بخشی از مقاله

چکیده

دوگانگی کنش و ساختار یک سوال بسیار اساسی در تفکر علوم اجتماعی بوده است. این دوگانگی زمانی حساستر میشود که کنشگر و ساختار در دو فرهنگ متفاوت رشد کرده باشند. در این مقاله تلاش میشود چالشها و مسائل مدیر جهادی به مثابه شخصیت و کنشگری که در فرهنگ ایرانی پرورش یافته است با چهارچوبهای ساختار بوروکراتیک که محصول فرهنگ مدرن غربی است، تحلیل شود.ویژگی شالوده شکنی و ساختار شکنی که جهاد سازندگی با آن شکل گرفت و دوران اولیه خود را آن گونه سپری کرد، پس از مدتی گرفتار ساختار بوروکراتیک شد که در وزارتخانههای دیگرمقبولیت نسبی یافته بود و از اینرو جوانههای مدیریت جهادی را خشکاند. در این مقاله، علاوه بر چالشها و مسائل مدیر جهادی، پیامدهای این تضاد نیز تحلیل می شود. امید است مطالب مقاله رهنمودهای خوبی برای مدیران جهاد کشاورزی داشته باشد.

واژههای کلیدی: مدیر جهادی، اصطکاک ساختاری، شالوده شکنی.

مقدمه

مساله دوگانگی کنش انسانی و ساختار اجتماعی مدتهاست که در کانون توجه جامعه شناسان بوده است.کنش علت و معلول ساختار نهادی است ولی ساختار نهادی اکثر کنشهای انسانی را هدایت میکند. نهادگرایی جدید متضمن مفهوم انتخاب در داخل محدودیتهاست. نهادها شبکهای از مقررات و هنجارهای مرتبط به هم هستند که روابط اجتماعی را هدایت می کنند، محدودیتهای اجتماعی رسمی و غیررسمی را تشکیل میدهند که مجموعه انتخاب کنشگران را شکل می دهند. به این ترتیب نهادها عدم اطمینان را در روابط انسانی کاهش میدهند، حدود کنش مشروع129 را مشخص میکنند، مقررات و قواعد بازی را تعیین میکنند، ساختاری که بازیگران در داخل آن آزادی عمل دارند را توضیح می دهند، درجه آزادی کنش عقلایی کنشگران را تعیین می کنند، محدودهای را مشخص می کنندکه افراد می توانند در داخل آن حرکات استراتژیک خود را انجام دهند.

پس این سوال مطرح می شود که آیا نسبت کنش به ساختار میتواند مثل نسبت برگ جنبان به باد باشد؟ زیرا کنش عقلایی به وسیله نهادها - اعتقادات فرهنگی، اساطیر، آداب و رسوم و هنجارها - محدود می شود و این در تبیین پدیدههای جامعه شناختی کلان به کار گرفته شده است که ماحصل همه اینها عقلانیت زمینهمدار130 است. عقلانیت زمینهمدار، عقلایی بودن کنش را در ارتباط مستمر با زمینه ارزشیابی و ارزشگذاری میکند. در سنت جامعهشناسی فردگرایانه، کنش فرد، عقلایی در نظر گرفته میشود، اما این عقلانیت به خاطر تاثیر زمینه شکلهای متنوعی به خود میگیرد. ایده عقلانیت زمینهمدار از روزهای اولیه به وجود آمدن رشته جامعهشناسی ظاهر شد ولی مدلهای عقلانیت و انتخاب عقلایی در اقتصاد پیشرفت کردند.

تعامل بین کنشهای هدفمند و ساختار اجتماعی در کار مرتن - - 1968 جامعه شناس نهاد گرای آمریکایی مورد تاکید قرار گرفته است. به عقیده وی ساختارهای اجتماعی هم به عنوان محدود کننده و هم به عنوان تسهیل کننده کنش اجتماعی است. هر چند مرتن ساز و کارهای تعدیل انتخابها به وسیله ساختار اجتماعی را معرفی نمی کند، ولی تاکید دارد که این انتخابها بین فرصتهایی صورت می گیرد که به صورت اجتماعی ساختار یافته اند. به نظر پارسونز - - 1990 تئوری نهادها باید عمل منطقی افراد را دربرگیرد. پارسونز اهمیت احکام یا فرامین131 مثبت و منفی را شناسایی می کند ولی این ساز و کارهای اجتماعی را زیر ارزشهای غایی قرار میدهد که موجب استحکام جامعه هستند.

تاکید صرف بر کنش و یا بر ساختار گمراه کننده است و در واقع برای درک متعادل تر میتوان از بینش های تئوریکی گیدنز - 1984 - 132 سود جست که به ماهیت ساخت متقابل ساختار و عامل تأکید میکنند - . - Seo and Creed , 2002:223 کنشگران زمانی نهادها را تغییر میدهند که نهادهای موجود برای کنش و تفکرات آنها محدودکننده باشد. توجه به این فرآیند برای درک ثبات و تغییر جهاد سازندگی در طی مراحل شکلگیری نهاد جهاد سازندگی برای خدمت به مستضعفان؛ حضور در جبهههای جنگ و اثبات کارآمدی مضاعف نسبت به سازمانهای بوروکراتیک؛ تبدیل شدن به وزارت جهاد سازندگی و پذیرش ساخت بوروکراتیک؛ ادغام در وزارت کشاورزی و پذیرش نوعی همسفرگی - به جای همتکاملی - و ادغام با یک بوروکراسی سنتی بسیار مهم است.

فشارهای همشکلی، خلاقیت شالوده شکنانه جهادی و اصطکاک ساختاری

سازمانها به وسیله محیطهایشان ساختار یافته و با آنها همشکلی پیدا می کنند. تبیین همشکلی این است که سازمانهای رسمی با محیطهایشان به وسیله وابستگیهای متقابل فنی و مبادله پیوند میخورند - . - Thompson 1967; Aiken & Hage - , 1968 بر اساس این تبیین که عناصر ساختاری پراکندهاند؛ زیرا محیطها برای سازمانها مقتضیات133 مرز گستری134 فراهم میکنند و سازمانهایی که عناصر ساختاری همشکل با محیط ایجاد میکنند، قادرند که چنین وابستگی های متقابل135 را مدیریت کنند. نکته دومی که در اینجا مورد تاکید قرار میگیرد، موازی بودن سازمانها و محیطهای آنهاست. سازمانها به طور ساختاری منعکسکننده واقعیتهایی هستند که به طور اجتماعی ساخته می شوند . - Berger & Luckman, 1966 -

امری و تریست - 1965 - نیز ملاحظه کردند که سازمانها به طور مستقیم به محیط پاسخ می دهند. ورای روابط متقابل محیطی توصیف شده در تئوریهای سیستمهای باز، تئوریهای نهادی در شکل افراطی، سازمانها را به منزله پدیده هایی وضع شده توسط اساطیر عقلایی شده میدانند؛ اساطیری که در جوامع مدرن شایع شدهاند. در این دیدگاه، سازمانها، واحدهایی در تبادل با محیطهای خود تعریف میشوند. البته این دو تبیین برای همشکلی محیطی، به کلی ناسازگار نیستند. سازمانها هم با محیطهایشان در مرزها سر و کار دارند و هم از عناصر محیطی در ساختارهایشان تقلید میکنند؛ ولی قابل تأمل است که این دو تبیین فراگردهای سازمانی داخلی متفاوتی را در پی دارند.

در بسیاری از پژوهشها، محیط را به مثابه منبع نهادی شدن در نظر میگیرند و بویژه در پژوهشهای اخیر، توجه زیادی به نقش سازمانها در تأثیر و شکلدهی محیطشان معطوف شده است. در بسیاری از رویکردها، چنین فرض میشود که سازمانها به طور فعال در ساخت اجتماعی محیطشان نقش دارند، ولی توانایی آنها برای ساخت محیط نامحدود نیست؛ در واقع، این رویکردها بیشتر بر ساخت متقابل تأکید دارد تا تسلط یکی بر دیگری. تمرکز این رویکردها بر آن است که چگونه محیطهای سازمانی از طریق اعمال و روابط سازمانهای خود ساخته شده و بازسازی میشوند و متقابلاً چگونه محیطهای سازمانی این اعمال و روابط را شکل می دهند.

از دیدگاه نهادی، سازمانها موجودیتهایی سازگار شونده با اساطیر نهادیند و تا حدودی موجودیتهایی منفعل و واکنشی محسوب میشوند، در حالی که بر اساس نظریه وضع و ساخت اجتماعی واقعیت، سازمانها در وضع136 یا ساخت 137 محیطهایشان نقش دارند و صرفاً واکنش دهندهای منفعل در برابر محیطها نیستند - . - Bordt, 1996; Oliver,1991 تئوری نهادی فراگردهایی را تبیین میکند که از طریق آنها اشکال مشروع سازماندهی در یک حوزه سازمانی، مسلط میشوند. روشی که از طریق آن سازمانها، ساختارها، رویهها و ایدهها، را نه بر مبنای کارایی، بلکه بر مبنای معیارهای بیرونی مشروعیت، ارزیابی میکنند، بحثی کلیدی در تئوری نهادی است . - DiMaggio & Powell, 1983; Meyer & Rowan, 1977 -

پس از انقلاب اسلامی، سازگاری با اساطیر نهادی شده، بویژه اساطیر مذهبی، به منظور مشروعیت زایی در سازمانهای ایرانی مشهودتر شد. از آنجا که بعد از انقلاب اسلامی، نهاد مذهب اهمیت بیشتری یافت و به نوعی بر بقیه نهادها مسلط شد. بنابراین سازگاری با اساطیر نهادی شده مذهبی، برای سازمانها مشروعیت آورد و نظارت عوامل بازرسی درونی و بیرونی را کاهش داد.البته همشکلی یک فراگرد محدودکننده است که یک واحد را در یک جمعیت مجبور میکند تا با واحدهای دیگری که با مجموعه شرایط محیطی یکسانی مواجهند، همانند شود.در سطح جمعیت،138 نیز خصوصیات سازمانی، در جهت افزایش سازگاری با خصوصیات محیطی، تعدیل میشوند. جالب آن که تعداد سازمانها در جمعیت، معمولاً تابعی از ظرفیت تحمل محیطی است و تنوع اشکال سازمانی با تنوع محیطی متناسب است.

هانن و فریمن - 1977 - نیز بحث میکنند که همشکلی، نتیجه عدم انتخاب اشکال غیربهینه از جمعیت سازمانها، یادگیری پاسخ های متناسب توسط تصمیم گیران سازمانی، و تعدیل رفتارهایشان مطابق آن است. هانن و فریمن بر فراگرد انتخاب تأکید میکنند، در حالی که آلدریچ - 1979: 265 - بر آن است که »چیزی که سازمانها باید به حساب بیاورند، سازمانهای دیگر هستند.« سازمانها هم برای منابع و مشتریان و هم برای قدرت سیاسی و مشروعیت نهادی رقابت میکنند؛ ضمن اینکه باید هم به تطابق اقتصادی و هم به تطابق اجتماعی بپردازند. مفهوم همشکلی نهادی، تصور مفیدی برای درک سیاست و تشریفات139 سازمانی که با اکثر حالات زندگی سازمانی مدرن سروکار دارد، ایجاد میکند. سازوکارهای تغییر همشکلی نهادی - DiMaggio & Powell, 1983 - عبارتند از: همشکلی اجباری، همشکلی ناشی از عدم اطمینان، و همشکلی هنجاری.

الف - همشکلی اجباری140 که از نفوذ سیاسی و امر مشروعیت نشات میگیرد. همشکلی اجباری، نتیجه فشارهای رسمی و غیررسمی سازمانهای دیگر روی سازمان است؛ سازمانهایی که وابسته به جامعه بوده و انتظارات فرهنگی جامعه را منعکس می سازند. این فشارها ممکن است به صورت زور، ترغیب و دعوت برای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید