بخشی از مقاله

چکیده

ساخت فرهنگی-اجتماعی هر جامعه مشخصکننده نحوه برخورد آن جامعه با پدیدههاست. حتی این ساختار تعیین می-کند که چه تفسیر و چه بخشی از دین در یک جامعه پذیرفته شود. لذا در خصوص اقتصاد، سیاست و مسیر علمی پیشرفت نیز همین واقعیت جریان دارد. ملتی که به تنبلی، عدم شفافیت، بینظمی، قانونگریزی و آرزوی نیل به رفاه بدون کوشش خو گرفته باشد، تنها از برنامههای پیشرفت - مانند اقتصاد مقاومتی - تنها بخشهایی را پذیرفته و طیطریق میکند که با این نظم و ساختار فرهنگی-اجتماعی خود سازگار باشد. لذا هر جامعهای برای پیشبرد آرمانها و برنامههای پیشرفت خود ابتدا باید سازمان فرهنگی-اجتماعی خود را اصلاح کند.

در این مقاله ابتدا به بررسی اهمیت ساختار فرهنگی-اجتماعی در پیشرفت اقتصادی پرداخته شده و سپس به چالشهای فرهنگی-اجتماعی کشور ایران در جهت نیل به پیشرفت اقتصادی اشاره شده و پیشنهادات اصلاحی در این حوزه بیان شده است. تبارگرایی، کارگریزی، رانتجویی، عدم شفافیت، الگوی مصرف نامناسب، تضعیف اعتماد عمومی، عدم وجود انگیزه کافی برای پیشرفت، بینظمی، ضعف در مشارکت و کارگروهی، قانونگریزی، چشمهمچشمی، عدم پاسخگویی و مسئولیتپذیری، ضعف در علم محوری، ثروت-اندوزی و غیره از چالشهای مهم فرهنگی-اجتماعی در ایران محسوب میشود و میتوان گفت تا این ساختار اصلاح نشود، نمیتوان به پیشرفت اقتصادی نائل شد.

واژگان کلیدی: توسعه فرهنگی، پیشرفت اقتصادی، ساختار فرهنگی-اجتماعی.

مقدمه

تحقیقات به وضوح نشان میدهد که نه ثروتهای طبیعی و نه ضریب هوشی یک ملت موجب فاصله گرفتن پیشرفت و توسعه اقتصادی آن از سایر جوامع میشود، بلکه آنچه موجب چنین تفاوتی میشود، نظم و ساخت فرهنگی-اجتماعی جوامع است. همانطورکه گروه جهانی فرهنگ و توسعه3 سازمان ملل - 1995 - به نحوی کاملآ شفاف بیان کرده است،مفاهیم فرهنگ و توسعه در هر جامعه، به طرز تفکیکناپذیری درهمتنیده شدهاند. بنابراین، برای مثال، در کشورهای فقیر پروژههائی که بودجه آنها را مؤسسات بینالمللی، سازمانهای غیردولتی، برنامههای کمک خارجی و نظایر آنها تأمین می کنند، تنها زمانی موفق به ارتقای سطح زندگی در این کشورها میشوند که قبول کنند فرهنگ جامعه موردنظر ترجمان بنیادین هستی آنهاست و این موردبحث درون زمینه اقتصادی قرارداد که حدود و گستره ترقی مادی ممکن را معین میکند.

از نظر تراسبی - 2001 - 1 نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی جهان سوم، سنتهای فرهنگی و آمال مردم فقیر را در چهارچوبی اقتصادی قرار میدهند، یعنی بهعنوان ابزاری برای تشخیص راههای بهبود شرایط مادی آنان بهنحویکه با تمامیت فرهنگی سازگار باشد.از دیدگاه مککللند - 1964 - 2، این سیاستمداران و مستشارت غربی نیستند که در زمینه توسعه اقتصادی کشورهای درحال توسعه نقش مهمی دارند، بلکه بیشترین نقش را کارفرمایان داخلی دارند. چراکه این گروه از یک میل قوی به سمت پیشرفت، انجام دادن خوب کار و اندیشیدن به راه های جدید برخوردار هستند - سو 3،. - 1990 لذا پیشرفت اقتصادی ریشه در انگیزه ها و ارزش های درونی یک ملت دارد. پس کشورهایی که امتیاز بالایی در انگیزه پیشرفت به دست میآورند در سطح بالاتری از توسعه اقتصادی قرار میگیرند.

ساخت فرهنگی-اجتماعی هر جامعه مشخصکننده نحوه برخورد آن جامعه با پدیدههاست. حتی این ساختار تعیین می-کند که چه تفسیر و چه بخشی از دین در یک جامعه پذیرفته شود. مثلا آیه سیرو فی الارضˮ 4 برای ملتی به معنی مطالعه و تحقیق در تاریخ و اندیشه بشری است ولی برای ملتی دیگر به معنی صرفا تفریح و سیاحت! لذا در خصوص اقتصاد، سیاست و مسیر علمی پیشرفت نیز همین واقعیت جریان دارد. ملتی که به تنبلی، عدم شفافیت، بینظمی، قانونگریزی و آرزوی نیل به رفاه بدون کوشش خو گرفته باشد، تنها از برنامههای پیشرفت - مانند اقتصاد مقاومتی - تنها بخشهایی را پذیرفته و طیطریق میکند که با این نظم و ساختار فرهنگی-اجتماعی خود سازگار باشد. لذا هر جامعهای برای پیشبرد آرمانها و برنامههای پیشرفت خود ابتدا باید سازمان فرهنگی-اجتماعی خود را اصلاح کند.

برای اینکه بهتر بتوانیم تاثیر اخلال اجتماعی بر روی اقتصاد را بررسی کنیم میتوان گفت: وقتی اختلال اجتماعی بوجود میآید در اهداف جامعه ابهام ایجاد میشود. لذا تعهدات و وفاق تضعیف شده و در حق ابهام ایجاد میشود. این مساله منجر به تیرگی نقشها میشود که هماهینگی روابط اجتماعی را دچار مشکل کرده و لذا رفتارهای فردگرایی و خودخواهی نمایان میشود. در این صورت برای پیشبرد اهداف فردگرایی ابزار حیله و دروغ بکار گرفته میشود که موجب عدم امکان پیشبینی رفتار افراد جامعه میشود لذا سیاستمداران به سمت کنترلهای رسمی حرکت میکنند و این مانعی جدی برای خلاقیت و نوآوری ایجاد میکند. - چلپی، . - 1395

فرهنگ و توسعه اقتصادی

به نظر تایلر1 فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد عضو جامعه، از جامعه خود فرامیگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد - روحالامینی، . - 17:1368فرهنگ در میان صاحب نظران همواره به عنوان بزرگ ترین پیش نیاز نیل به توسعه همه جانبه مطرح بوده است. فرهنگ توسعه محور، همواره توده های مختلف اجتماعی را بهسوی دستیابی به آرمانی بزرگ که همان توسعه همهجانبه کشور است راهنمایی و هدایت میکند. نقش فرهنگ در سمت دهی به منش وکنش انسان و ساماندهی مناسبتهای انسانی، انکارناپذیر است و فرهنگ مانند روح بر رفتار فردی و اجتماعی انسان سیطره دارد و چنانکه فقدان روح، برابر با نیستی انسان است، فقدان فرهنگ نیز با فقدان جامعه انسانی مساوی است. - رشاد، - 143:1382

تجربههای دهههای اخیر توسعه با الگوهای گوناگون، اندیشه وران را به این رهیافت رسانده است، که توسعه در سرمایه، فناوری، سطح صادرات و درآمد و صنعت خلاصه نمیشود که مهمترین رکن توسعه مردم یک کشور و فرهنگ و سطح آموزش، نوع نگرش، پذیرش نظام، نظم اجتماعی، علاقه به پیشرفت و خلاقیت است. طبیعی است که امکانات کشور هرقدر هم افزایش یابد، سرانجام نوع نگرش و فعالیت مردم آن چگونگی توسعه را تعیین خواهد کرد - سریع القلم، - 173:1372 در حقیقت اقتصاد از فرهنگ تغذیه میکند و با شکوفایی فرهنگ، تکتک افراد تحول مییابند. بر این اساس گزافه نیست اگر بگوییم که فرهنگ صنعت ساز است و توسعه فراگیر، درو نزا و خودمحور را در دل خویش میپرورد. به علت شناخت جهانی نقش ویژه فرهنگ درروند توسعه کشورها است که سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد - یونسکو - دهه 90 را دهه فرهنگ نام نهاد. - یونسکو2، - 113:1376

کانالهای تأثیرگذاری ساخت فرهنگی-اجتماعی بر روی پیشرفت اقتصادی

با توجه به آنچه بیان گردید، فرهنگ ها از کانال های مختلفی میتوانند موجب تقویت توسعه اقتصادی گردند. در نمودار زیر بهطور خلاصه کانالهای تأثیرگذاری فرهنگ بر پیشرفت اقتصادی نمایش دادهشده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید