بخشی از مقاله
مقايسه كودكان تيز هوش از نظر شخصيت با كودكان عادي
بسمه تعالي
پايان نامه پيوست كه با عنوان بررسي مقايسه كودكان تيز هوش از نظر شخصيت با كودكان عادي توسط دانشجو افتخار مطلبي براي گذراندن سر حد پروژه تحقيقاتي (سمينار) در رشته علوم تربيتي (مديريت و برنامهريزي ورزشي) زير نظر اينجانب تدوين شده است در تاريخ . . . . . . . . . بررسي شده و با درجه . . . . . . . . . مورد تاييد قرار گرفت.
نام و نام خانوادگي استاد راهنما
اي خداي بزرگ من به بهشت تو طمعي ندارم محرك من در اين زندگي تنها و تنها عشق به وجود لايزال تو است تو را ميستايم ن به خاطر پاداشي مناسب بلكه از آنجهت كه خالق مني .
خالق بر حق عادل توانا خطا نميكنم و بر اعمال و رفتار خويش دقت نمايم نه به آن سبب كه در ازاي آن چيز طلب كنم بلكه بدان سبب كه رفتار صحيح گفتار خوب و كردار نيك از وظايف هر انساني است.
تو را سپاس ميگويم نه بدان جهت كه همه چيز به من دادهاي بلكه آن جهت كه آنچه را ندادهاي نيز مصلحت آن بوده است.
تقديم به استاد:
به انديشههاي پويا و جستجوگر
به دستان پرتلاش
به ذهني هميشه آموزنده و آموزش دهنده
به قلبي مهربان و پر اميد
به انساني درستكار و سخت كوش
به شما استاد عزيز ه مرا در تهيه و تدوين اين پايان نامه راهنمايي ياري نموديد.
تقديم به :
پدرم كه در طول تحصيل تنها يارو راهنماي من بوده
و
مادرم كه همواره با دلسوزي مشوق من بوده است.
پدر و مادر عزيز و مهربانم از اينكه در تمام مراحل زنگي يار و پشتيبانم بودهاي بينهايت سپاسگزارم نتيجه اولين تلاش زندگيم را تقديم مهربانيهايت مي كنم.
تقديم به تو اي بهترين مادر
من بودن را در تو و تو را در حيات ميبينم من عشق را در قلب پر مهر تو و زندگي را در پاكي چشمان تو ميبينم اي مقدسترين و اي مهربانترين عشق به تو عشق به همه خوبيهاست ، عشق به زندگي است. عشق به اميد است به گذشت است به خواستن است به آفريدن است. به بودن است و حتي نبودنست پس زندگي را به تو مي خواهيم و بي تو هرگز.
تقديم به خواهران عزيزم فهيمه و اكرم
تقديم به خواهرم فهيمه كه در سراسر زندگي تحصيليم چه از نظر مادي و معنوي با دستان پاك از هيچ كوششي دريغ نورزيد و همواره در همه حال همراه و كمكم بوده است با تمام وجود دوستت دارم و انشاالله بتوانم ذرهاي ناچيز از زحمات بيپايان شما را جبران بكنم.
اكرم جان كه همواره مشوق و راهنماي و كمكم بوده است با تمام وجود دوستت دارم.
فصل اول – طرح تحقيق
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول (طرح تحقيق)
كليات موضوع تحقيق
مقدمه
بيان مساله
هدف تحقيق
فرضيههاي تحقيق
روش تحقيق
جامعه آماري
نمونه آماري نحوه گزينش
ابزار جمعآوري اطلاعات
روش آماري
اهميت و ضرورت تحقيق
محدوديتها
تعريف عملياتي متغيرهاي تحقيق
فصل دوم (ادبيات و پيشينه تحقيق)
درونگرايي و برونگرايي
تيز هوش موفق (پيش آموز)
تيز هوش و با استعداد
فصل سوم (روش تحقيق)
روش تحقيق
جامع آماري
نمونه آماري و نحوه گزينش دادهها
روش آماري
فصل چهارم (يافتهها و تجزيه و تحليل دادهها)
جدول توزيع فراواني
تفسير
فصل پنجم (خلاصه تحقيق و پيشنهادات
خلاصه و نتيجهگيري
محدوديتها
پيشنهادات تحقيق
كليات موضوع تحقيق
1-1: مقدمه
2-1: بيان مساله
3-1: هدف تحقيق
4-1: فرضيههاي تحقيق
5-1: روش تحقيق
7-1: نمونه آماري و نحوه گزينش
8-1: ابزار جمعآوري اطلاعات
9-1: روش آماري
10-1: اهميت و ضرورت تحقيق
11-1: محدوديتها
12-1: تعريف عملياتي متغيرهاي تحقيق
1-1: مقدمه
شتاب دنياي فرا صنعتي امروز هر لحظه افزايش مييابد، انسان هر روز راه و روشهاي (تكنولوژي) پيشرفتهاي براي انجام اغلب كارهاي خود مييابد و آنها را با صرف انرژي و سرمايه كمتري به انجام ميرساند و به اين ترتيب سطح رفاه مادي زندگي خويش را بهبود ميبخشد – با استفاده از روشهاي علمي كاري كه قبلا انجام آن مستلزم صدها ساعت كارشان دهها مغز انسان بود، اكنون توسط يكي دو نفر در زماني بسيار كوتاه به انجام ميرسد. امروزه با استفاده از تكنولوژي جديد يك انساني از يك هكتار زمين مقدار محصولي را به دست مي آورد، كه در گذشته دهها انسان از دهها هكتار به دست مي آورند. همين است
. اوضاع در عرصه صنعت و بسياري ديگر از عرصه صنعت و بسياري ديگر از عرصههاي زندگي بشر در دنيا پيچيده امروز كه شاهد رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مختلف در دستيابي به تكنولوژي برتر به مثابه منبع اصلي قدرت هستيم، و اگر، از گرانبهاترين سرمايههاي هر جامعه و ملتي هستند، اينك جامعهها پيش از هر زمان ديگر نيازمند افراد هوشمند، خلاق و نوآور هستند. هر قدر جهاني كه در آن زندگي ميكنيم پيچيدهتر ميشود، نيازمند به شناسايي و پرورش ذهنهاي خلاق و آفريننده بيشتر و تحقيقات مربوط به تيزهوشي و خلاقيت از مهمترين مسائل در قلمرو روان شناسي آموزشگاهي بوده است.
با توجه به اينكه دنيا روز به روز پيچيده تر ميشود و تكنولوژي با سرعت سرسامآوري به پيش ميرود. سخن از جنگ ماهوارهاست، انسانهاي رباتيك پاي به عرصه حيات بشري ميگذارند و لجام گسيختگيهاي فرهنگي هم به شيوههاي بيسابقه فراگير شده و خواهد شده، اگر محصلان هر جامعه به خصوص تيزهوشان آن جامعه دچار عقب ماندگي فرهنگي خواهد شد، پس بايد بچهها را به نوعي تربيت كنيم كه از حداكثر ظرفيت هوش خويش بهرهمند شوند تا در آينده قادر باشند خود و جامعه صنعتي شان را اداره كنند. دنياي امروز به اين نتيجه رسيده است كه اگر چه تيزهوشان از اهميت بسيار برخوردارند و درست است كه انسانها براي ادامه حيات مطلوب خود نيازمند بهرهگيري از حداكثر ظرفيت هوش خويش هستند،
اما در آينده كشورهاي قدرتمند و جوامع پيشرو، جوامعي هستند كه به منابع قدرت بيشتري دسترسي داشته باشند و منبع اصلي قدرت يعني تكنولوژي جديد و برتر به بيان ديگر در دهه اول سال 2000 كشوري كه بتواند به تكنولوژي برتر مسلح شود، غنيتر و قويتر خواهد بود. بنابراين، شايسته است كه از ميان افراد تيز هوش جامعه، نوجوانان و جواناني را انتخاب و تربيت كنيم . كه داراي قابليتهاي آموزشي، آفرينش علمي و هنري هستند. همچنين ، زمينه تفكر و اگر براي آنان فراهم كنيم تا با اختراعات و نوآوري هايشان جامعه آموزشهاي ويژه براي دانشآموزاني است كه داراي تواناييهايي و استعدادهاي برتري هستند.
اولين تحقيق منظم و جدي در زمينه كودكان تيزهوش توسط ترمن انجام گرفت كه وي بر ين باور نادرست كه كودك تيزهوش داراي شخصيت بيمار و رنجور است و از لحاظ جسماني دچار ضعف ميباشد، خط بطلان كشيد. ترمن با بررسي طولي بر روي افراد تيزهوش نشان داده كه كودكان تيزهوش داراي ويژگيهاي جسماني بالايي ميباشند و از لحاظ جسماني دچار ضعف ميباشد، خط بطلان كشيد. تر من با بري طولي بر روي افراد تيزهوش نشان داد كه كودكان تيزهوش داراي ويژگيهاي جسماني بالايي ميباشند و از لحاظ مشكلات رواني در وضعيت مطلوبي قرار دارند.
در حال حاضر مطرح مي شود كه كودكان تيزهوش داراي رشد اجتماعي بالاتري ميباشند و در محور برون گرايي از مقادير بالاتري برخوردارند.
از اين رو، در تحقيق فوق به مقايسه نيمرخ شخصيتي كودكان تيزهوش و عادي مي پردازيم و ميزان درونگرايي – برونگرايي و همچنين محور
2-1 بيان مسئله با ثبات- بيثبات هيجاني را در افراد تيزهوش و عادي مورد مقايسه قرار مي دهيم.
مل تشكيل دهنده، هوش وجود دارد. اين وضعيت به جنبههاي شخصيتي نيز اشاره مي نمايد كه ما هنوز نيز در شناسايي عوامل شخصيتي موثر بر هوش بهر با محدوديت روبرو ميباشيم ضعف در خلا نظر فوق ميتواند احساس مساله تحقيق را بارز كند كه اين خلا نظري در عوامل شخصيتي موثر بر هوش / هوشبهر/ جاي دارد ولي با بررسي دقيقتر مساله تحقيق بايد آن را محدود كرده و آنگاه فقط به عوامل شخصيتي موثر به هوشبهر جاي دارد ولي با بررسي موثر بر هوش تاكيد كنيم. از اين رو مسئله تحقيق اينگونه عنوان ميشود كه آيا بين عوام شخصيتي و هوش بهر ارتباط معني داري وجود دارد يا خير ؟ بنا بر اين سوالات پژوهش زير به شرح زير عنوان ميشوند:
- آيا نيمرخ رواني با هوش بهر در ارتباط ميباشد يا خير؟
- آيا افراد تيزهوش در مقايسه با افراد با هوش معمولي از نيمرخ رواني متفاوتي برخوردارند؟
- آيا افراد تيز هوش در مقايسه با ديگران از ميزان برونگرايي- روانگرايي متفاوتي برخوردارند؟
- آيا افراد تيزهوش در مقايسه با ديگران از ميزان ثبات- بيثبات هيجاني متفاوتي برخوردارند؟
3-1: هدف تحقيق
هدف اين تحقيق در حيطه تحقيقات بنيادي يا ناب جاي ميگيرد.
زيرا كه به شناسايي روابط بين متغيرها معطوف است و تلاش دارد تا به چرايي پديدههاي پاسخ دهد. از آنجايي كه در اين تحقيق فرضيه به صورت قياسي عنوان شدهاند و هدف اين تحقيق كسب نظريه در زمينه روابط بين هوش و ويژگيهاي شخصيتي مي باشد، ميتوان هدف تحقيق را در حيطه تحقيقات بنيادي قرار داد. بنابراين، هدف اين تحقيق به توصيف رابطه جزيي بين نيمرخ رواني افراد تيزهوش ميپردازد و از اين طريق به شناسايي عوامل شخصيتي موثر بر تيزهوشي پي برد. تا بتوانيم ارتباط بين تيزهوشي و برونگرايي- درونگرايي و همچنين با ثبات هيجاني- بيثبات هيجاني را توصيف، تبيين، كنترل و پيش بيني نماييم.
4-1: فرضيههاي تحقيق
فرضيههاي اين تحقيق كه به صورت فرض خلاق يا مقابل بدون جهت تدوين شدهاند به شرح زير مي باشند:
- ميزان درونگرايي- برونگرايي افراد هوش دي عادي متفاوت است.
- ميزان بيثبات هيجاني- با ثبات هيجاني افراد تيزهوش با افراد عادي متفاوت است.
5-1: روش تحقيق
روش اين تحقيق در حيطه تحقيقات توصيفي جاي ميگيرد. در زماني كه دستكاري مستقيم متغير مستقل صورت نميگيرد، با تحقيقات آزمايشي سرو كار نداريم، بلكه مفروضات تحقيقات توصيفي يا اكتشافي مطرح ميشود. در تحقيقات توصيفي روشهايي از قبيل زمينهيابي يا پيمايشي، تاريخي، قوم شناسي و علي مقايسهاي قرار مي گيرد.
اما عدهاي اعتقاد دارند كه روش تحقيق علي- مقايسهاي نيز زير مجموع از تحقيقات پيمايشي را در بردارد. در اين تحقيق روش علي – مقايسهاي را به كار بردهايم زيرا با مقايسه مقادير متغير مستقل سعي شده است تا به رابطه علي دست يابيم و توان دستكاري مستقيم متغير مستقل را نداريم. ابزار تحقيقات علي- مقايسهاي در اكثر اوقات پرسشنامه است.
6-1: جامعه آماري
تمامي نوجوانان 14 تا 18 ساله، ذكر ساكن شهر تهران كه در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصيلي 81-1380 ثبت نام كردهاند. لازم به ذكر است كه جامعه تحقيق فقط شامل افراد مذكر ميباشند.
7-1: نمونه و نحوه گزينش
نمونه اين تحقيق به دو گروه كودكان عادي و تيز هوش تقسيم ميشود. كودكان تيز هوش كودكاني هستند كه در مدارس استعدادهاي درخشان و آموزش كودكان استثنايي ثبت نام كردهاند و در حال حاضر مشغول تحصيل ميباشند. با توجه به فهرست مدارس استعدادها درخشان در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران دو مدرسه استعدادهاي درخشان انتخاب شدند و از هر مدرسه حجم نمونههاي 50 نفر گزينش گرديد. بنابراين، 100 نفر به صورت تصادفي به عنوان كودكان تيز هوش از مدارس فوق گزينش شدند و اين وضعيت در زمينه مدارس عادي نيز مصداق ميكرد و از بين مدارس روزانه پسرانه نظام قديم شهر تهران نيز دو مدرسه و از هر مدرسه 50 نفر به حكم قرعه انتخاب گرديد كه در مجموع 200 نفر را در بر ميگرفت.
8-1: ابزار جمعآوري اطلاعات
پيترهانس يورگنا، آيزنگ، وسيله ابزاري معتبر را براي شناسايي نيمرخ شخصيتي ابداع نموده است. وي يك امتحان 72 سوالي را تدوين كرده است كه داراي سه محور ميباشد. محور اول، شناسايي ميزان دروغ گويي تاكيد ميكند. محور دوم به شناسايي متغير درونگرايي – برونگرايي ميپردازد و محور سوم ثبات هيجاني را ميسنجد. آزمون فوق در حيطه آزمونهاي عيني دو گزينهاي جاي گرفته است كه داراي اعتبار و پايايي بالايي است. در تفسير نمره گذاري و اجراي آزمون فوق با شرايط يكساني سر و كار داريم و مي توانيم ابزار داريم كه ابزار اين تحقيق داراي شرايط استاندارد است. اين آزمون توسط دكتر براهني و همكاران به فارسي ترجمه شده است و هنجاريابي گرديده است. نمونهاي از آزمون فوق در پيوست موجود است.
9-1: روش آماري
جهت تجزيه و تحليل استنباطي دادهها چون دادهها بصورت مقولهاي طبقه بندي شدهاند از مدل آماري آزمون استفاده شده است.
10-1: اهميت و ضرورت تحقيق
اجراي اينگونه تحقيقات كه جهت شناسايي نيمرخ رواني افراد تيز هوش و عادي انجام ميگيرد، ميتواند گره گشاي پژوهشگران و برنامه ريزان در زمينههاي آموزي باشد زيرا كه كودكان تيزهوش داراي ويژگيهاي خاص خود ميباشند و در ارائه آموزش هاي ويژه بايد ويژگيهاي فراگير يا دانش آموز را در نظر گيريم.
بنابراين، اجراي اينگونه تحقيقات كه شناخت كاملي را نسبت به ويژگيهاي شخصيتي افراد تيزهوش فراهم ميسازد، اطلاعات تجربي و مفيدي را براي برنامه ريزان آموزشي و روانشناسان پرورشي فراهم ميسازد. از ديگر فوايد اين تحقيق مي توان به برقراري پلهاي ارتباطي بين نظامهاي علم روان شناختي اشاره كرد. از طريق اجراي اينگونه پلهاي ارتباطي زمينه براي كسب اطلاعات بيشتر و انسجام هر چه فراوان تر يافتههاي روان شناختي بدست مي آيد كه اين وضعيت مي تواند ضعف در سطح نظري منعكس شده در علم روان شناسي را بر طرف كند. لازم به ذكر است كه شناسايي ويژگيهاي شخصيتي افراد تيزهوش از دير باز مورد توجه پژوهشگران و برنامه ريزان بوده و از فوايد و اهميت فزايندهاي برخوردار ميباشد. كشوري كه بر تعالي، توسعه ، بقا، امنيت ، هويت و حيثيت جهاني خود اهميت ميدهد، فضيلتي را پي ميگيرد
كه زمنيههاي آن را وجود منابع انساني غني، پايه ريز مينمايد. توجه به منابع انساني و توسعه آن، مستلزم ع نايت ويژه به استعدادها و نيروهاي درخشان و نخبگان جامعه است. در واقع تواناييهاي سرشار و قابليتهاي مييابد و موجب پيشرفتهاي وسيع و فراگير علمي، تكنولوژيكي، براي معضلات پيچيده در زمينههاي مانند حفظ محيط زيست، حقوق بشر، تسليحات هسته اي، انرژي، بازرگاني و تجارت جهاني و . . . . ارائه ميدهد. گستره، توجه به تيزهوشان، آنچنان افزايش يافته كه هر كشور در حال رشدي (جهان سوم) كه اميد و حداقل توسعه را در سر مي پروراند، به نوعي، خويش را در اين كاروان جهاني چنين استعدادهاي درخشان و نخبگان جاي داده است. پرورش استعدادها، همانند نقد كردن معادن كشور است و كساني كه اين استعدادها را نقد مي كنند كساني هستند كه آب را مهار ميكنند. و سد ميزنند،
اين جامعه است كه از آن سد بايد خوب استفاده كند پرورش استعداد ها آثارش به هم مردم بازگشت دارد و اما اگر يك معدن را الان استخراج نكنيم، بعدا ميتوان استخراج نمود ولي يك نفر كه ميتواند در يك مقطع زماني بازدهي مشخصي داشته باشد، اگر از او استفاده نشود، فرصت از دست ميرود.
انتظار مي رود مشكلات بيشماري كه هر جامه با آن مواجه است توسط افراد تيزهوش و خلاق حل ميشود، زيرا افراد تيزهوش، با توجه به تواناييهاي خود قادر هستند پيچيدگيهاي مشكلات را درك كرده و براي حل آن، با توجه به جنبههاي مختلف، ارائه طريق بنمايد. آنان مشاهده كنندگان دقيقي هستند كه جواب سوالات فراوان خود را پس از بررسي منطقي مي پذيرند.
كشف استعدادها و رفتارهاي خلاق در افراد همواره يكي از آرزوهاي بشر در همه زمانها بوده است. با پيشرفت علوم و تكنولوژي، تحقق اين آرزو و گر چه امكان بيشتري يافته است، در عين حال مخاطره آميز تر شده است. روشهايي كه براي شناسايي استعدادها درخشان مورد استفاده قرار ميگيرد، متعدد است. با وجود اين، بسياري از آنها در جريان عمل موفق نيستند يكي از اين روشها، در نظام آموزشي كشور ما برگزاري كنكور ورودي سراسر با توجه به پارهاي شرايط ميباشد. از طريق اين شناسايي و ورود آنان به مراكز استعدادهاي درخشان ميباشد.
بنا براين، تحقيق در پي آن است كه عوامل موثر در ميزان موفقيت دانشآموزان در اين آزمون را بررسي كند، با عنايت به اينكه عوامل مختلفي از جمله (عوامل ژنتيكي IQ)، عوامل شخصي، عوامل اجتماعي، عوامل آموزشي، عوامل اقتصادي، و . . . .)، در ميزان اين موفقيت قطعات موثر ميباشد، اما از آنجايي كه در جريان هر پژوهش پرداختن به عوام متعدد امكان پذير نيست، لذا از عوامل شخصي (انگيزه تحصيلي)، از عوامل آموزشي (روش تدريس معلمان) از عوامل اقتصادي (سطح رفاه خانواده) بررسي ميشود.
11-1: محدوديتها
مهمترين محدوديت اين تحقيق ضعف در دستكاري مستقيم متغير مستقل بود. بدين ترتيب كه در تحقيقات معطوف به پسين خواهان شناسايي رابطه بين متغير مستقل و وابسته ميباشيم. اما توان دستكاري متغير مستقل به صورت مستقيم وجود ندارد. و متغير آزمايشي عنوان نميشود. اين وضعيت باعث ميشود كه پژوهشگر محدوديتهاي خاصي را در تفسير نتايج و شناساي تأثير متغير مستقل در متغير وابسته تجربه كند.
همچنين، وضعيت تيزهوش را بايد از ديدگاه زيستي، رواني، اجتماعي بررسي كنيم و در اين تحقيق ضبط به شناسايي اين وضعيت از ديدگاه كنكور ورودي توجه كرديم كه اين وضعيت محدوديتهايي را ايجاد مي كند به علاوه انتخاب نمونه فوق كاملا تصادفي نبود، زيرا كه نمونههاي تيز هوش آنهايي بودند كه توسط امتحانات ورودي استعدادهاي درخشان مشخص شده بودند.
12-1: تعريف عملياتي متغيرهاي تحقيق
متغير مستقل اين تحقيق را مي توان نيمرخ شخصيتي در نظر گرفت كه متغير وابسته با عنوان تيزهوشي مطرح ميشود. البته اين رابطه دو سويه است ولي به صورت عملياتي با تاكيد بر ابزار اندازهگيري متغيرهاي فوق تعريف عمليات سنجش ميشوند و كودك تيزهوش شخصي كه در آزمون استعدادهاي درخشان نمره بالايي بدست آورده است و ميتوان هم كم آموز و هم پيش آموزش باشد و اين برچسبگذاري بر طبق مقياس اسمي با ويژگيهاي متغير گسسته دو ارزشي عنوان ميشود. همچنين، پاسخ آزمودني آيزنگ نيز تحت عنوان نيمرخ رواني محسوب مي شود كه بصورت عملياتي مي توان ميزان با ثبات هيجاني – بي ثبات هيجاني و درونگرايي – برونگرايي را متغيري تعريف كرد كه داراي مقياس فاصله اي است و به صورت كمي و پيوسته ملاحظه ميشود.
فصل دوم
ادبيات و پيشينه تحقيق
درونگرايي – برونگرايي:
بر طبق نظريه آيزنگ و نظريه يونگ برونگرايي را مي توان كنشي از شخصيت محسوب نمود كه با فعاليتهاي اجتماعي در ارتباط است در حالي كه درونگرايي يا حالتهاي همچون تفكر نسبت به خويشتن و گوشه عزلت طلبيد همراه است.
با ثبات هيجاني – بيثبات هيجاني:
افرادي كه داراي ثبات هيجاني هستند از گرايشهاي روان نژندي و اختلالات هيجاني كمتري برخوردارند و مي توانند كنترل بيشتري را نسبت به خويشتن اعمال دارند در حالي كه افراد بي ثبات هيجاني نقطه مقابل اين وضعيت را دارند.
موفقيت در آزمون استعدادهاي درخشان:
عبارتست از قبولي در آزموني كه سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان ايران با همكاري وزارت آموزش و پرورش در دو مرحله برگزار مي كند. شرط موفقيت نهايي ورود به اين مراكز، قبولي در هر دو مرحله است.
تيزهوش موفق (پيش آموز):
تيزهوش موفق كودكي است كه در مدرسه كار كرد خوبي دارد و انتظارات معلم را بر آورده ميكند. اين كودك همه كارهايش را به خوبي انجام داده، نمرات خوبي كسب ميكند و لايق مفهوم كلي دانش آموز خوب كودك يا بهره هوشي او مطابقت دارد.
تيزهوش ناموفق (كم آموز):
تيز هوش ناموفق به كودكي گفته مي شود كه كار كرد مدرسهاي او با برآورد معلم از توانايي يادگيريش تطبيق نميكند يا به جاي نظر معلم ممكن است نمره IQ املاك متفاوت قرار گيرد. به اين ترتيب، از كودكي با IQ نسبتاً بالا انتظار مي ورد كه در خواندن يا انجام دادن ساير درون نيز عملكردي متناسب با آن IQ داشته باشد. اين توقع ناشي از رابطه آماري بين IQ بالا و كار كرد در مواد درس از قبيل رو خواني توانايي تخمين بالا، عملكرد خوبي در مدرسه ندارد در چنين مواردي بايد علت مغايرت را جستجو كرد، تا مشخص شود كه مثلا آيا احتمال علل جسماني، اجتماعي، يا عاطفي مانع فراگيري كودك مي شود. بنابراين، والدين بايد بين عدم موفقيت واقعي كه ميتواند معلول مسائل جديد كه نيازمند به توجه باشد، و استفاده غلط اين واژه در مورد كودكاني كه صرفا مانند (همه مردم) عملكرد عادي دارند تمايز قايل شوند.
تيزهوشان سر آمد:
تيز هوشان سرآمد يك تصور ذهني است. اگر كودكي در سطح بالاتر از آنچه كه ما طور معمول Over Achiver-1 انتظار داريم، عمل نمايد تخمينهاي ما اشتباه بوده نه عملكرد كودك، كودكاني هستند كه با حداكثر ظرفيت خودكار مي كنند و كارشان اين تلاش آنها را منعكس مي سازد، آنها ممكن است به مثبتي بر انگيخته به وسيله جاه طلبي والدين به تلاش غيرعادي سوق داده شوند. اما، دليل هر چه باشد، عملكرد نمي تواند از ظرفيت تجاوز كند.
نابغه:
در محافل آموزشي اصطلاح نابغه به ندرت مورد استفاده قرار ميگيرد. اين اصطلاح مخصوص انسانهاي نادري است. كه دانش و توانايي هايشان بيانتهاست و به نحو باور نكردني بر جسته و درخشان به نظر مي رسند، ما مي توانيم اين اصطلاح را براي هنرمندان، موسيقيدانان ، نويسندگان و شاعران نظير ميكل آنژ، بهتون و شكسپير به كار ببريم و گاهي به دانشمندان
1- Geinivs
سهم ارزنده اي در دانش بشري داشتهاند نسبت دهيم، نظير انيميشن اينها افراد برجستهاي هستند كه دستاوردهاي آنها منحصر به فرد است. آنها تيزهوشان موفق هستند. كارشان تعليم و تربيت زماني اصطلاح نابغه را به هر كودكي كه داراي بهرههوشي يا نمرهاي بالاتر از 140 در آزمون ويژهاي به نام آزمون هوش استنفررد بينه بود نسبت ميدادند،
كاربرد اين واژه صرفا به اين دليل بود كه لويس تورمن اين اصطلاح را در مورد 1000 كودك تيزهوش مورد مطالعهاش در كتاب مشهورش تحت عنوان مطالعات ژنتيكي نابغه به كار برد، كه اين كتاب براي اولين بار در سال 1926 منتشر شد. ناگفته نماند كه تعريف نابغه معناي واقعي خود را در سومين چاپ فرهنگي بينالمللي جديد و بشر يافته است: (شخصي با برتري ذهني، نيروي ابداع و ابتكار، توانايي برتر از حد معمول . . . . شخصي با بهره هوشي بالا معمولا در حدود 140 يا بالاتر، مترادف . . . . . . موهبت).
قبلا از اينكه تعاريف به كودكاني كه داراي نمرات در سطح بالايي بودهاند بچهها (ترمن) گفته مي شد. اين علت تحقيقات وي در زمينه انطباق آزمون هاي بينه سيمون از زبان فرانسوي با كار خود بود.
تيز هوش و با استعداد:
اصطلاح متداولتر كنوني تيز هوش و با استعداد است، در هر حل هنوز اختلاف نظر زيادي در باره معني اين اصطلاح وجود دارد. اين اصطلاحات اغلب بر حسب اهداف برنامههاي ويژه تعريف ميشوند. مجلس قانونگذاري آمريكا از طريق بررسيهاي ويژه درباره وضعيت آموزشي تيزهوشان در ايالت متحده به يك تعريف گسترده رسيد:
كودكان تيزهوش و با استعداد، آنهايي هستند كه اشخاص محبوب واجد، شرايط آنها را شناسايي ميكنند و به دليل برخورداري از تواناييهايشان در حد عالي و درخشان در آموزش، عملكرد بالايي دارند. اين كودكان به برنامهها و خدمات آموزشي متمايزي، فراتر از آنچه كه در برنامه مدارس عادي ارائه ميگردد، نياز دارند تا دينشان را نسبت به خود و جامعه ادا نمايند.
در اين قسمت، عبارت كودكان تيزهوش و با استعداد به معناي كودكان و در صورت اقتضا، جواناني است كه در سطح پيش دبستاني ، ابتدايي، يا متوسط در زمينههاي هوش، خلاقيت، عمل فرهنگي ويژه يا توانايي رهبري، توانايي در هنرهاي نمايشي و بصري، توانايي هاي بالقوه و بالفعلي دارند كه دليل بر قاطعيت آموزش و عملكرد آنها در سطح بالاست و به همين جهت، به خدمات و فعاليت هاي بيشتري نيازمندند كه توسط مدرسه ارائه نميگردد. اين تعاريف واژه تيزهوش و با استعداد را با هم تلفيق مي كند. بهتر است كه اين اصطلاحات را به زبان كاربردي تعريف كنيم. به قول پي، دبيليو، بريجين برنده جايزه نوبل در فيزيك:
بايد پذيرفت كه (معني واقعي يك واژه بايد با مشاهده آنچه كه فرد با آن انجام ميدهد، درك شود، نه به آنچه كه شخص درباره آن ميگويد) مثلاً ، انسان ميتواند استعداد را به عنوان هر مهارت يا توانايي ويژه اي در يك زمينه خاص تلاش، از قبيل هنرها يا ورزشهاي خلاقه و نمايي، به حساب مي آورد كه در آن حركات در برگيرنده يك جز فيزيكي از هماهنگي آمريكايي به عنوان با استعداد تلقي ميشوند: دانيال فرنچ، مجسمه ساز- نيلو هومر، نقاش- هاربا تالچف رقاصه- سامي ديويس، نمايشگر. واژه تيزهوشي نه تنها با نمرات آزمون هاي هوش قراردادي بيان ميگردد، بلكه با توانايي ذهني كه شامل توانايي مشاهده و درك روابط و توانايي در تفكر تجريدي و كلامي، و پشتكار، كنجكاوي ذهني، انعطاف پذيري و سازگاري، و تفكر خلاقه است نيز مشخص ميگردد.
براي روشن شدن اين تعريف به عنوان نمونه مي توان اين نابغه را نام برده اسكندر كبير، بنيانگذاري امپراطوري – رنه دكارت، فيلسوف، دانشمند، رياضي دان- جان استوارت ميل، فيلسوف، منطق دان، اقتصاد دان- آلبر اينيشتن، رياضي دان . . . . . . بسيار اشخاص با استعدادي هستند كه توانايي ذهنييشان قابل ملاحظه نيست.
كلمه با هوش در نزد اشخاص مختلف همراه با معاني و مفاهيم گوناگوني است. در واقع هيچ اتفاق نظر كاملي در تعريف كودك تيزهوش و يا با استعداد و سرآمد وجود ندارد و اين بيشتر به خاطر تنوع استعدادها، و جنبه هاي مختلف هوش انسان ميباشد. در فرهنگهاي متفاوت حتي تعاريف و برداشتهاي متضادي از افراد با هوش وجود دارد. به گفته يكي از دانشمندان در ميان قبيلهاي كه شكار حيوان وحشي منبع اصلي ارتزاق آنهاست، در تعريف افراد با استعداد تكيه بر كساني خواهد بود كه برجستهترين شكارچي باشند و در قبيلهاي ديگر كه حرفه اصلي آنها جنگجوي است جنگجوترين و مبارزترين افراد مورد توجه قرار خواهند گرفت.
حتي ملتهايي كه در خود مردان بزرگي ديدهاند و نظرات و بينشهايشان هنوز هم مورد تجليل ميباشد نگرش محدودي به استعدادهاي انسان داشتهاند.
يونانيان افراد سخنور و هنرمند را مورد ستايش قرار داده و به مخترعين چندان توجهي ننموده اند. روميان مشوق سربازان جنگجو و رهبران نظمي بوده و به استعدادهاي سرشار ديگر همشهريان و بردگان اهميتي نمي دانند.
در جوامع پيچيده تر و نسبتا پيشرفته با توجه به اينكه چه مفهوم گستردهاي از استعداد و هوش مطرح بوده و جوانب گوناگون آن تا چه حد روشن شده باشد به همان نسبت تعاريف پيچيده و وسيعتري از هوش و استعداد انتظار ميرود معيارهاي تشخيص افراد تيزهوش با طبيعت و چگونگي فرهنگ ها تغيير مي كند. در ميان بعضي از جوامع عواملي چون تولد، ثروت، قدرت و برجستگيهاي جسماني از معيارهاي عمده شخصي نمودن افراد سرآمده بوده است. در دوران رنسانس و انقلاب صنعتي برتري هوش از خصوصيات مهم رهبران به شمار ميرفته است. در تعريف كودكان تيزهوش نيز بايد به اين نكته مهم اشاره كرد. تيز هوش اول يك كودك است و بعد كودكي تيزهوش.
تيزهوش جوانب متعددي داشته و تحت شرايط و مقتضيات معين جلوههاي شخصي از آن نمودار مي گردد. بين كودكان تيزهوش تفاوتهاي مشهودي در زمينههاي متفاوت وجود دارد. به طوري كه يك كودك ممكن است در يك سري از كاره برجسته بوده و كودك ديگري در كارهاي كاملا متفاوتي، در حالي كه هر دو كودك سرآمد هستند اما در زمينههاي مختلف، گروهي از صاحب نظران اصطلاح سرآمد را به گروهي اطلاق مي كنند كه قدرت فوق العادهاي در جنبه هاي وسيع و مختلف توانايي هاي ذهني داشته باشند در حالي كه گروهي ديگر را عقيده بر آن است كه تير هوش كسي است كه فقط در يك جنبه از جنبههاي ذهني شايستگي فوق العاده داشته باشد.
برخي از دانشمندان تيز هوش را در بالا بردن بهره هوشي (IQ) و يا در قدرت تفكر انتزاعي و درك معاني و بعضي ديگران را در سرعت و سهولت در يادگيري موسيقي، هنر و خلاقيت و ابداع مي دانند. در نظر اغلب معلمان و مديران مدارس، كودكاني تيز هوش و سرآمد هستند كه بهترين نمرات را در كلاس بديت آوردهاند. در حاليكه به عقيده عده ديگري از معلمان، كودكان تيز هوش كساني محسوب مي شوند كه با نوع سوالات و كنجكاويهاي خود توانايي عميق ذهني خاصي را نمايان ميسازند. پروفسور هاويگوست، استاد دانشگاه شيكاگو و همكارانش كودك تيزهوش را بدين شرح تعريف مي كنند:
كودك تيزهوش يا سر آمد كسي است كه در يكي از شرايط با ارزش از خود توانايي و برجستگي قابل توجهي نشان دهد.
با اين تعريف ها مي توانين نه تنها افراد تيزهوشي بله همه كساني كه در يكي از رشتههاي علمي، هنرها موسيقي ، ترسيمي ، نويسندگان خلاق، هنرهاي تخيلي، مهارتهاي فني، و رهبري اجتماعي از خود برجستگي هاي خاص نشان مي دهند جزو افراد سرآمد و تيزهوش محسوب نماييم. اين تعريف نه تنها افرادي را با توانايي محدود و سرآمد مي داند نه تنها افرادي را با توانايي محدود و سرآمد ميداند بله در آن تاكيد زيادي است بر آنچه كه شخص از خود نشان ميدهد نه اينكه توانايي هاي فكري او چقدر است.
لذا (افراد سرآمدي را كه از هوش كاملا بهره نگرفته و يا هوش خود را در جهتهاي مناسب اجتماعي به كار نبردهاند شامل نميشود. بر طبق تعريف فوق، كودكي كه داراي بهرههوشي (IQ) 150 بوده ولي در مدرسه و مسيرهاي مطلوب اجتماعي به كار نبرده است كودك با هوش به حساب نميآيد.