بخشی از مقاله
چکیده
شناخت صحیح عوامل ادراکی موثر در نحوه دیدن فرمهای معماری، میتواند به طراحان در ایجاد فرمهای جذاب و مناسب هر محیط، کمک شایانی نماید. موضوع مورد بحث در ارتباط با چگونگی طراحی فرمهای معماری جهت ادراک بهتر و ایجاد تصویر ماندگار است. این مقاله بر روی ادراک حسی متمرکزشده و از دیدگاه روانشناسی کل گرا - گشتالت - موضوع را بررسی میکند. روش تحقیق بهصورت کیفی بوده و بر اساس مطالعات موردی بر روی بناهای آرامگاهی انجامگرفته است. نحوه گزینش انتخاب بر روی بناهایی بوده که از تمامی جهات قابلرؤیت بوده و تا حدی یک تصویر ماندگار در ذهن بیننده باقی میگذارند.
هدف از تحقیق، دستیابی به ابزارهای مورد لزوم در هر یک از جنبههای طراحی کلیات فرم و جزئیات آن است. با روش شناخت ویژگیهای نمای کلی و جزئی فرمها در ارتباط با عوامل موثر در ادراک ناظر، مواردی به عنوان نمونه بیان شده و مصادیق کاربردی آن در بناهای مورد نظر ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که شناخت و کاربرد صحیح ابزارهای طراحی در این زمینه میتواند منجر به ایجاد یک تصویر مناسب و ماندگار از بنا شود.
-1 مقدمه
یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل انسان که او را از سایر موجودات متمایز میکند کیفیت ادراکات انسانی است. تصویری نیکو از محیط، به شخص نوعی احساس امنیت میدهد و میتواند رابطهای بین خود و جهان خارج به وجود آورد. معنای سخن این است که احساس شیرینی که شخص از خانه و شهر خود دارد نهتنها به سبب آشنا بودن با آن است بلکه به این دلیل که تصویری دقیق از آن در ذهن او موجود است. محیطی که در ذهن واضح و مشخص باشد نهتنها احساس امنیت به وجود میآورد بلکه عمق و شدت تجارب انسانی را افزون میکند .[1] در این مبحث ، با توجه به عوامل تأثیرگذار در ادراک انسان ، به چگونگی ویژگیهای فرم بیرونی در ارتباط با ادراک پرداخته میشود.
روش تحقیق بهصورت کیفی بوده و مطالعه موردی بر روی تعدادی از بناهای آرامگاهی که توسط یکی از معماران نسل اول معماری معاصر - هوشنگ سیحون - طراحیشده، انجامگرفته است. نحوه گزینش انتخاب بر روی بناهایی بوده که از تمامی جهات قابلرؤیت بوده و تا حدی یک تصویر ماندگار در ذهن بیننده باقی میگذارد. این مقاله بر روی ادراک حسی متمرکزشده و از دیدگاه روانشناسی کلگرا - گشتالت - موضوع را بررسی میکند و نتایج بررسی بر روی چگونگی ویژگیهای فرم بیرونی و تأثیر آن بر مدرک ناظر و ایجاد تصویر مناسب هست.
-2 ادراک محیط
یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل انسان که او را از سایر موجودات متمایز میکند کیفیت ادراکات انسانی است . فلاسفه سه مرتبه برای ادراکات انسانی قائل شدهاند: مرتبه حس، مرتبه خیال و مرتبه تعقل. روانشناسان برای مرحله احساس تا تداعی تصویر بدون تأثیر عوامل خارجی درزمانی دیگر چهار مرحله قائلاند . -1 احساس ابتدائی - فراگیری - -2 حفظ - نگهداری - : چیزی که وارد ذهن شده باید بدون تداوم آثار خارجی بر ذهن اثر گذارد .
-3 تذکر - یادآوری - : موردتوجه قرار دادن خاطره گذشته یا حاضر کردن آن در صفحه روشن ذهن . -4 تشخیص - بازشناسی - : تمیز دادن آنکه این یادآوری امر گذشته است نه احساس مجدد یا خیال واهی .[2] در مورد ادراک در روانشناسی نظریههای مختلفی ارائهشده که بعضی معطوف به عنصرگرایی در ادراک و بعضی کل گرا هستند و با تمرکز این تحقیق بر دیدگاه کل گرا ، در ادامه به اصل کلیت و روانشناسی گشتانت اشاره میشود .
-3 ادراک از دیدگاه طراحان محیط و معماری
ادراک، فرآیند کسب اطلاعات از محیط اطراف انسان است. این فرآیند فعال و هدفمند است. ادراک نقطهی است که شناخت و واقعیت به هم میرسند. هدف از مطالعه ادراک، تسلط بر فرآیند ادراک و تأثیر متقابل برون ذات - Object - و درون ذات - Subject - ، یافتن تأثیر فضا بر ذهن انسان، و اینکه رفتار محیطی او پی آمد چگونه ادراکی است. طراح با کسب شناخت از این مهم قادر به آفریدن محیط انسانی خواهد بود و با کنترل محیط احساس و درک مشخصی را در کاربران بنا پدید آورد، سطح ادراکی مخاطب خود را ارتقاء بخشد، رفتار او را کنترل کند و پیام خود را بهوسیلهی فضا خوانا کند .[3]
دو نظریه کلی در مورد ادراک در طراحی معماری وجود دارد: یکی بر دریافت تجربه حسی، و دیگری به حواس بهعنوان نظامهای فعال و مرتبط متکی است. دسته اول، چگونگی قرارگیری دادههای حسی و واحدهای مفروض ادراک را در مغز توضیح میدهند. تجربهگرایی این ترکیب و قرارگیری را نتیجه تداعی میداند. مکتب کنش متقابل، بر نقش تجربه تأکید میکند. نظریههای فطرت گرا و خردگرا بر نقش انگارههای درونی و استنتاجهای منطقی از احساسات تأکیددارند. نظریه گشتالت اساس امتزاج را انتقال ساختار خودانگیخته دادههای حسی به مغز میداند، درحالیکه نظریه تحلیل اطلاعات، معتقد است که در مغز فرآیندهای شبه رایانهای وجود دارد.
در مقابل این نظریهها - دسته دوم - ، رویکرد اکولوژیک جیمز گیبسون است که ادراک را مبتنی بر اطلاعات و مستقیم میداند. گیبسون واقعیت تجربه حسی را معرفی میکند؛ اما آن را بهجای" واحدهای سازنده ادراک" محصول ادراک قلمداد کرده است. اولریخ نیسر، مفهوم طرحواره ذهنی را بهعنوان" پیوند ادراک و فرآیندهای عالی ذهنی "به این نظریه افزوده است .[4]
-4 ادراک از دیدگاه روانشناسان محیطی
نظریههای ادراک را به سه بخش تقسیم میکنند [5]
- روانشناسی گشتالت، کوفکا - - Koffka, 1964 ، هوشبرگ - Hochberg, 1944 - ، کپس - Kepes, 1938 - ، ورتیمر - Wertheirmer, 1947 - ، کوهلر - - Kohler, 1935 - ؛
- روانشناسی سازشمند یا تبادلی - کنش متقابل ادراک - ، - ایتلسون - - Ittelson, 1960 - ؛
- روانشناسی بومشناختی - اپتیکی - ، - جیمز. جی گیبسون .[6] - Gibson, 1966;1979 -
دو روش عمده حرکت از کل به جزء و سیر از جز بهکل مطرح هستند که با عنوان روشهای قیاسی و استقرایی معروف میباشند . پیروان مکتب گشتانت، در رابطه با روند ادراک عقیده دارند که فرد ابتدا امر مورد یادگیری را بهصورت یک کل میبیند و درک میکند، آنگاه به تجزیهوتحلیل آن میپردازد و اجزاء و عناصر تشکیلدهنده آن را مشخص میسازد .
طرفداران مکتب گشتانت عقیده دارند : کل ، اجزاء را در یک طرح و زمینه قرار میدهد و ارتباط آنها را باهم روشن میسازد . به نظر این دسته ، اجزاء بهتنهایی بیمعنی و نامفهوم هستند ، ولی وقتی در یک طرح و زمینه قرار گرفتند معنی و مفهوم آنها روشن میگردد اجزاء. معمولاً متنوع و متغیر هستند ولی کل یا طرح و زمینه آنها ممکن است ثابت باشند. طرح یا کل، قابلانتقال و تعمیم است .
روانشناسی گشتالت بر روی الگوهای ادراکی و همریختی بین شکلها و تجربیات ادراک محیط با فرآیند شکلگیری نظام عصبی در انسان علاقهمند است - همان: . - 58-56 عقیده به کلگرایی و خود سازماندهی مغز در ادراک، مهمترین رویکرد آن است. این نظریه، معتقد است که گرچه تجربههای روانشناختی ناشی از عناصر حسی است؛ اما با خود این عناصر متفاوت است. به عبارتی، کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است و هیئت کل همواره قبل از اجزاء ادراک میشود . - Hothersall, 2004 -
با وجودی که مسائل موردتوجه گشتالت بیش از الگوهای شناختی مغزی، متوجه الگوهای بصری است، در کل میتوان گفت که نخستین مرحله درست در شناختِ شناخت یعنی شکلگیری طرحواره در ذهن برای فرآیند ادراک است .[3] - افتخار زاده، :1392 . - 69 روانشناسی سازشمند یا کنش متقابل، تجربه انسان از محیط و ارتباط متقابل انسان و پیرامونش را مبنا قرار داده و ادراک را بهمانند فرآیند سازشمند بین مشاهدهگر و محیط موردبررسی قرار میدهد.
این نظریه در مورد فرآیندهای ادراک پیشفرضهایی را مطرح میکند .[4] - لنگ، : - 102 :1390 از سوی دیگر، روانشناسی اپتیکی - اکولوژیک - محیط و بوم را پایه و اساس تمامی دادهها میداند. دادههای محیطی بهگونهای مستقیم و بدون نیاز به نیروی پردازش مغز آدمی، از طریق "انوار محیطی" و بهوسیله حواس آدمی که بهمثابه یک نظام - سامانه - عمل میکند، دریافت میشود .[8] - مطلبی، . - 58-56 :1380