزایش بالقوه شایستگی و انعطاف پذیری فرد کمک کنند. ازاین مکانیسم ها می توان برای افزایش مقاومت اعضاء خانواده در برابر فشار زا ها کمک گرفت یکی از مشخصه های خانواده که در بالا بردن توان مقاومت اعضای خانواده موثر است الگوی ارتباطی درون خانواده است - استو،. - 2005الگوی ارتباط خانواده یا شیوه بیان افکار و احساسات اعضای آن از خانواده ای به خانواده ای دیگر متفاوت است. شناخت این الگوها به شناخت جنبه های مختلف عملکرد خانواده کمک می کند. در واقع، شناخت انواع مختلف الگوها و سبک های ارتباطات خانوادگی علاوه بر توصیف، به پیش بینی و توضیح عملکرد خانواده و توصیه ها و تجویزهای مربوط به آن هم کمک می کند.

ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحبنظران مختلف را به خود جلب کرده است. خانواده، نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف را به وجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره ی جهان و خود فرا می گیرد، از لحاظ ذهنی، جسمی و هیجانی رشد می یابد. شیوه های سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرش ها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد، و به عبارتی اجتماعی می شود - هالوی1، . - 2000چفی و مک لئود1972 - 2، به نقل کلوندی، محمدی، اویسی،. - 1390 از نظریه ای را مطرح کردند که در آن الگوی ارتباطات خانواده شیوه هایی را منعکس می کنند که به وسیله آن ها خانواده واقعیت اجتماعی را تعبیر و تفسیر کرده، اعضایش را در آن تعبیر و تفسیر شریک میداند.

آن ها استدلال کردند که برای رسیدن به یک واقعیت و معنای مشترک در بین اعضای خانواده دو روش متصور است. یکی آن که اعضای خانواده باورها و مفاهیم را مورد بحث قرار دهند که آن ها این شیوه را »جهت گیری مفهومی - «انطباق عقلانی - نامیدند. دیگر آن که فرزندان برای راهنمایی گرفتن به والدین روی بیاورند، که این روش »جهت گیری اجتماعی - «انطباق اجتماعی - نامیده شد. جهت گیری مفهومی به وسیله بیان راحت عقاید و درگیری فعالانه افراد در بحث و تبادل نظر مشخص می شد. در حالی که ویژگی جهت گیری اجتماعی به شکل تلاش برای حفظ و نگهداری روابط همگون و همساز با والدین ظاهر می گشت - مک لئود و چفی، 1972؛ به نقل از کشتکاران، . - 1388

براساس این دیدگاه خانواده ها به چند مدل تقسیم می شوند: الف: خانواده های ازادگذار: خانوادههای آزاد گذار که در آن، نه بر انطباق اجتماعی تأکید شدیدی میشود و نه بر انطباق عقلانی. این بدان معنی است که در ارتباط کودک - والدینی کمی از هر دو نوع وجود داشت، و در عوض کودک بیشتر تحت تأثیر دوستان و گروههای همسن و سال بیرون از خانه قرار داشت.ب: خانواده های حمایت گر: خانوادههای حمایتگر، در آن، تنها بر ارتباطات انطباق اجتماعی تأکید میشد، همراه با کمی رانشگری که از جانب والدین کودک اعمال میشد تا کودک نگرش متفکرانه و وسیعی را نسبت بهجهان، در خود پرورش دهد.ج: خانواده های همرایانه: خانوادههای همرأیانه، که در آن، هر دو انطباق اجتماعی و عقلانی را تشویق میکردند. در این بستر، کودک تشویق میشد که از هرآنچه در دنیا پیش میآید، بهره گیرد، اما از موقعیتهای نزاعبرانگیز و برهم زننده تعادل خانواده اجتناب کند. د:خانواده های چندگرایانه: خانوادههای چند گرایانه، که در آن، تنها بر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید