بخشی از مقاله
کودکان تیز هوش
کنجكاوي و تفكر پيرامون افراد تيز هوش و با استعداد وسابقه ي بسيار طولاني دارد و احتمالا به زماني بر مي گردد كه براي اولين بار انسان علاقه مند شد به آنكه بداند چرا افراد با هم متفاوتند . در جوامع مختلف هر زمان افرادي بودند كه از خود توانايي هايي و برجستگي هاي خاصي نمايين ساخته و موجب بر انگيختن حس كنجكاوي مردم شده ومورد شك يا نفرت و يا ترغيب و تشوبش آنها بسته به چگونگي فرهنگ وخلق و خو وعقايد جوامع قرار مي گيرند.بودند افرادي كه با با استعدتد فراوان و نبوغ فوق العاده خويش در طول زندگي توجه و تحسين همه را به خود جلب نموده ويا بدون توجه مردم زندگي كرده وگهگاه پس از مرگشان به نبوغ آنها پي در پي شده است.
در يونان قديم افلاطون را عقيده بر آن بود كه كودكان با هوش مي بايست در سنين كوچك انتخاب شده و به ا نها به طور اختصاصي علوم وفلسفه تعليم داده مي شود . او مي گفت بايد سر آمد اين افراد براي فرمانروايي ايالات انتخاب گردند . افلاطون عقيده داشت كه بقاي دموكراسي يونان بستگي به توانايي ان كشور در اموزش و پرورش افراد با استعداد و برجسته خود جهت رهبري جامعه دارد . طرظ تفكر آ داب ورسوم و عقايد جوامع نقش موثر ي در شناسايي وتعليم وتربيت كودكان سر آمد داشته است . در يونان قديم عقيده ي مردم بر آن بود كه نبوغ وتيز هوشي يك هديه ي الهي است و دريچه اي به علم لايتناهي كه شخص را قادر مي سازد به عمق حقيقت پي برده و مرگ و فنا را اززندگي دور كند . از طرفي دگر در گزشته ي دور گروهي را عقيده و نظربر اين بوده كه نبوغ يك حالت و احساس مخرب و انحرافي است و فقط به هنگام ديوانگي است كه مي تواند خلاقيت داشته باشد .
هم چنين بر خي عقيده داشتند كه نيروي خارق العاده اي ذهني نشانه اي هز بيماري بدني است در همه حال وجود نظرات و عقايد متفاوت ومتظاد پيرامون تيز هوشي حتي از زمان هاي بسيار گذشته مورد توجه انسان ها بوده اند . بحث در اينكه ايا مردان وزنان قهرمان بوده اند كه تاريخ را ساخته اند و يا اينكه تاريخ قهرمان پرور بوده است . سالها ادامه داشته وهنوز هم ادامه دارد . اما عليرغم اينكه جواب به اين سوال كدام باشد يك چيز كاملا مشخص وروشن است كه همواره توجه و علاقه به كارائي ها و خدامات اشخاص سر امد و استسنائي در طول قرون گذشته بسيار عميق تر و گسترده تر از توجه به مطالعات صرف تاريخ است . مفهوم نبوغ و استعداد نيز هميشه نسبي بوده و در طول تاريخ در ميان اقوام و جوامع مختلف با معني نبوده است انسانهمواره قادربه انجام كارهاي فوق العاده و كسب مهارت هايي بي شماري بوده است اما اينكه كدام عمل و مهارت او ناشي از استعداد و نبوغ فوق العاده و كسب مهارت هايي بي شمار مي باشد .
منوط به قضاوت جامعه است كه در ان زندگي ي كند . قضاوت هاي جوامع در طول تاريخ هميشه در طول تاريخ هميشه د ر تغيير و تكامل بوده است بوده و تر غيب و تشويق از افراد سر امد دست خوش عقايد و تحولات گوناگوني بوده است به عنوان مثال بعد از ظهور مسيحيت و گرايشات مذهبي در جوامع غربي مردم غالبا افراد سرآمد و استسنائي را پيامبران و بعد رهبران مذهبي كشيش ها و كساني مي دانستند كه از قدرت بيشتري در تفسير روشن احكام الهي و چگونگي بهشت و دورزخ برخوردار بودند . با ظهور اسلام در شرق و تبليق و تشويق از تحصيل در علوم و فنون مختلف نهضت تازه اي در شرق و سپس به تدريج در غرب صورت گرفت در اين دوران تاريخ شاهد نوابغ بزرگي در علوم رياضي و پزشكي فلسفه و ادبيات وهنر مي باشد .
تشويق و حمايت اسلام از تحصيل بحد يكه آن را عمري واجب و ضروري تلقي كرده فرصت مناسبي بود براي رشد استعداد و نبوغ افداد سر امد در رشته هاي گوناگون و پايه گذاري تمدن بزرگ اسلامي . با آغاز دوره ي رسانس در اروپا پذيرش مفهوم افلاطون نبوغ و تيز هوشي به تدريجموجب تحولات وسيعي در زمينه هاي مختلف فلسفي و علمي و صنعتي گرديد نهضتي عليه ايستائي وتحجر فكري جامعه به وقوع پيوست و رهايي وآزادگي فكري افراد سرآمد ارمغاني بود كه آ نها مي توانستند در سايه ي آن گسترده تر و فراتر از هميشه در محيط و جامعه بيند يشند .
اين نهضت باب تازه اي را در تمدن و فرهنگ غرب گشود . در واقع از اين دوران است كه در غرب فكر پرورش استعداد هاي درخشان به شكل پيوسته وساذنده نضبح گرفته و تا حال ادامه يافته است. دراينجا اشاره به يك نكته ي ضروري به نظر مي رسد وهمانطور كه بيشتر ذكر گرديد همواره عقايد ونظرات منفي ومخالف نسبت به افراد سرآمدو نابغه وجود داشته است وهر گروه وجامعه اي دلا يلي نيز بر عقايد مخالف خود داشته اند. از جمله اعتقاداتي كه بويژه در دوره ي رسانس و قرون اخير رواج داشته است عقيده اي است كه بر هم زدن وضع موجود وابداع و خلاقييت را مشكوك و اهانت به ادب و رسوم و فرهنگ جامعه ميداند . از مسائل و مشكلاتي ديگر ديگر كه در راه پيشرفت در رسيدگي و حمايت از كودكان تيز هوش وجود داشته است نظرات و عقايد كساني بوده است كه تيزهوشي و نبوغ را همراه با اختلافات رواني و حالات غير عادي تلقي نموده اند و اينكه ايا بين نبوغ و رفتار غير عادي رابطه اي وجود دارد خود موجب سالها بحث و تحقيق در اين رابطه گشته است.
تحقيقاتي كه در دو قرن اخير صورت گرفته است به ويژه تحقيقات ترمن و كاكس نشان داده است كه هيچ گونه رابطه اي بين تيز هوشي و غير عادي بودن وجود ندارد . افراد سرآمد با ديگر افراد عادي تفاوتشان در درجهي اول ميزان هوشي انهاست نه در نوع انسان بودنشان . بهوجهي كه تفاوت هوشي انها قابل اندازه گيري مي باشد . مطالعالات دقيق علمي پيرامون افراد با استعداد از حدود صد سال پيش آغاز شده واولين برسي و مطالعات علمي پيرامون هوش و استعداد در دوران داروين شكل گرفته است .
مطاللعات داروين در باره ي تنوع انواع منجربه برسي ها و مطالعات مشابه در تفاوت هاي افراد انسان توانايي فكري احساسات حيجانات و خصوصيات اجتماعي گرديد . در سال 1869 در انگلستان فرانسيس گالتن در سال 1869 در كتاب نبوغ ارثي اولين بار به برسي كمي توانائي انسان پرداخته و نتيجه مي گيرد كه وراثت مهم ترين عامل توانائي هوشي است . اين خود بحث نوين وجالبي را در ميان روانشناسان و جامعه شناسان و پزشكان ايجاد نمود مبني بر اينكه ايا هوش ارثي است يا اكتسابي و تا ثير تعليم وتربيت از چه قرار است .
و بعد ها محققان و نويسندگاني نيز تاكيد بر ان نمودند كه توانائي هوشي افراد نتيجه اي است از هر دو عامل ارثي و محيطي . در ادامه تحقيقاات گالتون و دانشمندان ديگر پيرامون تهيه ي وسايل و ابزار لازم جهت برسي تفاوت هاياي افراد بات هوش با ديگران binet and simon در نتيجه مطالعات سود مند خود موفق به تهيه وانتشار تست هوش در سال 1900 گرديدند . به دين ترتيب به عينا سيمون با همواره كردن زمينه تحقيق پيرامون هوش و تست هاي متنوعي از قبيل هوش استعداد كارائي شخصييت و غيره دز جهان باشيم . در اواخر قرن نونزدهم و اوايل قرن بيستم توجهات بيشتري به كودكان و جوانان سرآمد مبذول گرديد . و مدارس در سدد تشكيل كلاس هاي ازمايشي ويژه براي كودكان تز هوش شدند .
سال1900 در شهر نيو يورك اولين كلاس هاي مخصوص كودكان تيز هوش تا سيس گرديد كه اين كودكان مي توانستند سه كلاس را در دو سال با موفقيت به پايان برسانند . به تدريج با تشكيل اولين كلاسها در ساير نقاط مدارس مسئوليت آموزش و پرورش ويژه كودكان تيز هوش را به عهده ميگيرد بعد از جنگ جهاني دوم در سال 1945 نيز توجه و علاقه ي فوق العاده اي به شناسايي و تعليم و تربيت كودكان تيز هوش به وجود آمد تاليف متعددي در زمينه تيز هوش شناسايي افراد تيز هوش خلاقيت ارزيابي استعدادها و توانائي ها و گروه بندي افراد بر اساس توانائي ها و غيره به رشته تحرير در آمد و كلاسها و مراكز و موسسات گوناگوني در نقاط مختلف جهان جهت كودكان تيز هوش تاسيس مي گردد. امروزه جوامع كنوني شناسائي و تعليم و تربيت كودكان سر آمد و تيز هوش را از جمله مسئوليت ها و وظايف خطير خود مي دانند.
پيشرفت و بهبود تسهيلات و امكانات متعدد جهت كودكان تيز هوش نياز مبرمي به حمايت و پشتيباني و تشويق مردم داشته و دارد . بالا رفتن دانش و آگاهي همگاني نسبت به شناسائي و تعليم و تربيت و جايگزيني صحيح تيز هوش عامل موثر در انجام هر چه بيشتر تحقيقاتوايجاد تسهيلات گسترده در زمينه هاي علمي و فني براي براي كودكان سرآمد مي باشد . تنها در اين صورت مي باشد كه جوامع قادر خواهند بود از ثروت هاي واقعي خود يعني يعني افراد مستعد و هوشمند در خدمت به خلق و ساختن جامعه ي برتر حد اكثر بهره را برده و از استخدام و استثمار نيروي خلاق خود توسط سازمان هاي ضد مردمي و ويرانگر و يا از هرز رفتن اين نعمت سرشمار هوشي و خلاقيت ها جلوگيري نمايند .