بخشی از مقاله

چکیده

امروزه نظریهپردازان ادعا دارند که هر اثر هنری دارای معنای جداگانه و مستقل نیست و بر اساس این نظریه هیچ هنری بدون پیش زمینه و پیش متن نیست و هر هنری بر هنر دیگری استوار است و این یعنی بینامتنیت. به دیگر بیان بینامتنیت به بررسی میان دو متن - هنر - از نوع هم حضوری میپردازد. از همین حیث و با تکیه بر این نظرات در پژوهش پیش رو به بررسی بینامتنیت در دو حوزه معماری و منسوجات سنتی یزد پرداختهایم. اما در نگاه اول ممکن است زمینههای معماری سنتی و منسوجات دستباف شهر یزدکاملاً نامربوط و مستقل از یکدیگر به نظر برسند زیرا که یکی از آنها نیروی محرکهی صنعت پوشاک است و دیگری با محیط ساختمانی مرتبط است ولیکن با نگاهی ژرفتر بینامتنیتی در این دو مقوله دیده میشودمثلاً. طراحی در هر دوی آنها تا حدود زیادی بر مبنای شرایط اقلیمی، هندسه، ریاضیات و ... شکل میگیرد و باعث نزدیکی هر چه بیشتر میان این دو حوزه میگردد. از همین رو در پژوهش حاضر با بهرهگیری از شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای، با هدف بازنمایی بینامتنیت موجود در زمینهی به کارگیری رنگهای مشابه در ارسیهای معماری و پارچههای دارایی سنتی شهر یزد به تطببیق میان این دو حوزه پرداختهایم و چگونگی پیوند میان این دو حیطه را از طریق نمونههای بررسی شده مورد سنجش قرار دادیم. از دستاوردهای اصلی این پژوهش تبیین اشتراکات میان دو حوزه صنعت نساجی و معماری سنتی شهر یزد با تأکید بر رنگهای به کار رفته در منسوجات دارایی و ارسیهای معماری موجود در بناهای سنتی میباشد و در این خلال از رویکرد ژُرار ژُنِت در باب مناسبات یک اثر هنری با دیگر آثار بهره میجوییم.

واژگان کلیدی: بینامتنی، منسوجات، معماری سنتی، پنجرههای ارسی، پارچههای دارایی رنگ.

مقدمه

یزد واژه باستانی است که ریشه در »یشت «، »یزت« و»یسن« دارد و به معنای نیایش، ستایش و ایزد است. شهری که هخامنشیان آن را »ایساتیس « خواندند، اسکندر نام کثه بر آن نهاد، ساسانیان اسم »یزدان« را برایش برگزیدند و در متون کهن »دار العباد« لقب گرفت. یزد دردانه کویر است و آن را بخشی از سرزمین ماد میدانند. یزد پس از طلوع اسلام، زیستگاه قبایل عرب بود و در دوره ی آل کاکویه مساجد، مدارس و قنات های متعددی در این شهر بنا کردند. در حملهی مغول با تدبیر سلطان قطبالدین، حاکم وقت یزد، از ویرانی درامان ماند و بازرگانی آن رونق یافت. در روزگار آلمظفر خوش درخشید و اقتدار، شکوفایی و عظمت فرهنگی آن به اوج رسید و در زمان تیموریان و صفویان، در تجارت و بازرگانی شهره شد. مردم یزد قرنهاست در جوار این دشت بیابانی پهناور زیستهاند و با طبیعت قهار همگام شده اند و در تداوم بقای این سرزمین کوشیدهاند.

از گِل ناچیز، غنی ترین آثار معماری را آفریده اند، با احداث قنات شالودهی شهر را پی افکندهاند و دل های زلالشان درخشندگی را به آب قناتها بخشید. موجهای بیابان را ستودند تا ریگهای روانش، به زیبایی جویبارها باشد و درختان انار پروراندهاند تا خون تپندهی کویر باشد. یزد این سرزمین صمیمی و آرام، مامنی برای بناهای باستانی و اسالمی بوده: مساجد، خانههای تاریخی، آسیابها، آب انبارها، بادگیرها، ساباط ها و... نشانه ای از میراث دیرین این ملک است که قرنهاست هنر زیستن را به مردمانش آموخته است. تاریخ یزد همچنان نشان میدهد که این شهر همیشه در نساجی نیز بهترین الگو بوده است و هنوز بازماندههای تولیدات ابریشمین یزد در موزههای جهانی خودنمایی می کنند و زینت بخش آن موزهها هستند. اینجاست که بافندگان یزدی را ترغیب میکند تا به جای پِلاس، جامه ابریشمین صادر کند و به جای گلیم کلفت و کم کیفیت، ترمه و حریر و دارایی یزدی با کیفیت ببافد.

هیچ آمار مشخصی که نشان دهنده میزان تولید منسوجات سنتی در سدههای پیشین باشد، موجود نیست، اما آنچه که مسلم است، این است که، تولید این منسوجات تا 40 سال پیش از رونق برخوردار بوده و پارچههای مرغوب یزد، در تمام نقاط دنیا شهرت و اعتبار داشتهاند. هنر معماری و نساجی سنتی یزد را میشود به دلیل تأثیر همیشگی شان در زندگی و گستردگی در قلمرو تسلط افراد، با هم در پیوندی ناگسستنی دانست. روابط بین این دو رشته بسیار قابل توجه است. یکی از مهمترین موضوعات مشترک میان منسوجات و معماری سنتی ایرانی، استفاده از عنصر رنگ است. رنگ به عنوان یک ویژگی مهم در معماری سنتی و منسوجات در نظر گرفته میشود. به عبارت دیگر رنگ به عنوان یک عامل اصلی در ترکیب کلی بناها و منسوجات باعث ایجاد یک سازمان یافتگی و معنا بخشی به کلیت اثر هنری میشود. در معماری سنتی یزد نور به واسطهی شیشه های رنگی و سایر بخش های چوبی به فضاهای داخلی منتقل میشود و در سمت دیگر دیوار شکلها و طرحهایی را نمایان میسازد. در صنعت نساجی نیز، از آنجایی که ساکنان شهر یزد در پیاده کردن طرح و نقشهای پیچیده و متنوع در بافتهها و پارچه ها به شیوه ی سنتی مهارت زیادی داشتند، لذا از تار و پودهایی با رنگهای گوناگون برای ایجاد نقوش در منسوجات بهره میجستند.

بنابراین میتوان اظهار داشت که در هردوی این هنرها از عنصر رنگ برای پیادهسازی طرح و نقش استفاده شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت هر چه بیشتر روابط بینامتنی در معماری و منسوجات سنتی شهر یزد است. بحث از تجربههای مشترک در این پژوهش بیشتر معرفی ایده ها و مفاهیم یکسان در این دو هنر است کما اینکه در هر دو زمینه، نمونههای بسیاری که هر یک منبع الهام دیگری بوده قابل پیگیری است، اما از موضوع این جستار خارج است. با این حساب از آنجایی که بیان کلیه وجوه اشتراک میان این دو حوزه، موضوع این پژوهش نیست، لذا تنها به بررسی رنگهای مشابه به کار رفته در ارسی بناهای سنتی و پارچههای دارایی شهر یزد با ذکر نمونههای موردی تطبیقی میان دو حوزه میپردازیم.

پیشینه تحقیق

شفیعپور - 1385 - در مقالهای با عنوان " ارسی در معماری سنتی ایران" بیشتر به جنبههای کارکردی و فیزیک نور در ارُسیها پرداخته است. امرایی - 1388 - در کتاب خود با عنوان" ارسی پنجرههای رو به نور"، بیشتر به جنبههای ساختاری، نحوهی ساخت، کارکرد و درودگری ارسیها پرداخته است. علیپور - 1390 - در مقالهی خود با عنوان" مطالعهی طرح ارسیهای کاخ های قاجاری تهران"، طر حها و نقش های ارسی کاخهای تهران را با نقشمایههای مشابه در سایر هنرها مانند فرشبافی، تذهیب و غیره بررسی کرده است. یوسفی - 1390 - در پایان نامهی منتشرنشده با عنوان " قواره بری در بناهای قاجار تهران"، به جزئیات و تکنیکهای خرد مقیاس ساخت ارسی پرداخته است.

در بررسی دیگر، زارعی - - 1392 در مقالهی خود تحت عنوان "سنندج شهر ارسی"، بررسی روند شکلگیری و گسترش هنر ارسیسازی بر اساس نمونههایموجود عمدتاً به نحوهی طراحی و ساخت ارسی، معرفی اجزا و نحوهی کارکرد آن پرداخته است. مدهوشیان نژاد و همکاران - 1395 - ، در مقاله ای تحت عنوان تمایزهای کیفی و کمی در سیر تحول ارسیهای قاجاری تبریز، ارسیهای قاجاری شهر تبریز را در سه دوره دسته بندی کرده و تفاوتهای ظاهری ارسیهای هر دوره را مورد بررسی قرار دادهاند. در سال - 1396 - وحدت طلب و نیکمرام در مقالهای با عنوان "بررسی اهمیت، فراوانی و پرا کنش رنگ قرمز در ارسیهای خانههای تاریخی ایران" 22 نمونه از تاج های ارسی خانههای تبریز و نحوهی پراکنش رنگ قرمز در هر تاج را مورد بررسی قرار داده اند. اما در زمینهی پارچههای دارایی شهر یزد منابع مدونی که با روش شناسی علمی تدوین شده باشند در دسترس نمیباشد و تنها مصاحبههایی که با استاد کاران در این زمینه صورت پذیرفته در دسترس میباشد . همانگونه که ملاحظه میشود، در خصوص بینامتنیت موجود میان دو حوزهی معماری - پنجرههای ارسی - و منسوجات - پارچههای دارایی - شهر یزد مطالعهای صورت نگرفته که ضرورت انجام این تحقیق آشکار میشود.

روش تحقیق

این پژوهش از حیث روش توصیفی- تحلیلی از نوع تطبیقی است و دادهها و اطلاعات بدست آمده از آن به صورت کیفی، تحلیل محتوا میگردد.

چهارچوب نظری پژوهش

ژرارژُنت یکی از مهمترین نظریهپردازان ساختارگرا، نظرات کاربردی بسیاری در باب بینامتنیت مطرح کرده است. ژرار ژنت در سال 1930 - م - تعریف کریستوا از واژهی بینامتنیت را به نظریهی ترامتنیت تغییر داد. در نظریهی ترامتنیت محور بینامتنیت را حضور هم زمان دو یا چند متن و نیز حضور بالفعل یک متن در متنی دیگر میداند و به روابط تأثیر و تأثر متنها میپردازد [1]ژُنت. ترامتنیت را به پنج بخش تقسیم کرد: -1 بینامتنیت، -2 پیرامتنیت،-3 فرامتنیت، -4 سرمتنیت و -5 بی شمتنیت.

هرکدام از این گونهها نوعی از رابطه میان متن با غیرخود یا شبه خود متن است. بینامتنیت به رابطهی بین دو متن از نوع هم حضوری میپردازد، این نوع از بینامتنیت با بینامتنیت کریستواکاملاً متفاوت و به جهت وجود انواع رابطههای متنی دیگر در نظامترامتنی ژُنت، محدودتر است. در این نوع از رابطه، صرف حضور بخشی از یک متن در متن دیگر، باعث وجود رابطهی بینامتنی میشود. ژُنت این بینامتنیت را به سه نوع تقسیم میکند: -1 صریح- تعمدی - تضمین و نقل قول - ، -2 پنهان-تعمدی - انواع سرقتهای ادبی - و -3 ضمنی - کنایه و تلمیح - .[2]

- بینامتنیت صریح

بیانگر حضور آشکار یک متن در متن دیگر است. در این نوع بینامتنیت، مؤلف در نظر ندارد مرجع متن خود، یعنی متن اول را پنهان کند. به همین دلیل، به نوعی میتوان حضور متن دیگری را در آن مشاهده کرد. از این منظر، نقل قول، گونهای بینامتنی محسوب میشود.

- بینامتنیت غیرصریح یا پنهانی

بیانگر حضور پنهان یک متن در متن دیگر است. این نوع بینامتنیت میکوشد تا مرجع بینامتن خود را پنهان کند و این پنهانکاری به دلیل ضرورتهای ادبی نیست، بلکه دلایلی فرا ادبی دارد. سرقت ادبی- هنری یکی از مهمترین انواع بینامتنیت غیرصریح و پنهان تلقی میشود.

- بینامتنیت ضمنی

مؤلف متن دوم، قصد پنهانکاری بینامتن خود را ندارد و به همین دلیل نشانههایی را به کار میبرد که با این نشانهها میتوان بینامتن را تشخیص داد و حتی مرجع آن را نیز شناخت. اما این عمل هیچگاه به صورت صریح و روشن انجام نمی گیرد و به دلایلی به اشارات ضمنی بسنده میشود .[3]

-    پیرامتنیت

به رابطهی میان یک متن و متنهای پیرامون آن مانند مقدمه متن، عنوان متن، تیتراژ فیلم و همین طور تصویر روی جلد، قاب در نقاشی، اندازه و قطع اثر و آگهیهای تبلیغاتی میپردازد. ژُنت خود میگوید: پیرامتنها تولیداتی هستند که هرگز نمیدانیم آیا باید آن را بخشی از متن تلقی کنیم یا نه، اما در هر صورت آن را در برگرفته و تداوم میبخشد و به بیان دقیقتر، آن را معرفی میکند .[4]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید