بخشی از مقاله
چکیده
کالایی شدن به فرآیندی اشاره دارد که یک »پدیده «، مکان، فضا، » فرهنگ «، اجزاء بدن، زمین و یا هر چیز دیگر بهمثابه یک »کالا« و یک »ابژه« در نظر گرفته میشوند که برای دیگری دارای »ارزش مصرف« هستند و میتوان آنها را برای کسب سود در بازار مورد معامله قرارداد؛ به سخندیگر، یک کالا علاوه بر ارزش مصرف، از » ارزش مبادله « نیز برخوردار است. کالایی شدن زمان نیز بدین معناست که زمان خود بهمثابه یک ابزار تولید مطرح میشود و بهمنظور حداکثر رساندن سود اقتصادی بهطور مداوم تولید و بازتولید میشود.
کالایی شدن زمان در ایران بدین معناست که بعد اقتصادی فعالیت ها در جامعه ی ایرانی بر بعد اجتماعی-فرهنگی پیشی گرفته و غلبه یافته است. این موضوع را می توان تا حدی ریشه در سیاست های تعدیل ساختاری در ایران بعد از انقلای اسلامی دانست که به موجب آن سیاست های رشد اقتصادی صرف در دستور کار قرار گرفت و سرمایه های اجتماعی و عدالت اجتماعی مورد تهاجم هر آنچه که امکان پذیر بود قرار گرفت. از این رو در این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی سعی شده است تا با عوامل موثر بر کالایی شدن زمان با تاکید بر سیاست های تعدیل اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
مقدمه
در عصر مدرن، مفهوم زمان به ابژه ای اقتصادی مبدل گشته است. سرمایه به مثابه سوژه ی دکارتی همه چیز را به کالا تقلیل می دهد. این خصلت ذاتی سرمایه است. سرمایه دائما تمایل دارد که همه چیز را یا بفروش رساند و یا خریداری کند. در این فراشد خرید و فروش سرمایه می تواند بواسطه ارزش افزوده مدام افزایش یابد و سرمایه بیشتری حاصل گردد. این خصلت استعلایی سرمایه را می توان زمینه ساز کالایی شدن همه چیز دانست.
امروزه فعالیت های بشر بر محور و بر اساس سرمایه اقتصادی و یا پول شکل و معنا می یابد. در واقع در شکل مطلوب نظام سرمایه داری، هر کنشی را که ما انجام می دهیم، بواسطه پول شکل و معنا می یابد. از این رو مسئله سرمایه و یا پول می تواند به مسئله بسیار مهمی تبدیل شود. چرا که زمان های انضمامی و فعالیت های انسان نه بر اساس نیازهای انسان بلکه بر اساس نیازهای سرمایه جهت و شکل می یابد. در واقع کالایی شدن زمان را می توان در اقتصادی شدن فعالیت های انسان مدرن و تاکید بیش از حد بر بعد اقتصادی فعالیت های انسان جست و جو کرد.
انسان نیازهای مختلفی دارد. نیاز به عبادت، نیاز به آرامش، نیاز به غذا و آشامیدنی ها، نیاز به احترام متقابل، نیاز به روابط و تعاملات اجتماعی پایدار، نیاز به مکان، نیاز به فضا، نیاز به زمان و بسیاری از نیاز های دیگر. انسان وجودی نظام مند دارد، اگر تنها بر بخشی از نیازهای انسان تاکید کنیم و از بخشی دیگر غفلت کنیم، انسان بخشی از امکان های وجودی خود را از دست می دهد.
به عنوان مثال اگر تنها بر خوراک و پوشاک تاکید کنیم و نیاز به عبادت را مورد غفلت قرار دهیم، بعد معنوی وجود انسانی مورد غفلت قرار می گیرد و این موضوع بصورت پریشانی و افسردگی می تواند بروز یابد. یا در مثالی دیگر اگر تنها بر بعد اقتصادی فعالیت های انسان تاکید کنیم، بعد اجتماعی و نیاز به روابط اجتماعی انسان مورد غفلت قرار می گیرد و این موضوع می تواند منجر به تولید فضاهای انتزاعی و مطلق در جامعه و تعمیق زندگی ماشینی را فراهم آورد.
مفهوم زمان
قبل از ظهور سرمایهداری، روز کاری1 را بر اساس ریتم طبیعی طلوع و غروب خورشید، توسط صدای خروس و گرگومیش شدن نور خورشید در پایان روز تنظیم می کردند. زمان، نه با ساعتهای ماشینی بلکه بر اساس قراردادهای طبیعی و اجتماعی اندازهگیری می شد. در قرن هفدهم زنان در شیلی برای تعیین مدت زمان پخت غذا - تخممرغ - از آوازی به نام »اوه میریا«2 استفاده می کردند. این نوع زمان »پیش سرمایه داری« را »زمان انضمامی« مینامند؛ که با توجه به فعالیتها تعریف می گردد؛ و »چرخهها و دورههای طبیعی زندگی انسان« را در برمیگیرد
»زمان انضمامی«، متضمن کار انضمامی است و بالعکس. درواقع، هر کار انضمامی، زمانمندی های انضمامی مشخصی را در برمیگیرد. کار انضمامی، بهعنوان تولیدکننده »ارزش مصرف«، زمان انضمامی خاصی را نیز در برمیگیرد. مثلاً خیاطی، اشاره دارد به یک سری از فعالیتها که روابطی زمانمند را به روشی انضمامی شکل می دهند: توقف و حرکات دست برای نگهداشتن سوزن تا کردن و مرتب کردن پارچه، بریدن لبهها و فعالیتهای دیگر، روابط زمانی را بین فعالیت انسان و واقعیت مادی برقرار می کنند؛ هر یک از این فعالیتها منجر به تولید بازههای زمانی انضمامی خواهند شد که همه و همه در کالای نهایی تجسم پیدا خواهند کرد.
ازاینرو، زمان انضمامی خیاطی، همان زمان انضمامی پختن کیک، نوشتن کتاب، کاشتن در زمین کشاورزی، کار در معدن، راندن یک قایق، آموزش موسیقی و یا ساختن یک فضاپیما نیست ؛ اما در مقابل زمان انضمامی، زمان انتزاعی یا زمان مطلق قرار دارد. زمان انتزاعی یا زمان مطلق برخلاف زمان انضمامی، بهعنوان یک متغیر مستقل، هیچ گونه وابستگی یا پیوستگی با فعالیتهای انسان ندارد.
زمان مطلق بدون توجه به اینکه کدام انسان در کدام شرایط جغرافیایی یا روانشناختی قرار دارد، بهصورت یکسان در حال گذر است. بدین ترتیب، ما با دو زمان انتزاعی و زمان اجتماعی انضمامی مواجه هستیم. زمان انتزاعی مربوط با واحدهای زمان ساعت مثل ثانیه، دقیقه و ساعت و غیره است که بهطور مستقل از هر چیزی در حال گذر است؛ اما زمان انضمامی در ارتباط با فضا و »فعالیتهایی« است که توسط انسان انجام می شود.
تفاوت زمان انتزاعی و انضمامی ازنظر پستن به تعریف آنها به عنوان متغیرهای مستقل و وابسته متکی است. »زمان انتزاعی« برای پستن، یکشکل، ممتد، همگن، زمان تهی ]»و[ مستقل از حوادث است«؛ درحالی که زمانهای انضمامی »توابع حوادث هستند: آنها از طریق چرخههای طبیعی و تابع دورههای متناوب فراشد و امور زندگی انسانی هستند
اگر این تعریف از زمان را بپذیریم، می توان زمان انضمامی را نه تنها در ارتباط با فعالیت های انسان بلکه می توان برای همه ی موجودات هم بکار برد. زمانمندی یک گیاه با زمانمندی یک گیاه دیگر متفاوت است. همچنین زمانمندی یک گیاه با زمانمندی یک حیوان پستاندار هم متفاوت است. زمانمندی جمادات می تواند با زمانمندی نباتات و حیوانات متفاوت باشد. زمان انضمامی ای که یک نهال برای رشد و زندگی کردن نیاز دارد با زمانمندی یک توله حیوان به کلی و از اساس متفاوت و دگرگون است. اما خداوند جهان را بگونه ای خلق کرده است که زمانمندی همه ی موجودات عالم در یک راستا و بصورت هماهنگ است.
بدین گونه که زمانمندی دریاها با زمانمندی موجودات آبزی و دوزیستان هماهنگ است. زمانی که رودخانه کمی پایین تر می رود - زمان رودخانه - ، فرصت و زمانی فراهم می شود تا خرچنگ ها از باقی موجودات و مواد غذایی جا مانده تغذیه نمایند - زمان خرچنگ ها - . زمانمندی کره زمین و خورشید با زمانمندی گیاهان هماهنگ است. انسان نیز زمانمند است. از این رو زمانمندی انسان در راستای زمانمندی نظام طبیعی آفرینش قرار دارد. به عنوان مثال نیاز انسان به خواب و در واقع زمان خواب در ارتباط و پیوندی هماهنگ با زمان گردش زمین به دور خورشید قرار دارد. در واقع، زمانمندی انسان هماهنگ با زمانمندی خورشید و منظومه شمسی قرار داده شده است.
کالایی شدن زمان
کالایی شدن به فرآیندی اشاره دارد که یک »پدیده«2، مکان، فضا، » فرهنگ«3، اجزاء بدن، زمین و یا هر چیز دیگر بهمثابه یک »کالا«4 و یک » ابژه«5 در نظر گرفته میشوند که برای دیگری دارای » ارزش مصرف«6 هستند و میتوان آنها را برای کسب سود در بازار مورد معامله قرارداد؛ بهسخندیگر، یک کالا علاوه بر ارزش مصرف، از » ارزش مبادله«7 نیز برخوردار است - مارکس8، . - 1976 کالایی شدن زمان نیز بدین معناست که زمان خود بهمثابه یک ابزار تولید مطرح میشود و بهمنظور حداکثر رساندن سود اقتصادی بهطور مداوم تولید و بازتولید میشود.
همانطور که هاروی - 1982 - در شکل شماره سه توضیح می دهد: پول 9 - M - برای خرید دو کالای 10 - C - ابتدایی - نیروی کار 11 - LP - و ابزارهای تولید - 12 - MP - استفادهشده است. خرید این دو کالا برای ایجاد کالای متفاوت است