بخشی از مقاله
چکیده
زبان، وابسته به فرهنگ است و بدون توجه به روابط اجتماعی یک جامعه زبانی که با زبان صورت میپذیرد و، نیز بدون توجه به فرهنگ جامعه که زبان بخشی از آن است، درک مفاهیم زبان، امکانپذیر نیست. در این مقاله نگارنده سعی خواهد کرد که نابرابری در انتقال ارزشهای پنهان در منابع آموزشی زبان انگلیسی را مورد بحث نظری قرار دهد. همچنین موضوعات و سوژههای نابرابری از نگاه مدرسان را بررسی نماید تا نابرابری در پرداختن به فرهنگ و تمدنهای مختلف جهان و همچنین نابرابری در اشاره به مفاهیم معنوی و مقولات دینی روشن گردد.
روش تحقیق پیمایشی است و با پرسشنامهای که به روش لیکرت طراحی شده، به مربیان آموزش زبان انگلیسی ارائه شده است. پرسشنامهها در سه حوزه جغرافیایی تهران، بهعنوان مهمترین شهر در تولید و توزیع و استفاده از کتب آموزشی، شیراز بهعنوان نمونهای از کلانشهرهای کشور و لار به-عنوان نمونهای از یک شهر کوچک توزیع و تکمیل شده است. نتیجه پرسشها نشان داد که اغلب مدرسان، بیتوجهی به مسائل معنوی و دینی در کتابهای آموزشی مورد تأیید قرار دادهاند و نسبت به نگاه نابرابر به فرهنگ و تمدن مختلف جهانی در کتب آموزشی انتقاد کردهاند.
مقدمه
چندین دهه است که آموزش زبان بدون در نظر گرفتن فرهنگ، آداب و رسوم کشور مبدا منسوخ شده است. روشهای معاصر آموزش زبان خارجی استفاده از فرهنگ مبدا را نه تنها به عنوان ابزاری برای یادگیری زبان میدانند، بلکه اصل آموزش را بر پایه انتقال اطلاعات فرهنگ مبدا میگذارند. در این رویکرد، آموزش مهارتهای زبانی معادل آموزش ارزشهای فرهنگی است؛ به عبارتی حرکت از شیوههای مبتنی بر »دستور ترجمه« به شیوههای »انتقالی« یا تحول شخصیتی زبان آموز میباشداما این رویکرد آموزشی، تفاوتهای فرهنگی را نادیده میگیرد و انتقال ارزشهای فرهنگی را با نگاهی مسامحهکارانه به مبادلات فرهنگی تعبیر میکند. نادیده گرفتن این واقعیت که فرهنگها در شرایط نابرابری نسبت به یکدیگر در عرصه بین المللی قرار دارند و اکنون برخی زبانها به خصوص زبان انگلیسی، در همه امور بر زبانهای دیگر غلبه یافتهاند موجب گردیده، شیوه آموزش انتقالی مورد نقد و ارزیابی از سوی فرهنگهایی که پذیرای زبان انگلیسی هستند قرار گیرد.
طبق برآوردی زبان اول حدود 380 میلیون نفر از مردم دنیا زبان انگلیسی است و 250 میلیون نفر آن را به عنوان زبان دوم خود صحبت میکنند. یک میلیارد نفر در حال یادگیری آن هستند؛ حدود یک سوم جمعیت جهان با زیان انگلیسی آشنا هستند و حدس زده میشود تا سال 2050 نیمی از جمعیت جهان کم و بیش در این زبان ورزیده خواهند شد - پورناجی، - 1387 در ایران نیز تعداد زیادی افراد از مهدسالی تا پیرسالی به آموزش زبان انگلیسی مشغول هستند. آموزشگاهها و موسسات زبان در همه شهرهای بزرگ و کوچک تا روستاهای دورافتاده، در مکتبخانههاشان، به آموزش انگلیسی میپردازند.
تعارض میان آنچه زبانآموزان در فضای آموزشی آموزشگاههای زبان انگلیسی مییابند با آموزههای پرورشی خانواده، تلوزیون و مدارس، موجب فرسایش اخلاقیات و هنجارمندیهای اجتماعی میگردد. از این رو پرداختن به بعد پرورشی آنچه زبانآموزان در آموزشگاهها فرامیگیرند اهمیت و ضرورت پژوهشی دارد در حال حاضر عدم نظارت بر منابع آموزش زبان انگلیسی نه تنها موجب آشفتگی تحصیلی زبان گردیده بلکه موجب آنومی ارزشی در نظام آموزش گردیده است. با توجه به نقش محوری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارائه مجوزهای تاسیس موسسهها و آموزشگاههای آموزش زبان انگلیسی، لازم مینماید که این نهاد، به جنبههای آموزشی این موسسات توجه بیشتر داشته باشد. از این رو پرداختن به منابع آموزشی و کمک آموزشی مانند فیلمها و نوارها و شناخت نقش فرهنگی این موسسات، ضروری به نظر میرسد.
عطف مسائل طرح شده، هدف تحقیق حاضر عبارت است از: مطالعه مکانیزمهای سلطه فرهنگی جامعههای انگلیسی زبان بر کشورهای غیر انگلیسی زبان، و به عبارت دیگر تحلیل انتقال ارزشهای فرهنگی جامعه مبدا در جریان آموزش زبان به جامعه مقصد. برای دست یابی به اهداف تحقیق، پرسشهای زیر طرح گردید: کتابها، فیلمها، نوارها، سایتها و دیگر ابزار آموزشی چگونه ارزشهای فرهنگی جامعه مبدا را در خود نهفته دارند و چگونه به زبانآموزان ایرانی منتقل میگردد؟ نقش مربیان و معلمان آموزشگاههای زبان انگلیسی در انتقال ارزشهای فرهنگی غرب چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش به انجام مصاحبههای وسیع به »روش تحلیل پیمایشی« در بین مدرسان در آموزشگاههایانگلیسی پرداخته شد.