بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله جستاری پیرامون موسیقی و رابطه آن با معماری و آشنایی با موسیقی بوشهر است. در بیشتر پژوهشهایی که تا به امروز صورت گرفته به معیارهای ظاهری بسنده شده و پژوهشی در زمینهی رابطهی مفهومی و محتوایی میان این دو هنر به طور جدی صورت نپذیرفته است. این بررسی در نظر دارد با مقایسهی رابطه مفهوم فضا در معماری و موسیقی به بررسی پیوندهای مفهومی میان این دو هنر بپردازد بدین منظور 3 مقوله مورد بررسی قرار میگیرد :
بخش اول:بررسی مفهوم " فضای موسقی "
بخش دوم : بررسی موسیقی بومی بوشهر
بخش سوم: بررسی "رابطهی فضای موسیقی و معماری"
مقدمه
وقتی سخن از مشترکات معماری و موسیقی بهمیان میآید، ابتداییترین پرسش به ماهیت وجودی این دو هنر باز میگردد که یکی ذاتاً ملموس و عینی و دیگری تجریدی و ذهنی است. بهکارگیری ابزارهای تحلیلی در پاسخگویی به این پرسش که معماری و موسیقی، چگونه با یکدیگر ارتباط دارند و مشترکات و مفترقات آنها چیست ما را به مسیری رهنمون میشود که طی آن خواهیم دید آفرینش معماری از همان خاستگاهی برمیخیزد و از همان گذرگاهها عبور میکند و بالاخره، بههمان سرمنزلهایی میرسد که آفرینش موسیقی نیز مقید به آنهاست.
شاید بههمین دلیل »گوته« معتقد است که »معماری یعنی موسیقی منجمد شده..« زمان از مفاهیم مهم در معماری و موسیقی است، مفهوم زمان در موسیقی بسیار خوب درک میشود، و حرکت، وزن و »گذشت زمان« با آفرینش زمان و مکان ارتباط دارد. این مفهوم از زمان در هنرهای ایرانی موجب میشود که وزن، مفهومی دورانی بیابد و تکرار الگوهای وزنی، تجلیبخش مجرد این تفکر باشد که در آثار نگارگری بهوسیلهی اسلیمیها، طرحهای هندسی، روانی و سیالیت و دَوَران موجود، در معماری با تکرار و توالی اجزای یک اثر و در موسیقی با ادوار ایقاعی به تکامل میرسد.
هنرها هریک با ابزارهای خاص خود بهاشکال متفاوت ظاهر میشوند و هرکدام بهطریقی از قوهی احساس انسان استفاده میکنند، یکی از بینایی و دیگری شنوایی و آن یکی از هر دو. موسیقی بهشیوهی نقاشی، تصویرهای چشمی یا دیداری از دنیای خارج فراهم نمیآورد، بلکه تصویرهای صوتی میآفریند که تقلیدی از آواز پرندگان و یا صدای باد و باران است، ولی این جنبهی ظاهری هنر موسیقی بهشمار میآید. موسیقی درشیوهی بیان تفاوت اساسی با هنرهای دیگر دارد ولی از لحاظ ماهیت بنیادی در قالب هنر قرار گرفته است و واکنشی است که درون آدمی در برابر دنیای خارج از خود بروز میدهد. یکی از ویژگیهای اساسی موسیقی معنویت و بیواسطگی آن است.
شوپنهاور دراین مورد چنین عقیده دارد که موسیقی بههیچ وجه مانند هنرهای دیگر رونوشت آمال وتصورات و یا حقیقت اشیا نیست بلکه نسخه خود اراده است، ولی در معماری پیام ذهنی هنرمند باید در قالب واسطهای بهنام ساختمان به دیگران انتقال یابد و یا درنقاشی آرمانهای ذهنی هنرمند توسط اشکال و خطوط و رنگهای قابل رویت همگان بیان میشود. شاید بتوان از تحلیل گفتهی شوپنهاور در مورد موسیقی به کلامی جامعتر دست یافت و آن اینکه همهی هنرها در نهایت راهی بهسوی انتزاع و تجرید میگشاید. با این تعریف بهراحتی میتوان بهمشابهتهای زیادی بین هنرها بهویژه هنر موسیقی و معماری نایل آمد، زیرا در آفرینش معماری تخیل هنری و صورتهای ذهنی هنرمند توسط ابهام که از کاربرد نمادهایی از فرمهای عینی درساختمان بنا حاصل میشود، خود را به مرز تجربه و انتزاع، جایی که موسیقی درآن جایگاهی رفیع دارد، میرساند.
ریشهیابی واژه ی موسیقی
واژهی موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد که نام رب النوعِ حافظِ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان میباشد.موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود - تقی بینش،1390، . - 3
موسیقی و اجتماع
شعر از دیرباز یار دیرینهی موسیقی بوده است. ایرانیها علاقهی بسیاری به موسیقی باکلام داشتهاند و بیشتر به این نوع موسیقی گرایش دارند. اهمیت شعر به حدی است که باعث شده، به تدریج فرمهای موسیقی به وجود بیایند و با توجه به قالبهای محتوایی شعر، انواع موسیقی مانند بزمی، حماسی، رزمی، مذهبی و ... به وجود آمده است. موسیقی مذهبی از دوران دور در ایران رواج داشته است. سرودهای مذهبی زرتشت به نام »گاتها« به صورت اشعاری بوده که با آهنگهای خاص به صورت نیایش خوانده میشده است. حتی برخی معتقدند کلمه »گاه« که در موسیقی امروزی استفاده میشود ریشهاش به »گات« برمیگردد. بعد از اسلام، تعزیه به عنوان فراگیرترین آیین مردمی که حضور همه اقشار در آن دیده می شود، نقشی بسزا در حفظ و ترویج موسیقی اصیل داشته است.
البته این نقش دوطرفه بوده و تأثیر موسیقی در اجرای مراسم تعزیه چشمگیر و غیرقابل انکار است. تعزیه خوانان عمدتاً افرادی خوش صدا و با استعداد در کارشان بودهاند که نسل به نسل و سینه به سینه مقامات موسیقی را از گذشتگان آموخته و به نسل بعدی منتقل کردهاند. البته این ویژگی بیشتر در مورد موسیقی آوازی بوده است. زیرا اجرای ساز در مراسم تعزیه کمرنگ بوده و اگر هم بوده، بیشتر سازهای ضربی و کوبهای مانند طبل و سنج و ... بوده و یا به ندرت از سازهای بادی مانند نِی و قره نی و ... استفاده میشد؛ که برای حفظ ریتم و فواصل نغمهها در اجرای نوحه بوده است - تقی بینش،55، - 1390
فولکلور چیست؟
علم به آداب و رسوم توده مردم و افسانه ها و تصنیف های عامیانه -توده شناسی - فرهنگ معین - . »فولکلور« از دو کلمه ی لاتینِ »فولک « - Folk - به معنای »توده مردم« و به طور کلی »عوام«که- در معنایِ غیر تخفیف آمیز آن، در برابر »خواص« - نخبگان و فرهیختگان جامعه - قرار می گیرد و »لور « - Lore - به معنای دانش،» ادب و مجموعه ای از معارف و دانستنی هایِ غیر تخصصی« ، گرفته شده است - محسن شریفیان و سیدقاسم یاحسینی،5،. - 1389
این اصطلاح، عملاً در تمامی زبان های اروپایی پذیرفته شده، اما معنای آن، همواره دچار تغییر شده است. محققان، ابتدا »فولکلور« را فقط شامل ادبیاتِ توده، مانند: قصه ها، افسانه ها، آوازها، ترانه ها، َمَثل ها، معماها و... می دانستند اما کم کم سنت هایی که به طور شفاهی آموخته می شدند و آنچه کهمردم در زندگیِ خارج از دبستان فرا می گرفتند نیز جزو آن گردید. چندی بعد، اعتقادات، اوهام و پیشگویی هایِ راجع به وقت، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانشِ» توده« نامیده می شد را نیز به این علم افزودند.
موسیقی بوشهر و عوامل تأثیرگذار بر آن
موسیقی بوشهر همچون سایر موسیقی های فولکلور ملل مختلف، از تولد تا مرگ، از بزم تا رزم و از سور تا سوگ، همواره در اغلب شئون فرهنگی و اجتماعی مردمِ دریادلِ این خطه حضور دارد. موسیقی بوشهر، طنین اندازِ کار و کوشش، رنج و مشقت، دوری و درد، شادی و غم، شیرینی و دلیرمردی، شکست ها و ناکامی ها و بیانگر مشخصه های خاص جغرافیایی و اقلیمی این دیار است. برای توضیح و معرفی موسیقی محلی بندر بوشهر، نخست باید به عوامل مختلف طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، ملی و مذهبی - که در پیدایی و شکل گیری موسیقی کنونی بوشهر تأثیر زیادی گذاشته اند - توجه نمود.
در وهله ی اول، آنچه که در معرفی سازها و گونه های مختلف موسیقی بوشهر مؤثر و با اهمیت بوده، این است که بوشهر به سبب موقعیت خاص جغرافیایی خود، گذرگاه و محل سکونت قوم ها و ملت های مختلفی بوده که به دلایل مختلف از جمله تجارت، مهاجرت اختیاری یا اجباری و نیز اشغال نظامی، وارد این سرزمین شده اند. طبیعی است که هر کدام از این اقوام مهاجر، به واسطه ی آمیزش و یا مراودت های مداوم، به نوعی در فرهنگ، ادب و هنر ساکنان بومی بوشهر تأثیر داشته و گاه موجب دگرگونی شده اند. برای نمونه، پس از ورود بردگان آفریقایی به بندر بوشهر - به عنوان یکی از بنادر ورود برده در قرن هجدهم میلادی - بخش قابل توجهی از موسیقی بوشهر تحت تأثیر سیاهان آفریقایی قرار گرفت که از نمونه های این می توان به رواج مراسم »سنج و دمامSenj-va- - « - Dammam ، »زار - Zar - « ، یا لِیوا - Leyva - «» و نیز بعضی از »نی مه - Neymeh - « و »یزله - Yazleh - « ها اشاره نمود.