بخشی از مقاله
چکیده:
معماری وشهرسازی به عنوان یکی ازپیچیده ترین ودرعین حال ملموس ترین وضروری ترین علوم انسانی از دیرباز مورد عنایت وتوجه متخصصین وطراحان درسراسرجهان بوده است لذا شهر نه تنها عاملی است که مورد مشاهده میلیون ها مردم از هر طبقه و هر روحیه ای قرار می گیرد ، بلکه محصول کار سازندگان بسیار است که مدام ساختمان آن را بسته به احتیاج و امیال خود تغییر می دهند در حالی که سیمای کلی آن ممکن است برای مدتی ثابت بماند، اما اجزا آن دائم تغییر می یابد. جداره های شهری می توانند بخش مهمی از منظر و سیمای شهری را عهده دار باشند .
ارزش های سیمای شهریِ فضای خیابان، متفاوت از ارزش های دیگر عناصر کالبدی شهر است فضای خیابان با داشتن محتوای خطی، و عملکرد عبوری، برای معرفی سیمای خود شرایطی خاص دارد. جداره ی خیابان در واقع سیمای فضاهای جمعی و حاوی ارزش های فرهنگی و محیطی جامعه است که در دوران های مختلف شکل گرفته و به عنوان شناسنامه ی یک جامعه حاوی میراث فرهنگی آن به شمار می رود.
در این مقاله سعی شده است به بررسی جایگاه نماهای شهری و نقش روانشناسی محیط درفضاهای شهری از میان زوایای مختلف توانبخشی، و به طور موردی به بررسی و طراحی جداره های خیابان ارجمندی شهرستان رفسنجان واقع در اقلیم کویری وبافت تاریخی شهر بپردازیم این خیابان درمجاورت یک عنصر با ارزش تاریخی به نام بازار واقع شده است و تنها قطب اقتصادی شهر بشمار می اید و روزانه هزاران دیده به این نماها و جداره های فرسوده و ناهماهنگ و بدون ریتم می نگرند و افسوس می خورند،لذا این مسئله ما را بر آن داشت راهکارهایی برای هماهنگ و هدفمند کردن نماهای ساختمان ها ارائه دهیم لذا این تحقیق به طور موردی برای داشتن منظر شهری مطلوب با بکارگیری فرهنگ ، هویت و نمادهای ایرانی در بافت تاریخی شهر شکل گرفته است که می تواند معماری بومی ایرانی را الگویی باشد برای دیدگاه های جدید طراحی در بافت های تاریخی وازطرفی با ارائه این راهکارها موجب بقا و پویایی بافت شویم .
.1 مقدمه:
خیابان ها و معابر فضاهایی هستند که بسیار مورد استفاده قرار می گیرند . این فضاها بین گستره ای از نیازهای شهری تعادل برقرار می کند . وظیفه ارتباط و تبدیل خصوصیات محله ها شهر ها و روستا ها را بر عهده دارد.نمای هر ساختمان درشکل دهی به مجموعه شهری که در آن حضور دارد ، موثر است . اگر به نمای یک ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمان شهر توجه شود همگونی نمای شهری در مجموع از بین می رود. هنگامی که صحبت از منظر شهری به میان می اید آنچه از شهرهای امروزی در ذهن تداعی می شود ملغمه ای است از طرح ها و رنگ ها و فرم هایی که بی هیچ محتوایی عمیق ، زشتی و نابهنجاری را با چشم و ذهن شهروندان عجین ساخته است.بی شک این نابهنجاری نتیجه افول ارزش های زیبایی شناسی در بستر فرهنگی جامعه ایرانی معاصر است.
بجاست تا پس از بررسی معیارهای زیبایی شناسانه خلق هنر و معماری به بررسی این مقوله در مورد معماری امروز ایران بپردازیم. در این مقاله با فرض اینکه در معماری امروز می توان از الگوهای معماری بومی و اسلامی ایرانی استفاده نمود و این الگوها در جداره های شهری همچون نماهای ساختمانی ، می تواند هویت و منظر شهری با رنگ و بوی ایرانی به وجود آورد و یا هدف شناخت و بررسی نماهای ساختمانی و منظر شهری و رابطه بین آن دو و با معماری بومی اسلامی شکل گرفته پیدا کرد.
در سال های اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری ، نما اهمیت دوباره ای یافته است . نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضای خصوصی را از فضای عمومی جدا می کند. نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابان ها و یا میدان ها که در آن قرار گرفته است می گذارد . اگر به نمای ساختمان واحدی بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمان ها فکر شود همگونی نمای شهری در کلیت از بین می رود .
با این وصف طراحان معمار بنا به سبک کاری و دیدگاه های خویش که شاید صرفا مسائل زیبا شناسی باشد طرح خود را ارائه می دهند . که در نهایت منجر به ایجاد کالبدهای ناهمگن و محیط های بی هویت گردیده و حتی شاهد تعارض و رقابت برای شکیل تر بودن در ساختمان های مجاور هستیم.در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان ضوابط و مقررات ویژه ای در ارتباط با سیما و کالبد شهر وجود دارد و به هماهنگی نمای بیرونی ساختمان ها و محیط شهری یعنی از جنبه های رنگ ، حجم ، مصالح مناسب ، فضاهای پر و خالی نما می پردازند .
بابررسی میدانی طرح ساختمان ها با بناهای اطراف از لحاظ کیفیت طرح معماری ، نمای ساختمان ، تناسب حجم آن با ساختمان های اطراف ، زیبایی طرح و مصالح مورد استفاده و ... گامی موثر در بالابردن کیفیت و پیروی از توسعه پایدار در نماهای شهری است. در این مقاله سعی شده است بعد از ارائه بهترین راهکارها به طور موردی به طراحی خیابان ارجمندی واقع در بافت تاریخی شهر و در جوار بازار بزرگ شهر که متعلق به دوره ی قاجار می باشد را به عنوان نمونه انتخاب کرده در رسیدن به این هدف در ابتدا با مفهوم های شهر ، منظر شهری ،معماری بومی ،ایرانی - اسلامی و هویت شهری آشنا شده و سپس به بررسی ویژگی های اقلیمی ، جغرافیایی شهرستان رفسنجان - استان کرمان - بعنوان یک الگوی در مناطق خشک از میان زوایای فراوان روش های حفاظت،طراحی و بازگرداندن پویایی به محور فرهنگی - تاریخی ارجمندی با طراحی بدنه ها و جداره های این خیابان بتوانیم حال و هوای گذشته را به این محور تاریخی برگرداند.
.2 منظر شهری
منظور از منظر شهر عبارت است از تمام آنچه در سطوح افقی و عمودی شهر دیده می شود و در مرحله نخست درک محیط شهری و بدون هیچ گونه واکنش ذهنی و به عبارت دیگر هم چون عکسبرداری صرف ذهن می باشد و حال آنکه در مرحله دوم تصویر نقش بسته از محیط شهری در ذهن با احساسات و عواطف و افکاری ناشی از مشاهده قرین میشود که به این مرحله عنوان تصور ذهنی شهر داده میشود. مبلمان شهری و توجه به فضا سازی محیطی در شهرهای امروزی به عنوان عنصری تحول افرین و درامد زا که می تواند چهره شهر را نیز به عنوان یک نماد داخلی و بین المللی به همگان معرفی کند شناخته میشود. نحوه چیدمان فضای سبز ، آرایش ساختمان ها یا نمای سنتی و یا یکسان وجود درختان مناسب در یک خیابان ، نحوه قرارگرفتن تیرهای چراغ برق ، باجه های تلفن ایستگاههای اتوبوس و مهمتر از ان حفظ نمادهای قدیمی و سنتی یک شهر نقش موثری در افزایش روحیه اجتماعی ایفا می کند.
نمای شهری از مجموعه های نماهای مشرف به فضای عمومی به دست می آید .این نماها از جهتی همگن و از جهتی ناهمگن هستند می توانند همگن باشند چون با استفاده از زبانی مشترک روی بدنه اجزا شهر اجرا می شوند و اما از آنجا که هر کدام از این فضاها به کمک این زبان ، مقاصد و نیازهای خود را بیان می کند ناهمگن هستند. در شهرهای ما زبان مشترکی بین نماها وجود ندارد نه فرهنگ مشترکی برای بیان دارند ، نه مصالح یکسانی به کار گرفته اند و نه سبک مشخصی را دنبال می کنند . در واقع ترکیبی از اجزا متفاوت است که براساس اتفاقاتی که در خیابان ها و معابر می افتد شکل می گیرد . این اجزا در صورت رعایت مسائلی که پیش از این نیز به آن پرداخته شده می توانند با یکدیگر نقاط اشتراک جالبی داشته باشند که نمی توان وجود آنها را نفیکرد.
. 3 نماها و جداره های شهر
نما در لغت نامه دهخدا به معنی صورت ظاهری و هر چیزی ، آنچه از بیرون سوی دیده میشود .منظره خارجی بنا و عمارت قسمت خارجی ساختمان و نماسازی ، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است .تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نما در صورتی می تواند از بین رود که ساختمان جزئی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محیط اطراف چند جانبه باشد . نمای رو به کوچه و خیابان باید تابع عوامل همبستگی بین اطراف باشد . اما در ین حال براساس ترکیبی از اجزا مختلف بر حسب عملکرد ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد .
.4×معماری بومی و سنتی ایران
معماری بومی و سنتی ایران نوعی از معماری است که همساز با شرایط اقلیمی ، فرهنگی ، اجتماعی ، معیشتی ، اقتصادی ، سیاسی شکل گرفته است . به عبارتی دیگر این نوع از معماری در جهت ارضا نیاز ساکنان خود و یا کمترین لطمات به محیط زیست یعنی همسو با استفاده کننده ها و محیط طبیعی اطراف در قالب اشکال و فرمهایی که تجلی آن دو را نمایان می کند شکل می گیرد.در گذشته های دور در معماری جهان ، هر تمدنی که از اصالت خاص برخوردار بود مسلما نوع معماری خاص برای خود دارشت که نشانگر آن تمدن و منطقه اقلیمی و جغرافیایی بود . اما اصطلاح معمار ی بومی به بیش از 50 سال نمی رسد . و در چند دهه ای که گذشت مشکلات زیست محیطی فرهنگی و هویت یباعث مرور یادآوری این نوع از معماری گشت.
روند شکل گیری معماری را در مبحث خاص معماری بومی یا معماری سنتی یا معماری بهینه ساز خلاصه کنیم .گذشته تجربی دور و نزدیک از طریق علایم سه بعدی خاص که هم کاربردی ملموس دارند و هم نمادی اند و پیامی از گذشته به آینده می برند . در هماهنگی با طبیعت و از طریق کاربستن شیوه های ترکیب و روش های ساختمانی و فنونی که بیشتر محلی اند تا جهانی به کار رفع نیازهای کالبدی- مکانی روزمره می اید و در جز و در کل پیش از ساخته شدن و پس از آن ، از طرف صاحبان سازنده اش زندگی می شود این معماری نطفه ای است که از عالم تصور به عالم تصویر می آید .
با مروری گذرا بر معیارهای زیبایی شناسی پیشامدرن و مدرن می توان به راحتی تاثیر نوع نگرش به طبیعت و محیط پیرامون زیبایی شناسی را دریافت . در اندیشه پیشامدرن چه در اروپا و چه در ایران زیبایی بر پایه الگویی بنیادین در عرصه هنر به معرض بروز می رسد که می توان وجود این الگو را به راسطه بستر شناخت شناسی تعبیر و تفسیر کرد. در اندیشه پیشامدرن ، هستی حقیقتی متعالی فرض شده بود که انسان می بایست یا فعال کردن ذهن خود را به دریافتی از آن حقیقت والا نزدیک کند. نگاه انسان پیشامدرن به طبیعت ، کلیتی با نظم متقارن بود و انطباق ذهنیت با محیط پیرامون چنان تاثیری در عرصه زیبایی شناسی گذارد که تقارن ، وضوح و خوانایی معیارهای زیبایی شناسی شدند. پالادیو در رنسانس به این مساله معترف است و می گوید