بخشی از مقاله
چکیده
با توجه به فراوانی تلفات و حوادث در ایران به نسبت کشورهای توسعه یافته و معدل جهانی، بحث در ریشه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی آن ضرورت دارد. در این مقاله که می تواند مقدمه ای برای تحقیقات کمی و پیمایشی در فهم میزان تاثیر هریک از متغیر های زمینه ای در کاهش سطح ایمنی باشد، فهرستی از علل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی ارائه شده است. این فهرست به طور کلی نشان می دهد که برای رسیدن به سطح مطلوب ایمنی در کشور، ایجاد تغییرات کلی و اساسی در همه زمینه ها نیاز است.
-1مقدمه:
حوادث ناشی از عدم رعایت اصول ایمنی و پیشگیری سوانح و حوادث در ایران از متوسط جهانی بالاتر است و با بسیاری کشورهای توسعه یافته فاصله زیادی دارد. اگر توسعه یافتگی را با ایمنی، همزاد و توامان بدانیم باز هم با کشورهای هم ردیف خود به لحاظ توسعه یافتگی فاصله داریم. بی تردید عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عمیقی در کار است که هرچند می دانیم اما انجام نمی دهیم.
مهمترین و فراگیرترین مظهر عدم رعایت اصول ایمنی را در عبور سواره ها و پیاده ها از جاده ها و خیابان ها شاهدیم. چرا یکی از بالاترین آمار تلفات و خسارت در رانندگی متعلق به ایران است؟ به عنوان مثال در حالیکه در آمریکا جمعیت چهار برابر ایران و تعداد خودروها بیش از 8 برابر ایران است مرگ و میر ناشی از تصادفات تنها دو برابر ایران می باشد و در اروپا این نسبت بسیار کمتر است. ظاهرا همه رانندگان برای اخذ گواهینامه رانندگی، همان چیزی را می آموزند و امتحان می دهند و قبول می شوند که یک استاندارد جهانی است، اما در عمل این آموخته ها در ایران به کار نمی آید. این مقاله درصدد نشان دادن ریشه های عمیق تر بحران است.
-2ریشه های ضعف ایمنی در ایران
در تبیین ریشه های ضعف ایمنی در ایران، چهار دسته علل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی قابل توجه است. بدیهی است این علل برخاسته از مطالعات جامعه شناسان و اندیشه ورزان حوزه تاریخ اجتماعی سیاسی ایران بطور کلی است اما مفروضاتی است که تاثیر هریک را باید با مطالعات و پیمایش های تجربی جداگانه سنجید و اینها نیاز به پژوهش های زنجیره ای مفصل در سنجش هر یک از متغیرهای مستقل در اثرگذاری بر مسئله مورد بحث دارد. در مجموع نیز می توان پذیرفت توسعه هر یک از عرصه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی و رشد متوازن و همه جانبه کشور، داروی بسیاری دردها از جمله ضعف ایمنی است.
-1-2علل فرهنگی
-1 بخش بزرگی از عدم رعایت اصول ایمنی به فرهنگ عمیق باور به تقدیر و محتوم بودن قضای الهی و ساعت مرگ برمی گردد. بسیاری باورها که به صورت ضرب المثل درآمده هر حرکتی در جهت ایمنی را می تواند خنثی کند. اشعاری چون:
گر نگهدار من آنست که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
تو را گر به زابل سرآید زمان بدان سو کشد گردش آسمان
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست
و موارد بسیار دیگر از یک شیوه تفکر تاریخی حکایت می کند که ساعت مرگ یا سانحه را امر محتوم می شمارد و حداکثر کار ممکن صدقه دادن برای رفع بلاست. این بینش تقدیرگرایانه، نقطه مقابل شیوه تفکر علمی و تجربی است که جبر آماری و حاصل همبستگی احتمالی و روابط علت و معلولی را جانشین قضای الهی می کند.