بخشی از مقاله

چکیده

در نظام اندیشهای آیتا...خامنهای - مدظله - ، فرآیند نیل به تمدن نوین اسالمی، دارای پنج حلقه میباشد. دولت اسالمی به عنوان حلقهی سوم از این زنجیره مطرح است. این حلقه از چند جهت در این فرآیند، جایگاهی کلیدی دارد. از یکسو این حلقه، مقدمهساز حلقهی بعدی – جامعهی اسالمی – است، که آن نیز بهنوبهی خود مقدمهساز شکلگیری حلقهی نهایی – تمدن نوین اسالمی- است. از سوی دیگر به تصریح رهبر انقالب، گام اصلی حرکت تمدنی انقالب اسالمی در مقطع فعلی، ایجاد دولت اسالمی میباشد و بدون تحقق آن، رسیدن به جامعهی اسالمی امکانپذیر نخواهد بود. دولت اسالمی از منظر رهبر انقالب فقط شامل قوهی مجریه نیست؛ بلکه مجموعهی قوای سهگانه و سایر کارگزاران و مسئوالن نظام را شامل میشود. در اینجا منظور از شکلگیری دولت اسالمی، انطباق یافتن حداکثری اعمال و جهتگیریهای کارگزاران نظام با شاخصهای اسالمی و نیز ایجاد و تکمیل سازوکارها و نهادسازیهای الزم برای شکلگیری جامعهی اسالمی و تمدن اسالمی است. در اندیشهی آیتا...خامنهای، هرچند دولت اسالمی مطلوب در شکل حداکثری خود در زمان انسان کامل و امام معصوم - علیهالسالم - شکل میگیرد، اما دولت اسالمی شاخصهای مشخص و معینی دارد و مجموعهی کارگزاران کشور در فرآیند رسیدن به دولت اسالمی، دارای وظایف و مسئولیتهای خطیری هستند. در این پژوهش، با استفاده از قابلیتهای روش دادهبنیاد - Grounded Theory - ، پس از تعریف دولت اسالمی و اشاره به نقش آن در فرآیند تحقق تمدن نوین اسالمی، به تبیین شاخصهای دولت اسالمی و سپس تشریح وظایف دولت و کارگزاران آن، برای گذار از مرحلهی فعلی به دولت اسالمی مطلوب پرداخته شده است.

کلید واژهها: آیتا...خامنهای، فرآیند تحقق اهداف انقالب اسالمی، تمدن نوین اسالمی، دولت اسالمی، کارگزاران نظام.

مقدمه

انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی برآمده از ارزشهای ناب اسلامی و با رهبری دینی و نقشآفرینی تودههای مسلمان ملت ایران رخدادی کمنظیر و تحولساز در تاریخ بشریت محسوب میشود. در شرایطی که انواع ایدئولوژیهای برآمده از جهانبینی مادی و سکولار به صحنهی تحولات بشری عرضه شده و هریک با برجا گذاشتن آسیبها و خسارتهایی هنگفت بر ناکامی و یأس جوامع بشری میافزودند، انقلاب اسلامی با تکیه بر مبانی و اصول الهی و معنوی توانست در یکی از مهمترین و حساسترین نقاط عالم تحولی کلان را رقم بزند. براندازی دیکتاتوری وابسته به قدرتهای استعماری و نابودی شریانهای وابستگی ایران به استعمارگران از اولین نتایج و دستاوردهای این انقلاب بود و علاوه بر این با الهامبخشی به ملتهای مسلمان در اقصی نقاط دنیا توانست گام مهمی در هویتیابی و احساس عزت مسلمین و جهتدهی به جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام بردارد. اما انقلاب اسلامی انقلابی صرفا سیاسی و در چارچوب مرزهای کشور ایران نبوده و هدف و مأموریتی اساسیتر دارد. این معنا در کلام حضرت امام خمینی - ره - و آیت االله خامنهای مورد تصریح واقع شده است.

امام خمینی - ره - در این رابطه میفرمایند:

»انقلابات در دنیا زیاد واقع شده است و یک حکومت رفته است، حکومت دیگر آمده است، یک رژیم رفته، رژیم دیگر آمده است، ولی انقلاباتی که آمده است باید دید انگیزه انقلاب چه بوده است و برای چه چیز انقلاب واقع شده و ثمره این انقلاب چی هست و چه بوده... این انقلاب ]اسلامی ایران[ برای اسلام بوده است نه برای کشور، نه برای ملت، نه برای به دست آوردن یک حکومت...[1] « رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز هر چند تحقق تمدّن اسلامی به صورت کامل را در دوران ظهور حضرتبقیهاللَّهارواحنافداه میدانند، اما خطکلّینظام اسلامی را رسیدن بهتمدّناسلامی معرفی میکنند:»خطکلّینظام اسلامی، رسیدن  بهتمدّناسلامی است.[ 2] «و در جای دیگر تمدنسازی نوین اسلامی را به عنوان هدف انقلاب اسلامی معرفی میکنند: »هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است.[3] « بر این اساس پرداختن به مسیر پیشروی انقلاب اسلامیدر جهتِ نیل به تمدن نوین اسلامی از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است. چراکه آیندهی انقلاب اسلامی در گرو طرح و تبیین دقیق و عالمانهی این موضوع و تلاش برای زمینهسازی و تحقق آن است.

اما سوال مهم این است که تمدن نوین اسلامی براساس اندیشهی آیت االله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی چگونه تحقق مییابد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت در نظام اندیشهای آیت االله خامنهای تحقق تمدن نوین اسلامی امری یکباره نبوده و مستلزم طی شدن فرآیندی تدریجی میباشد. این فرآیند دارای پنج مرحله میباشد. هریک از حلقههای این زنجیره از اهمیت و جایگاه خاص خود برخوردار است و تحقق هر مرحله در گرو تحقق مرحلهی قبل است. »انقلاب اسلامی«، »نظام اسلامی«، »دولت اسلامی«، »کشور یا جامعهی اسلامی« و »تمدن نوین اسلامی« پنج حلقهی این فرآیند هستند. »انقلاب ]اسلامی[ کهتحقّقپیدا کرد، بلافاصله بعد  از آن،تحقّقنظام اسلامی است... بعد    از آن که نظام اسلامی پیش آمد، نوبت به تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی میرسد... مرحلهی چهارمکشورِاسلامی است . اگر دولت به معنای واقعی کلمه اسلامی شد، آنگاه کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی خواهد شد... بعد از آن، دنیای اسلامی است. از کشور اسلامی میشود دنیای اسلامی درست کرد.[4] « هرچند طرح این فرآیند پنج مرحلهای برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی به شکل منسجم و جمعبندی شده در سال 1379 از سوی رهبری بیان شد اما تتبع در بیانات ایشان نشان میدهد این موضوع دارای سابقه بوده است:

»ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم.[5] « و طی سالیان بعد نیز از سوی ایشان تبیین شده است: »هدف این ملت چه بود؟ هدف این بود که این کشور با این نظام بتواند از همهی خوبیها و پیشرفتها و خیرات و برکاتی که خدای متعال به ملتهای مؤمن وعده داده است، برخوردار شود... برای این که این کار تحقق پیدا کند، در درجهی اول ما یک حرکت انقلابی لازم داشتیم؛ برای اینکه بنای ضایع و پوسیده و کج وبدبُنیانرژیمهای استبدادی را از بین ببریم. این کار را ملت با کمال قدرت و باموفقیتِکامل انجام داد . بعد از آن که این حرکت عظیم را ملت عزیز ما انجام داد، حرکت بعدی این بود که یک نظام اسلامی - یعنی ترتیب ادارهی کشور، همانطوری که اسلام گفته است - در این کشور به وجود بیاورید. این کار را هم ملت ما با موفقیت انجام داد. قانون اساسی تنظیم شد؛ آرایش و چینش سیاسی به وجود آمد؛ مردمسالاری دینی بر این مملکت حاکم شد و مردم مسؤولان کشور را - از رهبری گرفته تا ریاست جمهوری تا دیگر مسؤولان - مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب میکنند... مرحلهی بعد از نظام اسلامی، دولت اسلامی است... دولت اسلامی است که کشور اسلامی به وجود میآورد. وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد؛ آن وقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت.[6] «از سوی دیگر با دقت در بیانات آیت االله خامنهای میتوان به این نکتهی مهم پی برد که ملت ایران با پشت سرگذاشتن دو مرحلهی وقوع انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام اسلامی »هماکنون« در مرحلهی مهم ایجاد دولت اسلامی قرار دارد و این اساسِ کار است:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید