بخشی از مقاله


نقش نور و رنگ در معماري فضاهاي سنتی و اسلامی ایرانی


روجا چاره 

 

چکیده


رنگ و نور دو عنصر به هم پیوسته و در ارتباط با یکدیگر می باشندو همچنین از عوامل تاثیرگذار بر ارزش فضایی می باشند که به عنوان غیرمادي ترین عنصر محسوس طبیعت همواره در معماري اسلامی وجود داشته و در واقع نشان از عالم قدسی و فضاي معنوي دارند.ازسوي دیگر رنگ هاي متنوعی را که معماري ایرانی در فضاي داخلی خود به کار می گیرد را می توان به دو دسته رنگ هاي نوري و رنگ هاي غیر نوري تقسیم کرد.هدف از این تحقیق یافتن رنگ هاي بکار رفته در معماري داخلی ایرانی و بررسی نقش هریک از آنها بر ویژگی هاي مختلف فضاي داخلی معماري مسکونی ایرانی-اسلامی می باشد.رنگ هاي نوري از طریق استفاده از شیشه هاي رنگی و عناصري چون گلجام و رنگ هاي غیرنوري از طریق مصالح مختلفی چون چوب،گچ،سنگ و همچنین رنگ آمیزي با رنگ هاي مختلف در محیط داخلی مسکن ایرانی بکار می رفته اند.دراین مقاله سعی شده از طریق بررسی نمونه هاي متعدد معماري ایرانی-اسلامی دوره هاي مختلف و استفاده ازنتایج بجامانده از اندیشمندان مختلف معماري اسلامی و سنتی، رنگ هاي بکار رفته در فضاي داخلی این معماري شناسایی گردد.نتایج این مقاله که به روش تاریخی و پژوهشی انجام شده است نشان داد که این رنگ ها تاثیرات نمادینی دارند که به مفاهیم سمبولیک و اندیشه حکماي اسلامی برمی گردد.همچنین این رنگها با تاثیرات روانشناسی محیطی خود می توانند بر آسایش اقلیمی ساکنان و ویژگی هاي روانی و رفتارهاي افراد موثر باشند.


واژگان کلیدي: نور و رنگ- عرفان-معماري سنتی-فضاي محل سکونت،آسایش اقلیمی

مقدمه


تاریخ توجه بشر به نور با قدرت استفاده ازمصالح مطابقت دارد.در معماري سنتی ایران با بکارگیري عناصر کنترل کننده نور،مانند سایبان ها و نیزنورگیرها،انسان مامن و سکونتگاه خویش را از نظر تامین روشنایی مناسب سامان می بخشید.بعد از پایان روز،در تاریکی شب نیز نیازمند نور بود که آن را هم در روندي طولانی بوسیله شمعها،چراغها،فانوسها و...فراهم می آورد.اهمیت نور و منابع اصلی آن به حدي است که این منابع مورد پرستش و احترام قرار گرفتند و برپایه توجه به آنهابود که جشن و سرور برپا کرده و عبادتگاه ها و پرستشگاهها بر می افراشتند.نور را سرچشمه الهی تمام پاکی ها و نیکی ها می دانستند و تاریکی را جهل به شمار آورند. با تابیدن نور الهی کالبد آدمی انسان به تکامل معنوي می رسید. معماري با استفاده از نور و رنگ در انگیزش این تلقی نقش شایانی ایفا می کند.در پرتو نور و روشنایی است که رنگها و زیبایی ها جلوه گري می کنند.در معماري اسلامی طرح ها و تزئینات معماري با رنگ هاي متنوع همراه است که تواما سبب احساس و ادراك روحانی و نشان عالم والا و معنوي می گردد.فضاهاي اسلامی مانند مسجد با بکارگیري شیوه استفاده از نور،نفاست طرح و تلالو رنگ کاشیها موقعیت رمزآلودي ایجاد نموده و حالتی خیال انگیز به خود می گیرد و توجه شخص به منبع هستی را بیدار می کند.لذا هدف از انجام این مقاله بررسی استوه هاي استفاده از نور ورنگ در معماري اسلامی و نقش نور درمعماري به عنوان یک جز سازنده و مفهوم بخش می باشد


نور و طبیعت

نور طبیعی که حامل انرژي حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روي زمین محسوب می گردد. علاوه برآن نور می تواند با رنگها و جلوه هاي متفاوت خود باعث تغییر چهره یک مکان شود زیرا نور در هریک از فصول سال در آب و هواهاي متفاوت و یا در هرزمانی از طول روز داراي چهره اي مخصوص به خود می باشد.ضمنا هر مکانی داراي نور خاصی است که تنها به آنجا تعلق دارد براي مثال در صحراي یک منطقه استوایی تابش به قدري شدید و سایه ها بقدري کوتاه است که اشیا به چشم بیننده مرتعش و در حال ذوب شدن به نظر می آیند.به همین ترتیب نور موجود در مناطق کوهستانی،جنگلی و یا ساحلی نیز داراي ویژگی هاي مکانی مخصوص به خود و متمایز از سایر مناطق است.زمانی که نور را به داخل فضاي ساخته شده هدایت می کنیم در اصل نوعی ارتباط بین ساختمان و محیط خارج از آن ایجاد کرده ایم.بدین وسیله می توان از جلوه هاي متفاوتی از فضاي داخلی را که هریک داراي ماهیت خاص خود از لحاظ ادراك فضایی می باشند ایجاد کرد.

نور و معماري

نور اولین شرط براي هر نوع ادراك بینایی است.در تاریکی مطلق ما نه فضا را می توانیم ببینیم و نه فرم و رنگ را. اما نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست بلکه ارزش روانشناختی آن از مهمترین عوامل زندگی انسان در همه زمینه هاست.نور همیشه علاوه بر استفاده کاربردي داراي ارزش نمادین نیز بوده است.نور جزیی از ذات زندگی بوده و در بسیاري از فرهنگ ها نور یا خورشید به عنوان منبع نور عنصري خدایی محسوب می شده و آن را ارج می نهاده اند.در مصر باستان نور داراي اهمیتی ویژه بوده است بنا به موقعیت سرزمین مصر شدت نور و درنتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد.فرم هاي صریح و هندسی که در معماري مصر از آن استفاده می شده است با گوشه هاي تیز و دقیق در زیر نور شدید اثري خاص داشته ند.گفته لوکوبوزیه در مورد نور و سایه در اینجا اعتبار بیشتري می یابد که((معماري بازي هنرمندانه دقیق وخیره کننده مجموعه اي از اجسام ساخته شده در زیر نور است.جسم هاي ما براي این آفریده شده اند که فرم ها زیر نور دیده شوند. این سایه روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند.مکعب،مخروط،استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آنها را به ما عرضه می کند.تصاویر آنها ناب ،ملموس و صریح هستند. اما در معماري مصر بازي نور و سایه تنها محدود به فرم هاي بزرگ اولیه نیست.سطوح این احجام از نقوش برجسته اي پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازي و بر سنگ تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده سایه روشن در اینجا در مقیاسی کوچکتر تکرار شده است براي مصریان وجود ذات خداوند براي بشر غیر قابل دسترسی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد.راه رسیدن به خداوند بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود.در مورد معابد یونانی هم می توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند واثر آنها می بایستی بیشتر بر فضاي پیرامون معبد باشد.تنها وظیفه داخلی معبد نگهداري مجسمه هاي مذهبی بوده است.در بسیاري از معابد یونانی با روشی شبیه به معبد خون با استفاده از یک آبنما که در فاصله بین مجسمه و در ورودي ساخته می شد نورپردازي مجسمه را اصلاح می کردند.نوري که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد و مجسمه را روشن می ساخت.در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتري داشتند یونانیان از نور سقف استفاده می کردند بخشی از سقف را با ارتفاع بیشترساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود می آمد براي تاباندن نور به داخل استفاده می کردند.در معماري آغاز مسیحیت و نیز در معماري بیزانس همواره تلاش می شده است هرچه بیشتر به فضاي داخلی جنبه روحانی داده شود و فضایی رویایی بیافرینند و روشن است که نورپردازي در این راه نقشی عمده داشته است.


جستاري بر نقش رنگ در معماري

هدف و غایت همه مجاهدت هاي هنري بیرون کشیدن ماهیت و سرشت معنوي فرم و رنگ از زندان دنیاي مادي است از چنین آرزویی است که هنر غیر مادي نشات می گیرد دنیایی که امروز در آن زندگی می کنیم به دنیاي انسان در سالهاي گذشته شباهتی ندارد.دنیاي ما با ابداع و خلاقیت شکل گرفته است ما بناهایی می سازیم که محتواي آنها در عملکرد آنها نهفته است در عین حال بناها سمبل افکار و عقاید نیستند بلکه تجسم افکاري هدف دار هستند.رنگ ها روح دارند و همچون کلمات سخن می گویند از راز آبی آسمان و دریاها،ازشفافیت قطرات باران و از پاکی سفید برف ،بلی رنگها از روح آدمی و دنیاي پررمز و راز انسان سخن می گویند.با گذشت زمان فکر انسان به اسرار پدیده هاي طبیعت چون رنگین کمان،رعد و برق پی برده است.رنگین کمان سمبل صلح است فقط کسانی که عاشق رنگ هستند می توانند زیبایی و کیفیت ذاتی آن را درك کنند. رنگ مواهب خود را به همه تقدیم می کند ولی رموز پنهان خود را فقط براي علاقه مندان واقعی آشکار می سازد.رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برایمان مرده جلوه می کند،رنگها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بون رنگ است.نور اولین پدیده در جهان است از طریق رنگها روح و طبیعت زنده جهان را برایمان اشکار می سازد.رنگها چنان افکار و احساسات عمیقی را القا می کنند که حتی با چشم هم دیده نمی شوند بلکه فقط با چشم دل احساس می شوند لیکن قدم نهادن به این وادي بدون عبادت خالق،نور آسمانها و زمین و اساسا بدون انسان شدن میسرنیست.(کاشانی،1384 ،ص( 54

تاریخچه بهره گیري از نور طبیعی در ایران

دانستن روند بهره گیري از نور خورشید به اندازه روند شکل گیري مصالح ویا شکل هاي مختلف زیربنایی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد. اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده سوم هزاره چهارم ق.م می باشد که در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره هاي خارجی استفاده می کردند.در شهر سوخته از هزاره سوم و دوم ق م از روي آثار خانه ایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اتاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بودند.در دوره ایلام در حدود1300 ق.م نیز نمونهاي از پنجره هاي شیشه اي بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنارهم و در داخل یک قاب جاي گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود.در دوره هخامنشی در تخت جمشید وضع درها بخوبی روشن و پاشنه گرد آنها اغلب بجاي مانده است همچنین در این کاخها بالاي درها و حتی بامها،روزنها و جامخانه هایی داشته است.در اصل از خصوصیات سبک پارسی تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی براي ساختمانهاست.در این دوره از اصل اختلاف سطح جهت جذب نور به داخل استفاده می شد.بر اساس تحقیقات پروفسور ولفگانگ معلوم شده که انحراف زوایاي بناهاي تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایه روشنهاي گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان هاي مورد نیاز براي زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب استفاده نماید.ساسانیان نیز تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنایی داشته اند و این امر در تمام بناهاي آنها مشهود است.نوك گنبدهاي چهارطاقی آنها به صورت روزنه در آمده زیرا براي افروختن آتش بدان احتیاج داشته اند.روش استفاده از طاق گهواره اي که از انواع طاق سازیهاي عصرساسانی است به معمار اجازه می دهد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تامین کند.دراین دوره می بینیم که در روي گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالا براي پوشش آنها از شیشه استفاده می کردند.تا زمانیکه ساسانیان از


دیوارهاي حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده می کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنه هاي تعبیه شده بر روي ان جهت نورگیري استفاده می کردند.(نعمت گرگانی،1381 ،( 35

نور و رنگ در معماري اسلامی

تمثیل نور در اعتقادات مردم ایران سابقه اي طولانی دارد.در ادیان قبل از ظهور اسلام در ایران مثل دین زرتشتی تمثیل نور براي تبیین تعالیم این ادیان استفاده می شد.در دوره اسلامی نیز محوري ترین بنیاد اندیشه حکمت اشراق سهروردي بر نور استوار بود که در ایران گسترش بیشتري یافت.معماري اسلامی در ایران تاکید ویژه اي بر نور دارد.این معماري همواره بازتابنده مکان مقدس،حیات و حضور نور است و بر روح آدمی تاثیر می گذارد.براي مثال فضاي درون مسجد اساسا به نحوي ساخته شده است تا حضور خداوند را القا کند و فرد مومن از هرسو خود را در احاطه این حضور بیند."حضور الهی در معماري اسلامی یا به صورت مساجد یکدست سپید و ساده نخستین که فقر و سادگی شان یاداور غنی مطلق است جلوه گر می شود یا در قالب نماها،طاق ها و یا گنبدهایی که ماهرانه رنگ آمیزي شده اند و در توازن و هماهنگی خود،گویی تجلی وحدت در کثرت و بازگشت کثرت به وحدت را بازگو می کنند."(نصر،1370ص(68 هنر اسلامی عنصر نور را اساسا به عنوان تمثیلی از جلوه وجود مطلق به کار می گیرد.شیخ اشراق خداوند را نور الانوار می خواند و معتقد

است که آسمان و زمین از نور خداوند به وجود آمده و موجودات به نسبت قرب به نور از وجود بهره مندند.او معتقد است که نور در مرتبه حس و ماده ضعیف تر از نور در مراتب عالی تر است ،یعنی هرقدر به منبع نور نزدیکتر شویم نور خالصتر و شفاف تري حاصل می شود.پس تجرد از ماده به معناي حرکت و عروج به سمت منبع وجود و نور هستی و دوري گزیدن از نازل ترین درجه وجود و سایه هاي نور است.از این منظر نور به عنوان مظهر و نماد وجود در فضاي معماري اسلامی تلقی می شود.آینه کاري و بهره گیري از موزائیک ها با رنگ درخشنده طلایی و فیروزه اي براي گنبدها و تزیین مقرنسها و نقوش بیانی از قاعده جلوه گري نور است.این کار چونان کیمیاگري کردن است که معمار در آن سنگ را همچون نور جلوه گر می سازد و از دل سنگ که تاریک و سرد است تلالو و درخششی پدید می آورد.(مددپور،1374 ،ص271 ،خوش نظرورجبی1388 ،ص( 72 در معماري اسلامی ماده سنگین و بی شکل با تبدیل به طرح هاي تزیینی و اشکال مقرنس و مشبک گویی به اشیایی ماورایی بدل شده

اند.دیگر ماده درونی اتاقها سنگ و آجرنیستند بلکه به صورت اسرار آمیزي از خود نور ساطع می کنند.وقتی معماري بصورت جهانی و روشن در می آید به یک مرتبه تکامل بلوري رسیده است"در کلامی به حضرت علی داریم که"محمد بشر لا کالبشر بل هو کالیاقوت بین الحجر"."محمد بشر است لکن نه مانند بشرهاي دیگر بلکه مانند یاقوت بین احجار."در این کلام به تشبیه بین طبیعت بلور و تکامل معنوي اشاره شده است. این تشبیه همچنین نقطه پیوستگی معماري را به کیمیا نشان می دهد."(بورکهارت،1376 ،ص(57

نور در معماري سنتی ایران

نور جدا از نقشی که در جهت روشنایی بخشیدن به داخل ساختمان به عهده دارد در ارتباط با تزیینات معماري اسلامی نیز حائز اهمیت است.چون تزیین در معماري ایران در تمام ادوار صرف نظر از دقت و ظرافت آن نمودار روشنی و شادي نیز می باشد.هنرمند اسلامی در تزیینات بنا از عناصري استفاده می کند تا بتواند به هدف نورپردازي خود جامعه عمل بپوشاند از جمله استفاده از مقرنس که گونه اي جلب و پخش نور به درجات دقیق و باریک است.حتی استفاده از رنگهاي ویژه در امر روشنایی بنا موثر است و با توازن و هماهنگی رنگهاست

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید