بخشی از مقاله

چکیده

نه تنها اندیشه فلسفی آقا علی مدرس، بلکه روشی که او در بحث از مسایل فلسفی اتخاذ کرده است خارج از سامانه حکمت متعالیه صدرایی نیست. بدون شک او فیلسوفی است که در فضای حکمت متعالیه طرح مساله کرده و گرچه در برخی مباحث از مالصدرا فاصله گرفته و در صدد ترمیم و یا نقد اندیشه او برآمده است، اما در مجموع نظامی رقیب در برابر اندیشه مالصدرا به شمار نمیآید. در عین حال تفاوت هایی در پاره ای موارد دیده میشود که بیشتر به روش نوع استدالل و رویکردها بر می گردد. از اینرو تنها می توان تنها به رهیافتی در این باره بسنده کرده و به پاره ای از تفاوت ها و رویکردها چشم انداخت. این مقاله در صدد معرفی این رهیافت است.

مقدمه

بحث از روش در سطوح و الیه های گوناگون قابل طرح است. در این باره می توان از روش معرفت، نوع استدالل، فنون جمع آوری اطالعات، تحلیل داده ها، نوع نگاه به مساله، نگاه فرانگرانه به روش های تحقیق - متدولوژی - و... سخن گفت. آنچه که در باره حکیم طهران قابل طرح است عمدتا معنای دوم روش یعنی نوع استدالل است، به این معنی که او در پژوهش های خود از روش فلسفی که در مقابل روش تجربی و استقرایی قرار دارد بهره گرفته است.

از این رو تحقیق و پژوهش پیرامون شناسایی روش آقا علی مدرس - - 4231-4321 و بررسی اصالت اندیشه های فلسفی و عقلی او بدون عنایت و التفات به روش فلسفی صدرالمتالهین شیرازی امکان پذیر نیست. بدون شک او فیلسوفی است که در فضای حکمت متعالیه طرح مساله کرده و گرچه در برخی مباحث از مالصدرا فاصله گرفته و در صدد ترمیم و یا نقد اندیشه او برآمده است، اما در مجموع نگرش او به مباحث و مسائل فلسفی در سیستم صدرایی جای گرفته و نظامی رقیب در برابر اندیشه مالصدرا به شمار نمیآید.

آقا علی مدرس در باره روش تفلسف مالصدرا به نحو سلبی سخن نگفته است، می دانیم که وقتی او می توانست در این باره اظهار نظر کند که در صدد بیان وجه یا وجوه متعالی و برتر بودن حکمت متعالیه بر دیگر حکمت ها و اندیشه های رقیب بود. اما نه تنها آقا علی مدرس بلکه فیلسوف و حکیم دیگری را پس از مالصدرا سراغ نداریم که بطور مبسوط در این باره قلم فرسایی کند، این مساله دو دلیل عمده می تواند داشته باشد، یکی اینکه اساسا مساله روش شناسی به معنای که امروزه به عنوان متدلوژی مرسوم است برای حکمای اسالمی و حکمای دوره آقا علی مدرس به عنوان یک مساله و پژوهش مستقل عقلی مطرح نبوده است3، دیگر اینکه سایه حکمت صدرایی چنان بر مباحث عقلی گسترده شده و مکاتب و اندیشه های رقیب را کنار زد که بسیاری از مباحث از جمله کنکاش در روش حکمت متعالیه مسلم و مفروغ عنه تلقی گردید.

با این وجود ما نمی توانیم از روش شناسی آقا علی مدرس به معنای متدلوژی بحث و گفتگو کنیم، بلکه باید تنها به رهیافتی در این باره بسنده کرد. این رهیافت را با این پیش فرض آغاز میکنیم که روش مالصدرا مورد پذیرش آقا علی مدرس نیز هست، و آقا علی مدرس حکمت متعالیه را حکمتی جامع و فراتر از حکمت های پیش از آن می دانست و به گفته شهید مطهری تفکر فلسفی مالصدرا چهار راهی است که فلسفه مشا و فلسفه اشراق و طریقه عرفا و طریقه متشرعه را بهم متصل کرد - شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 42، ص 323. - 353 2    . متاسفانه علاوه بر مساله روش شناسی مساله تاریخ فلسفه نیز برای حکمای اسلامی از اولویت چندانی برخوردار نبوده است.

این عدم اهتمام باعث شده است که بسیاری از نسبت های تاریخی مسلم فرض شده و حکما در آثار خود آورده اند بدون اینکه این نسبت ها از پشتوانه پژوهشی و تحقیقی برخوردار بوده و مستند سازی شود از سوی دیگر در سنت فلسفی اسلامی برخی از نسبت ها به صورت شفاهی و از اساتید سینه به سینه نقل شده و همین مساله باعث شده است که بر بسیاری از سخنان افزوده شده و یا از آن کاسته شده است. اگر مساله تاریخ فلسفه در پیشینیان جدی گرفته میشد نه تنها با گنجینه ای از معارف مستند روبرو بودیم، بلکه تکلیف بسیاری از آثار و کتابهای منحول نیز روشن میشد.

آقا علی مدرس در هیچکدام از آثار خود روش تفلسف خود را معرفی نکرده است. شکی نیست که در بیشتر حوزههای فلسفی مثل حوزههای فلسفی اصفهان، شیراز، تهران، قم، سبزوار و ... روش حکمت متعالیه بر آثار و نوشتجات فلسفی سایه افکن بوده است،تقریباً کمتر فیلسوفی را میتوان یافت که در روش فلسفی صاحب سبکی متفاوت از سبک مالصدرا باشد. گرچه مالرجبعلی تبریزی و شاگردان او در حوزه فکری اصفهان و سید ابوالحسن جلوه در حوزه فلسفی تهران رویکرد مشایی را انتخاب کرده و مخالف و منتقد حکمت متعالیه بودند، اما جریان غالب یک قرن پس از مالصدرا رواج و رونق مباحث فلسفی و عقلی به شیوه و روش حکمت متعالیه است.  در این روش توجه به رویکرد روایی در مباحث فلسفی پر رنگ شد، طوری که می توان گفت: توجه به روایات و تفلسف با معانی و مضامین آنها از خصوصیات حکمای عصر صفوی به شمار میآید. توجه به آنچه که گفتیم نکات و موارد زیر در بحث از روش آقا علی مدرس قابل توجه است:

-1  آقا علی مدرس و روش طرح مساله

در یک نگاه کلی می توان دریافت که آقا علی مدرس به حکمت برهانی بسیار زیاد پایبند بوده است وحتی به جرأت می توان گفت او در این باره پایبندی خود را بیشتر از مالصدرا نشان می دهد. همین مساله او را از برخی معاصرانش همچون آقا محمدرضا قمشه ای متمایز کرده است. او در طرح مساله همواره شیوه برهان را برگزیده و از کشف و نقل در تایید و استشهاد به مساله کمک گرفته است. با این حال هرگز نمی توان انکار کرد که او در اغلب موارد ممشای صدرالمتالهین را پیش گرفته است و در مواردی اندک از او فاصله گرفته و با شیوه فارابی و میرداماد و ابن سینا نزدیک شده است. این مساله بیش از آنکه در تعلیقه ها و شروح او بر آثار مالصدرا نمایان باشد در نوشته های مستقل آقا علی مدرس خود را نشان می دهد.

در غالب نوشته های مستقل در طرح مساله فلسفی بیشتر از طریق تحلیل ماهیت آغاز کرده است، این نوع طرح مساله او را به حکمای مشا و اشراق نزدیک میکند اما همچنانکه گفتیم روح حاکم بر تفکر و روش او صدرایی است در عین حال تفاوت او در طرح مساله فلسفی بیش از هر جای دیگر در معاد جسمانی که از نوآوری های اوست دیده می شود. مالصدرا در مهمترین اثر فلسفی خود یعنی اسفار به طرح مساله معاد جسمانی پرداخته و آن را بر یازده اصل استوار کرده است - اسفار، جلد9، صص. - 196-185 نخستین اصل از اصول یازدگانه اصالت وجود است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید