بخشی از مقاله

چکیده

جلال الدین محمد بلخی یکی از عرفای مشهور سده ی هفتم هجری است که آثار او یکی از منابع اصلی عرفان و تصوف محسوب می شود.صوفی یکی از واژه های کلیدی آثار او به خصوص در مثنوی معنوی است .او در مثنوی، صوفی را مورد کاووش قرار می دهد.او برای این کار از اصطلاحات و مفاهیمی استفاده کرده که درک درست آن می تواند هر یک از ما را به حقیقت شناخت صوفی نزدیک کند. این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی صوفی و ویژگی های آن را در آثار مولوی نمایان می کند و سعی دارد صوفی حقیقی را از صوفیان ظاهری تفکیک کند بنابراین شماری از ویژگی های هر یک را که در آثار مولانا آمده است را نقد می کند .

-1 مقدمه

یکی از غنی ترین موضوعات در ادب فارسی بحث تصوف و عرفان است. که با ظهور سنایی در قرآن پنجم وارد ادبیات فارسی شدو با شاعرانی چوت نظامی ،عطار و عراقی یه حیات خود ادامه داد تا بالاخره با مولانا به اوج رسید.تصوف و عرفان در نزد مسلمان عبارت است از طریقه مخلوطی از فلسفه و مذهب که به عقیده پیروان آن، راه وصول به حق منحصر به ان است . اما باید به خوبی درک کرد که صوفی فقط منحصر به عشق الهی و سیر و سلوک آن نمی شود بلکه صوفیان در موضوعات مختلف چون سیاست ، جامعه، تاملات روانشناختی و... دارای نظرات مختلفی هستند. نیکلسون رواج تصوف در ایران را به عوامل متعددی همچون عوامل خارج از اسلام به خصوص افکار نوافلاطونی می داند و در عین حال تصوف اسلامی را نوعی تصوف دینی به حساب می آورد و تعارفی همچون »محبت حق و نفرت از جهان« و »فنای از خویش و بقای به پروردگار « را برای تصوف عنوان می کند.

جلال الدین در قرنی زندگی می کرد که تصوف گسترش یافته بود. جلال الدین در خانواده ای متولد شد که با تصوف آشنا بودند و چنین شد که در همان ایام کودکی با اصطلاحات و بسیاری از مفاهیم تصوف و عرفان آشنا گشت.مولانا در شناساندن مراحل سیر و سلوک و در تشریح و تفسیر رموز عرفانی سرامد تمام شاعران آشنا با تصوف و عرفان است. مولوی از جمله عارفان و صوفیانی است که اهل تصوف را مورد انتقاد قرار می دهد . در حقیقت یکی از اهداف مولوی از بر شمردن صفات و ویژگی های صوفیان حقیقی و ایجاد امکانی که بتوان صوفیان با صفا را از صوفی نمایان تشخیص داد ؛ مولوی این بستر را به خوبی در مثنوی ایجاد کرده است. وی از مراد و محبوب خود ، شمس تبریزی شنیده بود که »:اغلب این شیوخ راهزنان دین محمد بوده اند همه موشان خانه دین محمد خراب کنندگان بودند؛ اما گربگانند خدای را از بندگان عزیز، که پاک کنندگان این موشانند - «شمس تبریزی،مقالات،د2،ص. - 15 او به خوبی توانست این مفاهیم بنیادی را با داستان ها و حکایاتی بی نظیر تشریح کند. بی شک درونکاوی نهان تصوف و شناخت دقیق آن کاری بسیار دشوار خواهد بود . در تصوف مولوی اولیاء االله گروه برگزیدگان حق هستند که هرکس را مشتاق پیمودن این راه است باید از اینان دستگیری کند . که شناخت درست از آنان و پیروی از ان ها خود باعث جلوگیری از رواج حضور شیادانی می شود که به اسم تصوف و عرفان دست به شیادی زده اند.

-2تعریف تصوف و صوفی

در خصوص ریشه پیدایش تصوف نظرات مختلفی وجود دارد عده ای بر این باورند که تصوف عکس العمل فکر آریایی ایرانی در مقابل اسلام عربی است . عده ای هم تصوف را زاییده ی فکر هندی شمرده اند و دلیل این ادعا را نیز وجود شباهت های فراوان در تصوف اسلامی و بعضی از فرق هندی می دانند. عده ای نیز آن را حاصل افکار یونان و نوافلاطونی ها می دانند. دسته ای دیگر تصوف را سرچشمه ای از مسیحیت و فکر رهبانیت می شمارند و عده ای دیگر آن را کاملا مستقل می دانند. با این تعاریف خود صوفیه نیز هیچ از نظریات را قبول ندایشته و براین باورند که » :تصوف عبارت است از لب و عصاره و باطن قرآن و احادیث پیغمبر و نتیجه کشف و شهود اولیاء االله است که از راه تزکیه نفس و تصفیه باطن و مستحق مواهب الهی شدن .

« دکتر زرین کوب در کتاب جست و جو در تصوف ایران ، پایه و اساس تصوف اسلامی را سیرت و منش پیغمبر - ص - و همچنین بهره مندی از قرآن کریم می داند و می نویسد:...»تصوف اسلامی هم در شکل معتدلی که در تلیم غزالی دارد و هم در شکل افراطی که در کلام ابو عربی پیدا کرده است و بر پیروی از سنت و سیرت رسول مبتنی است و عرفان صوفیه بر خلاف آنچه نزد عرفای مسیحی مطرح بود به هیچ وجه مستلزم التزام رهبانیت و تجرد نیست تا در سیرت و سنت رسول نتوانند سرمشقی برای کمال خود بیابند با این همه تصوف اسلامی در عین آنکه از قرآن و سنت پیامبر نشات گرفته است در طی قرون نخستین اسلامی، از آنچه در جو فکری و دینی اخلاف مزدیسنان پایان عهد ساسانی وجود داشته است نیز تاثیراتی پذیرفته که به رشد و کمال او کمک کرده است البته بدون این مدد حیاتی تصوف اسلامی شاید در ایران رشد نمی گرفت.

در مورد پیدایش این اصطلاح مورخان و صاحب نظران بررسی های بسیاری انجام داده اند . تصوف مصدر لازم ثلاثی مزید از باب تفعّل در لغت به معنای صوفی شدن است و تصوف با همین قیاس ساخته شده است. در مورد اشتقاق کلمه صوفی ابوالقاسم قشیری برای این کلمه اشتقاق عربی قائل نشده است اما در مورد ریشه غیر عربی آن مبحثی معین نکرده است.

ابن خلدون ، بعد از بررسی های بسیار اشتقاق آن را از کلمه صوف به معنای پشم به دلیل پشمینه پوشی صوفیان دانسته است . ابونصر سراج طوسی در اللمع فی تصوف تاکید می کند که کلمه صوفی به معنای پشمینه پوشی و پیشینه ی آن را به قبل از پیامبر نسبت می دهد. ابوریحان بیرونی آن را از کلمه یونانی سوفیا - حکمت و دانش - دانسته است .

مولانا اشتقاق مشهور صوفی از ریشه صوف به معنی پشم را تایید می کند و صوفی را پشمینه پوش می داند اما برای وی رمز پردازیی که در ان واژه صوفی از ریشه صفا اشتقاق یابد اهمیت بیشتری قائل است. زیرا صوفی کسی است که خود را از خودی اش پاک و پیراسته کرده و صفا بخشیده باشد.

هجویری نیز در در کشف المحجوب در باب تصوف بعد از ذکر آیه ای از قرآن و احادیثی از پیامبر در این مورد نظریه های مختلفی را در باب این کلمه ذکر نموده و سپس همه را رد کرده است. البته در جایی دیگر در مورد صوفی می گوید: »صوفی آن بود که از خود فانی بود و به حق باقی... - « هجویری،کشف المحجوب،ص . - 40 سهروردی در مورد ماهیت تصوف می نویسد:» باید دانست که صوفی آن باشد که دایم سعی کنددر تزکیه نفس و تصفیه دل و تجلیه دل...

در اسرار التوحید شیخ ابوسعید ابوالخیر تعاریف مختلفی در این مورد نقل شده است . یکی از ان ها این است »:شیخ ما گفت که گفته اند تصوف دو چیز است: یکسو نگریستن و یکسان زیستن

معروف کرخی از جمله عرفای صاحب نام در خصوص تصوف می گوید »:تصوف گرفتن حقایق و گرفتن بدقایق نومید شدن از آنچه هست در دست خلایق

جنید بغدادی از دیگر عرفای صاحب نام در مورد تصوف می گوید : »تصوف آن است که مرده گرداند تو را از تو و به خود زنده گرداند »...«تصوف جنگی بود که در آن هیچ صلحی نه »...«تصوف ذکری بود با اجتماع و وجدی بود با استماع و عملی بود با اتباع - « نیکلسون،ص. - 79 ابوعلی رودباری می گوید »:تصوف فرود آمدن است بر در سرای دوست و گرچه بدانند .«.

جنید بغدادی در مورد تصوف و حدود آن گفته است »:اسمی است که جامع ده معنی است:اول کم کردن و تقلیل دنیا به جای تکاثر آن. دوم اعتماد دل برای سکون و ارامش به خداوند. سوم رغبت در طاعات . چهارم صبر و شکیبایی در مصائب دنیا. چنجم تمییز در ماهیت. ششم اشتغال به خدای بزرگوار از سایر اشتغالات. هفتم برگزیدن ذکر خفی است از سایر اذکار هشتم تحقیق اخلاق هنگام دخول وسوسه . نهم تعین است هنگام شک و تردید. دهم سکونت در خدای تعالی هنگام وحشت و اضطراب - منظور : توکل کامل و تسلیم شدن بی قید و شرط در برابر پروردگار - هر که را این خصایل جمع شود مستحق این اسم است و باقی را دروغین.« و در جایی دیگر می گوید »:تصوف صفای معامله با خدای تعالی است و اصل آن دوری جستن از دنیاست« سنایی سه ویژگی را نشان از صوفی می داند .در مورد صوفی و ویژگی های او می گوید :

سه نشان است مرد صوفی را  // خواه بصری و خواه کوفی را
اول آن کو سوال خود نکند //   بد بود خود سوال بد نکند
دوم انکه او کسی خواهد  //  ما حضر بدهدش که می شاید
نکند باطل آن به من رازی  //  که بیابد عوض به روز جزا
سوم آنکه کس جهان شود بیرون   // نبود مدخر ورا افزون
عطار در الهی نامه گوید:    
تصوف چیست در صبر آرمیدن  //  طمع از جمله عالم بریدن

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید