بخشی از مقاله

چکیده

با پیشرفت دانش نظریه ادبی در غرب و به تبع آن در ایران، مقوله »تأثیر و تأثر ادبی« ذیل دو مفهوم »ادبیات تطبیقی« و بعدها »بینامتنیت« واکاویده شد و نظریهپردازان ادبی نشان دادند که تأثیرپذیري و وامگیري یک شاعر یا نویسنده از پیشینیان، مقولهاي کاملاً زبانشناختی است که میتواند در حیطه روابط میانمتنی - یا گفتگوي میان متنها - بررسی شود . در این نوشتار ویژگیهاي میانمتنی رمان »همنوایی شبانه ارکستر چوبها« نوشته رضا قاسمی با رویکرد به نظریه »ترامتنیت« ژرار ژنت - نظریهپرداز ساختگراي فرانسوي - بررسی و تحلیل شده است و نشان میدهیم که پیوندي دوسویه و ارتباطی تنگاتنگ میان این اثر و متون ادبی سنتی و نوین وجود دارد که نشاندهندة مکالمه آشکار و پنهان این متن با متنهاي پیش از خود است. بهویژه آنکه در این رمان صداي متون ادبیات کهن پارسی نسبت به سایر متنها طنینی آشکارتر و رساتر دارد.
 
مقدمه

به نظر میرسد که پس از حضرت آدم - ع - ، هیچ سخن تازهاي بر زبان هیچ بنی بشري جاري نشده باشد؛ این سخن را نباید گزافه پنداشت و یا سخنی شاعرانه و بلاموضوع و مصداق. حتی اگر این جمله، گزاره اي استعاري تلقی شود، باید در زمرة استعارههاي معرفتشناختی و مفهومی قرار بگیرد - تفصیل مطلب را در این منبع بیابید: جی، لاکوف و جانسون: . - 1980 این سخنِ مجمل به توضیح مفصلی نیاز دارد؛ و آن این که هرچه انسان در قالب هاي گوناگون و به اشکال مختلف بر زبان میآورد، همه یا بخشی از آن، پیشتر گفته شده است . این مسأله، قرنها، به غلط با عناوین گونهگونی چون سرقت ادبی، انتحال، اقتباس و در حالت خوشبینانهاش توارد، محل بحث و نزاع ناقدان ادبی و حتی علماي اخلاق بوده است و گاه جنبههاي اخلاقی مسأله، بر جنبه ادبی آن سایه افکنده و بحث را از مسیر اصلی آن منحرف میکرده است - براي نمونه، نک: پاول، . - 1968 اگر آن دسته از منتقدان ادبی که به صرف مشاهدة اندك شباهتی میان آثاري همچون: ویرژیل و انیوس، فائوست گوته و داستان عامیانهاي به نام دکتر فائوست - نک: زرینکوب، 1369، ج - 98 :1، دیوان بحتري و ابوتمام - نک: آمدي، - 23 :1278، غزلهاي حافظ و قصاید خاقانی - نک: خرمشاهی، 1372، ج - 46 :1 و... برخی از بزرگترین هنرمندان تاریخ بشري را متهم به سرقت ادبی کرده اند، به سرشت و ذات آفرینش ادبی و در افقی وسیع تر به چیستی زبان و اندیشه انسان و هویت جمعی آن توجه میکردند، شاید در داوري هاي خود قدري محتاطتر بوده و همسانیهاي فکري و هنري را به ماهیت اجتماعی و تاریخی ذهن و زبان بشر ارجاع میدادند. سخنسنجان عصر جدید، دیگر دیریست به این نتیجه رسیدهاند که »هیچ اثري از نظم و نثر نیست که بهکلی و بدون سابقه و مأخذ باشد« - زرین کوب، 1369، ج. - 99 :1 به هر روي، این تأثیر و تأثر و اخذ و اقتباس، بیمبنا نبوده و نیست؛ هرچند باید تا قرن بیستم شکیبایی به خرج میدادیم تا کسی مانند میخائیل باختین2، بنیانهاي تئوریک آن را پی افکند و اصطلاح نوین و گویاتري همچون »بینامتنیت«3 یا »منطق گفتگویی«4 براي آن وضع شود. کاربرد نظریه »بینامتنیت« در نقد ادبی جدید، راهگشاي بسیاري از ویژگیهاي سبکی آثار ادبی بوده است و شعر و نثر شاعران و نویسندگان پارسیزبان نیز میتواند با رویکرد به این نظریه مود مداقه بیشتري قرار گیرد و بهویژه مشخصه »تأثیر و تأثر« در آثار ادبی ایشان را با نظر به تحلیل بینامتنی و بازیابی روابط میان متون میتوان تبیین نمود. در این مقاله، پس از تبین نظریه ترامتنیت ژرار ژنت در میان دیگر نظریههاي بینامتنی، ویژگیهاي میانمتنی رمان »همنوایی شبانه ارکستر چوبها« نوشته رضا قاسمی را بررسی و تحلیل خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که پیوندي دوسویه و ارتباطی تنگاتنگ میان این اثر و متون ادبی سنتی و نوین وجود دارد که نشاندهندة مکالمه آشکار و پنهان این متن با متنهاي پیش از خود است.
پیشینه تحقیق

دربارة رمان »همنوایی شبانه ارکستر چوبها« پژوهشهاي مختلفی انجام گرفته است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

لیلا صادقی - 1383 - در مقاله »همزمانی همنوایی شبانه ارکستر چوبها با سلاخ خانه شماره 5 و بوف کور« به بررسی بینامتنیتی این اثر و مقایسه آن با »بوف کور و سلاخخانه شمارة «5 پرداخته است. روح االله کاملی - 1385 - در پژوهشی تحت عنوان »همنوا با رهبر شبانه ارکستر چوبها: جستاري زیبایی شناسی و متنمحور به رمان همنوایی شبانه...« ساختار رمان را تشریح کرده و به بررسی پیچیدگیهاي آن می پردازد. مونا هوروش - 1389 - تحلیلی پسامدرن از این رمان تحت عنوان »سیاره اي خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه...« ارائه میدهد. کاووس حسنلی و طاهره جوشکی - 1389 - نیز در مقالهاي با عنوان »بررسی کارکرد راوي و شیوة روایتگري در رمان همنوایی شبانه...« ویژگیهاي راوي وشیوة روایت او را بررسی نمودهاند. علاوه بر چنین پژوهشهایی، نوشتههاي مختصري نیز جهت معرفی این اثر در برخی از نشریات به چاپ رسیده است.
بینامتنیت و نظریهپردازان آن میشل فوکو5 می گوید: »مرزهاي کتاب هیچگاه مشخص نیست؛ یک کتاب وراي عنوان، نخستین سطرها و نقطه پایانیاش داراي ترکیب درونی و شکل مستقل خود، به سطح نظامی از ارجاعات به دیگر کتابها و دیگر متنها و دیگر عبارات می رسد: یک کتاب گرهی در میان یک شبکه است« - یزدانجو،. - 281 :1381 این سخن را پیش از آن، »میخائیل باختین« در نظریه«منطق مکالمهاي زبان« طرح کرده بود. وي هر متنی را گفتگویی میدانست میان چند آوا و به این نکته اشاره کرد که موضوع سخن هرچه باشد همواره به گونهاي بر زبان آمده است و غیرممکن است بتوانیم از سخنهاي از پیشگفته دربارة یک موضوع دست بکشیم. او میگوید : » هر سخن حاضر و بر زبان آمده با تمام وجود به سخنگویی نامرئی پاسخ می گوید و واکنش نشان میدهد و به چیزي بیرون از خود و فراتر از محدودههاي خود اشاره می کند« - باختین، 84 :1981؛ هارلند، . - 254 :1385 باختین این توانش زبانی را با وجود برخورداري از معانی متفاوت، منطق »گفتوشنودي« نامید و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید