بخشی از مقاله

چکیده

در منابع موجود از سه تن به عنوان استادان محمد بن زکریای رازی یاد شده است: علی بن ربن طبری، بلخی، ابوالعباس ایرانشهری. افزون بر اینها به طور پراکنده به افراد دیگری نیز اشاره شده است. دانستههای ما از برخی از این شخصیتها اندک است و نیز نحوه تحصیل رازی نزد ایشان چندان روشن نیست. مساله نوشتار حاضر بررسی صدق اصل ادعای شاگردی رازی نزد ایشان است:

آیا رازی شاگردی این سه تن را کرده است؟ برای این منظور با اتکا به منابع تاریخی در این باره، نوشتههای رازی و نیز سایر منابع موافق و مخالف مرتبط به او به بررسی، تحلیل و نقد مساله و مدّعیات مطرح شده پرداختهایم. نظریه مختار این نوشتار پاسخ منفی به سوال فوق است. همچنین با توجه به دلایل و شواهد ارائه شده در متن مقاله ادعا میشود که رازی در تحصیلات عالی خود استادی نداشته است و به طور کلی در خارج از شیوه تعلیم و تعلّم مدرسی متداول در دوران خود کسب دانش کرده است. با نظر به این ویژگی رازی میتوان به فهم بهتری از برخی ابعاد شخصیتی و فکری او دست یافت.

.1 درآمد

محمد بن زکریای رازی شخصیتی بسیار مهم در تاریخ علم و فلسفه در جهان اسلام است. این اهمیت را میتوانیم از عطف توجه بزرگترین دانشمندان جهان اسلام به او و افکارش دریابیم. به رغم این اهمیت، از زندگی رازی چندان نمیدانیم. گذشته از زندگی شخصی او، از حیات علمیاش هم چیزهای زیادی به دست نیامده است و فیالمثل از مجلس درس او تنها یک روایت نقل شده است. معقول نیست که چنین چیزی را در درجه دوم اهمیت بدانیم، چرا که نحوه زندگی رازی و سیره علمیاش در دوره حیات وی مهم بوده و او کتاب السیره الفلسفیه را در این راستا نگاشته است نه تنها رازی بلکه سایر فیلسوفان نیز به مسأله شیوه زندگی توجه داشتهاند و در این باره قلمفرسایی کردهاند؛ از جمله میتوان به فارابی و مجریطی اشاره کرد 

علاوه بر وجوه عام اهمیت توجه به زندگانی رازی، باید وجه خاص اهمیت این مطلب را نیز مورد توجه قرار دهیم:

الف - رازی حکیمی منفرد در اندیشه و سیرهاش است. او تعلق به جریان فکری یا فلسفی خاصی ندارد و به تعبیری باید گفت از جهات زیادی مستقل است. محققان تاریخ فلسفه اسلامی همین تلقی را از او دارند؛ برای مثال ماجد فخری او را در هیچ دستهای از فیلسوفان قرار نمیدهد و در معرفیاش به بدیع بودن راه فلسفی وی در آن دوران اشاره میکند که همین هم مورد نکوهش سایر فلاسفه قرار گرفته است . 

محقق نیز ویژگی استقلال رازی در اندیشه و نظر را در عبارت زیر بیان کرده:

»رازی یگانه فیلسوف اسلامی است که مقلد نبوده بلکه میراث گذشتگان را با وسعت نظر و اجتهاد علمی خود به صورتی مستقل درآورده است« این ویژگی باعث شده که معاصران رازی و نیز دانشمندانی که پس از وی آمدهاند به انتقاد از اندیشه و افکار او بپردازند.

اما امر به همین جا ختم نشده و اساساً فیلسوف بودن رازی مورد تردید و مناقشه قرار گرفته است. بر این اساس لازم است که بیشتر درباره ابعاد مختلف زندگی رازی تحقیق شود. بیتردید در این بررسیها میتوان به مطالب ارزشمندی رسید که در فهم هر چه بهتر از رازی راهگشاست. از جمله این مسائل، استادان رازی هستند که میتوانند یکی از منابع شکلگیری تفکرات خاص او باشند. میتوان این احتمال را مطرح کرد که شخصیت منفرد و مستقل رازی به تأثیر از برخی استادانش شکل گرفته است. پاسخ این سوال که رازی نزد چه کسانی تحصیل کرده در تعیین صحت و سقم این مدّعا مهم است. در این نوشتار به پرسش مزبور میپردازیم.

رازیشناسان از سه تن به عنوان استادان رازی یاد کردهاند: علی بن ربن طبری، بلخی، ایرانشهری. در ادامه به تفصیل به بررسی مسأله شاگردی رازی نزد این سه تن میپردازیم. آنچه از رهگذر این بررسی حاصل میآید در شناخت بهتر از بعضی وجوه شخصیتی رازی به کار میآید.

.2 علی بن ربن طبری

قفطی و ابن ابی اصیبعه به شاگردی رازی نزد علی بن ربن طبری اشاره کردهاند. قفطی میگوید که در طبرستان فتنهای رخ داد و علی بن ربن به ری رفت و در آنجا رازی شاگردی او را کرد. ابن ابی اصیبعه از این ماجرا نقلی به میان نمیآورد و فقط استادی طبری بر رازی را بیان میکند

طبری طبیب بوده و شاگردی رازی نزد او در طب روایت شده است. اما عبدالرحمن بدوی احتمال تحصیل فلسفی رازی نزد طبری را هم مطرح کرده و میگوید:پدر» علی بن ربن طبری یکی از ربیون یهودی بود، و احتمالاً همین امر موجب شد که رازی بعدها به فلسفه دینی علاقهمند گردد«

این مدّعا را برخی محققان دیگر نیز مطرح کرده اندکه البته چندان قابل قبول به نظر نمیرسد و اساساً لازم نیست برای تبیین توجه رازی به فلسفه دینی و سایر مطالعات دینپژوهانه به این فرضها متوسل شویم؛ محیط دینی که رازی و سایر حکما و دانشمندان همعصر وی در آن میزیستهاند، برای توجه آنها به این مطالعات کافی بوده است.


ادعای تحصیل رازی نزد طبری مورد انتقاد جدی رازیپژوهان قرار گرفته است. ذبیحاالله صفا این ادعا رامطلقاً» نادرست« میداند و چنین توضیح میدهد:
»ابن ربن تا سال 224 هجری که سال اسارت مازیار بن قارن است دبیر او بود و بعد از آن به بغداد رفت و میان این تاریخ و تاریخ ولادت محمد بن زکریا 27 سال است و چون رازی به تصریح ابوریحان و ابن ابی اصیبعه طب را در سنین کبر فرا گفت، باید بر این بیست و هفت سال دستکم بیست و پنج سال دیگر بیفزاییم و بسیار بعید به نظر میرسد که علی بن ربن تا این غایت که مصادف با اواسط نیمه دوم قرن سوم میشود زنده مانده باشد«

محقق حتی همزمانی طبری و رازی را رد میکند:

»رازی بنا به قول بیرونی در سال 251 تولد یافته و بنا به قول ابن ابی اصیبعه در بزرگی به تحصیل طب پرداخته پس نه تنها نمیتوانسته شاگرد علی بن ربن در طب باشد، بلکه حتی در یک زمان هم نبودهاند.

او سپس اشاره به نظر محمد زبیر صدیقی مبنی بر صحت این ادعا و دفاعیات او از آن میکند که مدّعی است بعید نیست ابن ربن پس از 282 هجری هم زندگی کرده باشد. محقق ضمن رد این ادعا متذکر میشود که صدیقی در زمینههای دیگر نیز در شرح حال طبری اشتباهاتی دارد

اما صرفنظر از تحصیل رازی نزد طبری، آنچه مورد قبول رازیپژوهان است تأثیرپذیری رازی از نوشتههای طبری است. به گفته محقق استفاده رازی از آثار طبری مسلّم است و در مواضع مختلفی از کتابهای الحاوی و الفاخر از کتاب فردوسالحکمه او استفاده کرده است و شاید همین مطلب به اضافه تقارب زمانی آنها باعث شده که احتمال شاگردی و معلّمی میان آنها باشد 

اذکایی نیز تعبیر قدیمی از کلمه »شاگرد«را دالّ بر حضور جسمی فرد نزد استاد نمیداند و صواب را آن میداند که حکیم رازی شاگرد »مکتب« ابن ربن طبری بوده باشد 

ظاهراً با فرض اینکه رازی در سنین بالا به تحصیل طب پرداخته باید پذیرفت که وی نزد طبری شاگردی نکرده است. محقق از اتفاق نظر مورخان و ارباب تراجم بر این مطلب میگوید: »حتی برخی تصریح کردهاند که او پس از چهل سالگی بر ممارست کتب پزشکی و فلسفی روی آورده است« اما برخی محققان در این باره ابراز تردید کردهاند؛ از جمله زرینکوب معتقد است که توجه رازی به طب در جوانی و در کنار تحصیل سایر علوم بوده و قول به اینکه مدتها پس از اشتغال به سایر علوم نسبت به طب علاقه نشان داده »به احتمال قوی شایعهای بیبنیاد« است 

او این ادعا را با قاطعیت طرح نکرده و آن را احتمالی قوی میداند و چه بسا بتوان به سادگی آن را نادیده گرفت، اما باید گفت که مدّعای تمام مورخان قابل خدشه است و بهویژه قول به تحصیل رازی پس از چهل سالگی اساساً پذیرفتنی نیست. بنا بر گزارشهای موجود، رازی از سنین خردسالی به علوم ذهنی تمایل داشته و بعید نیست که توجهش به علوم طبیعی نیز از همان زمان بوده باشد.

باید توجه داشت که اولاً رازی در ری به دنیا آمده که در آن زمان مرکز علم و ادب بوده و کاملاً پذیرفتنی است که او هم در آن شهر علمی در جوانی به تحصیل پرداخته باشد؛ همانطور که برخی رازیپژوهان به آغاز تحصیلات او در ری اشاره داشتهاند و ثانیاً او در زندگی خود مناصب مهمی مثل ریاست بیمارستان بغداد و بیمارستان ری را احراز کرده که برای این امور نیاز به سابقه علمی و عملی ابلایی داشته است و اگر درسنین بالا به تحصیل میپرداخته چندان مجالی برای دستیابی به این مناصب به دست نمیآورده است. البته بعضی گفتهاند که او در سایه دانستههایش از علمی شیمی، توانسته در پزشکی توفیق یابد

با توجه به آنچه گفته شد، احتمال تحصیل او در بزرگسالی تضعیف میشود و ما نیز فرض را بر همین میگذاریم و مسأله شاگردی رازی نزد طبری را با فرض تحصیل او در جوانی پی میگیریم. بیتردید اگر در این فرض نیز تحصیل او نزد طبری رد شود، به طریق اولی شاگردی وی در بزرگسالی نیز رد میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید