بخشی از مقاله

چکیده

به کار گرفتن سازو کار ارزشیابی شرایط لازم را برای شفافیت عملکرد و پاسخگویی نظام های آموزشی فراهم می کند. به عبارت دیگر ارزشیابی آموزشی آیینه ای فراهم می آورد تا تصمیم گیران و دست اندر کاران فعالیت های آموزشی تصویری از چگونگی فعالیت ها به دست آورند؛ با استفاده از این تصویر از نظام های آموزشی مراقبت بیشتری به عمل آورند تا در راستای پاسخگویی به نیاز های فرد و جامعه کیفیت نظام های آموزشی ارتقا یابد. هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های ارزشیابی معتبر و صحیح می باشد که از مهمترین آنها می توان به مستمر بودن ارزشیابی، تحت تاثیر قضاوت ها و حالات شخصی قرار نگرفتن، استفاده از ابزار مناسب، استفاده از جدول مشخصات، جبران کنندگی و.. اشاره کرد.

مقدمه

فعالیتهای آموزشی هر کشور را می توان سرمایه گذاری یک نسل برای نسل دیگر دانست - کافمن و هرمن1، . - 1374 آموزش وسیله ای است برای شناسایی مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و پی بردن به راهحلهای مناسب برای آنهاست. از طرف دیگر نظام آموزشی هر کشور از نظر نیروی انسانی و مشاغل ایجاد شده در آن بالاترین نسبت را در میان سازمان ها و دستگاه های دولتی دارد - بازرگان، . - 1391

با توجه به گستردگی و پوشش وسیع فعالیت های نظام آموزشی، ارزشیابی سازمان های آموزشی، ارزشیابی برنامهها، ارزشیابی کارکنان و ارزشیابی خدمات آنها می تواند نقش موثری در فراهم آوردن کیفیت آموزشی داشته باشد - استافل بیم و وبستر2، . - 1989 از طرفی مهم ترین دوره تحصیل در همه ی نظام های آموزشی دنیا، مقطع ابتدایی می باشد چرا که رشد همه جانبه فرد صرفا در این مقطع شکل گرفته و شخصیت فرد در این دوران پایه گذاری می شود و نیاز به مراقبت در این دوره بیش از مقاطع دیگر احساس می شود.

در این مقطع می بایست با تشخیص درست استعدادها و علایق دانش آموزان از طریق ساز و کاری منظم و از پیش تعیین شده آنها را در مسیری که شایسته است هدایت نمود و با انتخاب اقدامات متقضی به رشد و شکوفایی استعدادها و پرورش خلاقیت آنها پرداخت. بدیهی است اگر یک نظام آموزشی قادر به تعیین و تشخیص استعدادها و علایق فردی نباشد، در رسیدن به اهداف پیش بینی شده موفق نخواهد بود.

با توجه به اینکه نظام های آموزشی وظیفه بسیار سنگینی را بر عهده دارند، لازم است در طراحی و اجرای فعالیت های آن از مطلوبترین شیوه ها استفاده کرد - بازرگان، . - 1391 در این میان با توجه به اهمیت ارزیابی در نظامهای آموزشی و به خصوص نظام آموزش ابتدایی به بحث گذاردن تجربههای نا مناسب و سوال برانگیز از ارزشیابیها در مقابل نمونههای مطلوب و موفق آن، ضروری به نظر میرسد. اگرچه فعالیتهایی که با نام ارزشیابی انجام میشوند ممکن است یک ارزشیابی بیعیب و نقص محسوب شوند ولی اگر قادر به انجام ارزشیابی معتبر و مورد تایید استانداردهای ارزشیابی نباشند، ارزشیابی کاذب نامیده میشوند.

در واقع ارزشیابی کاذب زمانی رخ میدهد که ارزیاب خواسته یا ناخواسته در گزارش خود آنچه که با واقعیت مطابق نیست را به سازمان سفارشدهنده ارزشیابی ارائه و یا به صورت عمومی و تصمیمگیری در آن مورد منتشر کند. ممکن است گاهی اوقات ارزیابان به دلایل مختلفی همچون سوگیری، منفعتطلبی، فریب خوردن و اعمال سلیقه و... به صورتهای مختلفی مثل اعلام گزینشی، تعمیم کلی، مخفی کاری، تحریف و دستکاری یافتهها، تامین آموزشهای ارزیابی، توسعه توانمندی ارزیابی و دریافت و ارائه بازخورد، واقعیتها را آنگونه که هستند بازنمایی نکنند.

در نظامهای آموزشی میتوان سه دسته فرآیند را مورد نظر قرار داد: فرآیند ساختی سازمانی؛ فرآیند یاددهی یادگیری؛ فرآیند پشتیبانی برقراری امور؛ در فرآیند ساختی سازمانی، به عملیات مربوط به سازماندهی نظام آموزشی و چگونگی به کارگیری منابع جهت استقرار نظام توجه می شود. در ارزیابی این فرآیند منظور آن است که درباره نحوه استفاده از منابع قضاوت به عمل آید. یکی از جنبههای اساسی در ارزیابی فرآیند ساختی سازمانی، قضاوت درباره مطلوبیت مدیریت منابع انسانی در نظام آموزشی است.

در ارزیابی فرآیند یاددهی یادگیری، هدف آن است که درباره مطلوبیت راهبرد های یاددهی یادگیری قضاوت به عمل آید و سرانجام در ارزیابی فرآیند پشتیبانی برقراری امور، هدف آن است که درباره مطلوبیت گردش کار در نظام آموزشی و نحوه توزیع امور پشتیبانی و خدماتی که جنبه رفاهی و آمادهسازی شرایط مطلوب برای یادگیری را دارد، قضاوت به عمل آید - بازرگان، . - 1391 در بین این سه فرآیند در نظام آموزش ابتدایی، فرآِیند یاددهی-یادگیری از اهمیت بیشتری برخوردار است و دو فرآیند دیگر در جهت تسهیل این فرآیند در جریان هستند. با توجه اهمیت مقطع ابتدایی در یک نظام آموزشی، شناسایی محدوده ارزیابی معتبر و مورد تایید استانداردهای ارزشیابی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های ارزشیابی معتبر خواهد بود.

بدنه اصلی مقاله

احمدی صفا و حمزوی - 1391 - با ارائه و تحلیل نتایج تحقیقات مبتنی بر ارزیابی پویا، به بررسی میزان کارایی این روش در زمینه ی آموزش و ارزشیابی توسعه ی توانش زبان دوم پرداختند. نتایج حاصل از این بررسی مؤید آن است که استفاده از روش مذکور در آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم و یا زبان خارجی این امکان را برای معلم و زبان آموزان فراهم می سازد تا به نحو مؤثر تری ریشه ی مشکلات آموزشی زبان آموزان را شناسایی نموده و درصدد رفع آن برآیند؛ حال آنکه روش های غیر پویای ارزیابی حتی اگر موفق به کشف ریشه ی مشکلات آموزشی گردند در پی رفع فوری آن نمی باشند. همچنین ارزیابی پویا در مقایسه با اشکال غیر پویا ابزار مناسب تری است که می تواند زبان آموزان را به لحاظ توانش یا دانش زبانی از یکدیگر تمیز داده و به پیش بینی عملکرد آنان در آینده بپردازد.

در مطالعه شجاعی و خاموشی - 1394 - که با هدف تحلیل و نقد تشخیص های نادرست دانش آموزان تیزهوش و با استعداد و ارائه راهکارهای لازم انجام شد؛ یافته ها نشان داد که بسیاری از دانش آموزان تیزهوش و با استعداد با استفاده از روش های نادرست و اشتباه ارزشیابی ها، نه تنها تشخیص داده نمی شوند، که اغلب تشخیص هایی را دریافت می کنند که نشان دهنده نابهنجاری است؛ تشخیص های نادرست رایج شامل ناتوانی های یادگیری، اختلال نارسایی توجه، فزون کنشی، نشانگان آسپرگر، اختلال نافرمانی مقابله ای، افسردگی و سایر اختلال های خلقی و اختلال وسواس فکری-عملی است. به همین دلیل دست کم ضروری است که متخصصان، معلمان، مربیان و والدین درک کافی از تیزهوشان داشته باشند تا تیزهوشی را نشانه نابهنجاری ندانند.

بدیهی است که ارزشیابی و تشخیص اشتباه چنین اختلالاتی در دانش آموزان در نتیجه انجام برخی رفتار ها می تواند آسیب های جبران ناپذیری در پی داشته باشد و زندگی رهبران آینده را به مخاطره اندازد و برای پیش گیری از این فاجعه، تشخیص دانش آموزان تیزهوش و با استعداد باید به دقت و با روشهای تخصصی قابل دفاع انجام شود. ارزشیابی عملکردیادگیرندگان، یکی از مؤلفه های مهم و حساس در فرآیند یاددهی - یادگیری است.  هر قدر فعالیت ها و امور مختلف از حساسیت و تأثیر بیش تری بر زندگی برخوردار باشند، ارزشیابی آن ها نیز باید دقیق تر و بر پایه اصول و معیارهای منطقی تری ا نجام گیرد.

یزدان پناه و جلاهی - 1385 - در یک پژوهش الگویی برای پرورش منش های تفکر یادگیرندگان طراحی و ارائه کرده اند که ارزشیابی اصیل به عنوان رکنی کلیدی در الگو معرفی شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ارزشیابی های رایج در فرآیند یاددهی-یادگیریعمدتاً پاسخ محور بوده و بر یادآوری ساده اطلاعات و انجام تکالیف سطوح پایین تاکید دارد که به درگیری جدی فکری نیانجامیده و به کارگیری قابلیت های فکری را موجب نمی شود. ارزشیابی های رایج به گونه ای هستند که یادگیرندگان قبل از آنکه به تقویت و گسترش تفکر و استنباط های ذهنی خود بپردازند، در پی آن هستند که پرسش ها را به گونه ای پاسخ دهند که تصحیح کننده پرسش ها انتظار دارد، یعنی همان رویکرد نمره گرایی و محصول گرایی که قبل از پرداختن به تحلیل و تفسیر متن مطالعه، از اندوخته های ذهنی خود استفاده می کنند.

به عبارت دیگر، یادگیرندگان بیش و پیش از آنکه به فرایند اندیشه ورزی بپردازند با رویکرد اندیشه آموزی و معطوف به انتظارات دیگران به ارائه پاسخ می پردازند شیوه های رایج ارزشیابی، به ویژه آزمون های چند گزینه ای تنها توانایی افراد را اندازه گیری می کند و درباره این که چگونه یادگیرنده بدون فشار و راهنمایی خارجی گرایش به تفکر داشته است چیزی به ما نمی گوید. در این گونه ارزشیابی ها یادگیرندگان گاهی با استفاده از ترفندهایی خاص و گاه حتی از روی شانس به پاسخ صحیح دست پیدا می کنند.

برعکس، شیوه ارزشیابی اصیل، شکلی از ارزشیابی است که در آن از یادگیرنده خواسته می شود تکالیف مربوط به زندگی واقعی را انجام دهد که این امر مستلزم به کارگیری معنی دار دانش و مهارت های ضروری است. به نظر می رسد با توجه به پیچیدگی های زندگی امروزی و مسائل پیش بینی نشده فراوانی که در زمینه های مختلف بروز پیدا می کند و نیاز وافر افراد به یادگیری مادام العمر و ایجاد مهارت های فرآیندی در آنها پرورش منش های فکری یادگیرندگان از اولویت های اساسی است که باید در کانون توجه برنامه های درسی قرار گیرند. ارزشیابی، به ویژه ارزشیابی اصیل به عنوان بعدی اساسی در برنامه های درسی می تواند در پرورش منش های مذکور نقشی مهم ایفا نماید.

هداوند - 1387 - ده ویژگی و اقدام موثر را برای انجام یک ارزشیابی معتبر و قابل اعتماد را بر می شمرد که عبارت اند از: -1 قبل از هر چیز ارزیاب می بایست به ضرورت انجام ارزشیابی واقف گردد. یعنی اینکه چرایی انجام ارزشیابی را بداند و این گامی سرنوشت ساز در اجرای موثر ارزیابی است. شکست در این مرحله بهترین برنامه ها را بی اثر جلوه خواهد داد، چه این برنامه در مرحله نیاز سنجی باشد و چه در مرحله اجرا. -2 ارزیاب باید نقش ارزشیابی را در برنامه به خوبی تحلیل کرده و از رسالت آن با خبر باشد. این ویژگی به ویژه برای سازمان هایی مهم است که آموزش را به عنوان پشتیبان اصلی استراتژی سازمان منظور کرده اند، مخصوصا اینکه سازمان دارای برنامه راهبردی آموزش هم باشد.

نقش دیگر، تعیین ارزش خود برنامه است یعنی ارزیابی باید پاسخگویی سوالاتی باشد که درباره برنامه مطرح است. مثلا آیا برنامه مقاصد و اهدافی را که به خاطر نیل به آنها طراحی شده است، تامین می کند؟ آیا هدفها معتبر و قابل وصول هستند؟ آیا روش های آموزشی با توجه به اهاف پیش بینی شده، به درستی انتخاب شده اند؟ نقش دیگر عبارت از داوری کردن درباره تشکیلات برنامه، سازمان، مدیریت، عملکردها و ساختارهایی است که نظام آموزشی در چارچوب آنها عمل می کند. البته پرداختن به تشکیلات برنامه یا ساختارها، تضمینی برای اتخاذ تصمیمات درست ایجاد نخواهد کرد، اما نپرداختن به آن بی گمان به تصمیم گیری نادرست منجر خواهد گردید.

-3 ارزشیاب باید به صورت مداوم کارکردهای ارزشیابی را مورد توجه قرار دهد. ارزیاب باید شناخت جامعی از ارزیابی، دستاورد ها و مرزبندی های آن داشته باشد. باید کارکردهای ارزیابی را معین کند. او می بایست با پاسخ به این پرسش ها کارکرد های مورد انتظار را مشخص کند: کارکردهای عمده ارزیابی کدامند؟ آیا مرزبندی بین آنها وجود دارد؟ آیا کارکردها با ماموریت، ارزش ها و سیاست های سازمان همخوانی دارند؟ آیا آنها در درون سازمان پذیرفته شده اند؟ آیا سازمان به تعهداتش در مقابل آنها عمل می کند؟ مثبت بودن پاسخ، ضامن موثر بودن ارزیابی نیست، اما منفی بودنش می تواند هم نشانه نادرست انتخاب کردن کارکردها باشد و هم نشانه بی اثر بودن کارکردها.

- 4 ازریاب باید شاخص های ارزشیابی را تعیین و تعریف نماید. برای یک ارزیابی خوب، باید روی شاخص ها متمرکز شد نه حدسیات و احساسات. شکی نیست که ارزیابی باید با معیار های وزنی و ارزشی مطمئن و قابل قبول انجام پذیرد. اما تئوریزه کردن این موضوع هر اندازه هم که لازم باشد، نتیجه ای به بار نمی آورد و تنها به تعیین چارچوب کمک می کند. بهره برداری از این شاخص هاست که ثمر آفرین است. از همه مهمتر، ارزیاب باید پیوسته بیاندیشد که چگونه می توان شاخصهای مناسب طراحی نمود و چگونه می توان از شاخص های طراحی شده به سود برنامه بهره مند شد؟ -5 ارزیاب باید همواره ملاحظات لازم در ارزشیابی را مد نظر قرار دهد. ملاحظاتی که در قبل، حین و بعد از اجرای ارزیابی باید رعایت نمود.

ملاحظه گری خوب یک مهارت سرنوشت ساز برای سازمان است و تمامی عناصر درگیر در یک برنامه دانش مدار باید آن را بیاموزند. از عمده ترین ملاحظات باید به فقدان اطلاعات قابل اعتماد و کافی، عدم وجود الگوهای تعریف شده، عدم توجه به میزان اثربخشی برنامه ها و تاثیر آن در بهبود عملکرد سازمانی، تغییرات رفتاری ایجاد شده در سازمان و کارکنان، واکنش سازمان و کارکنان به برنامه، یادگیری، دستاوردها و اثربخشی اشاره نمود. -6 ارزیاب باید خطاهای رایج در ارزشیابی را شناسایی نماید. ششمین فرمان موثر اشاره به خطاهای رایج در فرآیند ارزیابی دارد. شناسایی این خطاها، ابزاری نیرومند برای اجرای موثر ارزیابی خواهد بود.

شایعترین خطاهایی که فرآیند ارزیابی را تهدید می کنند عبارت اند از: طرح برخی سوالات نامناسب از شرکت کنندگان دربرنامه، طرح سوالاتی در خصوص مهارت هایی که نمی توان آنها را از نظر رفتاری اندازه گیری نمود. ناکامی در اخذ اطلاعات از مدیران و سرپرستان در زمینه تغییرات رفتاری که کارکنان بر اثر گذراندن دروه از خود نشان می دهند. ناکامی در کنترل عوامل خارجی موثر بر فرآیند آموزش، ناکامی در گردآوری اطلاعات مفید جهت ارزیابی، ناکامی در انجام تحلیل های آماری مناسب و یا انجام تحلیل های جانبدارانه، ناکامی در ارائه گزارش نتایج ارزیابی به صورت معنا دار، بزرگ کردن بیش از حد یافته ها و اصرار بر اینکه آنچه که در یک سازمان کارساز است می تواند در سازمان های دیگر نیز کارآمد باشد. -7 ارزیاب می بایست ویژگی های یک ارزیاب موفق را الگو قرار دهد. ماهیت ارزیابی، وجود برخی خصوصیات را ضروری می سازد. برخی از این ویژگی ها به شرح زیر فهرست بندی می شوند:

.    دید علمی و منطقی

.    عدم توجه به قضاوت دیگران

.    تجربه و مهارت کافی

.    آگاهی از متدولوژی و الگوهای ارزشیابی

. بی طرفی و دروی از جانبداری -8 ارزیاب باید استاندارد های فرآیند ارزشیابی را بشناسد. در این

ویژگی، کل فرآیند ارزیابی را نظامی یکپارچه تعریف می کنیم که باید برای پاسخگویی به سوالات و شناسایی کاستی ها، واجد ویژگی های ذیل باشد:

افزایشی بودن: مهمترین ویژگی ارزیابی محسوب می گردد. چرا که آنچه مهم می باشد شناسایی و رفع نواقص است و نه تکرار دوباره برنامه با همان مشکلات قبلی.

تجربی بودن: ارزیابی باید قابلیت اجرا به صورت عینی را دارا باشد. اگر نتواند قابلیت تجربی بودن خود را اثبات کند، نباید در مزره ارزیابی قرار گیرد.

نظام دار بودن: نظام دار بودن ایجاب می کند اجزای به هم پیوسته آن نظم منطقی و علمی را دنبال کنند و ارزیاب نیز ملزم به رعایت آنها باشد.

دقت طلبی: دقت در تعیین هدف، شناسایی عوامل محدود کننده، شرح روش، ارائه گزارش و رعایت امانت در نتایج حاصله، از مهمترین عوامل تضمین کننده موفقیت ارزیابی محسوب می گردند.

-9 ثبت دقیق دستاورد های ارزیابی. اگر قرار است ارزیابی موثر باشد باید دستاورد های را برشی ازارزیابی دید نه تکه ای جدا از آن.

-10 در انتهای هر گزارش ارزیابی می بایست پیشنهاداتی ارائه گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید