بخشی از مقاله
مقدمه :
در این مقاله سعی بر این شده است تا ابتدا با تعریف و توضیح ریسک ، روشهای اندازه گیری و طبقه بندی معیارهای اندازه گیری آن ارتباط بین ریسک و انتخاب سبد سهام را بررسی کنیم . مفاهیم ریسک و بازده همیشه در کنار مفاهیم سرمایه گذاری و تامین مالی هستند و نمی توان آنها را جدا از هم فرض کرد چرا که تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری همیشه بر اساس رابطه میان ریسک و بازده صورت می گیرد . سرمایه گذاران همیشه در تصمیمات سرمایه گذاری خود باید ریسک را در نظر داشته باشند . ریسک میزان اختلاف میان بازده واقعی با بازده مورد انتظار است.
برای تعریف ریسک می توان دو دیدگاه ارائه کرد :
دیدگاه اول : ریسک به عنوان هر گونه نوسانات احتمالی بازدهی اقتصادی در آینده .
دیدگاه دوم : ریسک به عنوان نوسانات احتمالی منفی بازدهی اقتصادی در آینده .
ریسک به عنوان یک معیار مهم جهت تصمیم گیری های سرمایه گذاری است. ریسک، نوعی عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد، ریسک نیست؛ بلکه فقط عدم اطمینان است؛ بههمین جهت بهدلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان در قالب ریسک میتوان آن را مدیریت و کنترل کرد.یک راه منطقی برای تقسیم ریسک کلی به اجزای تشکیل دهنده آن تمایز میان اجزای کلی بازار و اجزای خاص است . این دو نوع ریسک را که تجزیه و تحلیل گران به آنها ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک می گویند.
روشهای اندازه گیری ریسک بازار را میتوان به دو روش سنتی و مدرن تقسیم بندی کرد که روش های سنتی شامل آنالیز گپ ،آنالیز دیرش، تحلیل سناریو و اندازه گیری ریسک مشتقه روشهای مدرن شامل تئوری پورتفولیو1، ارزش در معرض ریسک و اندازه گیری ریسک مربوطه می باشد.لازم به ذکر است انواع ریسکهای مالی عبارتند از ریسک نرخ ارز ، ریسک نرخ بهره ، ریسک نکول ، ریسک نقدینگی ، ریسک نقد شوندگی ، ریسک تورم ، ریسک سرما یه گذاری مجدد ، ریسک مالی و ریسک بازار می باشد.در طبقه بندی معیارهای اندازه گیری ریسک که شامل نوسان ، معیارهای ریسک نامطلوب و حساسیت است که هر کدام خود به زیر مجموعه هایی تقسیم می شوند که انواع معیارهای نوسان شامل دامنه تغییرات ، متوسط قدر مطلق انحرافات،متوسط مجذور انحرافات - واریانس - ، انحراف معیارو ضریب تغییرات ومعیارهای ریسک نامطلوب خود به نیم واریانس ، نیم انحراف معیار و ارزش در معرض ریسک ،این معیار حداکثر زیان احتمالی پرتفوی را در یک دوره زمانی مشخص با بیان کمی ارائه می دهد .
به عبارت دیگر ، ارزش در معرض ریسک مبلغی از ارزش پرتفوی را که انتظار می رود ظرف یک دوره زمانی مشخص و با میزان احتمال معین از دست برود ، نشان می دهد . ارزش در معرض ریسک ، برای انواع دارایی های مالی از جمله سهام و اوراق قرضه و همچنین برای انواع توزیع نرخ بازدهی اعم از نرمال و غیر نرمال کاربرد دارد . همچنین ارزش در معرض ریسک در صورت وجود رابطه غیر خطی بین بازده ابزار مشتقه و بازده دارایی مورد نظر به کاربرده می شود . ارزش در معرض ریسک برای انواع داراییهای مالی از جمله سهام، اوراق قرضه، کالا و غیره کاربرد دارد. همچنین انحراف معیار و واریانس به عنوان معیار سنجش ریسک با فرض نرمال بودن توزیع نرخ بازدهی است، در حالی که ارزش در معرض ریسک برای انواع توزیع نرخ بازدهی به کار برده میشود و مهندسان مالی برای سنجش ریسک به طور گستردهای از این معیار استفاده میکنند.
معیارهای حساسیت عبارتند ازدیرش، تحدب و ضریب حساسیت بتاکه نشان دهنده میزان حساسیت بازده یک سهم به بازده پرتفوی بازار است . به بیان دیگر بتا بیانگر تغییرات بازدهی سهم در مقابل تغییرات نرخ بازدهی بازار است .مارکویتز 2 دو روش برای محاسبه ریسک نامطلوب پیشنهاد کرد . روش اول روش نیم واریانس که از مجموع مجذورات انحراف از میانگین نرخ بازدهی به دست می آید و روش دوم استفاده از نیم واریانس که از مجموع مجذورات انحراف از نرخ بازدهی هدف به دست می آید .اگر اوراق بهادار ریسک دار باشند مسئله اصلی هر سرمایه گذار تعیین مجموعه اوراق بهاداری است که مطلوبیت آن حداکثر است . این مسئله معادل انتخاب پرتفوی بهینه از مجموعه پرتفویهای ممکن می باشد که تحت عنوان مسئله انتخاب پرتفوی نامیده می شود .
مدل این مسئله در سال 1952 توسط مارکوئیتز ارائه گر دید . مقاله منتشره وی معمولا به عنوان منشا تئوری نوین پرتفوی شناخته می شود . رویکرد مارکوئیتز برای انتخاب پرتفوی با این فرض شروع می شود که شخصی مقدار مشخصی پول برای سرمایه گذاری در اختیار دارد این مبلغ برای یک مدت زمان مشخص که دوره نگهداری سرمایه گذاری نامیده می شود سرمایه گذاری خواهد شد . درانتهای دوره نگهداری اوراق بهاداری که در ابتدای دوره خریداری گردیده اند فروخته خواهند شد . سپس مبلغ مورد نظر مصرف و یا سرمایه گذاری مجدد خواهد شد. مارکوئیتز بیان می کند که سرمایه گذاران بایستی تصمیمات مربوط به پرتفویشان را صرفا بر مبنای بازده مورد انتظار و انحراف معیار اتخاذ نماید .
بدین معنی که سرمایه گذار بایستی بازده مورد انتظار و انحراف معیار هر پرتفوی را تخمین بزند و سپس بهترین آنها را بر مبنای این دو پارامتر انتخاب نماید . بازده مورد انتظار می تواند به مثابه پاداش یک پرتفوی و انحراف معیار می تواند به مثابه معیار ریسک یک پرتفوی به کار رود . مدل مارکوئیتز بر مبنای مفروضات ذیل بیان شده است :سرمایه گذاری ریسک گریزند و دارای مطلوبیت مورد انتظار افزایشی می باشد و منحنی مطلوبیت نهایی ثروت آنها کاهنده می باشد . سرمایه گذاران پرتفوی خود را بر مبنای میانگین و واریانس مورد انتظار بازدهی انتخاب می نمایند. بنابراین منحنیهای بی تفاوتی آنها تابعی از نرخ بازده و واریانس مورد انتظار می باشد . هر گزینه سرمایه گذاری تا بی نهایت قابل تقسیم است .
سرمایه گذاران افق زمانی یک دوره ای داشته و این برای همه سرمایه گذاران مشابه است . سرمایه گذاران در یک سطح مشخصی از ریسک بازده بالاتری را ترجیح می دهند از دید مارکوئیتز تنوع بخشی شامل ترکیب اوراق با حداقل همبستگی مثبت به تعداد اوراق بهادار در پرتفوی افزایش می یابد انحراف معیار کاهش می یابد اما به صفر نمی رسد و بالعکس برای یک سطح معین از بازدهی خواهان کمترین ریسک می باشند. امروزه اکثر پژوهشگران ریسک سرمایه گذاری را با انحراف معیار نرخ بازده مرتبط می دانند یعنی هر قدر بازده سرمایه گذاری بیشتر تغییر کند سرمایه گذاری مزبور ریسک بیشتری خواهد داشت . به عبارت دیگر هنگامی که یک سرمایه گذار می خواهد درباره خرید یک نوع سهم یا اوراق قرضه تصمیم بگیرد می تواند از انحراف معیار بازده سالهای گذشته به مثابه معیار ریسک استفاده کند .
بسیاری از شرکتها و موسسات خصوصاً شرکتهای سرمایه گذاری بخشی از داراییهای خود را صرف خرید سهام میکنند به همین علت با ریسک تغییر قیمت مواجه میشوند. ریسک قیمت سهام به دو بخش ریسک مربوط به افزایش قیمت و ریسک مربوط به تحقق درآمد هر سهم مربوط میشود. چراکه جمع این دو جزء نرخ بازدهی سهام را تشکیل میدهد. ریسک رکود و رونق بازار از این حیث که منجر به تغییرات قیمت سهام میشوند دارای اهمیت هستند. افزایش قیمت شاخص سهام باعث رونق بازار میشود و کاهش آن رکود بازار را در پی دارد سهام به بیش از نصف کاهش می یابد و گاهی دوران رکود به چند سال می انجامد.
در این شرایط سهامدارانی که تجربه و تخصص کافی ندارند و برای دریافت سود کوتاه مدت سرمایه گذاری کرده اند با عرضه سریع سهام خود از یک طرف باعث ضرر و زیان خود می شوند و از طرف دیگر به بحران بازار به خاطر عرضه سریع می افزایند. به طور کلی رکود و رونق بازار باعث تغییرات قیمت سهام میشود حتی اگر سهم خاص در جهت عکس بازار در حال رشد یا رکود باشد طبیعی است قیمت بازار اوراق بهادار براساس تغییرات نرخ سود متغیر است و نوسانات قیمت خود باعث ریسک بازار این اوراق میشود. به طور کلی ریسک بازار عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است. همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار هستند اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است. به طور کلی میتوان گفت: ریسک بازار کاهش در ارزش داراییها - تغییر در نرخ ارز، نرخ بهره، قیمت کالاها و... - میباشد.
مارکویتز در سال 1959 مدل واریانس را برای سهولت در انجام محاسبات معرفی کرد چرا که در مدل نیم واریانس باید ماتریس نیم کوواریانس نیز محاسبه گردد . و در مجموع حجم اطلاعات مورد نیاز آن دو برابر مدل واریانس می باشد . با بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد ریسک نامطلوب از دیدگاه محققین علم مالی این روش دارای رجحان نسبی می باشد.یکی از اشکالاتی که در مدل ریسک نامطلوب به نظر می رسد معرفی نیم واریانس به عنوان تنها معیار سنجش آن است چرا که در خصوص توانایی نیم واریانس برای تبیین چگونگی توزیع احتمالات ابهاماتی وجود دارد . اگر توزیع بازدهی دارایی از نوع نرمال باشد معیار نیم واریانس عددی را به دست می دهد که دقیقا نصف واریانس است ، به همین دلیل به آن نصف واریانس نیز گفته می شود .
ارزش در معرض ریسک نیز از خانواده معیارهای ریسک نامطلوب می باشد . به عنوان معیاری آماری حداکثر زیان احتمالی پرتفوی را در یک دوره زمانی مشخص با بیان کمی ارائه می دهد . به عبارت دیگر ارزش در معرض ریسک مبلغی از ارزش پرتفوی را که انتظار می رود ظرف یک دوره زمانی مشخص و با میزان احتمال معین از دست برود مشخص می کند . مدل ارزش در معرض ریسک یکی از کلیدی ترین شاخص های اندازه گیری ریسک در حال حاضر است که تحلیل گران مالی از آن استفاده های متعددی می کنند . کاربردهای این مدل در مدیریت ریسک و نیز برای مقاصد قانون گذاری معیاری برای سنجش میزان ریسک و همچنین معیاری برای سنجش مقدار سرمایه مورد نیاز یک سازمان برای انجام عملیات خود می باشد .
محاسبه ریسک در پرتفوهای سرمایه گذاری امروزی که شامل انواع ابزارهای مالی از جمله سهام اوراق قرضه و انواع ابزارهای مشتقه است تنها از طریق این شاخص قابل اندازه گیری است چرا که به علت ویژگی های خاص ابزارهای مشتقه از جمله نبود رابطه خطی بین بازدهی ابزارها و دارایی اصلی تعهد شده از سایر روش ها برای محاسبه ریسک نمی توان استفاده کرد . در حقیقت به علت اهمیت داشتن مقدار ریسکی که در مقابل یک هدف سرمایه گذاری وجود دارد محاسبه دقیق ریسک بسیار ضروری می باشد چرا که محاسبات حتی اگر از واقعیت انحراف کمی داشته باشد می تواند سازمانی را به