بخشی از مقاله

چکیده

از آنجایی که قرآن اختصاص به قوم عرب ندارد و سایر مسلمانان به هر زبان باید توان برقراري ارتباط با این کتاب مقدس را داشته باشند ترجمه آن بسیار ضروري است. براي ترجمهي این کتاب آسمانی، تبحر در علوم فراوانی لازم است. از جمله علوم مورد نیاز مترجم، علوم ادبی است. و از میان علوم ادبی دانش نحو تأثیر فراوانی در درك متن قرآن دارد. به همین سبب از همان ابتدا بزرگان تصمیم بر تدوین این دانش نمودند. قواعد این دانش در دو مدرسهي بصره و کوفه با سلیقههاي متفاوت نگاشته شد. نوشتهي پیشرو به بررسی مدارس نحوي و اختلافات اساسی تأثیرگذار آنان در معنا پرداخته است. در این راستا به شیوه تحلیلی کتابخانهاي، تأثیرپذیري مترجمان معاصر از مدارس نحوي در ترجمهي قرآن مورد بررسی قرار گرفت و آن چه بهدست آمد این است، که میان ساختار و معنا ارتباط نزدیکی وجود دارد و از سوي دیگر در زبان عربی در برخی از قواعد آن نظرات متفاوتی است، که منجر به ترجمههاي متعدد شده است.

1.    مقدمه

قرآن کلام خداوند براي تمامی انسانهاست. درك و فهم کلام خالق بر تمامی مخلوقین لازم و ضروري است؛ زیرا قرآن براي هدایت و راهنمایی بشر نازل شده و در صورتی که انسان متوجه پیام خداوند نشود چگونه قرآن میتواند مایهي رشد و راهنماي وي به سوي خالقش باشد. از همان نخست به این امر توجه شده و افرادي اقدام به ترجمهي قرآن نمودهاند تا قرآن براي تمامی مخاطبین قابل فهم باشد. فرد مترجم باید دانش کافی به زبان مبدأ و مقصد داشته باشد تا بتواند ترجمه قابل فهمی ارائه دهد. براي ترجمه قرآن با توجه به درجه اهمیت آن علوم چندي لازم است:

فضاي سخن، مخاطبین آیه مورد نظر، شأن نزول، دانش عربی در حد بالا در واژهشناسی، ساختار شناسی، اغراض شناسی و... . این دانشها کمک فراوانی براي درك و فهم کلام خداوند میکنند. از میان این دانشها، دانش ساختار شناسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ چرا که تنها با شناسایی ساختار ارائهي معناي صحیح ممکن است.

بنابراین بر مترجم لازم است دانش ساختار شناسی هر دو زبان - مبدأ و مقصد - را بداند .

دانش ساختار شناسی که همان نحو است اختلاف نظرات چندي در آن وجود دارد، که شناسایی اختلاف نظرهاي ساختاري بر مترجم ضروري است. یک مترجم باید اختلافات را شناسایی نموده و با ارجاع آن به شواهد و قرائن دیگر در پی ترجمهاي باشد که به واقع نزدیک و نزدیکتر باشد.

از همان ابتدا و پس از تأسیس نحو میان دانشمندان آن اختلاف نظراتی به وجود آمد و مترجمین با ملاحظه هر یک از آنها ترجمه متفاوتی ارائه دادند. ترجمههاي مختلف در اذهان نوجوانان، جوانان و افراد بیاطلاع از ساختار کلام عربی، تشویش ایجاد میکند و آنها فکر میکنند خداوند مختلف سخن گفته و یا فکر میکنند اصل کلام خداوند اصلا قابل فهم نیست.

جا دارد براي حل این مشکل پژوهشی صورت گیرد تا با شناساندن مدارس نحوي و اختلاف نظر آنان، مواردي از اختلافهاي و ترجمهها موجود بررسی شود تا مخاطبین قرآن بدانند این اختلاف در ترجمهها از کجاست؟ و از سوي دیگر مترجمین قرآن بیشتر به دانش ساختار نحوي بهاء داده و تا زمانی که دانش خود را نسبت به این علم کامل نکردهاند ترجمهاي انجام ندهند.

ارائه یک ترجمه کامل و مطابق با واقع، دانش عمیق ساختار شناسی عربی و زبان مقصد را میطلبد و بدون آگاهی از اختلافات مدارس نحوي و تطبیق آن با شواهد دیگر ارائهي ترجمه کامل غیر ممکن است.

.1,1  ضرورت و اهداف

1,1,1.    ضرورت

خداوند با مخلوق خویش به زبان عربی سخن گفته است. بر مخلوق واجب است براي زندگی خود از دستور العملهاي خالق پیروي کند. تمامی مخاطبین قرآن با زبان عربی آشنایی ندارند بلکه فقط عدهي کمی از آن-

ها با این زبان آشنا هستند. بنابراین باید کلام خداوند ترجمه شود. ترجمه قرآن به سایر زبانها، آشنایی کامل با زبان عربی و نیز زبانی که به آن ترجمه میشود را لازم دارد. یکی از دانشهاي لازم براي ترجمه، آشنایی با دستورات و نگارش هر دو زبان است و بدون این دانش ترجمه صحیحی ارائه نخواهد شد. مترجم نسبت به قواعد صرفی و نحوي و بلاغی هر دو زبان باید آگاهی داشته باشد. در قواعد نگاشته شده براي نحو و صرف میان دانشمندان این دانش اختلاف نظر وجود دارد و فرد مترجم با توجه به نظرات متفاوت ترجمهي مختلفی ارائه میدهد. به طور قطع، نمیتواند تمامی ترجمههاي موجود صحیح باشد و تمامی آنها مراد و منظور خداوند باشد. باید با بررسی اختلاف نحویون بصره و کوفه، در پی جمع آن دو بود تا نظر واحدي ارائه شود.

وقتی در ساختار صرفی و نحوي اختلاف وجود داشته باشد قطعا در معانی و اغراض بلاغی اختلاف به وجود خواهد آمد. این مسئله بسیار داراي اهمیت است؛ زیرا بیتوجهی به این مسئله موجب میشود افرادي خلاف خواست خداوند اعمال خود را انجام دهند. این اختلاف موجب اختلاف در احکام دین شده و در نتیجه آن اتحادي که از جوامع مسلمانان انتظار میرود وجود نخواهد داشت. فرقههاي به وجود آمده در حال حاضر که بعضا دست به کارهاي عجیبی میزنند که با قرآن و اسلام سازگاري ندارد از همان برداشت اشتباهشان از قرآن میباشد. شاید بتوان گفت اگر در ابتدا، کلام خداوند را به درستی متوجه شده بودند این همه مشکلات که در حال حاضر دامنگیر مسلمانان شده، وجود نداشت و مسلمانان در صلح و امنیت و با اتحاد و یکپارچگی و در اوج پیشرفت اسلامی قرار گرفته و زندگی میکردند.
شناسایی موارد اختلافی میان مکاتب کمک شایانی براي فهم مقصود خداوند میکند؛ زیرا پس از شناسایی موارد و با تطبیق موارد با شواهد دیگر میتوان نظریه ارجح را شناسایی نمود و با شناسایی نظریه ارجح، ترجمه واحدي ارائه داده خواهد شد. بنابراین بر هر مترجمی لازم است موارد اختلافی را توجه داشته باشد و با شناخت آنها ترجمه خوب و نزدیک به واقعی را ارائه دهد.

2,1,1.    اهداف

-    شناسایی موارد اختلافی مهم و تأثیر گذار در فهم متون عربی از جمله قرآن، در میان دو مدرسه

-    مشخص نمودن پیروي یا سازگاري مترجمین از مکتب کوفه یا بصره

-    کمک به مترجمان و فراگیران دانش عربی در تمامی مقاطع تحصیلی

-    کمک به عموم مسلمانان در فهم قرآن کریم

.1,2 سیر تاریخی مدارس نحوي

در زمان حضور پیامبر صلی االله علیه و آله تدوین دانش نحو نیاز نبود، لیکن پس از رحلت ایشان به سبب دینی و غیر دینی[1] به این دانش احساس نیاز شد.[2] واضع علم نحو، مورد اختلاف دانشمندان بوده و هر کدام براي اثبات نظریه-ي خود از احادیثی بهره بردهاند، لیکن به دلیل متناقض بودن احادیث، نظر آنها نیز باطل است و تنها حدیثی که واضع این دانش را علی علیه السلام میداند قابل قبول است. [3] حضرت علی علیه السلام از لحن در قرآن مطّلع شد. [4] و به فکر پایهگذاري دانش نحو افتاد. وي به ابوالاسود دستور نگارش داد به طوري که خود حضرت قواعد را فرمودند و ابوالاسود نوشتند و سپس دستور دادند به همین شکل تمامی قواعد نحو ضبط شود و ابوالاسود زیر نظر امام علیه السلام کار را به اتمام رساندند. [5]

مدرسهي بصره فعالیت خود را با ضبط قواعد نحو توسط ابوالاسود، آغاز نمود و چندین سال پس از آن، مدرسه کوفه به فعالیت پرداخت. این دو مدرسه با هم اختلاف سلیقه داشتند و روششان براي نگارش قواعد متفاوت بود. اختلاف در روش موجب اختلاف در قواعد نگارش شده نیز گشت. مدرسهي بصري به قیاس و علل نحوي بهاء میداد، لیکن مدرسه کوفی الفاظ و منقولاتی را از اعراب گرفته و به آن اعتماد میکردند. [6] در اواسط قرن دوم هجري عمرو بن عثمان ملقّب به سیبویه در مدرسه بصره 180 - ق - اصول و قواعد صرف و نحو را تنظیم نموده و در کتاب مشهور خود "الکتاب" جمعآوري کرد.  [7]  

دانشمندانی چون قطرب 206 - ق - ، ابوعمر مرمی225 -  ق - ، ابوعثمان مازنی 249 - ق - ، مبرّد 286 - ق - ، زجاج بصري 310 - ق - ، و ابن سراج 316 - ق - به طور گسترده به شرح و تفسیر "الکتاب" پرداختند تا اینکه مدرسه بصره به ابوسعید سیرافی 368 - ق - منتهی شد و به نهایت استواري و اعتبار و اصالت رسید. [8]

مدرسه کوفه با کسائی 189 - ق - و شاگردش فرّاء 207 - ق - آغاز شد و آن دو اصول و قواعد نحو را به شکل مکتب مستقلی در آوردند. کسائی دانش نحو را از مهاذ هرّاء و ابوجعفر رواسی فراگرفت سپس به شاگردي خلیل در بصره رفت.

در مدرسه کوفه ثعلب 291 - ق - فعالیت دقیق و چشمگیري انجام داد و شاگردانی چون: ابوبکر بن أنباري 328 - ق - را تربیت کرد. ابن انباري نحو کوفی را با علل و احتجاجات قوي و محکم اصلاح و تقویت نموده و خالص گردانید. نزاع میان نحویان بصره و کوفه بالا گرفت و سبب به وجود آمدن نظرات مختلف میان نحویان شد. در پی آن مدارس نحوي بغدادي، اندلسی، مصري به وجود آمد. [9]

نحویان در مدرسه بغداد روش جدیدي را در مطالعات خود در پیش گرفتند. بغداديها به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول؛ گرایش کوفی داشتند و مهمترین آنها ابن کیسان 299 - ق - ، ابن شتیصر 315 - ق - و ابن خیاط 320 - ق - بودند، که نحو کوفی و بصري را به هم آمیختند، لیکن به استدلال کوفی گرایش داشتند. [10] گروه دوم نظرات و افکار مدرسه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید