بخشی از مقاله

چکیده

معماری به عنوان یک پدیده اجتماعی از فرهنگ نشأت گرفته و بر آن تاثیر میگذارد و آینهای است از اندیشههای انسان در رابطه با فضا، زیباییشناسی و فرهنگ. به همین سبب سبک معماری هر دوره انعکاسی از فرهنگ و هنر آن محسوب میشود و با دگرگونیهائی که در سایر عرصههای زندگی و هنر به وقوع میپیوندد، متناسب است و هر سبک جدید معماری بر اصول، روشها و سنتهای سبک پیشین استوار است، به همین خاطر بین سبکهای گوناگون معماری رابطهای استوار وجود دارد و مرزبندی بین آنها دشوار به نظر میرسد.

بطور کل معماری تبلور ادراک و باور انسان است که در ساخت مکان سکونت وی متجلی میشود. معماری به مثابه دیدگاه یا خواستگاهی که در طول زمان دگرگونی و تحول یا فرود میپذیرد، ریشه در فرهنگ دارد که آن نیز هرگز شکلی ثابت را نمی پذیرد. بر این اساس چگونه معماریای را خواستن و چگونه آن را آراستن، به عنوان دو لحظه جدا از یک پدیده، واحداند. اولی به عنوان لحظه فرهنگی و دومی به عنوان لحظه تکنولوژیک، بیانگر فرهنگ معماری، گروهها و جوامع به شمار میآیند. در این مقاله برآنیم با استفاده از روش های تحلیلی و مقایسه ای،نقش و جایگاه ساختمان سازی پایدار در معماری بومی ایران و تاثیرات فرهنگی برگرفته از آن را مورد بررسی قرار دهیم.

مکان عنصر اصلی هویت ساکنان آن است . انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود نایل شود . یکی از علل سرگردانی انسان امروز نپرداختن و به مفهوم مکان و از آن ره نبود هویت مکانی است .اما مکان به سبب فعالیت انسانی که در آن رخ می دهد نیز معنا می شود . یکی از عواملی که موجب ارتقای کیفیت فضای شهری می شود حس مکان است. حس مکان به معنای ادراک مردم از محیط و احساسات کم و پیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباط با محیط قرار می دهد،طوری که فهم و احساس فردبا زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میگردد.

حس مکان موجب احساس راحتی در محیط، احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی، حمایت از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، حمایت از روابط اجتماعی جامعه، یادآوری تجارب گذشته، دست یابی به هویت و در نتیجه باعث بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان، احساس تعلق به محیط و تداوم حضور در آن می شود بر اساس این فعالیت ها خاطره هایی در ذهن انسان ها نقش ببندد که ممکن است فردی باشد و یا جمعی . با گذشت زمان و رجوع چند باره به مکان و رخ دادن اتفاقات مشترکی در زمانی خاص در مکان حافظه و خاطره جمعی شکل می گیرد .چیزی که این احساس تعلق و هویت به یک جامعه را در درون فرد به وجود می آورد ، پدیده ای کاملا ارادی نیست بلکه بعد غیر ارادی دارد.

پدیده ای که در طول زمان و در طول زندگی فرد به او القا شه و این را در او درونی می کند و بر مبنای آن الگوهای رفتاری فرد در بطن جامعه شکل می گیرد . در نتیجه هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب بیشتر برای فعالیت های مختلف باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود . در واقع اینجا تاثیر مستقیم مکان بر انسان در طول زمان به صراحت دیده می شود .پس همانگونه که گفته شد مکان از طریق عناصر به وجود آورنده اش و بستری برای فعالیت ها آماده می سازد در طول زمان انباشته ذهنی در انسان به وجود می آورد که توسط آن تاریخ محیط برایش معنا پیدا می کند . می توان اینگونه نتیجه گرفت که عوامل هویت بخش به مکان و انسان بدین صورت قابل وصفند:

▪    مکان زمانی معنی پیدا می کند که درکی حسی از آن صورت گرفته و تصویری ذهنی از خود به جای گذاشته باشد .

▪    در تصاویر ذهنی مواردی همچون بو ، صدا ، بنا ، احساس غم و شادی و لذت و ... وجود دارد و انسان با یادآوری آنها بخشی از وجود خود را به یاد می آورد .

▪    مکان توسط ساختار و فعالیت هایی که در آن صورت می پذیرد شناخته می شود .بالطبع هرچه قدر کیفیت مکان بالاتر باشد حس تعلق به آن بیشتر خواهد بود. زیرا میزان مراجعه به آن و میل به بازگشت بیشتر صورت می گیرد.

▪    در مجموع مکان - کالبد+فعالیت - و تصویر ذهنی که از آن باقی می ماند در شکل دادن هویت محل زندگی و انسان از مؤثرترین عوامل هستند.

فضای معماری بر مبنای مفاهیم فرهنگی در عرصه زمان به رشد و تعالی میرسد و در بعد مکان تجلی می یابد. . اگر حضور معماری در زندگی و مسائل یک عصر کمرنگ شود، این فقر حضور به زبان و فرهنگ هم منتقل میشود و اگر زبان و فرهنگ از حضور معماری تهی شود، نه تنها راه ورود به معماری آینده، بلکه حتی راه ادراک معماری گذشته مسدود میگردد. شهرنشینی بر اساس باورها و ایده خاص مردم هر منطقهای شکل میگیرد.

مردم هر سرزمینی، فرهنگ و اعتقادات ویژه خود را دارند و این اعتقادات سبب پیدایش مولفهای اثرگذار برساخت فضا و محدودهای که برای زندگی اجتماعیشان میسازند، میگردد. - آیت اللهی، - 1387 در شهر سنتی هر کس خود را مالک شهر می دانست و به همسایگان و حریم خصوصی خود، در فضاهای شهر اهمیت می داد. مثلاً در نحوه دسترسی به منزل مسکونی می توان دریافت که فرد مهاجم می بایست از مناطقی عبور می کرد که دارای فضاهایی کاملاً تعریف شده و در معرض دید عموم بود. اگر فردی قصد داشت به یک منزل مسکونی وارد شود، باید از مسیرهایی رد می شد که کاملاً تعریف شده بودند و روح حضور و نظارت اجتماعی در آن ها موج می زد.شهرهای سنتی ایران بدان گونه رشد می یافتند که با مطرح شدن نیازهای تازه امکان عرضه فعالیتی جدید در ساختار شهری فراهم میشد وساخت کالبدیBفضایی شهر با گذشت زمان شکل میگرفت.

معماری بومی شکل پیشرفته ای از نوع مردمی است و در ارتباط با آب و هوا، فرهنگ و مصالح ساختمانی آن منطقه خاص، شکل می گیرد. این نوع معماری، پیش از آنکه در خور تحسین باشد، شایسته دوست داشتن است. مانند یک عضو خانواده که هرچند زیبا نباشد، باز هم والدین و نزدیکانش او را دوست می دارند. - پرهیزکار،11، - 1382مرحوم میرمیران معمار شاخص دوره معاصر با دیدگاهی خاص به معماری ایران می نگریست ، و همین دیدگاه خاص ، او را در بین معماران هم نسل خود برجسته ساخته بود.به عقیده ی وی معماری سنتی ایران نشان می دهد که به رغم کثرت ، تنوع و پیچیدگی بناها ،اصول ، مبانی و الگوهای نسبتا" معدودی در طول زمان به اشکال مختلف در این معماری به کار گرفته شده است.

افزون بر آن ، تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی این اصول ، مبانی ،الگوها و بر جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه استوار بوده است تا ایجاد آنها - بانی مسعود،1388، - 356 خود وی در این زمینه میگوید: مبنای معماری ما بر اساس انگیزه نهان در پس اصول معماری گذشته سرزمینمان باشد.افزون اینکه بررسی عناصر و نقوش به کار رفته در معماری کهن این سرزمین و ارتقاء و خلوصشان همراه با استمرار و حضور در دوران متوالی نوعی هویت بدون زمان به آنان عطا کرده است.این عناصر حامل بازی عاطفی و معنوی و انتزاعی هستند که اندیشه و تصورات ذهنی را تحت تأثیر خود قرار می دهند و اگر ما به بی زمانی این کیفیت معتقد باشیم مجاز به بکارگیری انتزاعی آنان خواهیم بود.

با توجه به هویت خاص فرم و فضا ، بخصوص آن قسمت از خلاقیت فضایی که به صورتی احساسی و خودرو ظهور می یابد ، فرم و فضا در معماری با تمرکز بر روی آنها قادر خواهند بود خود نیز ارائه گر نظریات دیگری گردند.تجربه نشان داده است که هر چه قوی تر شدن و غنی گردیدن بعد معنوی هویت یک اثر آن را بیشتر در دریافت و یا عرضه اندیشه های مختلف یاری می دهد.وقتی به آثاری منتج از حرکت نوین معماری در ایران می نگریم ، گرچه روح کلی این سرزمین را با اندیشه اصلی این حرکت در ارتباط می یابیم ولی در عین حال نوعی عدم تعلق به اندیشه یا سرزمینی خاص را در آن یافته ، می توانیم هویتی جهانی نیز از آن برداشت کنیم.

- میرمیران، - 1384شکل سنتی شهر ایرانی نمونه کاملی از شهر سالم بود. ساکنین محلات قدیم تمام مایحتاج روزانه و نیازهای اولیه خود را بدون دغدغه و ترس از ترافیک فراهم می کردند.جامعه شناسان و انسان شناسان معتقدند که مکان ، محل و سرزمین برای مردم اهمیت زیادی دارد. هویت داشتن به معنای متمایز بودن و پایدار ماندن و جمع تعلق داشتن است و مکان و فضا وجهی ازاین تعلق را روشن می کند. مکان و فضا احساس متمایز بودن ، ثبات داشتن و تعلق به گروه را به همراه می آورد و به انسان نوعی امنیت و آرامش می دهد. از طرف دیگر مکان و فضا امکان و هویت سازی فرهنگی را تسهیل می کند. اهمیت مکان در هویت سازی به حدی است که می توان گفت دلیل اصلی عدم بحران هویت در جوامع سنتی فضا هم کاملاً زیر سلطه و وابسته به مکان بود و با علایم و نشانه های مکان پر می شد. 

بی گمان فرهنگ را باید مهمترین و غنی ترین منبع هویت دانست.افراد و گروهها همواره با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی گوناگون هویت می یابند.زیرا این اجزاء و عناصر توانایی چشم گیری در تامین نیاز انسان به متمایز بودن و ادغام شدن جمع دارند.بعبارت دیگر فرهنگ هم تفاوت آفرین است و هم انسجام بخش.از این دیدگاه فرهنگ مقوله ای تفاوت مدار است و شیوه زندگی خاصی را می سازد ؛این تفاوت و خاصیت نه تنها امکان هویت یابی را فراهم می کند ، بلکه به زندگی انسانها نیز معنی می بخشد.هنگامی که از فرهنگ سخن می گوییم به روشهایی اشاره داریم که انسانها به صورت فردی و جمعی از طریق ارتباط با دیگران زندگی خود را معنا دار می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید