بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای متن، تصاویر و سؤالات فصل دوم کتاب فیزیک - 2 - رشته ریاضی فیزیک سال 1396 بر اساس تکنیک ویلیام رومی و تحلیل پرسش ها، فعالیت ها و مسائل همان فصل طبق حیطه شناختی بلوم بود. دلیل انتخاب دو روش تحلیل، کاهش اثر خطای انسانی در نتیجه پژوهش بوده است. در این پژوهش ضریب درگیری متن ، تصاویر و سؤالات آخر فصل به ترتیب 0/18 ، 0/26 و 9 به دست آمد که نشان از غیر فعال بودن کتاب دارد و همچنین ناشی از عدم تناسب سؤالات انتهای فصل با مطالب درسی فصل می باشد. طبق تقسیم بندی بلوم بیشتر سؤالات این فصل در حیطه های درک و فهم و کاربرد قرار می گیرند. و کمترین فراوانی مربوط به حیطه ترکیب می باشد. حیطه های شناختی مورد هدف کتاب به ترتیب فراوانی به این شرح بودند: کاربرد، درک و فهم، ارزشیابی، دانش، تحلیل و ترکیب.
-1 مقدمه
کتاب درسی از مهم ترین و در دسترس ترین رسانه های آموزشی می باشد که نقش ارزشمندی را در تعلیم و تربیت ایفا می کند. بسیاری از پژوهشگران، کتاب درسی را به عنوان یکی از رسانه های کارآمد و اثربخش آموزشی محسوب کرده اند که می تواند زمینه یادگیری و خودآموزی را برای فراگیران فراهم نماید. هر یک از کتب آموزشی و درسی در هر پایه و در هر دوره و مقطعی که تألیف و در نهایت با روش های مختلف و گوناگون علمی توسط معلمان مربوطه تدریس شوند بالطبع دارای اهداف متعدد آموزشی- پرورشی و تربیتی می باشند. گستره این اهداف از هدف های کلی - عنوان درس - شروع شده و تا اهداف جزئی و در نهایت اهداف رفتاری و آموزشی فراگیران را در برمی گیرد.
نظام آموزشی فعلی کشور، یک نظام متمرکز و برنامه درسی آن منحصر به کتاب درسی است که در کل کشور استفاده میشود .[6] به دلایل ساختار آموزشی و برنامه درسی حاکم بر آموزش و پرورش کشور، کتابهای درسی بهعنوان رسانهای مهم و پرکاربرد در ساختار آموزشی کشور مطرح میباشند. کتابهای درسی، رسانهای هستند که همه روزه معلمان و شاگردان از آن استفاده میکنند، لذا گاهی اوقات بهعنوان تمام برنامه درسی، معلم بر آن تاکید میکند .[8] گنجاندن اطلاعات متعدد در کتاب های درسی، رویکرد حافطه پروری، یادگیری سطحی، محتوای غیر فعال، عدم توجه به کاربردی بودن مطالب کتاب های درسی و توجه بیش از حد به کسب نمره، همواره از مسائل عمده در نظام های آموزش و پرورش کشور ما بوده اند.
در نظام های آموزشی که هدف آنها بالا بردن نمرات دانش آموزان است، آنچه که باید به آنان آموخته شود مورد غفلت قرار می گیرد. با تحلیل محتوا، نقاط ضعف محتوا آشکارتر شده، ضرورت پیروی یا ایجاد یک برنامه استاندارد، بیشتر احساس می شود. کشورهای موفق در آزمون تیمز، کشورهایی بوده اند که در زمینه تدوین استانداردهای آموزشی یا چارچوب برنامه درسی، پیشگام بوده اند .[2] از طریق تحلیل محتواست که می توان به ویژگی های یک کتاب درسی پی برد و ضعف ها را در محتوای کتاب های درسی شناسایی و معرفی نمود.
شریعتمداری - 1387 - اصول انتخاب محتوا از نظر سیلور و همکاران را اینگونه بیان نموده است : » محتوا باید مفاهیم اساسی یک رشته یا موضوع درسی را مجسم کند؛ روش های تحقیق اجرا شده در رشته علمی را مشخص کند؛ قدرت تخیل دانش آموزان را تحریک کند و آنها را به تفکر وادارد و در عین حال، قابل درک هم باشد..[4]« مهرمحمدی - 1387 - به نقل از جوناسن، 8 ویژگی را به عنوان ویژگی های محیط یادگیری سازنده گرا مطرح کرده است که عبارتند از »: در محیط یادگیری سازنده گرا، یادگیری مستلزم دستکاری فعال است؛ یادگیری ساخته شدنی یا بناشدنی است؛ یادگیری، همکارانه است؛ یادگیری، هدفمند است؛ یادگیری، زمینه است و تکالیف یادگیری متناسب با محیط یادگیری سازنده گرا الزاما ً باید از شکل انتزاعی و غیر مرتبط با موقعیت های واقعی زندگی فاصله بگیرد؛ یادگیری، محاوره ای است - مبتنی بر گفتگو است - ؛ و یادگیری تأملی است..[7]«
موقعی دانش آموز به انواع تفکر می پردازد که با مشکل یا مسأله ای مواجه شود و نتواند آن را حل نماید؛ بنابراین در تنظیم تجارب یادگیری به منظور پرورش مهارت تفکر باید زمینه ای را ایجاد نمود که دانش آموز درگیر در مسأله شود. به علاوه این مسائل نباید از نوع پرسش هایی باشند که بتوان بلافاصله پاسخ آنها را از کتاب های درسی پیدا کرد؛ بلکه باید پاسخ به آنها مستلزم ارتباط دادن واقعیت ها و ایده های مختلف به یکدیگر باشند؛ به همین منظور، بهتر است مسائلی در کتاب های درسی مطرح شوند که از محیط های پیرامون سرچشمه گرفته و به زندگی واقعی نیز مربوط باشند. .[3]
متاسفانه امروزه کمتر کتاب هایی وجود دارند که در آنها به حل مسأله و یادگیری فعال توجه شده باشد. در اکثر کتاب ها، انتقال اطلاعات حرف اول را می زند. امروزه کتاب درسی در صورتی می تواند تأثیرات بیشتری روی مخاطبان بگذارد که بر اساس نطریات یادگیری جدید مانند شناخت گرایی و ساخت گرایی منظم شده باشد و آموزش باز و فعال را میسر سازند. .[4] امروزه با توجه به نظریات جدید نظریه پردازان یادگیری که بر آموزش و یادگیری فعال، تأکید فراوانی دارند، نیاز به محتوای فعال بیشتر احساس می شود. بدون شک آموزش و یادگیری فعال، محتوای فعال می طلبد.
در این پژوهش به تحلیل محتوای فصل دوم از کتاب فیزیک 2 پایه یازدهم رشته ریاضی فیزیک بر اساس تکنیک ویلیام رومی و حیطه شناختی بلوم پرداخته شده است. یکی از اصول کلی آموزش، شرکت فعال یادگیرنده در امر یادگیری است به نحوی که بتواند با محتوای کتاب های درسی درگیر شود و واکنشی فعال از خود نشان دهد؛ یکی از روش هایی که می تواند میزان درگیری فعال یادگیرنده را در جریان یادگیری تعیین نماید، روش ویلیام رومی است.
-2 روش پژوهش
تحلیل محتوا به روش ویلیام رومی: در پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوا بر اساس تکنیک ویلیام رومی استفاده شده است. فن ویلیام رومی و روش تحلیل محتوای کمی، به توصیف عینی و نظام مند محتوای آشکار مطالب کتاب درسی می پردازد. از این روش برای ارزشیابی میزان به کارگیری روش فعال در ارائه محتوای کتاب درسی استفاده می شود. برای اجرای این روش، محتوای هر درس به سه قسمت متن درس، تصویرها و پرسش ها تقسیم می شود و عناوین، توضیحات زیر تصاویر و پیش گفتار یا مقدمه، مشمول امور مورد ارزشیابی نمی شوند.
[9] ارزشیابی متن درس ها بر اساس وضعیت یا کیفیت 9 مقوله - جدول - 1، تصاویر و نمودارها 4 مقوله - جدول - 2 و سؤال های پایانی دروس 4 مقوله - جدول - 3 صورت می گیرد. کیفیت مقوله ها به صورت فعال، غیر فعال و خنثی مشخص می شوند. در مقوله های غیر فعال دانش آموزان به صورت واقعی فعالیت های علمی انجام نمی دهند. در مقوله های فعال، دانش آموزان با فعالیت های یادگیری و آموزش درگیر هستند. مقوله های خنثی نقش مهمی در ارزشیابی و تحلیل محتوای کتاب ایفا نمی کنند و در ارزشیابی می توان از آن ها صرف نظر کرد.