بخشی از مقاله

چکيده :
بي شک سفال يکي از مهم ترين داده هايي است که ميتواند به شناخت هرچه بهتر جوامع و فرهنگ ها کمک شاياني کند. به رغم معرفي سفال هاي معروف به سلطان آباد و طبقه بندي آنها از چند دهه قبل تاکنون ، اطلاعات بسيار محدودي درباره ي منشأ ساخت اين گونه هاي سفالين و نيز محوطه هاي باستاني که داراي اين گونه هاي سفالياند، منتشر شده است . بنظر ميرسد از دلايل اصلي اين امر يافت نشدن اين ظروف از کاوش هاي علمي باستان شناسي است ، زيرا اغلب اين سفالهاازحفاري غير مجاز بدست آمده و وارد موزه ها و مجموعه هاي خصوصي مختلف شده است .
از اين رو، اطلاعات ما در رابطه با شناخت منشأ، وسعت و درصد پراکندگي اين گونه هاي سفالي بسيار محدود است .
در پژوهش حاضر برآنيم به شرح مختصري درباره ي معرفي ويژگيهاي فني و تزييني اين سفال ، منشأ ساخت ، پيشينه ي تاريخي و مکان يا مکان هاي احتمالي توليد آنها بپردازيم . سپس بر پايه ي اطلاعات حاصل از کاوش ها و بررسيهاي باستان شناسي اخير به شرح و توضيح اين گونه هاي سفالين بپردازيم .
کليد واژه : سفال سلطان آباد، ايلخاني، دوران اسلامي، باستان شناسي.

مقدمه :
يکي از گونه هاي سفالي نسبتا ناشناخته ي دوران اسلامي ايران ، سفال موسوم به گونه ي سلطان آبادي است . اين سفال ها در عين حال که پژوهش هاي بسياري در ارتباط با آنها صورت گرفته ، ولي مطالب منتشر شده ي پژوهشگران بيشتر تکرار مطالب گذشتگان است . يکي از دلايل اين امر شناسايي بسيار محدود اين گونه ي سفالين در محوطه هاي باستاني ايران و انتشارات بسيار محدود و ابتدايي سفال هاي مذکور است . هم چنين لازم به ذکر است که بيشتر ظروف سلطان آبادي موجود در موزه ها و مجموعه هاي مختلف جهان طي کاوش هاي حفاران غير مجاز به دست آمده که تماما به غلط ولي به عمد توسط قاچاقچيان ، با نام منطقه ي سلطان آباد يا اراک امروزي معرفي و شناخته شده اند.
با توجه به اين موارد، داده هاي منتشر شده ي باستان شناسان نيز محدود و عموما تکرار گفته هاي گذشتگان بوده و بيشتر بر پايه ي طبقه بنديهاي فني و تزييني ظروف است . متأسفانه تاکنون طي کاوش هاي باستان شناسي محوطه - هاي مختلف دوران اسلامي ايران نيز، هيچ گونه آثار و شواهدي در ارتباط با توليد اين ظروف به دست نيامده است . با اين وجود قطعات مختلف سفالي گونه هاي مختلف سلطان آبادي طي کاوش ها و بررسيهاي مختلف باستان شناسي ايران به دست آمده که در پژوهش حاضر به معرفي و توضيح اين يافته ها پرداخته ميشود.
ويژگيهاي فني و تزييني سفال سلطان آباد
اين گونه هاي سفالين که از سفال هاي شاخص قرن ٧ و ٨ هجري قمري بوده ، خميره ي سفيد فريتي قليايي سيليسي از طيف رنگ سفيد و نخودي شامل نخودي، نخودي مايل به سفيد و نخودي مايل به قرمز، دارند (Morgan١٩٩٥١٩). ماده ي چسباننده ي آنها دانه هاي ريز و درشت ماسه بوده که به وضوح در بدنه ي سفال قابل مشاهده است (شراتو و گروبه ١٣٨٤: ٢٥). وجود اين ذرات و نيز عدم صيقل سطح سفال ها باعث شده بدنه در جاهاي فاقد لعاب ، از سطحي نسبتا خشن برخوردار باشد. اين ويژگي به ويژه در سفال هاي گروه ٣ب سلطان آباد به وضوح قابل ديده مي شود. ظروف مزبور داراي خميره ي نخودي يا نخودي مايل به قرمز با ماده ي چسباننده ي ماسه بوده که به - وضوح قابل مشاهده اند. در نتيجه سطحي تقريبا ناهموار را در بدنه ، حتي جايهاي لعاب داده شده ، ايجاد کرده اند. در اين ظروف حتي سطح لعاب داده شده به دليل رقيق بودن آن ، خشن و ناهموار است . معمولا اين سفال ها داراي پخت مناسبياند، ولي برخي از سفال هاي گروه سوم پخت نامناسبي دارند (٢٢٣ :Fehervari٢٠٠٠).
رايج ترين شکل اين گونه سفال ها، کاسه (در اشکال مختلف بزرگ و کوچک ) و نيز کاسه هاي گرد ساده و ١٠ ضلعي و حتي ١٤ ضلعي است . علاوه بر آن به فرم هاي محدودتري شامل بشقاب عميق با لبه هاي برگشته ، آلبارلو، گلدان (بيشتر در نمونه هاي سوري)، سبو، آلبارلوهاي سيلندري و چند ضلعي نيز بر مي خوريم ( Ibid١٩٧٣١٢٢ )
(تصوير١). در کنار اين موارد ميتوان به کاشيهايي نيز اشاره کرد که به سبک سلطان آبادي تزيين گشته اند. معمولا کاسه ها داراي لبه هاي گرد مسطح ، واگرا و T شکل هستند؛ هم چنين کاسه هايي با لبه هاي برگشته نيز وجود دارد (Grobe١٩٧٦). کف کاسه ها معمولا حلقوي (در اندازه هاي بزرگ و کوچک ) و در عين حال برخي از آنها با کف مسطح مي باشد.
اين سفال ها (به غير از گروه ٣ب ) با گلابه ي نازکي به رنگ ارغواني، خاکستري يا قهوه اي و طرح ها با يک گلابه نازک سفيد پوشيده شده اند. لعاب قليايي استفاده شده بدون سرب و قلع است . اين لعاب اغلب شبيه يک ماسک روي تزئينات را گرفته و صدفي ميشود (Morgan١٩٩٥١٩). کيفيت پائين لعاب در همه ي گروه هاي سفالين اين سبک به وضوح قابل مشاهده است (Lane١٩٤٢٤٦). سفال هاي گروه ٣ب نيز گلابه ي رقيق سفيد رنگي با يک پوشش بسيار نازک لعاب شفاف دارند، که معمولا اين اسليپ از سطح سفال پاک شده و تنها نقوش تزئيني آن باقي مانده
است . تاکنون مهمترين طبقه بندي که در رابطه با گونه هاي سفالين سلطان آباد صورت گرفته ، مربوط به لين است ، به -طوري که تمامي کارها و مطالعات صورت گرفته بر پايه ي کار ايشان است . اين سفال ها در ٣ گروه طبقه بندي شده اند:
گروه اول : سفال هاي اين گروه قابل مقايسه با ظروف سبک کاشان بوده که داراي خميره ي نخودي مايل به سفيد خشن هستند و معمولا لعاب آنها ترکدار است . جزييات طرح ها و نقوش با رنگ آبي کبالتي و فيروزه اي تزيين گشته است ( :Fehervari١٩٧٣
١٢١). ظروف اين گروه به سه دسته تقسيم ميشوند که شامل کاسه هاي بزرگ با لبه ي T شکل ، کاسه هاي کوچک تر با لبه ي واگرا و سبو يا آلبارلوهاي سيلندري يا چند ضلعي است . از رنگ آبي لاجوردي و يا کم رنگ براي تأکيد برخي بخش ها استفاده شده است . معمولا طرح ها تا حدودي برجسته اند و تزيين آنها به گونه ي شعاعي و بخش هاي لبه گون پراکنده شده بوده و هر کدام از آنها تشکيل يک نقش مايه را داده اند و تمام اين ها در بخش هاي ديگر هم تکرار شده اند (شراتو و گروبه ١٣٨٤: ٢٦). در سفال هاي اين گروه ، از رنگ خاکستري به کلي استفاده نشده بلکه از رنگ هاي آبي، فيروزه اي و سبز استفاده شده است (تصوير٢).
گروه دوم : سفال هاي اين گروه داراي خميره اي به رنگ نخودي و نخودي مايل به قرمز ميباشند، لعاب آنها مناسب نبوده و برخي ظروف پخت نامناسب دارند (٢٢٣ & ٢٢٠-٢١٩ :Ibid٢٠٠٠). بدنه ي اين ظروف پوشش خاکستري داشته و طرح هاي آن داراي يک پوشش سفيد برآمده تر از سطح اصلي سفال ميباشند. اين طرح ها قلم گيري سياه دارند و با رنگ آبي سير هاشور زده شده اند (١٢١ :Ibid١٩٧٣ ). سفال هاي اين گروه تزئيناتي مثل نقش مايه هاي گياهي دارند و مستقيما با رنگ هاي مختلفي که از سياه تا خاکستري رنگ تغيير مييابد، روي کاسه ها نقش زده شده اند. از ويژگيهاي آنها نقش پردازي با نقاط ريز، روي جامه ها و بدن حيوانات است (شراتو و گروبه ١٣٨٤: ٢٦) (تصوير٣).
گروه سوم : لين سفال هاي اين گروه را به دو دسته تقسيم نموده است . اين دو دسته مشابه هم بوده و عقيده بر اين است که در يک مرکز واحد توليد شده اند. دسته ي اول که منسوب به سبک کاشان ميباشد ظريف تر و داراي زمينه ي سفيد با نقوش نيم برجسته است و اطراف آنها با رنگ سياه قلم گيري شده است . در اين ظروف از رنگ آبي کبالتي روشن و آبي فيروزه اي براي تزيين استفاده شده است (١٢٢ :Fehervari١٩٧٣). اين سفال ها داراي طرح هاي رايج نوارهاي پرتوي هستند. خميره آنها سفيد بوده و پخت - شان مناسب است . شکل و تزيين اين سفال ها ارتباط نزديکي با سفال هاي نقاشي شده ي زير لعاب کاشان دارند ( ٢١٩ :Ibid٢٠٠٠ ٢٢١ &). در پس زمينه ي آنها هم به منظور هاشور پردازي از رنگ استفاده شده است . در ضمن نوعي شبه خوشنويسي به صورت برجسته ، تزيين را کامل کرده است (شراتو و گروبه ١٣٨٤: ٢٦)(تصوير٤).
سفال هاي دسته دوم خميره ي نخودي مايل به قرمز با ماده ي چسباننده ي ماسه دارند که معمولا سطح آنها چندان پرداخت نشده و حتي بخش هاي لعاب دار آنها نيز ناهموار است . اين سفال ها يک گلابه ي سفيد رقيق داشته که روي آنها تزئينات هندسي نواري شکل نامنظم به رنگ هاي سياه ، فيروزه اي و لاجوردي به کار رفته است (١٨ :Lane١٩٧١) (تصوير٥).
نقوش به کار رفته در سفال هاي گروه اول و دوم دربردارنده ي نقوش گياهي شامل گل لوتوس چيني با گل هاي سه برگي و الگو- هاي گياهي کوچک مقياس ؛ نقوش حيواني مشتمل بر آهو و غزال (به صورت تکي يا جفت ) در حال حرکت يا خوابيده ، گوزن ، گراز وحشي، روباه ، فيل ، شتر، خرگوش ، شير، پلنگ يا ببر و ماهي چرخان ؛ نقوش پرندگان شامل شاهين ، قرقاول ، اردک در حال پرواز و غاز در حال راه رفتن ؛ نقوش اسطوره اي مانند ققنوس چيني به صورت کاملا طبيعي با بال هاي باز و در حال پرواز، سيمرغ با دم بلند يا کوتاه ، انسان بال دار، فيل بال دار با سر انسان و نقوش انساني شامل مرد در لباس مغولي و انسان هايي با چهره هاي مغولي است .
معمولا بدن حيوانات و تا حدودي لباس انسان ها با تزيين نقطه اي آکنده شده است (٢٦١ :Grobe١٩٧٦ ،١٢ :Lane١٩٧١).
هم چنين نقوش انساني مثل يک يا دو نفر نشسته با لباس مغولي و گاهي يک يا چند نفر عمامه دار به تصوير کشيده شده است (تصوير ٦). معمولا در اطراف نقوش جانوري از برگ هاي گل لوتوس به عنوان عناصر پرکننده استفاده شده است (Morgan١٩٩٥٢٠ ). بيشتر روي لباس ها و بدن حيوانات با نقطه هاي کوچک تزيين يافته اند ( ١١ :Lane١٩٧١ ). امتيازي که اين سفال ها بر سفال هاي ساير مراکز از لحاظ فني دارند عبارت است از استفاده ي رنگ هاي معدود و دقت در کشيدن اشکال حيواني و توزيع رنگ ها به طوري که بسيار مشکل است که رنگ زمينه را از رنگ اشکال تميز داد و احتمالا توجه و دقت در کشيدن اشکال حيوانات از نتايج تأثير خاور دور در اين فنون و صنايع است به طوري که با اشکال طبيعي، چندان تفاوتي ندارند ( زکي١٣٦٦: .(218
تزيينات اين گروه ها قابل مقايسه با ظروف چيني دوره ي يوآن چين است ( ١٢ :Lane١٩٧١ ). به ويژه ظروف منطقه خنان (Henan) که داراي نقوش لوتوس و ققنوس هستند. طبق گفته هاي يوآن شي (Yuan Shi) برخي از ٢٥٠٥٦ خانواده ي خناني در سال ١٢٥٧م به قلمروي هلاکوخان آورده شدند که تا زمان ابوسعيد هم چنان ٢٥١٩ خانواده باقي مانده بودند که شايد برخي از آنها سفال گران آن منطقه بوده که در ايران مشغول به کار شدند؛ همان گونه که برخي معماران موصل و شيراز به پايتخت چين رفته و در آنجا مشغول به کار شدند (٣٦-Morgan١٩٩٥٣٥ ).
اين نوع سفالينه در ممالک ديگر اسلامي حتي آنهايي که با مغولان مشکل سياسي داشتند، تأثير شديدي داشت . از اين رو سبک آن ها نه تنها در سفال هاي اردوي زرين (Golden Horde) در سراي برکه (Sarai Berke) (بر کناره ي ولگا و جنوب روسيه و پايتخت اردوي زرين ) بلکه در سفالينه هاي سوريه و مصر هم ديده ميشود (اتينگهاوزن و ديگران ١٣٨٤: ١٦٨). به عنوان مثال مجموعه کاسه هاي سفالين سراي جديد که داراي قلم گيري سياه و پوشش سفيد ضخيم در زمينه ي خاکستري با نقطه هايي از آبي بر زمينه الگوهاي سفيد است ، از لحاظ تزيين و تاريخ ، قابل مقايسه با سبک دوم سلطان آباد هستند (١٤ :Lane١٩٧١)؛ چنانکه کاسه اي با نقش اردک رنگارنگ در سراي برکي به دست آمده که نشان گر نقش پردازي مشخص سلطان آباد توأم با ريز نقش هاي چينيوار است . اين نوع سفالينه ها در اغلب محوطه هاي کاوش شده در حوزه ي امپراتوري زرين از جمله "بلگورد" بر کناره ي رود دنيپر و در خوارزم تا جيحون که مرز شرقي سرزمين هاي اردوي زرين را تشکيل ميداد، شناسايي شده است (راجرز١٣٧٤: ٢٦٥).
البته ظروف آبي و سياه سوريه داراي خميره ي سفيدتر و سخت تر از نمونه هاي سلطان آباد بوده اند. اين سفال ها داراي لعاب شيشه اي ضخيم مايل به سبز مات ميباشند و رنگ آبي متمايل به سياهي دارند. معمولا در اين ظروف از رنگ فيروزه اي استفاده شده و جزئيات برخي قطعات با رنگ قهوه اي مايل به قرمز نشان داده شده است . تزئينات برگي شکل و مداليون با رنگ آبي طرح اندازي شده است . هم چنين تزئين برخي ظروف سوريه قابل مقايسه با سبک دوم سلطان آباد است که شامل غازها، طاووس ، حيوانات در حال حرکت و برگ هاي سه پره هستند. البته نقوش انساني روي نمونه هاي سوريه و مصر قرن ١٤م وجود ندارد (١٨ :Lane١٩٧١ .(
منشأ ساخت
مرکز اصلي سفال گري ايران بعد از ٧٠٠ه .ق غالبا سلطان آباد دانسته شده و اين در حالي است که ظروف سلطان آباد ناهمگن بوده و درباره هويت توليدات آن شهر، اگر هم توليدي انجام شده هيچ گونه اتفاق آرا به وجود نيامده است (راجرز١٣٧٤: ٢٦٥). اين ظروف براي نخستين بار و مانند بسياري ديگر از گونه هاي ظروف لعاب دار، توسط قاچاقچيان آثار باستاني کشف و با نام سفال

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید