بخشی از مقاله

چکیده

امروزه در عصر حاضر اگرچه نگوییم ارتباطات اولین عنصر و اساسی ترین اصل مورد نیاز بشر است، اما به جرأت می توان گفت یکی از بنیادي ترین دانش ها و مهمترین عوامل پیشرفت انسان امروزي و شالوده و زیربناي سایرعلوم قرن حاضر است. شرکتهاي زنجیره اي موفق نه تنها در درون هر شعبه شبکه ارتباط سخت افزاري و انسانی خوبی دارند بلکه در سرتاسر جهان شبکه ارتباطی مناسبی با یکدیگر ایجاد نموده اند. روابط عمومی هدف و چگونگی کلید برنامه ها را ترسیم می کند، در واقع یکی از مبانی توسعه ي سازمانی، روابط عمومی است.

امروزه به نظر می رسد که معیارهاي قالب در جامعه ما بی توجهی به ارزش هاي نهفته در کار روابط عمومی هاست به طوري که این امر باعث شده در بسیاري از سازمان ها، بخش روابط عمومی مبدل به بخش تبلیغات سازمان شود و کمتر به مفاهیم و ارتباطات دوسویه بپردازد. صاحب نظران معتقدند اگر نقش روابط عمومی را در ایجاد یا تقویت فرهنگ توسعه، بومی کردن سرمشق هاي توسعه، کشف و معرفی ظرفیت هاي جامعه، بازآفرینی فرهنگی، حفظ تعلق و پیوستگی بدانیم در اینصورت باید بتواند از هر نوع گسستگی و ناپیوستگی جلوگیري کند و یا حداقل کاهش دهنده فاصله و شکاف میان جامعه و دستگاه هاي اجرایی باشد.

یکی از ویژگی هاي مشخص "توسعه سازمانی"،توسعه منابع انسانی می باشد که در ابعادگوناگون مورد بحث قرار می گیرد و اما توسعه منابع انسانی در سایه شناخت روابط انسانی قابلیت ظهور می یابد.شناخت توانایی ها و قابلیت هاي هر یک از کارمندان به ایجاد روابط صحیح و کارآمد، کمک زیادي خواهد کرد. و از طرفی روابط عمومی بعنوان استراتژي رقابتی شرکت در مقابله با سایر رقباي سازمان می باشد.

مقدمه

دنیاي امروز دنیاي ارتباطات است. در سازمان هاي دولتی داشتن اطلاعات موثق، دقیق و به موقع با توجه به هدف و ساختار، بزرگترین سرمایه یک سازمان است و حیات یک سازمان به داشتن یک ارتباط دوسویه درون سازمانی و برون سازمانی و انجام تبلیغات و کسب اطلاعات به روز و مفید بستگی دارد و این جاست که لزوم وجود روابط عمومی واقعی در ایستگاه هاي روابط عمومی نمایان می شود. در دنیاي امروز که مرزهاي ارتباطات شکسته شده و انسان به دنبال کشف راهکارهاي مطلوب زیستن و نگرش جامع مدار است، آموزه هاي علمی ما را به کنکاش و توجه درباره وضعیت چگونگی تعامل و برخوردنمودن با مسایل رهنمون می سازد.

روابط عمومی باید بر محور تفکر مداري، مشارکت مداري و اطلاع مداري باشد تا بتواند در راستاي کمک به اثربخشی سازمان مؤثر باشد. یک سازمان یک نهاد مستقل است که یک ماموریت خاص دارد و می تواند با نیت انتفاعی و غیرانتفاعی تاسیس شده باشد و داراي مرزها و حدودي است که آن را از محیط جدا می سازد.و مهمترین اجزاي تشکیل دهنده هر سازمان عبارتند از : منابع انسانی ، وسایل و امکانات ، روش انجام ، تشکیلات ،ساختار روابط و محدوده عملیات سازمانی.

استراتژي:

از ریشه یونانی - Sterategy - می باشد که بد نیست ابتدا به ریشه لغوي استراتژي اشاره شود. واژه استراتژي به معناي ago به معنی ارتش و stratos به معناي فرمانده ارتش، مرکب از strategema رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژي ابتدا به معناي فن هدایت،تطبیق و هماهنگ سازي نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکار گرفته شد. در جاي دیگر استراژي - - Strategy بدین شکل تعریف میشود: مجموعه اي از اهداف اصلی و سیاستها و برنامه هاي کلی به منظور نیل به این اهداف است به گونه اي که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه نوع سازمانی فعالیت می کنیم و یا می خواهیم چه فعالیت - Business - کسب و کاري نماییم.

استراتژي رقابتی

ماهیت تدوین استراتژي عبارت است از مرتبط کردن یک شرکت به محیط اطرافش. اگر چه محیط مربوط خیلی گسترده است و عوامل اجتماعی و اقتصادي را در بر می گیرد. رقابت اشاره به تغییرات سریع یک تجارت دارد که در آن، موقعیت سازمان به شدت در برابر سازمان دیگر قرار میگیرد و به دنبال راهی میگردد که مزیت رقابتی رهبران صنعت را از بین ببرد. نیروهاي بنیادي که منجر به شکلگیري استراتژي رقابتی میشوند، شامل افزایش انتظارات مشریان، انقلاب تکنولوژیکی و از بین رفتن موانع ورود به بازار هستند. اثر استراتژيهاي رقابتی، صنایع مختلفی همانند شرکتهاي هواپیمایی، دارویی، خدمات مالی و ... را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار صنعت نقش عمدهاي در تعیین قواعد رقابت و استراتژيهایی که به طور بالقوه در دسترس شرکت قرار دارند، ایفا می کند از دیدگاه پورتر، در هر صنعت ماهیت رقابت به وسیله پنج نیرو تعیین می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید