بخشی از مقاله
نجوم در ایران قدیم
چکیده
روزگاری مردم باستانی به آسمان بالای سرشان نگاه می کردند و از چیستی آن ستارگان درخشان پرسش می نمودند. این دوران آهسته آهسته به روزگاری منتهی شد که مردان دانشمندی در تمدن های مختلف پیدا شدند و تمام عمر خود را در تبیین و فهم حرکات و چگونگی تغییرات اجرام سماوی صرف کردند. ولی با آن همه کار و فعالیت دقیق منجمین در طول قرون، همچنان فهم طبیعت حقیقی ستارگان و سیارات و لکه های مه آلود اسرار آمیز آسمان شب در تاریکی جهل قرار داشت. و روزگار درازی مانده بود تا این حقایق آشکار شوند. در قرن هفتم هجری، شاعر شیرین سخن پارسی، حافظ، به عنوان نماینده ی احساس و فکر ایرانی در آن قرون همچنان، از این ناآگاهی می نالد و شوق خود را به این موضوع نشان می دهد:
چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست[3]
ستاره شناسی یکی از کهن ترین علوم به شمار می رود که در حقیقت شناخت فعلی ما از کیهان تا حد زیادی مدیون کار ستاره شناسان قدیم است. ستاره شناسی در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان سابقه ای طولانی و درخشان دارد که دامان منجمانی بزرگ همچون عبدالرحمان صوفی و خواجه نصیرالدین طوسی بوده است؛ به عبارتی شکل گیری نجوم دوره ی اسلامی مدیون دانش نجوم در ایران باستان است.
واﮊه های کلیدی: نجوم، ستاره شناسی، ایران، گز، قدر، کلب اکبر
۱‐مقدمه
شکی نیست که علم نجوم از زمان بسیار قدیم مورد توجه ایرانیان بوده، به ویژه آنکه آسمان صاف و هوای خوش ایران که فروغ ستارگان را چندین برابر می کرده و جلای آسمان کویر و شهرهای نزدیک آن، درخشش ستارگان آنجا که شهرتش در هر جا پراکنده است بهترین انگیزه و دلیل برای تشویق و تهیج افراد به بررسی و تحقیق درباره اختران در این سرزمین بوده است.از آنچه که در چند کتاب انگشت شمار که از تاخت و تاز،انهدام و غارت تازیان باقی مانده، در می یابیم ایرانیان قدیم دانش ریاضی، نجوم و ستاره شناسی را به حد غیر قابل تصور می شناختند.[4]پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی به این علم علاقه فراوان داشته اند و بسیاری از صور فلکی و ستارگان نامهای ایرانی دارند.[2] با توجه به اهمیتی که دانش نجوم در ایران باستان داشته و
موقعیتی که علم ستاره شناسی در دنیای امروز دارد، امید است که در ایران امروز، همچون گذشته، بتوان گامی مهم در جهت پیشرقت این علم برداشت.
چرا که شگفتی های جهان مصنوع،آینه ی قدرت صانع است.[3]
۲‐نجوم در ایران باستان
دوران پیش از اسلام دانش ستاره شناسی در ایران مانند دیگر نقاط جهان پیشینه طولانی
دارد.به راستی از آنجا که ابزار کار آن آسمانی پاک و دو چشم تندرست خداداد است، از نخستین علومی است که به دست انسان مورد توجه قرار گرفته است. بعضی، برخی از نقوش تخت جمشید را نشانه ای از آشنایی سازندگان آنها با اختر شناسی می دانند؛ از این میان است نقش حمله شیر به گاو که در بسیاری از حجاری های تخت جمشید هست.مطالعاتی هم روی جهت گیری چهار طاقی های به جا مانده از
آتشکده های کهن نشان داده است که می توان رابطه هایی میان ساختمان آنها و طلوع و غروب اجرام سماوی یافت. ولی از دوران پیش از اسلام به جز کتاب زیج شهریار، سند مکتوبی بر جای نمانده است. ابو ریحان بیرونی در کتاب »آثارالباقیه عن القرون الخالیه« اطلاعات نغزی درباره باورهای اقوام گذسته درباره اختر شناسی ارائه کرده است.
دوران پس از اسلام در واقع ستاره شناسان ایرانی بزرگ، ستاره شناسی اسلامی را پایه ریزی
کردند.پس از دوران خلافت مامون که دارالترجمه نامی خود را برای برگردان آثار علمی ملل گوناگون بنیاد نهاد، پیشرفت اختر شناسی به مانند علوم دیگر سرعت فراوانی گرفت. یکی از انگیزه های توجه ویژه به اختر شناسی در دوران اسلامی تعیین سالنامه و اوقات شرعی است که نیازمند مشاهدات و محاسبات دقیق ستاره شناسی است. هندسه کروی
که به دست ابوالوفای بوزجانی شناسایی شد، این محاسبات را به گونه ای بزرگ تسهیل کرد. به گونه ی سنتی در دربار شاهان و امرای ایرانی، همیشه شاعران و منجمان سلطنتی وجود داشتند و این امر به رونق پیشه ی منجمی می افزود. البته از رایزنی منجمان برای تعیین زمان های سعد و نحس بهره گیری می شد؛ ولی خود این امر نیازمند سالهای متمادی تحصیل و مطالعه بوده است.[5]
کشور ایران از دیرباز در رشته ی نجوم سرشناس بوده و هست، چرا که هم در دوران باستان و همچنین بعد از اسلام منجمانی بزرگ داشته که از جمله می توان به شیخ عبدالرحمان صوفی و خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد.[3]
عبدالرحمان بن عمر بن سهل الصوفی الرازی از اهالی ری بود، پس از آنکه به خدمت عضدالدوله ی دیلمی رسید، سمت منجمی او را یافت و کتاب صورالکواکب را برای این پادشاه تصنیف کرد و مبنای آن را بر کتاب مجسطی نهاد، ولی به آن اکتفا نکرد و همه ی ستارگان را یکایک شخصا رصد کرد و طول و عرض و اقدار آنها را به دست آورد و در آن کتاب ثبت نمود.[1]
نام خواجه نصیرالدین طوسی و ستاره شناسی ایرانی در هم گره خورده است.[6]خواجه مردی فوق العاده باهوش بود و رساله ی شکل القطاع او حاوی مباحثی در علم مثلثات است که قبل از وی کسی بدان ها دست نیافته بود و انتقاداتی که در تحریر مجسطی بر بطلمیوس کرده، خود دلیل کافی بر نبوغ او در نجوم است.[1]
خواجه نصیرالدین طوسی با ساخت مراکز بزرگ نجومی ‐که شامل دانشگاه، رصدخانه، کتابخانه و کارگاه های ساخت ابزار ستاره شناسی بود‐ از دانشمندان برتر جهان قدیم دعوت کرد که در مراغه جمع شوند و در کنار هم کار کنند. با این کار خواجه، ایران نخستین مرکز جهانی ستاره شناسی را در مراغه، قبل از تاسیس ناسا در ایالت متحده آمریکا، بنیان گذاری کرد. مکان یابی تاسیس رصدخانه در ایران قدیم، خودش
کاری علمی بود و مناطقی که معمولا آسمان صاف و بی ابر
داشتنددراولویت بودند؛آسمان سمرقند درماوراﺀالنهر،آسمان کوهستانهای مراغه درآذربایجان و آسمان پر ستاره ی کویر کاشان.[6]
۳‐صـورت فلکـی کلـب اکبـر(سـگ بـزرگ) در کتـاب
صورالکواکب
عبدالرحمان صوفی، در کتاب صورالکواکب خود، به معرفی صورت های فلکی و مختصات و قدر ستارگان آنها می پردازد. به عنوان مثال، صوفی در مورد ستارگان کلب اکبر (سگ بزرگ) این چنین می نویسد: » و آن هژده کوکب است از صورت، و یازده کواکب حوالی صورت، خارج از صورت، و آن صورت سگی است در پس کواکب جوزا، و کواکب ارنب ، و به آن سبب او را گلب جوزا و جبار خوانند.(و جبار همان جوزا است)
و کوکب اول آن کوکب روشن بزرگ است که بر دهن او است، بر اسطرلاب نقش کنند و او را یمانیه خوانند.و دوم بر موضع گوش است، بر شمال اول که روشن است، میان او، و اول در شمال زیادت از دو گز۱ باشد از اصغر قدر چهارم است، و بطلمیوس مطلقا آورده.و سیم کوکبی تاریک است، بر موضع سر، از قدر پنجم اندکی از اول و دوم به مشرق مایل، میان او، و اول زیادت از یک گز و میان او و دوم در جنوب مشرق مقدار دو ثلث گزی. و چهارم، در پس اول است از قدر چهارم، و بر بن گردن است، و با اول و دوم بر شکل مثلثی است که به متساوی الاضلاع ماند. و پنجم، بر گردن او است، بر جنوب چهارم، هم از قدر چهارم، بعدش از چهارم در جنوب و مشرق مقدار یک گز، و این چهار کوکب یعنی دوم و سیم و چهارم و پنجم مماس طرف غربی مجره اند، تابع کوکب اول.و ششم کوکبی خرد است بر سینه ی او، از قدر پنجم، بر جنوب اول و پنجم، بعدش از اول به مقدار دو گز و از پنجم هم چندان. و هفتم شمالی ترین دو کوکب خرد است، که در پیش ششم اند، و بر جنوب اول، بعدش از اول در جنوب یک گز.
ﻭ هشتم بر جنوب هفتم است،بر بعد بدستی، و هر دو از قدر پنجم اند،
ﻭ بر رکبه ی راست اند. و نهم بر طرف دست است و در پیش اول، و از او به جنوب مایل، بعدش از اول مقدار سه گز و نیم و از قدر سیم است.
ﻭ دهم متقدم دو کوکب تاریک است، که بر رکبه ی چپ اند، بر جنوب هفتم و هشتم که هم تاریک اند و بر رکبه ی راست اند. و یازدهم تالی همان دو کوکب است، بعد میان دهم و یازدهم مقدار بدستی ، و میان یازدهم که تالی این دو کوکب است، و هشتم که جنوبی دو کوکب رکبه ی راست است، مقدار دو گز و هر دو یعنی دهم و یازدهم هم از قدر پنجم اند. و دوازدهم تالی دو کوکب است که بر منکب چپ اند، از قدر چهارم در پس یازدهم، بعدش از یازدهم در مشرق مقدار سه گز و زیادت. وسیزدهم در پیش دوازدهم است، نزدیک به او، و به جنوب مایل، بر بعد یک گز از قدر پنجم است. و چهاردهم بر جنوب دوازدهم
و سیزدهم است ، بر بن ران چپ، و از ایشان به مشرق مایل بعدش از دوازدهم در جنوب و مشرق مقدار دو گز و از قدر سیم است. و پانزدهم پیش چهاردهم است، و از او به جنوب مایل، بر بعد دو گز و از قدر سیم است و از شکم فروتر آنجا که میان دو فخذ باشد. و شانزدهم بر جنوب پانزدهم است، اندکی به مغرب مایل، بعدش از او در جنوب مقدار دو گز و زیادت، از قدر چهارم است، و بر مابض پای راست است. و هفدهم در پیش شانزدهم است، بعدش از او در مغرب مقدار چهار گز، و از قدر سیم است، بر طرف پای راست. و هژدهم در پس چهاردهم است، و بر موضع دنبال، از اصغر قدر سیم، و نزدیک است به طرف غربی مجره بعدش از چهاردهم که بر بن ران است در جنوب و مشرق مقدار سه گز باشد.«
در ادامه عبدالرحمان صوفی در باره ی ستارگان خارج از صورت فلکی سگ بزرگ می نویسد: »اول ایشان بر شمال کوکب روشن بزرگ است که
بر دهن صورت است، و از قدر چهارم است بعدش از او در شمال مقدار ده گز باشد. و عرب کوکب اول را که روشن بزرگ است و بر موضع دهن است، شعری عبور و شعری یمانی خوانند.«
سپس شرح می دهد: »و کوکب نهم را که در پیش او است مرزم عبور
و مرزم شعری خوانند، و بعضی گویند، او را تنها کلب خوانند. و کواکب دوازدهم و چهاردهم و پانزدهم و هژدهم، را که بر دنبال اند عذاری –
دوشیزگان‐ خوانند و عذره الجوزا نیز خوانند. و آن چهار کوکب را که بر راستی اند خارج صورت، تا هفدهم که بر طرف پای راست است، از صورت و با ششم و هفتم و هشتم و یازدهم خارج صورت، که حوالی آن دو کوکب روشن اند قرود خوانند، یعنی بوزنگان، و اغربه نیز خوانند یعنی کلاغان. و بعضی گفته اند نهم و دهم خارج صورت را، که روشن اند حضار و وزن خوانند و این دو کوکب از قدر سیم اند.«
صورت کلب اکبر چنانکه بر کره بینند
جدول ۱: مشخصات ستارگان صورت فلکی کلب اکبر(سگ بزرگ) در کتاب صور الکواکب۲