بخشی از مقاله

چکیده

زبان و گویش مانند هر پدیده دیگر، دستخوش دگرگونی میشود و شکل ظاهر آن در هر دورهاي در قالب فرایندهاي کاهش، افزایش و تغییر، متفاوت به کار میرود و این دگرگونی اجتناب ناپذیر ذخیرههاي فرهنگی موجود در آن را در پردهابهام میبرد به همین دلیل این پدیده، به عنوان محمل انتقال فرهنگ اجتماعی آحاد بشر شایسته ثبت و ضبط است.

گویش مانند طبیعت، براي خود خزان و بهاري دارد و ارتباط بسیاري از کلمهها در گویشهاي کنونی در سراسر کشور با پیشینه ساختاري خود متفاوت شدهاست و این گوناگونی بر حسب نیازهاي ارتباط جمعی از جمله کم کوشی و فرایندهاي یاد شده یا نظایر آن شبیه قاعده کم کوشی1 رخ دادهاست، اگرچهاین تحول لباس نویی به گفتار پوشیده و رویداد زیبایی است اما از ضرورت ثبت آن نمیکاهد. چون همه وجوه فرهنگ زندگی مردم اعصار را در گویش میتوان جست و جو نمود چنین رخدادي باید در معرض دید پژوهش گران عرصههاي زبان شناسی و جامعه شناسی قرار گیرد تا زوایاي تغییر پنهان نماند.

مقدمه

زبان ملی هر کشوري الزاما زبان مردم همهان کشور نیست بلکه جهت سهولت در رفع دغدغههاي همهاقوام در مراجعه به محیطهاي اداري است. چه بسیارند مردمی که در اقطار و اکناف کشورمان در تعاملات روزانه به کردي، لري، بلوچی، غربی، تاتی، لکی، گیلکی و. . . سخن میگویند، چون در محیطهاي اداري ممکن است کارمند دولت، توانایی درك این گوناگونی در گفتار را نداشته باشد لذا شایستهاست که زبانملّی کشور زبان واحدي باشد که ضمن هویت ملّی بین ملل دیگر، ابزار ارتباط بین مردم باشد تا در تعاملات اداري مشکلی پیش نیاید، و در قانون اساسی به عنوان یک اصل بدان توجه شدهاست.

چون زبان فارسی به عنوان زبان ملّی و علمی کشور و ابزار ارتباط جامعه محدودي از آحاد جامعه، در روابط اجتماعی»براي واژه سازي علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمیتواند یک زبان علمی باشد مگر این که براي کاستیهاي آن چارهاي اندیشیده شود.« - باطنی، - 47 :1371 به همین دلیل ثبت گویشهاي کشور ضرورت مییابد. در پهنه جغرافیاي کشور، به وسیله زبان و گویشهاي متعدد اقوام و قبایل گوناگون به عنوان ذخایر فرهنگی، آیین و آداب و سنن و رسوم گرامی داشته میشود و این ابزار، به عنوان ظرف انتقال خواستهها و آرزوها و ناکامیها و مسایل زندگی روزمره نباید از منظر توجه زبان شناسان دور بماند، چون این رها شدگی سبب میشود تا پیشینه بسیاري از کلمهها مبهم و امکان استخراج تجارب از آن سلب شود. »

زبان یکی از وسایل ارتباط میان افراد بشر است که بر اساس آن تجربه ادمی، در هر جماعتی به گونهاي دیگر تجزیه میشود.« - نجفی، - 33 :1376 شایستهاست موضوع ثبت و ضبط آن به عنوان بها دادن به خرده فرهنگ، در دستور کار نهادهاي حامی پژوهش گران این حوزه قرار گیرد تا از درون این توان فرهنگی، فرهنگ اجتماعی مردم به عنوان تاریخ اجتماعی و فرهنگی هرعصري مدون گردد و پیشینهاي براي استقلال سیاسی و اجتماعی آینده و زمینهاي براي پژوهشهاي منطقهاي در راستاي هستی شناسی انسانی باشد. »

زبان یا گویش پدیدهاي است که با انسان و حیات او کاملا مرتبط است به طوري که شناخت علمی و توصیف آن مانند شناخت هر پدیده و واقعیت دیگري به شناخت انسان و جهان کمک میکند.« - شیري، - 41 :1385 از این رهگذر میشودپلی به گذشته زد و یا روند دگرگونی و تحول و تطور آینده کلمهها را به قیاس روزگار پیشین، پیش بینی کرده و با حضور در مرزهاي فرهنگی و زبانی طوري به فرایندها شکل داد تا کلمههابا شناسنامه تطور نیافته خود پا در عرصه عصر جدید بگذارد یا اگر تحولی رخ داد ملحوظ باشد و تاکنون در این زمینه تلاش چندان در خوري تحقق نیافتهاست و باید پیکر این بخش از فرهنگ را از غبار گردونه روزگار بیرون کشید و براي پاس داشت این عنصر فرهنگ باید همت مقصور داشت. »

هنوز در رد پاي دورههاي قبلی زندگی در روي کره زمین هیچ شاهد یا مصنوعات عینی که مربوط به گفتار نیاکان دور ما باشد و حاکی از این باشد که زبان در مراحل ابتدایی چگونه بودهاست نداریم.« - شکري، - 1 :1385 به دلیل گستردگی بحث و فرصت ارائه شده کنونی و محدودیت موضوع در این جستار به معرفی تنها بخش کوچکی از خرده فرهنگ به عنوان مشت نمونه خروار، در بحث گویش پرداخته میشود تا اهل پژوهش و نیز علاقه مندان به بحث را، به نکته بینی در مورد یاد شده یا مشابه ترغیب و علاقه مندان پژوهش در این حوزهها را حساس نماییمکه علّت بقاي این بخش فرهنگی با بسامد بالا و سبب دوام آن چیست؟ و نقش آن در ماندگاري تمدن کدام است و احیاي آنها در جوامع علمی تا چهاندازه به حفظ و اشاعه فرهنگ و آداب و رسوم اقوام ایرانی دامن میزند؟

تحول و تطور گویش به عنوان عامل دگرگونی ساخت واژه توانستهاست براي هر دورهاي زایشی داشته باشد و»زایایی واژگانی به اهل زبان امکان میدهد تا همراه با تغییراتی که در جامعهانها رخ میدهد واژههاي تازه بسازند و کار این زبان را با نیازمنديهاي خود متناسب گرداند.« - باطنی، - 45 :1371 البتهاین تبدیل شدنها نقص روند تکاملی کلمهها نیست بلکه متاثر از فرایند خاصی هست که متناسب با اقتضائات زمان و نیازهاي بشري با ظاهري نو خودنمایی میکند. »

هم چنان که در امور طبیعی تبدیل مادهاي به ماده دیگر یا تحول سلول زندهاي از صورتی به صورت دیگر نتیجه خطاي آن ماده یا آن سلول، یا دلیل فاسد شدن آنها نیست بلکه معلول قوانین ثابتی است.« - خانلري، - 74 :13365 خوشبختانه در عصر حاضر »شرایطی کهانگیزه پیدایش واژهاي در گذشته بود هنوز نیز زندهاست یعنی معنایی کهاین واژه در گذشته ناقل آن بود هنوز نیز وجود دارد در حالی کهان انگیزه سالها پش با پیدایش معنایی تازهاز بین رفتهاست.« - مانفرد بی یرویش، - 146 :2535 و این موضوع مایهامیدي براي نهادهاي فرهنگی در جهت اصرار در ثبت و ضبط آن جهت مطالعات براي بررسیهاي بعدي است.

زبان و گویش وقتی پا به عرصه جدیدتري میگذارد متناسب با تاثرات موجود، به دلیل توان تاثیر پذیري، خود را وفق میدهد و این امري بسیار طبیعی است. »اگر عبارتی از سنگ نوشتههاي شاان هخامنشی را که به زبان فارسی باستان است با عبارتی که در فارسی امروز درست به همان معنی باشد بسنجیم اختلافهاي گوناگونی میان دو زبان میبینیم.« - خانلري، - 74 :13365 کهاین اختلاف در اغلب موارد، میل به دگرگونی زبان و گویش در قالب تاثر از شرایط متعدد روزگار است.

روش کار

در راستاي تحقق ایده طرح شده بر آن شدم تا به صورت میدانی در گفتار گویش وران این منطقه، براي یافتن شکلهاي مختلف کاربردي و ساختهاي گوناگون کلمه »دکتن« یا مشتقات آن به عنوان نمونهاي قابل پژوهش، جستجو نمایم و از این طریق با بیان اهمیت موضوع بتوانم با اقناع مسئولین نسبت به تاسیس موزه منطقهاي گویش در کشور ایران و در دایرهاي وسیع تر در سطح قارهاسیا به عنوان ایران بنیان گذار این ابتکار، گامی در جهت حفظ فرهنگ گذشته به عنوان چراغ راهاینده برداشته باشم.

متن اصلی

برخی اوقات اتفاق پیش بینی نشدهاي در زندگی مردم رخ میدهد که در آن سرمایه، سعادت، اقبال، خوشی و نظایر آن روي مینماید و نظام اقتصادي یا اجتماعی یا فرهنگی خانواده به تبع آن دگرگون میشود، این رویداد در فرهنگ مردم، گاهی خوش شانسی، وقتی خوش بیاري و زمانی هم خوشبختی به حساب میآید. یعنی چیزي که بی حساب نصیب کسی میشود بدون آن که براي کسب آن تلاشی شده باشد، به عنوان نمونهاگر کسی در مسیر راه، چیزي را پیدا کند که فکرش را نمیکرد یا به قصد شکار گنجشک، قرقاولی را صید نماید یا وقتی زیر درخت بی حاصلی، گردویی پیدا نماید، آن شئی، قرقاول و گردو با این تعریف در فرهنگ و گویش نسل قدیم رامسر یعنی در گویش مردم دهه پنجاه به قبل، چنین رخداد و رویدادي»دکی1« تلقی میشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید