بخشی از مقاله
خلاصه
از جمله برنامه های مشخصی که یک رهبری را در عرصه سیاسی اجتماعی پویا می سازد و تفوق سیاست ها را نیز در پیش دارد بهره گیری از الگوی مدیریتیتوانمند و متفکرانه است. اصولاً رقابت از جمله مفاهیم کارآمد و استراتژیکی است که هر الگوی رهبری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را می تواند به تفوق رساند. در مدیریت کلان، رهبری می تواند در برگیرنده منافع و منابع و اثرگذاری در سطح خرد، سود دهی به شهروندان و در سطح کلان و اجتماعی، بازتولید چرخه مفیدیت، در طرح های تولیدی را به ارمغان آورد.
حال این پژوهش با بهره گیری از مفهوم رقابت، به عنوان یکی از مفاهیم استراتژیک در عرصه مدیریت، در پاسخ به این سوال که الگوی مدیریتی- حکومتی با تعریف در بستر رقابت، چگونه منجر به توسعه و هدایت جامعه به سمت بهره وری می گردد؟ این فرضیه یا یافته اصلی را عرضه می کند که، گسترش الگوی رقابت در آن چه که ما بازارهای متکثر محلی می گذاریم, منجر به کارآمدی رهبری و مدیریت استراتژیک خواهد شد.
بنابراین ابتدا مفهوم رقابت و ارتباطش با الگوی مدیریتی حکومتی- رقابتی به بحث گذاشته خواهد شد نهایتاً با بهره گیری از این چارچوب نظری قدم به واکاوی الگوی رقابتی در بازارهای متکثر محلی خواهیم گذاشت.
کلمات کلیدی:رهبری، مدیریت استراتژیک، رقابت، الگوی مدیریتی حکومتی، مدیریت رقابت پذیر.
.1 مقدمه
یکی از فرآیندهای مدیریتی که اصطلاح مدیریت استراتژیک3 بدان اشاره دارد، تعیین و دستیابی به اهداف سازمانی به منظور خلق و توزیع ارزش ها4 برای کلیه ذی نفعان است. برای تعیین اهداف یک سازمان در جهت خلق و توزیع ارزش، مدیران و رهبران استراتژیک می بایست قادر به تعیین اهدافی باشند که اگر به آنها دست یابند، ارزش هایی را برای تمامی تامین کنندگان منابع اصلی که لازمه حفظ فعالیت های سازمان هستند، خلق و توزیع کنند. - سانچز و هین:.33-32 :1389 -
بنابراین از مهمترین وظایف رهبران استراتژیک، تلطیف ساختن فضای سازمانی به منظور توزیع ارزش های سازمانی و به صورت کلان تر ارزش های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه است.اساساً رهبری استراتژیک قادر است در سطح سازمان و اجتماع، توزیع کننده خیرات - ارزش ها و مواهب - اجتماعی باشد.چوین کها از نظر افلاطون نیز زمام دار و رهبر حقیقی کسی است اولاً توانایی و تشخیص موقعیت ها و پیش بینی مسائل را داشته باشد و دوماً قادر باشد که به نحو احسن طبق فضیلت عدالت منجر به تعیین خیرات و ارزش ها کند - افلاطون، -335 :1383 .336 -
اساساً آنچه رهبران استراتژیک را یاری می رساند که در این هدف در حوزه سازمانی و مدیریتی خود به تفوق دست یابند و راهبردهای خود را پیش ببرند، پیروی از یک الگوی مدیریتی- حکومتی1 است. این مفهوم از این بابت است که بازتاب عملکرد رهبر استراتژیک، در دو حوزه سازمانی - درونی - و اجتماعی - بیرون از سازمان - آشکار است. چرا که به تعبیر ارسطو:
بهترین راه پژوهش، بررسی چیزها در جریان رشد آنها از آغاز است. نخستین اجتماعی که وجودش ضرورت می یابد میان کسانی است که نمی توانند بی یکدیگر زیست کنند لذا باید کسی بر آن ها قانون و حکومت گذارد - ارسطو، . - 3-2 :1390 بنابراین مشخص می شود رهبری در حوزه سازمانی که در اجتماع نخستین سازمان خانواده را می توان مثال زد، همواره وجود داشته است و این فرآیند با تعمیم یافتگی به حوزه های دیگر، تعاریف جدید از نقش رهبری را نمایان نموده است.
بنابراین همواره سطحی از رهبری چه از لحاظ سازمانی و خرد و چه از لحاظ اجتماعی و در میان مردم، وجود دارد. لذا الگوی مدیریتی-حکومتی رقابتی، در صدد این امر است تا با تعریفی جدید از تاثیرگذاری رهبری بر سازمان و اجتماع سیاسی، قدم به عرصه تعامل مدیریت سازمانی با مدیریت سیاسی نهد که اساساً شالوده این امر را بر توانایی رهبری استراتژیک در درک مفهوم رقابت، می گذارد.
الگوی مدیریتی-حکومتیِ رقابتی، شیوه ای است تا رهبران و مدیران استراتژیک به منظور انتقال منابع دانشی و دست آوردهای سازمانی خود، با تعاملی دوجانبه با سیاست گذاران عمومی، رقابت را هم به صورت درون نهادی، گسترش داده و هم منجر به رقابت پذیر شدن سطوح اقتصادی و بازارهای محلی گردند. نهایتاً این الگو تنها را دستیابی به اهداف میان مدت و پایدار را در رقابت پذیر کردن می داند که این سبک مدیریتی رهبران، مفیدیت را هم در سطوح نهادی و هم در سطوح اقتصادی،اجتماعی و سیاسی، می گستراند
واین نکته را معرفی می کند که رقابت در فرآیند های تولیدی، اجتماعی و سیاسی این ضرورت را می رساند که ما در عین تفکیک کارکردی در این سطوح، گسترش رقابت پذیری را دستاویزی برای نیل به تفوق رهبری در این مسیر معرفی کنیم.
. 2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش:
رقابت پذیری و الگوی رهبری استراتژیک:
از نظر فردآر. دیوید2، مدیریت استراتژیک به عنوان هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات، وظیفه چندگانه ای است که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد - اعرابی و دهقان،. - 24 :1389 براساس این تعریف رهبری استراتژیک می بایست قادر باشد به عنوان مدیری توانمند، رابط میان تدوین، اجرا و ارزیابی قرار گیرد.
لذا آن ویژگی که می تواند این توانمندی را در رهبری استراتژیک تولید و تداوم ببخشد، مفهوم رقابت پذیری است. رقابت پذیری3 مفهومی است که در حوزه های سیاسی، مدیریتی و اقتصادی پژوهشگران در مورد آن نظریات مختلفی را ارئه داده اند. در اینجا مراد از رقابت پذیری، همانگونه که در کلام حضرت امیر - ع - آمده است: استقبال از آراء دیگران به منظور شناختن مواضع خطا در سطح رهبری و مدیریت است - نهج البلاغه، حکمت . - 164 لذا رهبران با بسط این مفهوم در عرصه عمل، می توانند به تفوق در عرصه مدیریت نائل آیند.
اساساً از آنجا که هر پژوهش باید متکی به دستاوردهای پیشین باشد، در حالیکه خود هم سخنی تازه دارد و هم روشهایی دقیق تر در شناخت پدیده بکار می گیرد - ساروخانی، . - 146 :1385 در اینجا کوشیده ایم با بررسی اعتبار سایر پیشینه ها به طرح و بسط سخن خود در رابطه با مفهوم رقابت پذیری پرداخته و نقش آن در عرصه مدیریتی- حکومتی را بازگو و آن را به بازارهای متکثر محلی سرایت دهیم.
از یک منظر رقابت خصوصاً در مدیریت استراتژیک طبق محیط های رقابتی بررسی می شود. در این نگرش فرایند های خلق ارزش در رهبری، هنگام با محیط های رقابتی بررسی می شود که این محیط ها بسته به ماهیت و سرعت و نامعلومی تغییر در یک محیط، به ثابت، پویا، تحولی و مبدل تقسیم می شود. از این منظر رهبر و مدیر استراتژیک باید قادر باشد در این راستا با تشخیص حق انتخاب های استراتژیک، مصرف بر اساس شایستگی و انعطاف پذیری در سازمان و اقدامات دیگر در هر محیط، بهترین مفیدیت را عرضه و کسب کنند - سانچز و هین، .99 :1389 -
از منظر پژوهشگران جهانی
-1 در اینجا منظور از این الگو شفاف ساختن و بیان کردن نوع خاصی از مدیریت است که تقویت آن هم مدیریت خرد و سازمانی و هم مدیریت حکومتی و سیاسی را در بر می گیرد و تحقق آن راهکاری برای مقابله با چالش های مدیریتی نیز محسوب می شود.
مهمترین محورو نکته دراین نوع رهیافت افزایش رقابت در سطح جهان است که فراهم نمودن فضای رقابتی و ارتقای رقابت پذیری در سطح ملی، زمینه ساز ورود به فرآیند جهانی شدن محسوب می شود بنابراین رهبران استراتژیک با فراهم ساختن عرصه ای برای رقابت پذیری بیشتر و رفع موانع موجود بر سر صادرات، این رقابت پذیری در اقتصاد جهانی را گسترش می دهند. - کریمی هسنیجه،.121 :1386 -
از منظری دیگر، به تاثیر متغیرهای اقتصاد دانش بر رقابت پذیری ملی، تحت عنوان رقابت پذیری دانش محور پرداخته شده است که از این نظر مهمترین ویژگی رقابت پذیری، توانایی نسبی یک کشور در بهترین استفاده از منابع می باشد. - توتونچیان، مهرنوش:.1388 - رقابت پذیری تنها بعد اقتصادی را در بر نمی گیرد بلکه مدیران استراتژیک به منظور دستیابی به توسعه انسانی و پایدار، و کسب بهروه وری سازمانی، نهادی و اجتماعی، ناچار به درنظر گرفتن این مفهوم در عرصه اجتماعی و سیاسی هستند.
در عرصه سیاست و توسعه سیاسی، در عصر جهانی شدن، مفهوم رقابت پذیری جایگاه نوینی پیدا کرده است. به طوری که از نظر برخی نویسندگان و پژوهشگران، رقابت پذیری به عنوان یکی از رویکردهای نوین توسعه منطقه ای درآمده است که علاوه بر ابعاد اقتصادی، کشورها به منظور تبدیل شدن به قدرت منطقه ای از آن سود می جویند. سیاستمداران و رهبران استراتژیک نیز آن را ملزومی برای سیاست خارجی قرار می نهند - لنگل،2004، کاماگنی، 2002 و هاواری،. - 2000 بنابراین مفهوم رقابت پذیری تنها از زاویه اقتصادی نمی توان بررسی کرد بلکه این مفهوم گستره وسیعی از تولید منابع اقتصادی تا حیات و رفاه اجتماعی و مزیت های سیاسی را در بر می گیرد.
لذا این مقاله با در نظرگرفتن پژوهش ها و نظرات مختلف و با در نظر گرفتن همه مطالعات انجام شده، چارچوب نظری خود را بر مبنای رابطه رقابت پذیری و الگوی رهبری استراتژیک بنا می نهد تا بیان دارد، در وهله اول کشانیدن مفهوم رقابت در سطح مدیریت و رهبری استراتژیک، می توانند با انتقال تفکر رقابت پذیری در بازارهای محلی نیز زمینه ساز تفوق مدیریت استراتژیک شود چو اینکه یک سازمان هنگامی در چشم مشتریان خود رقابت پذیر است که رهبرانش قادر باشند ارزشی فراتر از رقبا ارائه دهند - .Booth and Philip, 1998 -
.3 رهبری استراتژیک، از کارکردها تا الگوی رقابتی در سطح خرد و کلان
در ارتباط با بحث رهبری و مدیریت استراتژیک و تبدیل شدن آن به یک الگو به منظور رقابتی شدن سازمان، و نهایتاً محیط اجتماعی و سیاسی، ابتدا به بررسی کارکردهای رهبری پرداخته ایم. کارکردهای رهبری در اینجا شامل ارتباط رهبری با مدیریت دانش و سازمان است. منابع سازمان شامل منابع فیزیکی - پول، تجهیزات، تسهیلات و زمان - و منابع مفهومی - داده، اطلاعات و دانش - می باشد.. لذا نوآوری مفهومی است که در اینجا می تواند راهگشا باشد.
آن چه که می تواند منجر به رقابت پذیری در سطح سازمان و نهاد های اجتماعی گردد عبارتند از اثرات منابع و اثرات محیطی . - Carneiro, 2000 - سایمون،کروگر و کورنلس - - 2004، در تحقیقی با عنوان» وابستگی بین مدیریت استراتژیک و مدیریت دانش« بیان می دارند که تفکر استراتژیک بایستی یک فرایند مداوم باشد، فرایندی از بازآفرینی دانش سامان از هر آنچه می تواند برای سازمان مفید فایده باشد. بنابراین، رهبری استراتژیک نیز برای مفیدبودن برای سازمان، به عنوان منبعی به منظور تاثیر گذاری بر محیط محسوب می شود. که از طریق پیوندش با مدیریت دانش، رقابت پذیری را در سطح سازمان های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی گسترش می دهد.