بخشی از مقاله
چکیده
شناسایی افراد منافق و ویژگیهای منافقین در جامعه اسلامی از منظر اسلام اهمیت بسیاری دارد، این شناخت و آشنایی با آیات قرآنی باعث خواهد شد راه مقابله و مبارزه با منافقین را شناخته و به دفع و رفع آنان پرداخته شود. چه بسا که مسئله نفاق و منافقان مخصوص به عصر پیامبر - صلی الله علیه و آله وسلم - نبودهاست بلکه هر جامعهای خصوصاًم جوامع انقلابی با آن روبرو هستند به همین دلیل باید تحلیلها و موشکافیهای قرآن را روی این مسئله نه به عنوان یک مسئله تاریخی بلکه به عنوان یک مسئله مورد نیاز فعلی مورد بررسی دقیق قراردهیم و از آن برای مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقین در جوامع اسلامی امروزی الهامگرفت. پس باید راههای نفوذ منافقان و راهکارهای مقابله با نفوذ آنان در آیات و روایات بررسی شود.
روش تحقیق کتابخانه ای بود و با توجه به آیات قرآنی و استفاده از کلام مفسرین در این زمینه انجام شد. حاصل آن شد که از عوامل مهم نفاق و شکلگیری این صفت در آنها به شکل گسترده دروغ گفتن است؛ که به خاطر این که منافعشان از دست نرود به نفاق روی آورده و این صفت رذیله در آنها شکل میگیرد.
واژگان کلیدی: نفوذ، نفاق، منافق.
مقدمه
آشنایی با پدیدهی نفاق در اسلام باعث خواهد شد منافقین در جامعه اسلامی شناختهشوند که این پدیده از منظر اسلام جایگاه والایی دارد که میتوان با استفاده از راهکارهایی که قرآن در این زمینه داده است با منافقین مبارزه شود و آنها را بهتر خواهیم شناخت. سوال اصلی که در این تحقیق میتوان به آن پاسخ گفت این است که راهکارهای نفوذ منافقین در آیات و روایات به چه شکل خواهد بود و چگونه میتوان به این مهم پرداخت؟
که به منظور ارائه پاسخی مناسب به این سوال، محقق با توجه به آیات قرآنی و استفاده از کلام مفسرین و بهرهمندی از روش توصیفی تحلیلی که مبتنی از روش کتابخانهای است به پاسخ این سوال دست خواهد یافت. در رابطه با موضوع با نظر نویسنده، مقالهای به صورت جامع و کامل نوشته نشده است بلکه مقالاتی در حد کوتاه و مختصر در این زمینه به رشته تحریر درآمد هاست. اما تنها کتابی که در زمینه نفاق تألیف شده است پایان سلطه کفر و آغاز نفاق است که به همه منافقان زمان پیامبر با استفاده از تفسیر المیزان پرداختهاست.اما در این تحقیق سعی شدهاست که از تفاسیر گوناگون استفاده شود تا موضوعی کامل و جامع در تمام ابعاد بررسی شود.
بر این اساس در گام نخست واژهی منافق بررسی خواهد شد ، بعد از آن مختصراً به تاریخچه نفاق پرداخته خواهد شد و در گام بعد به صفات منافقین اشاره میشود، در گام آخر هم به منافقین زمان پیامبر و کارشکنیهایی که انجامدادهاند پرداخته خواهد شد.
پیدایش نفاق
با تعریفی که از نفاق و منافق ارائه شد این پدیده نفاق به عنوان یک رذیله اخلاقی عمری به درازای زندگی انسانها دارد و با توجه به آیات قرآن کریم انسانهای خدعهگر، سست عنصر و ترسو و محافظهکار و خیانتپیشه در طول تاریخ وجود داشتهاند. و با صرفنظر از آیات قرآن تجلی این صفت در لباس خیانت تا پیمانشکنی و سازش کاری، خمودی و دورویی امری مسلم است و در هیچ عصر و زمانی جوامع انسانی از وجود منافقان خالی نبوده است و میتوان گفت نفاق و منافقان از پیدایش انسان بر روی زمین پیدا شده و دشمنی آنان با بشریت آشکار شده است.
تاریخچه نفاق در صدر اسلام
اوایل هجرت رسول خدا به مدینه دسیسهها و توطئههای منافقین ظاهر شد، سوره بقره که 6 ماه بعد از هجرت نازل شده است به اوصاف آنها پرداخته است و در سورههای دیگر به انواع دسیسههای آنها اشاره کرده است مثل کنارهگیری آنها از شرکت در جنگ احد اثر دسیسههای دیگر آنها میتوان از پیمان بستنشان با یهود و تشویق آنها به لشکرکشی علیه مسلمانان، ساخت مسجد ضرار، منتشر کردن داستان جنگ و تهمت به عایشه، فتنهانگیزی در ماجرای سقایت در کنار چاه بنیالمصطلق و داستان عقبه و...اشاره کرد.
حتی کار منافقین به جایی کشیده که خداوند در سوره احزاب تهدیدشان کرد و میفرماید: اگر منافقین و آنهایی که در دل مرض دارند و از آزار پیامبر و سوء قصد نسبت به زنان مسلمان و آنها که شایعه پراکنی میکنند از عمل خود دست برندارند به طور قطع تو را به سر کوی آنان خواهیم گماشت تا جایی که دیگر در مدینه نمانند و همسایه تو در این شهر نباشند مگر در فرصتی اندک.
قرآن کریم درباره منافقین بیان بسیار دارد و مکر آنها را مورد حمله قرار داده و زشتیهای اخلاقی، دروغ، خدعه ها، دیسه ها و فتنه هایشان را به رخشان کشیده است و در آیاتی از قرآن از جمله سوره بقره خداوند منافقین را به شدت تهدید کرده است که در دنیا مهر بر دلهایشان زده و بر گوش و چشمان آنها پرده و در آخرت هم در آخرین طبقات آتش قرار میگیرند اینها به این خاطر است که مصیبتهایی را بر اسلام و مسمانان وارد کردند که حتی یهود و نصارا و مشرکین چنین کاری نکردند.
شناخت منافق
بدون شک نفاق و منافق مخصوص عصر پیامبر نبوده است و در هر جامعهای این برنامه و گروهها وجود دارند بنابراین باید براساس معیارهای حساب شده که از قرآن و روایات به دست میآید آنها را شناخت بر این اساس نشانههای منافق از این قرار است.-1 هیاهوی بسیار و ادعای بزرگ دارند و گفتار زیاد و عمل کم و ناهماهنگ دارند.-2 در هر محیطی رنگ آن محیط را میگیرند و با هر جمعیتی مطابق با مذاق آنها حرف میزنند. با مومنان آمنا گفتن و با مخالفان-3 حساب خود را از مردم جدا میکنند و انجمنهای سری و مرموز تشکیل میدهند.-4 خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ و تملق و چاپلوسی و پیمانشکنی و خیانت دارند -5 و خود را برتر از دیگران میدانند و مردم را سفیه و ابله به حساب میآورند.
این دوگانگی شخصیت که صفت مشخص آنها است باعث میشود که در رفتارهای فردی و اجتماعی آنها نمود پیدا کند و بتوان آنها را به خوبی شناخت. که این افراد و شناخت آن در سخن امام علی علیه السلام نمود پیدا میکند که در نهجالبلاغه به افراد منافق اشاره میکند و میفرمایند - از منافقان بر حذر باشید که گمراه و گمراه کننده هستند به رنگهای گوناگون در میآیند به قیافه و زبانهای متعدد خودنمایی میکنند و از هر وسیله برای خودنمایی و فریفتن استفاده میکنند گفتارشان به ظاهر شفا بخش اما کردارشان دردی است درمانناپذیر اگر به کسی بلایی برسد خوشحالند.
و چه بسا در سخنان مقام معظم رهبری بسیار شنیدیم که به این مسأله بسیار اهمیت دادند مخصوصاً در بحث انتخابات که تأکید زیادی روی افراد نفوذی داشتند که باعث خلل و خدشه در انتخابات میشوند. در اینجا بیان این نکته لازم است که برای شناخت منافقان در هر جامعهای باید به طرز تفکر و استدلال آنها و عذرهایی که برای ترک انجام وظایف لازم میآورند و چگونگی این عذرها باطن آنها را روشن میکند و برای اغفال افراد با ایمان پای مسائل شرعی و دستوری خدا و پیامبر را به میان میکشند در حالی که در گناه غوطهور هستند.
صفات منافق
در اینجا بعضی از صفات منافق را بیان میکنیم تا بتوان منافق را از غیرمنافق تشخیص داد: در حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده که میفرمایند: منافق سه نشانه دارد: هنگام سخن دروغ میگوید و به هنگامی که وعده میدهد تخلف میکند و به هنگامی که امانتی نزد او بگذارند خیانت میکند چنین کسی منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند. البته توجه به یک نکته در اینجا ضروری است اینکه قرآن خیانت در امانت از وظایف و حقوق انسانهاست حتی اگر صاحب امانت مسلمان هم نباشد نباید در امانت خیانت کند.
و در حدیثی دیگر میخوانیم که تنها به رکوع و سجود طولانی افراد ننگرید زیرا ممکن است این عبادتی عادتی باشد که از ترکش ناراحت میشود و اما به راستگویی و اداء امانت آنها دقت کنید زیرا راستی و امانت از ایمان سرچشمه میگیرد در حالی که رکوع و سجود عادتی، با کفر و نفاق هم سازگار است.
در سوره نساء آیه 142 و 143 صفات منافقین را بیان میکند اینکه منافقان برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد میشوند و حتی میخواهند به خدا هم خدعه و نیرنگ بزنند در حالی که در همه لحظات که درصدد چنین کاری هستند در یک نوع خدعه واقع شدهاند چون برای به دست آوردن سرمایههای ناچیز سرمایه های بزرگ وجودی خود را از دست میدهند. در حالی که ما میبینیم در جامعه امروزی مصداق این است افراد زیاد دیده میشود که به خیال خود به راه راست و مستقیم میروند در حالی که راه را اشتباه گرفتهاند و به بیراهه میروند.
شایعهپراکنی منافقین
در آیات 60 و 61 سوره احزاب یکی دیگر از اعمال نادرست منافقان و افراد ضعیفالایمان را بیان میکند که وقتی خبری مربوط به پیروزی و یا شکست مسلمانان به آنان برسد بدون تحقیق آن را همهجا پخش میکنند و خیلی از این خبرها بی اساس هستند که برای تضعیف روحیه مسلمانان پخش میشود در حالی که باید این اخبار را قبل از هر کس با رهبران خود در میان بگذارند و از اطلاعات وسیع و فکر عمیق آنها استفاده کنند و بدون جهت نه مسلمانان را گرفتار عواقب غرور ناشی از پیروزیهای خیالی کنند و نه روحیه آنها را به خاطر شایعات دروغین ضعیف کنند.
خودخواهان بیمنطق
قرآن مجید به یکی دیگر از حالات منافقان اشاره میکند و اینکه هرگز راضی به حق خود نبودند ودائماً انتظار داشتند که از بیتالمال و منافع عمومی بیشتر نصیبشان شود خواه مستحق باشند یا نه که در سوره توبه آیات 60 تا 58 به این حالت منافقین اشاره میکند که به رسول خدا ایراد میگرفتند که چرا بیشتر به ما نمیدهی به عدالت رفتار نمیکنی و میبینم که منافقین فقط به فکر جیب خود بودند که هر کس جیب آنها را پر کند از او راضی بودند و اگر کسی این کار را نکرد او را عادل نمیدانند و حق و عدالت در قاموس آنها مفهومی نداند.
تخلف منافقین از زکات
یکی دیگر از اعمال منافقین این بود که از دادن زکات سرپیچی میکردند و با اینکه قبلاً گروهی تهیدست بودند و با خدا عهد کرده بودند که اگر خدا آنها را از فضلش بینیاز کند حتماً صدقه دهند و صالحان باشند ولی بعد از اینکه توانگر شدند بخل ورزیدند و از دادن زکات دریغ کردند و حتی به کسانی هم که زکات میدادند زخم زبان میزدند و میگفتند خداوند چه نیازی به این صدقه دارد. خداوند هم در سوره توبه آیات 79 تا 75 این افراد را به طور قطع منافق خوانده است و حکم کرده که ایشان را نیامرزد.