بخشی از مقاله

چکیده

با بروز خشکسالی شدید سال جاری مدیریت منابع آب در ایران اینک به جایی رسیده است که به یکی از مهمترین مباحث رایج در سطح کلان کشور تبدیل شده و کارشناسان زیادی را در وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف واداشته است تا با نشست های کارشناسی برای برون رفت از این بحران راه چاره ای بیاندیشند. اگرچه پیش بینی خشکسالیها به دلیل تغییرات غیر قابل پیش بینی آب و هوا دشوار است اما در طول سالیان گذشته بسیاری از دانشمندان نسبت به بروز و ظهور چنین مسایلی هشدارهای لازم را داده اند.

آنچنانکه سازمان ملل متحد کمبود منابع آب را سبب کاهش زمین های کشاورزی اعلام کرده و متعاقب آن کاهش تولید مواد غذایی را نیز در دهه های اخیر هشدار داده است چه بسا کمبود آب اثرات جانبی و غیر مستقیمی نظیر افزایش فقر و گرسنگی ، تخریب اکوسیستم ، بیابان زایی ، تغییرات آب و هوا و حتی تهدید صلح جهانی را نیز در پی دارد. از طرف دیگر پدیده زمین گرمایی که سر و صدای زیادی هم در جهان به پا کرده است نیز خود در بروز و ظهور این گونه پدیده ها نقشی اساسی دارد.

به استناد برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحد پدیده ال نینو که از گرم شدن آب اقیانوس آرام آغاز می شود خود معلول گرم شدن کره زمین می باشد. پدیده ال نینو که با بروز سیلابهای شدید و خشکسالی های متناوب همراه است تهدید بالقوه ای برای کشاورزی و منابع آب محسوب میشود . به علاوه دمای زیاد زمین نیز میزان تبخیر آب و کاهش رطوبت خاک را سبب می شوند بطوریکه گسترش بیابان ها در آفریقا و دیگر نقاط جهان از عوارض پدیده ال نینو اعلام شده است و از این نظر تقریباً 100 کشور جهان از جمله ایران در حال حاضر با پدیده بیابان زایی مواجه هستند.

این موضوع برای کشور ایران که بیش از 80 درصد خاکش را اقلیمی خشک و فراخشک در بر گرفته و مجموعه ای از چالش های مدیریتی مربوط به آب نظیر سیل، خشکسالی، بی نظمی زمانی و مکانی بارش، پایین بودن بهره وری آب، ناشناخته بودن ارزش اقتصادی آب، بالابودن مصرف آب در بخش کشاورزی - به میزان 25 درصد بیشتر از متوسط جهانی - ، پایین بودن راندمان آبیاری و تولید محصول و مشکلات و مسایل آبهای مرزی و مشترک در همه مرزهای کشور را در آغاز هزاره سوم به خود اختصاص داده است و هر یک از موارد برشمرده نیز به نوعی با پدیده بیابانزایی مرتبط هستند، باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

از طرفی علیرغم محدودیت های برشمرده فوق در همین مناطق خشک و فراخشک شاهد رواناب و سیلابهای فراوانی هستیم که هر ساله از دسترس خارج شده و در مناطق پایاب حوضه مسایلی همچون پیشروی کویر و ظهور طوفانهای گرد و خاک را در پی دارد. از این رو به استناد بیانیه سومین نشست جهانی آب در بهار سال 1382می توان گفت کشور ما نیز بیشتر از » بحران مدیریت آب رنج می برد تا کمبود آب.« در این مقاله نیز با توجه به موضوع پیش رو، بروز و ظهور پدیده بیابان زایی و مهار آن، فقط از جنبه آب و سیلاب مطرح شده است و به سایر جنبه های بیابان زایی اشاره ای نشده است.

مقدمه

ضرورت تأمین آب برای زندگی از جمله مقولاتی است که از آغاز هزاره سوم در دستور کار مجامع جهانی و دولتها قرار گرفته است و آنها موظف شده اند تا با تدابیر سازهای و انتقال بین حوضهای آب و اقدامات مدیریتی برای تأمین آب برای عموم مردم اقدام نمایند. پیش بینی مجامع جهانی حاکی از آن است که تا سال 2050 میلادی مسئله منابع آبی, اصلی ترین موضوع مورد بحث جهان خواهد بود چرا که تا آن زمان جمعیت جهان به مرز 9/4 میلیارد نفر خواهد رسید و در نتیجه تأمین آب و مواد غذایی و حفظ محیط زیست مهمترین دغدغه مدیران و رهبران کشورها خواهد بود. این وضعیت بویژه برای کشورهای خاورمیانه بسیار نگران کننده است.

خاورمیانه با پنج درصد جمعیت جهان تنها به یک درصد از آبهای شیرین دسترسی دارند. از طرفی اقتصاد کشورهای این منطقه به دلیل فقدان زیر ساختهای صنعتی به شدت وابسته به دو فاکتور اساسی یعنی کشاورزی و نفت است آنهم نوعی از کشاورزی که حدود 85 درصد از آب این منطقه رابه خود اختصاص داده است. بر اساس برآوردهای انجام شده هر کشوری که متوسط سرانه آب قابل دسترس آن کمتر از 1700 متر مکعب باشد در وضعیت خطرناک قرار دارد. چنانچه این مقدار کمتر از 1000 متر مکعب در سال برای هر نفر باشد آن کشور در وضعیت کمبود آب به سر می برد.

پیش بینی می شود تا سال 2025 و در صورت تداوم وضعیت موجود کشورهای مصر,اتیوپی،ایران, لیبی, مراکش, عمان و سوریه نیز به این لیست خواهند پیوست. گفتنی است 1263 رودخانه با حوضه های آبخیز وسیع در جهان وجود دارد که میان دو یا چند کشور در جریان است مساحت این حوضه های مشترک 45/3 درصد از خاک کره زمین را در بر می گیرد. در کشورهای عربی و خاور میانه بیش از 60 درصد منابع آب سطحی را رودخانه های مشترک تشکیل می دهد که از این نظر منطقه پرتنشی برای آب به حساب می آید.

از این رو، به منظور مقابله با بحران کمبود آب در آینده، اتخاذ رویکردها و سیاستهای نوینی از سوی دولت برای جلوگیری از تخریب روزافزون این عنصر حیاتی در برنامه چهارم و پنجم توسعه پیش بینی شده است که امیدواریم تحقق یابد در غیر اینصورت با وضعیتی که از لحاظ کمبود منابع آب و تخریب محیط زیست و همچنین مسایل و مشکلات بیابان زایی در کشور ما وجود دارد تصور آینده روشنی بخشی از این نظر برای فرزندان ما مشکل است.

وضعیت منابع آب در ایران

بر اساس آمار و ارقام موجود میانگین سالانه حجم بارندگی ایران حدود 400 میلیارد متر مکعب برآورد می شود که از این مقدار، 310 میلیارد متر مکعب در مناطق کوهستانی با مساحتی حدود 870 هزار کیلومتر مربع و 90 میلیارد متر مکعب دیگر در مناطق دشتی به وسعت 778کیلومتر مربع می بارد. از مقدار فوق حدود 294 میلیارد متر مکعب به صورت تبخیر و تعرق از دسترس خارج می شود و از 116 میلیارد متر مکعب باقیمانده حدود 93 میلیارد متر مکعب از طریق منابع سطحی و زیرزمینی بهره برداری می شود و بقیه صرف تغذیه سفره های آب زیرزمینی می شود.

از این مقدار حدود 86 میلیارد مترمکعب جهت مصارف کشاورزی و نزدیک به 7میلیارد مترمکعب آن به مصارف شرب و صنعت اختصاص می یابد. از آنجایی که متوسط حجم کل آب سالانه کشور رقمی ثابت است، تقاضا برای آب بهعلت رشد نسبتاً بالای جمعیت، توسعه کشاورزی، شهرنشینی و صنعت در سالهای اخیر، متوسط سرانه آب قابل تجدید کشور را تقلیل داده است، به طوری که این رقم از حدود 5500 مترمکعب در سال 1340، به حدود 3400 مترمکعب در سال 1357، و حدود 2500 مترمکعب در سال 1367 و 2100 مترمکعب در سال 1376 کاهش یافته است.

این میزان با توجه به روند افزایش جمعیت کشور با نرخ فعلی رشد در سال 1385 به حدود 1750 مترمکعب و در افق سال 1400 به حدود 1300 مترمکعب تنزل خواهد یافت. صرف نظر از تفاوت های آشکار منطقهای در کشور و طیف گسترده مناطق خشک نظیر سواحل خلیج فارس و دریای عمان، نیمه شرقی کشور از خراسان تا سیستان و بلوچستان و نیز حوضه های مرکزی که میزان سرانه آب قابل تجدید در آن ها از میزان متوسط کشور به مراتب پایینتر است، ارقام متوسط سرانه آب کشور در سالهای آینده به مفهوم ورود ایران به مرحله تنش آبی در سال 1389 و ورود به حد کم آبی جدی در سال 1415 شمسی خواهد بود. از طرفی بهرغم محدودیت منابع آب و توزیع نامناسب زمانی و مکانی آن در کشور، استفاده از این منابع با ارزش و غیرقابل جایگزین از کارآیی مطلوبی برخوردار نبوده و راندمان آن بسیار پایین است. میزان کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی حدود 30 تا 37درصد محاسبه میشود.

شاخص های مهم بیابان زایی از منظر آب:

-1 افت سطح آبهای زیرزمینی:

برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان سبب افت شدید سطح سفره های آب زیرزمینی شده است. آمار و ارقام ارایه شده در منابع جهانی وضع دشوار این حکایت تلخ را نشان می دهد بطور مثال می توان از افت 274 متری سطح آب زیرزمینی شیکاگو در طول 118 سال و افت 91 تا 152 متری سطح آب زیرزمینی آریزونای جنوبی و مرکزی و متعاقب آن نشست 3/81 متری زمین در طول 60 سال گذشته و همچنین نشست 8/5 متری سطح زمین را در برخی نواحی شهری مکزیک یادآور شد. روند افت سالانه آب زیرزمینی هند حدود 25 درصد کشاورزی این کشور را در معرض تهدید جدی قرار داده است.

بطور کلی کسری حجم مخزن آب زیرزمینی جهان سالانه بین 750 تا 800 می لیارد متر مکعب برآورد می شود که یک درصد آن متعلق به کشور ایران است. برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی بحران دیگری به صورت شور شدن ذخائر آبی را سبب می شود زیرا به علت بر هم خوردن تعادل بین آب شور و شیرین سبب پیشروی آب شور در بستر آب شیرین سفره های زیرزمینی می شوند. افزایش تدریجی درجه شوری آب زیرزمینی در دست بهره برداری، آغازی جدی برای نمکزایی و نهایتاً تخریب منابع اراضی در جهت کویری شدن می باشد. در ایران به استناد گزارشهایی که از طریق وزارت نیرو منتشر می شود، سفرههای آب زیرزمینی در اغلب دشت های کشور وضعیت مطلوبی ندارند.

بر اساس آمار سال آبی1381-82 حدود 74/6 میلیارد مترمکعب آب از طریق چاه ها، چشمه ها و قنوات از منابع آب زیرزمینی کشور استحصال میشود که حدود60 درصد آب استحصالی از طریق بیش از چهارصد و پنجاه هزار حلقه چاه است. هرچند فقط 28 درصد چاههای موجود کشور عمیق است اما میزان بهره برداری از این چاه ها بیش از 69 درصد تخلیه کل چاههای کشور را شامل میشود و از کل تعداد چاههای موجود حدود 268 هزار حلقه در مناطق آزاد و190 هزار حلقه در مناطق ممنوعه حفر شده است.

از سوی دیگر جدیدترین آمار حاکی از آن است که از 609 محدوده مطالعاتی، 225 محدوده ممنوعه اعلام و پیشنهاد ممنوعه شدن 45 محدوده دیگر نیز توسط شرکت های آب منطقه ای کشور به وزارت نیرو ارائه شده است. بررسی آمار و ارقام موجود از وضعیت بهره برداری آب های زیرزمینی در حوزه های اصلی کشور نشان می دهد که در مقابل 57/7 میلیارد مترمکعب تخلیه آب های زیرزمینی حدود 50/7 میلیارد مترمکعب تغذیه صورت گرفته است. به عبارت دیگر، حدود 7 میلیارد مترمکعب بیش از میزان تغذیه از آب های زیرزمینی بهره برداری شده بطوری که در اکثر نواحی کشور سطح سفرههای آب زیرزمینی به شدت افت نموده و تراز آن منفی است.

این در حالی است که سالیان متمادی آبیاری به عنوان ساده ترین و تنها چاره درد برای تولید غذای بیشتر در مناطق بیابانی مطرح بوده است اما به دلیل روش های نادرست و غیرعلمی و صرفا آبیاری سنتی ، گذشته از اتلاف آب محدود موجود در این مناطق در بسیاری از موارد اراضی کشاورزی تبدیل به بیابان و کویر شده اند. توسعه کشاورزی از طریق گسترش سطح کشت آبی به جای افزایش تولید در واحد سطح یکی از معضلات کشاورزی ایران بشمار می رود این در حالی است که راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی به دلیل مشکلات ساختاری از جمله کوچک بودن واحدهای بهره برداری، سطح پایین آگاهی کشاورزان، ضعف دانش فنی مناسب، شیوه های سنتی کشت و زرع، فقدان شبکه های آبرسانی مناسب و فقدان مدیریت مصرف آب از عمدهترین عوامل افت کمی و اتلاف منابع آب کشور محسوب میشوند بطوریکه میزان کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی به طور متوسط حدود 30 درصد محاسبه می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید