بخشی از مقاله

فیزیک دکارت فیزیکی پیشنی و مبتنی بر دوئالیسم است. تلقی ماده به عنوان امتداد به ارایهي تصویري از جهان منجر می شود که مادي، مکانیستی و نامتعین است. چنین تصویري، علاوه بر رد مفروضات کلامی مسلط، به ارایه نقش جدیدي براي خداوند منجر میشود. با توجه به این که ماده دکارتی فاقد اصل فعال است خداوند نه تنها به عنوان علت اولیه، باید مقدار معینی از حرکت را در ابتدا به جهان اعطا کند، بلکه بقاي جهان هم منوط به فعل مدام و تغییر ناپذیر خداوند است. هم چنین در فیزیک غیر دینامیکی دکارت، این خداوند است که ذرات مختلف را مطابق قوانین جهان، ازحرکت بهرهمند میکند. بنابراین، گرچه هدف دکارت معطوف به تبیین پدیدههاي طبیعی و موضوعات غیر الهیاتی است، اما خداوند جزیی جدا ناشدنی از چنین تبیینی است.

کلمات کلیدي: فیزیک دکارت، دو گانه انگاري، ماده، نیرو

مقدمه:

این مقاله به بررسی رابطهي الهیات و فیزیک دکارت اختصاص دارد. در بخش اول پروژهي دکارت و اهمیت فیزیک در آن به اختصار بررسی می شود. در بخش دوم مکانیسم دکارت مورد بحث قرار میگیرد و نظریهي گردشارها به عنوان نمونهاي از تفسیر مکانیستی از عالم ارائه میشود. پس از آن به نتایج الهیاتی مکانیسم دکارت پرداخته می شود. در بخش سوم ضمن بحث از مسالهي حرکت و قوانین جهان به بررسی اهمیت خداوند در نظام فیزیکی- و نه مابعدالطبیعی دکارت-پرداخته می شود.

-1 پروژهي دکارت:

کارت در نامهاي که به مترجم فرانسوي رسالهي اصول فلسفه نوشته و در مقدمهي همان کتاب چاپ شده است صریحا این مسأله را بیان میکند که هدف از تدوین مابعدالطبیعه، تحکیم پایههاي علوم است. دکارت در آنجا فلسفه را به درختی تشبیه میکند که ریشههاي آن مابعدالطبیعه، تنهي آن طبیعیات و شاخههاي آن سایر علوم شامل پزشکی، مکانیک و اخلاق است. از نظر دکارت هدف فلسفه دستیابی به بخشهاي عملی است." نمی توان از ریشهها و از تنهي درخت میوه چید بلکه فقط از انتهاي شاخههاي آن می توان میوه چید، فایدهي اصلی فلسفه نیز در آن بخشهایی است که در پایان میتوان آموخت. 186 - ،[1]. - CSM,1985

هدف اصلی دکارت را میتوان تاسیس فیزیکی ریاضی و صرفا پیشینی دانست دکارت خود این مسأله را تلویحا در تامل اول از کتاب تاملات، مطرح میکند. در آن جا دکارت میگوید که اهمیت شک کردن و شروع از نو ، تاسیس"بناي استوار و پایدار در علوم" است. منظور از ریاضی بودن روش دکارت، این است که الگوي دکارت براي این نظام یقینی، ریاضیات بود. امروزه و بر اساس اهمیتی که فلسفهي دکارت براي فلسفهي معاصر دارد آثارمابعدالطبیعی ومعرفت شناسانهي وي، به عنوان مهمترین آثاردکارت محسوب میشود. اما اگر فلسفهي دکارت را در متن و زمینهاي که بهوجود آمده است بررسی کنیم وضع متفاوت است. از نظر معاصران دکارت رسالهي اصول فلسفه مهمترین اثر او محسوب میشده است. - کاتینگهام،1379، - 53

در این رساله تلاش دکارت بیشتر معطوف به تدوین فیزیکی پیشینی و استنتاجی است. اهمیت تدوین علم فیزیک حتی در مورد رسالهي گفتار هم صادق است. رسالهي گفتار زمانی که در قرن هفدهم به چاپ رسید صرفا پیشگفتاري براي سه رسالهي علمی دکارت با عناوین عدسیها، شهابسنگها و هندسه بود. اما به تدریج به عنوان یک رسالهي مستقل لحاظ شد. - کویره،1370، - 10اما تاسیس علم جدید، میتوانست مشکلات بسیاري را براي دکارت ایجادکند زیرا فلسفهي ارسطویی که گرایش مسلط در آن زمان بود پیوند نزدیکی با الهیات طبیعی و مسائل کلامی داشت و مخالفت با آن میتوانست به معناي مخالفت با اصول ایمانی قلمداد شود. حال پرسش این است که با توجه به درهم تنیدگی تلقی مسیحی از خداوند با فلسفه ي ارسطویی، دکارت چگونه می تواند از فلسفهي طبیعی خود دفاع کند بدون این که از ایمانش دست بکشد؟

روش دکارت براي حل این مساله این است که با ایجاد تمایز بین این دو حوزه، وجود هر گونه تعارضی را رد میکند. به عبارت دیگر، او بین پرسشهاي فلسفی و الهیاتی تمایز قائل شد و اعلام کرد که خدا و دین موضوعات مناسبی براي تاملات فلسفی و معرفت عقلی نیستند بلکه این مسائل، موضوعات ایمان هستند. از نظر دکارت، در رابطه بین عقل و ایمان سه نوع از پرسش ها باید تمیز داده شود:" اول، مواردي که تنها از طریق ایمان مورد اعتقاد است. مثل تجسد، تثلیث و وموارد مشابه. دوم سوالات دیگر که در حالی که در ارتباط با ایمان هستند با عقل طبیعی هم می توانند مورد بررسی قرار بگیرند. الهیدانان ارتدوکس معمولا پرسش از وجود خدا و تمایز روح و بدن انسان را در این دسته قرار می دهند. سوم، پرسش هایی هست که ارتباطی به ایمان ندارند و اینها هستند که منحصرا به عقل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید