بخشی از مقاله
مقدمه :
شركت داروسازي ثامن .
شركت داروسازي ثامن، در سال 63 به منظور توليد 12 ميليون انواع فرآورده هاي تزريقي در شهر مشهد، با عنوان شركت سرم سازي ثامن، تاسيس شد و سپس به دليل گسترش فعاليت شركت و توليد تعدادي از انواع محلول هاي تزريقي، علاوه بر توليد انواع سرم به پيشنهاد شركت ثامن و تاييد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در اسفند ماه سال 79 به شركت داروسازي ثامن تغيير نام يافت.
بر طبق مفاد اساس نامه شركت داروسازي ثامن، ايجاد يا مشاركت در تاسيس كارخانه ها، به منظور تهيه و توليد محلول هاي تزريقي، دياليز خوني و صفاقي، شست و شوي استريل و فرآورده هاي ليوفليزه و غيرليوفليزه، تجهيزات دارويي و پزشكي و توليد مواد اوليه و ماشين آلات صنعتي، قطعات يدكي مورد نياز، فروش و صادرات محصولات كارخانه موضوع فعاليت اصلي اين شركت است.
تنوع محصولات شركت داروسازي ثامن بالغ بر 62 نوع محصول است. توليد انواع فرآوردههاي دارويي و شست و شو در حجم 500 تا 5 هزار ميلي ليتر، انواع داروها و آنتي بيوتيك هاي تزريقي، انواع آمپول و همچنين انواع محلول هاي همودياليز و دياليز صفاقي و انواع پپتيدهاي نوتركيب با انواع بسته بندي شيشه اي و پلاستيكي، بطري و كيسه، با حجم هاي متفاوت از مهم ترين توليدات اين شركت است. كلايسين، شست و شوي سه ليتري، دوليتري، موديفايد ژلاتين، بوسرلين، دياليز صفاقي، منيزيم سولفات 10 درصد، 20 درصد، 50 درصد در حجم 10 سي سي و سديم كلرايد 5 درصد، از جمله محصولات توليد شده انحصاري شركت داروسازي ثامن است.
در سال گذشته، بزرگ زريني در كارخانه درخشان شركت داروسازي ثامن ورق خورد، به طوري كه در بخش فرآورده هاي تزريقي، انواعي از آمپول منيزيوم سولفات 10 درصدي، 20 درصدي، 50 درصدي و 10 ميلي ليتري تهيه شده است كه اولين سري ساخت آن به آزمايشگاه كنترل وزارت بهداشت ارسال شده است.
همچنين تهيه محلول سديم كلرايد9/0 درصد شست و شوي دو ليتري، محلول همودياليز اسيدي 920 ميلي ليتري و نيز سديم كلرايد 5 درصد 50 ميلي ليتري و سديم كلرايد 45/0 درصد 500 ميلي ليتري كه پروانه توليد آن صادر شده، در مرحله برنامه ريزي توليد شركت داروسازي ثامن است.
از آن جايي كه استراتژي شركت داروسازي ثامن، بر پايه توليد محصولات جديد با ارزش افزوده قابل قبول و حفظ و توسعه بازار محصولات باري در داخل و خارج كشور، استوار شده ، تغييرات قابل توجهي در تركيب و تعداد خطوط توليدي صورت پذيرفته و با سرمايه گذاري جديد، سعي شده اين مهم تحقق يابد. كسب رتبه برتر در زمينه به سازي مصرف انرژي، دارنده لوح صنعت سبز و همچنين اخذ عنوان صادر كننده نمونه در سه سال متوالي در استان خراسان رضوي، از جمله افتخارات شركت داروسازي ثامن است.
مجموعه كارخانه شامل ساختمان هايي از جمله:آبسازي- ساخت آب مقطر- ساخت محلول- محلول پركني- استريليزاسيون- بسته بندي- انبار مواد اوليه و محصولات و قرنطينه- آزمايشگاه هاي شيمي- فارماكولوژي و ميكروبيولوژي- واحد بيوتكنوژي و نيروگاه ميباشد.
بررسي داروهاي توليدي شركت داروسازي ثامن:
ـ بيكربنات سديم (Sodium Bicarbonate):
گروه داروئي ـ درماني: قليائيكننده ـ قليائيكنندة سيستميك و اداري، بافر سيستميك
موارد مصرف:
درمان اسيدوز متابوليك، احياء سيستم قلبي ـ ريوي بعضي مسموميتها. افزايش pH ادراري، واكنشهاي هموليتيك اسهال شديد، افزايش جذب پتاسيم، درمان اسيدوز متابوليك شديد ناشي از علل مختلف (نظير اليست قلبي، شوك) كتواسيدوز ديابتي، كاهش آب شديد.
مكانيسم اثر:
بيكربنات سديم در بدن تبديل به يون بيكربنات ميشود و در اثر تركيب با يون هيدروژن pH خون را قليائي ميكند. دفع يونهاي بيكربنات از ادرار باعث قليائي شدن pH ادرار ميشود. اين محلول توسط كليه فيلتر و بازجذب ميشود و كمتر از 1% آن از راه دفع ادرار ميشود و Co2 حاصل از بيكربنات از راه ريه دفع ميگردد.
ـ كلريد پتاسيم (Potossium chloride) :
گروه داروئي ـ درماني: جانشين پتاسيم ـ اصلاح تعادل الكتروليتها
مكانيسم اثر:
در درمان كاهش پتاسيم به كار ميرود. همچنين يك جانشين الكتروليت است. پتاسيم كاتيون غالب درون سلولي است (تقريباً 160 ـ 150 ميلي اكيوالان در ليتر)
گراديان پتاسيم درون سلولي به خارج سلولي براي هدايت پيامهاي عصبي در بافتهاي تخصصي نظير قلب، مغز و عضلات اسكلت ضروري است.
ژلاتين: (Gelatin Modified)
گروه داروئي ـ درماني ـ پليپپتيد و الكتروليت و افزايشدهندة حجم پلاسما.
مكانيسم اثر:
اين فرآورده مثل دكستران يك حجمدهندة پلاسماست و در شوكهاي ناشي از كاهش حجم خون بكار ميرود.
ـ مترونيدازول (Metronidazole):
گروه داروئي ـ درماني: مشتق صناعي، ايميدازول ـ ضدباكتري، ضد پروتوزآ
موارد مصرف: پيشگيري از عفونت قبل، حين و بعد از جراحي و كاهش عفونت در جراحي رودة بزرگ و شكم.
مكانيسم اثر: به نظر ميرسد مترونيدازول برعليه اكثر باكتريهاي بيهوازي اجباري و پروتوزآها مؤثر باشد. اين دارو بايد در داخل سلول تحت احياء شيميائي قرار گيرد تا فعال گردد. احياء شيميائي مختص متابوليسم بيهوازي ميباشد و نهايتاً اين دارو سبب مهار سنتز اسيد نوكلئيك و مرگ سلول ميشود.
ـ رينگر (Ringer’s ):
گروه داروئي ـ درماني: محلول حاوي الكتروليت، جانشين مايع و الكتروليتها.
موارد مصرف: به عنوان محلول همگن جهت جايگزين كردن آب و املاح خصوصاً مواردي كه پتاسيم بين سلولي هم كاهش يافته باشد و به منظور افزايش حجم داخل عروقي مصرف ميشود.
ـ دكستروز (Dextrose):
گروه داروئي ـ درماني: كربوهيدرات، جانشين مايعات ـ تأمينكنندة كالري.
موارد مصرف:
تأمين كالري موردنياز بدن
كاهش فشار خون مغزي ـ نخاعي و ادم مغزي.
درمان علامتي كاهش قند خون حاد.
درمان كاهش قند خون شديد مخصوصاً پس از مصرف بيش از حد انسولين.
سولفات منيزم (Magnesium sultate.7H2o)
گروه داروئي ـ درماني: سولفات منيزيم ـ ضدتشنج
موارد مصرف: نمكهاي منيزيم در درمان كمي منيزيم خون و حالات كمبود منيزيم به كار ميرود. اين دارو با مهار آزادسازي استيل كولين در محل اتصال عصب ـ عضله، انقباضاات عضلات مخطط را كاهش ميدهد. نمكهاي منيزيم اساساً از طريق ادرار دفع ميشوند. بيش از %90 مقداري كه توسط كليهها فيلتره ميشود مجدداً بازجذب ميشود.
منيزيم براي عملكرد بسياري از آنزيمهاي مهم بدن از جمله آنزيمهائي كه در انتقال گروههاي فسفات و توليد ATP نقش دارند و نيز جهت واكنشهاي فسفاتاز مختلف، در سنتز پروتئين واسيدهاي نوكلئيك ضروري ميباشد. همچنين در هدايت عضلاني فعاليت كانالهاي كلسيم، انتقال آهن، عملكرد هورمون پاراتيروئيد معدني شدن استخوانها نقش مهمي را ايفا ميكند همچنين اثرات گشادكنندگي عروق سيستميك و عروق كرونر و نيز اثرات ضدتشنج دارو به علت بلوك انتقال عصبي، عضلاني از طريق كاهش آزادسازي استيل كولين ميباشد.
ـ سيپروفلوكساسين (Ciprofloxacin):
مكانيسم اثر دارو:
سيپروفلوكساسين داراي اثر كشندگي روي بعضي باكتريهاي گرممنفي وگرممثبت است و اين اثر به دليل اثر دارو از طريق مهار آنزيمهاي توپوايزومراز II و I است كه آنزيمهاي ضروري جهت تكثير باكتريها هستند.
موارد مصرف: در هريك از عفونتهاي مجاري ادراري، عفونتهاي مجاري تحتاني تنفسي، عفونت باكتريال ريه، عفونتهاي بيمارستاني، عفونتهاي پوست، استخوان و مفصل، سينوزيت حاد، پروستاتيت حاد باكتريائي و سياهزخم تنفسي.
واحد نيروگاه:
Mechanical room شامل تأسيسات موتورخانه، حرارتي، برودتي، كمپرسورهاي هواي فشرده و ژنراتورهاي تأمين برق اضطراري ميباشد. در نگاه اجمالي دستگاههاي نيروگاه عبارتند از:
1) چليرهاي جذبي و تراكمي
2) ديزل ژنراتورهاي برق اضطراري كه در زمان قطع شدن برق شهري، برق شركت را تأمين ميكنند.
3) كمپرسورهاي هواي فشرده
4) سيستمهاي تبريد
5) بويلرهاي توليد بخار اشباع (ديگهاي بخار) كه به دو صورت فايرتيوب و واترتيوب موجوداند.
در نيروگاه ابتدا آب از چاههاي با عمق m150 استخراج ميشود. سپس از فيلتر شني عبور داده ميشود و كلرزني انجام ميشود. آب كلر زده شده با وارد قسمت توليد ميشود و براي توليد دارو در محلولسازي و… استفاده ميشود و يا براي مصارف 3نعتي (آب چيلد، كولينگ، هيتينگ) و بهداشتي در شركت به مصرف ميرسد. آبي كه براي مصارف صنعتي استفاده ميشود، بايستي حتماً سختيگيري شود.
قسمت تصفيه خانه به منظور برآورده شدن اهداف سازمان محيط زيست مبني بر اينكه آب آلوده شده در هر مكان حتماً بايستي تصفيه گردد تا از آلودگي سفرههاي آب زيرزميني جلوگيري انجام شود. در فضاي كارخانه قرار گرفته است. پسابهاي صنعتي از جمله آب CIP، آب ناشي از شستشوي سالنها و… همچنين فاضلاب سبك (سپتيك انساني) به اين قسمت وارد شده و بازيافت فاضلاب صورت ميگيرد. اين قسمت شامل چند حوضچه به قرار زير ميباشد:
حوضچة اول:حوضچة آشغالگير است.
حوضچه دوم: حوضچة متعادلسازي يا حوضچة ورودي است.
حوضچة سوم: در اين حوضچه آب و روغن دوفازي ميشوند و روغن از محيط خارج ميشود.
حوضچة چهارم: حوضچة هوادهي است كه ميكروارگانيسمها در آن نگهداري ميشوند، براي نگهداري اين موجودات زند بايستي هوادهي توسط دهندههاي هوا انجام گيرد كه اگر كم باشد، اين ميكروارگانيسمها سياه ميشود و مواد مغذي اين ميكروارگانيسم سپتيك انساني ميباشد.
حوضچة پنجم: حوضچة تهنشيني داراي قيف استيل ميباشد كه باعث ايجاد دوفازي بين آب و ميكروارگانيسم ميشود آب توليدي اين حوضچه، نيازي به كلرزني ندارد و شفاف ميباشد و به حوضچة پاياني از طريق يك كانال باريك انتقال مييابد.
طبق استاندارد سازمان محيط زيست، ميزان COD (اكسيژن موردنياز براي واكنشهاي شيميائي در آب و فاضلاب) اين آب بايد زير 100 و ميزان BOD (مقدار اكسيژن يك ليتر از نمونة آب يا فاضلاب كه در مدت 50 روز از محيطي غني از اكسيژن در حرارت 25 درجه مصرف نمايد) اين آب بايستي زير 100 باشد.
آبي كه از منابع استخراج شده و كلرزني ميشود، چنانچه براي مصارف صنعتي مورد استفاده گيرد، بايستي سختيگيري شود. آبي كه توليد رسوب ميكند در اصطلاح آب سخت ناميده ميشود. اين سختي موقتي يا دائم و يا از هر دوي آنهاست. سختي موقت ممكن است با حرارت دادن آب تغذيه تا 212 درجه فارنهاست در يك گرمكن حذف شود.
در اين موارد نمكهائي كه باعث سختي موقت بوده تهنشين ميگردند. سختي دائم بايستي با تصفيه آب توسط سختيگيرها و يا با تصفيه آب كنترل شوند. در زمينة رسوب بستن سطوح حرارتي ديگ بخار دو ايراد مشخص به شكل زير ظاهر ميگردد:
الف) رسوب يك عايق مؤثر حرارتي است و درجة هادي نبودن آن تا مقداري با وزن مخصوص آن متغير است.
ب) به علت اين حقيقت كه رسوب از لحاظ هدايت حرارتي ناتوان است. سطوح حرارتي كه از يك طرف بدين صورت عايق شدهاند و از طرف ديگر در معرض گازهاي داغ قرار دارند ممكن است سريعاً به درجة بالاي خطرآوري برسند كه در اينحالت شكافتگي لولهها و حتي پوستة ديگها اجتنابناپذير است.
وجود رسوبات سنگين معمولاً نمايانگر بيتوجهي ميباشند، چون اين رسوبات ميتوانند در اكثر موارد با تصفية كامل آب از بين بروند.
آبي كه از استخر كولينگ وارد سيستم ميشود، %3 ـ %2 كلر دارد، براي جلوگيري از ايجاد خزه در استخر، در هنگام عدم توليد، ايجاد شوك توسط كلر ميشود و غلظت كلر آب ناگهاني بالا ميرود، همچنين سيركوله كردن آب باعث انهدام جلبكها ميگردد.
عمل نرم كردن آب تغذيه معمولاً در سختيگيرها انجام ميگيرد كه به دستگاههاي تعويض يوني معروفند. در اين دستگاههامعمولاً كاتيون نمكي كه در آب ايجاد مزاحمت ميكند (Ca2+,Mg2+) با كاتيون نمك موجود در سختيگيرها (مثلاً Na+) كه مزاحمتي ندارد و تعويض ميشود. پس از مدتي كه تمام يونهاي مفيد موجود در نمك سختيگير به مصرف رسيد ميبايستي با عمل شستشو يونهاي جذب شدة مضر را با يونهاي مفيد مثل Na+ تعويض نمود. ذيلاً مثالي از واكنشهاي يوني در يك سختيگير صورت ميگيرد، ملاحظه ميگردد:
واكنش بالا را نرم كردن ميگويند. فعل و انفعال بازيابي نمك:
بازدهي يك سختيگير به انتخاب رزين تعويض يوني مناسب بستگي نام دارد. اين رزينها در بازار به اسم تجارتي موجود است و فرمول شيميائي دقيق آن در اختيار سازندهها قرار دارد. اكثر اين صمغها داراي پايه استرين Styrene) هستند و خواص تعويض يوني آنها به خاطر گروههاي سولفونه ميباشد. احياء اين ستونها توسط آب نمك صورت ميگيرد.
سختيگير تكظرفيتي:
احياء اكسيژن در آب تغذيه به عنوان يكي از واكنشهاي كاتدي ميزان خوردگي را افزايش ميدهند كه با افزودن 88/7 ميليگرم در ليتر سولفيت سديم به ازاء هر ميليگرم در ليتر اكسيژن نامحلول ميتوان آن را حذف كرد:
رنگ لايههاي اكسيد آهن:
بيكربنات فرو (FeHCO3) : سفيد
اكسيدفرو: سياه
مگنتيت: سياه
اكسيدفريك و هيدروكسيد آهن: قهوهاي قرمز
حذف اكسيژن توسط هيدرازين مطابق واكنش زير صورت ميگيرد:
تريسديم فسفات به عنوان يك مادة اكسنده براي جلوگيري از خوردگي فلزات و آلياژهائي كه حالت فعال و غيرفعال (اكتيو ـ پسيو) دارند مثل فولاد و آلياژهايي مانند فولاد زنگنزن به كار برده ميشود.
منبع آب تغذيه بايد هرچه ممكن است به پمپ نزديكتر و اتصالات لولهاي تا حد امكان مستقيم باشد. همچنين مخزن آب بايستي بالاتر از پمپ قرار گرفته و محل خروج آب از مخزن بالاتر از ته مخزن باشد. اگر تزريق مواد شيميائي براي تصفيه آب تنها از طريق شير كنترل تغذيه ممكن باشد، بايد يك پمپ كوچك جداگانه براي اين كار نصب و تزريق مواد شيميائي در فواصل زماني منظم انجام گردد. شير نمونهبرداري روي مخزن روزانه مورد آزمايش قرار ميگيرد.
شرايط آب تغذيه:
آب طبيعي براي تغذيه ديگ مناسب نيست مگر آنكه به طور صحيح تصفيه و سختي آن گرفته و با افزودن مواد شيميائي احياءكننده از خاصيت اكسيدكنندگي آن جلوگيري شده باشد. اكسيژن محلول در آب موجب زنگزدگي سطوح فلزات داخلي بخصوص لولههاي دود ميشود. تشكيل رسوبات حاصل از املاح موجب خرابي كوره و لولههاي تيوب پليت و همچنين كاهش ميزان انتقال حرارت شده و بدين ترتيب حرارت فلز را بالا برده و راندمان دستگاه را پائين ميآورد. تصفية داخلي با افزودن دائمي مواد شيميائي به مقدار كافي براي تهنشين كردن املاح
ديگ و واكنش در برابر اكسيژن غيرمحلول انجام ميگيرد، آب بايستي داراي 5/8 = pH باشد. چون سنگيني آب دليل بر تشكيل رسوبات املاح است، بنابراين مواد شيميائي به مقدار كافي باشد تا اين حالت از بين برود. مقدار كل مواد قليائي مثل CaCo3¬ بايستي بين 20ـ15 درصد غلظت اجسام جامد غيرمحلول باشد. مقدار كل اجسام غيرمحلول در آب ديگ كه در نتيجه غلظت اجسام جامد غيرمحلول آب منبع بوجود ميآيد به اضافه آن مقدار مواد شيميائي كه اضافه ميگردد نبايد بيش از ppm3000 (ذره در ميليون) باشد. اكسيژن محلول را ميتوان با اضافه كردن سولفيت سديم، تنين (TANINI) يا مخلوط آنها از بين برد، تنظيم pH قليائي توسط افزودن آمونياك يا هيدرازين يا مورفورين انجام ميشود.
تشكيل رسوب بر روي سطوح حرارت خوار مجاور در آب ديگ بخار، به علت تماس ناخالصيهاي موجود در آب ديگ بخار با سطوح داغ آن ميباشد. از ميان اين ناخالصيها مهمترين آنها عبارتند از: Ca، Mg، Sio2.
كلسيم و منيزم ممكن است تشكيل نمك سولفات و كربنات بدهند كه نشانگر تشكيل رسوب هستند. وجود كلسيم در آب خام به علت حضور آن به شكلهاي مختلف از قبيل آهك و گچ و… عموميت دارد. منيزيم نيز به اشكال گوناگون از منابع زيادي در آب وجود دارد. يك شكل مشهور آن به صورت MgSO4 موجود است. سيليس كه در ماسه و شيشه پيدا ميشود، تشكيل يك رسوب متراكم، بينهايت سخت و عملاً شيشهاي را ميدهد كه فقط توسط HF شستشو داده شده و از بين ميرود.
بررسي خوردگي در قطعات و اجزا:
خوردگي عبارتست از يك خرابي الكتروشيميائي سطوح كه معمولاً زير سطح آب قرار دارد. مقدار pH آب معياري جهت اسيدي يا قليائي آن بوده و طبيعتاً تأثير مستقيمي بر خواص مواد خورنده دارد. تأثير زيانآور خوردگي ناشي از سرعت نفوذ آن ميباشد. خوردگيهائي كه بر نواحي زياد تأثير ميگذارند احتمالاً سرعت زيادي نسبت به خوردگي موضعي در نواحي كم ندارند. خوردگيهاي نوع اول گاهي اوقات به سختي مشاهده ميشوند و ممكن است تا مقدار زيادي گسترش يابند. خوردگي موضعي معمولاً مجاور درزهاي پرچ شده و يا نقاطي كه داراي شيب ناگهاني در ضخامت هستند رخ دهد.
در حين احتراق سوختهاي مايع، تركيبات آلي (از جمله تركيبات حاوي واناديوم و گوگرد) تجزيه شده و با اكسيژن تركيب ميشوند اكسيدهاي فرار حاصله همراه با دود (گازهاي حاصل از احتراق) منتقل ميگردند. سديم كه معمولاً در سوختهاي مايع به صورت كلرور حضور دارد و با اكسيد گوگرد تركيب شده و تشكيل سولفات ميدهد. در ضمن پنتااكسيد واناديوم (V2O5 به صورت گاز نيمه سيال بر روي ديوارههاي كوره وغيره قرار ميگيرند. اكسيد سديم با V2O5 تركيب شده و تشكيل تركيبات كمپلكس به خصوص وانادات: V2O5، nNa2o، وانادات واناديل mv2o5. V2O4. nNa2O ميدهد كه بعضي از اين تركيبات كمپلكس داراي درجه حرارت ذوب تا حد 249 درجه سانتيگراد بوده كه نه تنها سطح لوله ويا كوره را ميپوشانند بلكه فعالانه موجب خوردگي ميشوند.
اين نوع خوردگي بر روي كلية فولادها آلياژي ساختماني مؤثر است، حتي مواد ضدخوردگي عالي از قبيل آلياژهاي: (60Cr-40Ni و 50Cr -50Ni) كه غالباً جهت تكيهگاههاي بخار داغكن بكار ميروند ايمن نيستند.
راهكارهاي كنترل خوردگي:
1. انتخاب سوخت مناسب 2. كنترل احتراق 4. خارج كردن متناوب خاكستر3. طراحي و ساخت اجزا 5. استفاده از مواد افزودني به سوخت
مهمترين وسيلة كاهش خوردگي استفاده از سوخت عاري از خاكستر و گوگرد ميباشد. اكثر سوختهاي مايع انواع زغال سنگي داراي خاكستر و سوختهاي گازي طبيعي و صنعتي فاقد خاكستراند.
چيلرها:
چيلر دستگاهي است كه براي سرد كردن آبي كه مصارف صنعتي دارد استفاده ميشود و بر دو نوع جذبي و تراكمي است. در چيلر تراكمي اصل سرد كردن براساس انقباض و انبساط گاز فريون است. به طور كلي چيلرهاي تراكمي از انرژي الكتريكي و چيلرهاي جذبي از انرژي حرارتي به عنوان منبع اصلي براي ايجاد سرمايش استفاده ميكنند. در يك تقسيمبندي
عمومي ميتوان چيلرهاي جذبي را در دو دسته چيلرهاي جذبي آب و آمونياك و چيلرهاي جذبي ليتيم برومايد و آب طبقهبندي نمود. در واقع در هر سيكل تبريد جذبي يك سيال جاذب و يك سيال مبرد وجود دارد كه تقسيمبندي فوق بر اين مبنا انجام شده است. در سيستم آب و آمونياك سيال مبرد آمونياك و سيال جاذب آب است. در سيستم ليتيم برومايد و آب، سيال مبرد آب و سيال جاذب محلول ليتيم برومايد است. چيلرهاي جذبي كه از LiBr به عنوان ماده جاذب استفاده ميكنند ثابت كردهاند كه گزينة مناسبتري هم از لحاظ هزينه و هم از نظر
حفاظت محيط زيست، نسبت به چيلرهاي تراكمي با مبرد Choloro Flouro carbon هستند ولي بايد به صورت مناسبي كنترل شوند، زيرا ليتيم برومايد مادهاي بسيار خورنده است و ميتواند به سرعت باعث خوردگي در سطوح آهني داخل چيلر جذبي ميگردد كه علاوه بر آلوده شدن ليتيم برومايد، در موارد حاد، احتمال سوراخ شدن بدنه دستگاه نيز وجود خواهد داشت. به همين علت يك مادة بازدارنده Inhibitor) بايد قبل از راهاندازي در محلول موجود باشد. در اثر واكنش شيميائي كه بين اين بازدارنده و جدار داخلي دستگاه رخ ميدهد، يك لاية محافظ از اكسيد آهن روي سطح داخلي تشكيل ميشود كه از خوردگي لاية زيرين حفاظت ميكند. در اثر اين واكنش گاز هيدروژن توليد ميشود كه براي حفظ اين بازدارنده در اثر واكنش مذكور در طول عمر دستگاه چيلر، همواره كاهش مييابد، لذا كسري آن ميبايستي هر ساله پس از آزمايشهاي لازم جبران گردد.
بازدارندههاي نيترات:
اين نوع از بازدارندهها معمولاً توليد بخار آمونياك ميكنند كه ممكن است باعث تخريب لولههاي مسي و آلياژهاي آن شوند. بخار آمونياك همچنين مانند يك گاز غير قابل چگالش عمل ميكند كه باعث پائين آمدن راندمان چيلر ميگردد.
بازدارندههاي كرومات:
اين بازدارندهها حاوي تركيبات خطرناك كرومات هستند كه سرطانزا ميباشند. آژانش محفاظت از محيط زيست آمريكا استفاده از اين مواد را در سيستمهاي باز در اتمسفر ممنوع اعلام كرده است. البته چيلرهاي جذبي سيستمهائي بسته هستند، ولي مقداري از سيال كاري ميتواند در حين نمونهگيري و فرآيند شارژ به چيلر، به اتمسفر راه پيدا كند. همچنين در آخر در عمر سرويس، سيستم نياز به تعويض سيال كاري كه حاوي تركيبات كرومات است دارد. پس مادهاي كه چيلرهاي جذبي نياز دارند، يك بازدارندة است كه مانع خوردگي شود و در عين حال، زياني به محيط زيست نرساند.
بازدارندههاي موليبدات:
در حال حاضر در سيستمهاي خنككننده از اين بازدارندهها استفاده ميشود كه نسبت به بازدارندههاي نيتراتي و كروماتي اثر آلودهكنندگي كمتري براي محيط زيست دارند.
هواساز:
هواسازها توليدكنندة هواي دلخواه هستند كه داراي استانداردهاي مطلوب دما، particle، رطوبت و دما ميباشد. هواسازها داراي يك mixing box هستند كه از يك طرف fresh air به آن وارد ميشود و داراي كانالهاي قابل تنظيماند. همچنين يك هواي برگشتي با سرعت قابل تنظيم كه خاصيت آن تنظيم سير انرژي است به آن وارد ميشود. قبل از ورود هواي آزاد، يك prefilter قرار دارد كه ذرات درشت را ميگيرد. وقتي هوا وارد سيستم ميشود به bag filter ميرسد كه بستر فيلتر كيسهاي نام دارد. اين فيلترها قابل تعويضاند و زمان تعويض آنها زماني مشخص ميشود كه اختلاف فشار گيجهاي نصب شده در دو طرف كيسه وقتي كه بالاتر رود، زمان تعويض است. بعد از فيلتر كيسهاي Coilهاي آب گرم وجود دارد كه از يك طرف آب داغ (از پائين) به آن وارد ميشود و از بالا خارج ميشود. پس از آن كويل سرمايش وجود دارد كه در آن آب از بالا وارد شده و از پائين خارج ميشود.
در مبدلهاي حرارتي هواساز، بخار صنعتي توليد شده در پائين واحد تأسيسات توسط لولههائي از جنس چدن و فولاد وارد اين مبدل ميشود. به طور همزمان از پائين آبي كه سختي آن گرفته شده وارد اين مبدل ميشود آب و بخار صنعتي در مجاورت هم قرار گرفته و دماي آب از 70 درجه به 90 درجه ميرسد. آب گرم وارد seprator و بخار سرد شده كه اكنون مايع است از مبدل خارج ميشود اما آب گرم شده كه وارد seprator ميشود بخار توليد شدهاش گرفته ميشود به اين ترتيب كه بخار توليد شده از طريق لولههائي كه در بالاي seprator خارج و وارد تانك ميشود اين تانك حاوي آب ميباشد. هنگامي كه بخار وارد تانك ميشود در لولة خلأ ايجاد ميشود كه سبب كشيده شدن آب درون لوله ميشود. اين آب وارد شده به درون لولة seprator رفته و كمبود آب را تا حدي جبران ميكند. سپس وارد پمپ ميشود و از آنجا به شير يك طرفه ميرسد. سپس آب در بالاي يك لوله جمعآوري شده و به بخشهاي مختلف فرستاده ميشود.
رسوبزدائي و تميزكاري:
واضح است كه قسمتهاي اصلي توليد انرژي مانند ديگ بخار، سيكل تغذيه و كندانسور به طور محسوسي با انتقال حرارت بين مايع و ديواره فلز ارتباط دارد و هدايت حرارت فلز اساساً مهمتر از ساير عوامل ميباشد. بنابراين رسوبات غيرفلزي بعلاوه اكسيدهاي فلزي كه روي سطح فلز قرار ميگيرد، راندمان تبادل حرارتي را به شدت كاهش ميدهد. چنين رسوباتي نه تنها راندمان بهرهبرداري را كاهش ميدهد بلكه باعث خوردگي هم ميشود و يا باعث حرارت بحراني لولة ديگ بخار شده و آن را يا ضعيف ميكند و يا باعث ترك خوردگي ميشود.
قبل از اينكه اقدام به رسوبزدائي شود، بايد اقدامات زير صورت پذيرد:
1. بازديد از نظر وضع رسوب و جنس فلز
2. نمونهبرداري
3. آزمايش فيزيكي از نظر ضخامت رسوب
4. آزمايش شيميائي رسوب از نظر تركيبات تشكيلدهنده آن
ـ قلياشوئي:
قبل از انجام اسيدشوئي، قلياشوئي (جوشاندن قليا) انجام ميشود، زيرا اولاً روغن و گريس از سطح فلز پاك شود و ثانياً قلياشوئي سطح فلز را براي اسيدشوئي آماده ميكند، اگر روغن و گريس در سطح فلز باقي بماند مانع نفوذ اسيد بر جرمها و زنگها شده و راندمان اسيد را كاهش ميدهد. بعلاوه اگر قبلاً در مسير سيكل آب خوراك ديگ پوشش حفاظتي موقت تشكيل شده باشد، قليا آن را تميز ميكند. يكي ديگر از كارهائي كه قلياي جوشان انجام ميدهد، اينست كه اكسيدهاي فلزي را برميدارد و يا شل ميكند و زمينه را براي اسيدشوئي آماده ميكند تا اسيد بتواند به راحتي اين گونه اكسيدها و زنگها و آشغال را يا حل كند و يا به صورت ذرات از محيط عمل خارج كند. مواد شيميائي كه براي قلياشوئي بكار برده ميشود، عبارتند از:
ـ فسفات تري سديم (Na3Po4) و هيدروكسيد سديم كه پاككنندة روغن و گريس بوده و آنها را به صورت امولسيون درميآورد و جرمها را شل ميكنند و ليساپول سي (Lissapol c) كه يك مادة مرطوبكننده ميباشد و قدرت كششي مواد را كاهش ميدهد.
نحوة انجام عمليات به اين صورت است كه به تدريج (طي 24 ساعت) فشار را بالا برده و به psi600 ميرسانند. سپس آهسته، آهسته سطح آب را بالا ميبرند و به مدت 4 ساعت به همين حالت نگه داشته ميشود. آنگاه شير تخليه را باز كرده تا كلية آبها و آشغالها به بيرون فرستاده شود و لازم است كه هم قبل و هم بعد از شستشوي شيميائي آبكشي صورت گيرد.
ـ اسيدشوئي:
براي اينكه سطح فلز كاملاً تميز شده و كلية جرمهاي چسبيده و ساير آشغالها و زنگهاي باقيمانده بعد از جوشاندن قليا حذف گردد آن را اسيدشوئي ميكنند. بعضي از لايههاي رسوبي در هنگام ساخت بوجود ميآيد. بوجود آمدن لايههاي رسوبي اكسيد مغناطيسي غيريكنواخت در هنگام ساخت و نصب به علت بالا بودن درجة حرارت ميباشد. كه اين اكسيد مغناطيسي در آب و قليا حل نميشود و فقط اسيد است كه ميتواند آن را حل كند.
معمولاً براي شستشوي شيميائي ديگها و سيكل تغذيه از اسيدهاي مختلف ميتوان استاده كرد. منتها براي انتخاب اسيد بايد به پارامترهاي زير توجه كرد:
1. راندمان وسرعت حلكنندگي اكسيدهاي فلزي
2. قابليت دسترسي و قيمت خود اسيد و ساير مواد مربوطه
3. امنيت و حفاظت
4. جنس فلز و آلياژ
اسيدهاي معدني وآلي كه در اسيدشوئي به كار ميرود عبارتند از:
الف) اسيدهاي معدني:
1. اسيدكلريدريك (HCL):
در جائي كه قرار است اسيد معدني براي اسيدشوئي استفاده شود، اين اسيد از لحاظ فراواني و قيمت مناسب در رأس قرار دارد اما اين اسيد ضرر مهمي كه بوجود ميآورد، ايجاد خوردگي كششي (stress-corrosion) در آلياژ رنگين مثل برنج و مس ميباشد.
واژة خوردگي كششي به اين مفهوم است كه فشاري كه بر فلز وارد ميآيد، اگر در حضور مواد خورنده باشد، خوردگي كششي اتفاق ميافتد. به هر جهت اگر فشار به اندازة كافي نباشد و يا قبلاً به فلز فشار وارد نشده باشد، ميتوان با احتياط شستشو با اسيد كلريدريك را انجام داد. HCl توليد گازهاي قابل انفجار در محل اسيدشوئي ميكند و نياز به تهويه وجود دارد.
2. اسيدفسفريك (phosphoric acid):
مصرف اسيدفسفريك در جاهائي كه قبلاً فيلم حفاظتي تشكيل شده و بخواهند فيلم جديدي ايجاد نمايند، استفاده ميشود. زيرا فسفات آهن غيرمحلول ميباشد. در حقيقت اسيد فسفريك در جائي مصرف ميشود كه منظور تميز كردن جزئي سطح فلز بوده و بعد سطح لولهها برداشته شده و وارد محلول ميگردد.
ضمناً اسيدفسفريك گران است و درست نيست براي تشكيل يك فيلم بسيار نازك فسفات آهن براي شستشوي ديگ بخار استفاده شود.
اسيدسولفوريك: (Sulfuric acid)
اشكالي كه اين اسيد دارد اينست كه بخار نميشود و اگر به شكافها، درزها نفوذ نكند به راحتي از آنها خارج نميشود و اگر خنثي هم شود در همانجا باقي ميماند و موجب خوردگي ميشود. بعلاوه اشكال ديگر اسيد غليظ %96 آنست كه وقتي با آب رقيق ميگردد، حرارت زياد توليد ميكند، لذا كاربرد آن احتياطهاي زيادي لازم دارد.
مشكل ديگر اين اسيد ايجاد ميكند اينست كه خوردگي اسيد رقيق شده زياد بوده و كندكنندهها اثري كه در مجاورت ساير اسيدهاي معدني دارند، در مجاور اين اسيد ندارند بعلاوه رقيق كردن اسيدسولفوريك هم راحت نيست.
ب) اسيدهاي آلي (organic acids)
اسيدهاي آلي از لحاظ حل كردن جرمها و اكسيدها و رنگها مثل اسيدكلريدريك نيستند ولي يك مزيت بسيار مهمي دارند كه هر نوع آلياژي را بدون احساس خطر و بدون اينكه خوردگي كششي بوجود آيد ميتوان با اسيد آلي تميز كرد.
pH محلول اسيدهاي آلي در مقايسه با pH محلولهاي اسيدهاي معدني با غلظت مساوي بالاتر بوده و علت آن اينست كه اسيدهاي آلي كمتر يونيزه ميشوند. به همين علت است كه اين خاصيت جزء مزاياي اين اسيدها محسوب ميشود، زيرا كندكنندهها در اين pH ها بيشترين اثر خود را به جا ميگذارند و مانع اثر اسيد روي خود فلز ميشوند.
اگر مقدار كمي آمونيوم بيفلوريد به محلول اكثر اسيدهاي آلي اضافه گردد سبب ميگردد اكسيد مغناطيسي (Mill Seale) سريعتر حل گردد.
اسيد سيتريك (Citric Acid):
اين اسيد در درجه حرارت ْ c85 بر روي اكسيد مغناطيسي و جرمها بيشترين اثر را دارد و يك اسيد آلي بلوري است، با فرمول: Hoc (Ch¬2CooH)2 CooH اگر مقداري آمونياك به محلول اسيد اضافه شود توليد آمونيوم دي هيدروژن سيتريك ميكند و اين محلول توليد محلول كمپلكس سيتريك آمونيوم فرو ميكند كه بسيار محلول بوده و از تشكيل رسوب جلوگيري به عمل ميآورد. به همين دليل است كه اسيد به تنهائي جرمها و اكسيدهاي مغناطيسي را خيلي به كندي حل ميكند و امروزه اسيد سيتريك معمولاً آمونياكي شده و pH آن را بين 5/3 تا 4 تنظيم كرده و در اين حالت محلول به صورت آمونيوم ديهيدروژن سيتريك ميباشد
ساير اسيدهاي آلي ديگر بسته به شرايط و آلياژ بكار برده شده در دستگاهها مورد استفاده قرار ميگيرند مثلاً اسيدسولفاميك كه inhibitor مربوط به آن سولفاميك ميباشد.
نحوة اجراي اسيدشوئي:
اكثر واكنشهاي شيميائي، اثر خوردگي اسيد بر روي اكسيدهاي آهن و رسوبات با افزايش درجة حرارت زياد خواهد شد اما در عمل افزايش بيش از حد درجه حرارت سبب كاهش اثر كندكنندهها ميشود. روي اين اصل يك حداكثر درجه حرارت براي آن مشخص گرديده به طوري كه مثلاً براي اسيدسيتريك C ْ90 و براي اسيدكلريدريك ْc75 بهترين درجه حرارتي است كه هم اين اسيدها بيشترين اثر را خواهند داشت و هم مواد كندكننده تجزيه نميشوند و اثر منفي نميگذارند. ابتدا تمام آمونيوم بيفلورايد را در حدود kg200 اسيد كاملاً حل نموده و سپس inhibitor را به آن اضاه نموده و هم ميزنيم. سپس بويلر را تا سطح بالاي كوره از آب سرد پر نموده و اسيد را اضافه ميكنيم. سپس محلول بازدارنده و آمونيوم بيفلورايد را كه قبلاً در اسيد به طور كامل حل شدهاند بلافاصله به محلول داخل بويلر اضافه ميكنيم. سپس پمپ سيركولاتور را روشن كرده و به جريان مياندازيم تا محلول داخل بويلر داراي غلظت يكنواخت شده و به تمام نقاط بازدارنده كافي رسيده باشد. پس از 15 دقيقه گردش پمپ محلول داخل بويلر را به حالت راكد گذاشته و تهويه بايد در حد مناسب باشد. سپس با شيلنگ آب و با فشار زياد محلول سود و يا پتاس اضافه ميكنيم (خنثيسازي) و بعد از حدوداً يك ساعت مجدداً تخليه اسيد و آبكشي با آب سرد انجام ميشود.
كندكنندهها: (inhibitors)
بايد تا آنجا كه ممكن است از اثر عمل حلكنندگي محلول اسيدهائي كه در اسيدشوئي بكار گرفته ميشود بر فلز آهن برهنه جلوگيري كرد بدون اينكه كار اصلي اسيد كه همان حل كردن اكسيدهاي آهن ميباشد، كاسته شود. براي اين منظور از مواد كندكننده يا بازدارنده استفاده كرد.
حفاظت از فلزاتي كه بر اثر محلولهاي الكتروشيميائي، خنثي و يا قليائي خورده ميشوند كار خيلي دشواري نيست. به راحتي ميتوان مواد شيميائي مصرف كرد كه اثرات كاتدي وآندي را كاهش داده و جلوي پيشرفت آنها را در سطحقابل قبولي گرفت. در حالت محلولهاي اسيدي عمل بازدارندگي خوردگي بسيار مشكل ميباشد. گرچه مواد آلي بسياري پيدا شده كه اثر حملات خوردگي اسيد بر روي فلز را كاهش ميدهد. علت كندكنندگي بازدارندهها را تشكيل فيلم محافظ روي سطح فلز ميدانند. از جملة اين مواد: فرمالين، توليدات جنبي قطران، هيدرازين ميباشد.
واحد توليد
ـ واحد آبسازي:
آبي كه از چاه استخراج ميشود ابتدا وارد تلة آشغالگير شده، كه داراي فيلترهاي 50 ميكرون است و سپس وارد برجهاي داراي فيلتر كربن فعال ـ كوارتز ميشود، رنگ،بو، مزه و طعم آب گرفته ميشود. سپس آب از داخل اين تانك وارد لولة شيشهاي ميشود كه در آن لوله آب در معرض اشعة UV قرار ميگيرد. در اين مرحله ميكروبهاي ضعيف كشته شده و ميكروبهاي قوي ضعيف ميشوند. در فيلتر كربن ـ كوارتز كلر آزاد آب گرفته ميشود در ابتدا به منظور ضدعفوني كردن آب مقداري كلر به آن ميافزايند، از آنجا كه در مرحلة احياء آنيوني از سود استفاده ميشود و كلر اضافي با Na+ واكنش داده و رسوب Nacl ميكند و اين رسوب منجر به گرفتگي منافذ تانكها ميشود.
بر روي تانكهاي اين واحد گيج وجود دارد كه فشار bar5 را نشان ميدهد، در اينجا قسمت Header tank وجود دارد كه نقش تنظيم فشار در سيستم را برعهده دارد و در صورت كم و زياد شدن فشار آب، توسط تيوپي كه از يك گاز مخصوص پر شده است، انجام ميشود.
در برج فيلتر كربن ـ كوارتز آب از بالا وارد ميشود و پس از عبور از فيلترها از پائين خارج ميشود، شيرهائي براي تغيير جهت عبور جريان آب از فيلتر وجود دارد كه آب از طرف پائين به بالا جريان مييابد به اين ترتيب لايههاي گرفته شده روي فيلترها جدا ميشود و به اين عمل (Back wash) گفته ميشود.
مرحلة بعد واحد تصفية يوني توسط رزينهاي آنيوني و كاتيوني استفاده ميشود كه در اينجا آب از پائين وارد شده و از بالا خارج ميشود و سيستم Back wash هم عكس اين مسير انجام ميشود.
از آنجا كه آنيونهاي موجود در آب بيشتر از كاتيونها ميباشد، برجهاي حاوي رزينهاي كاتيوني داراي ساير كوچكتري است، جنس ساختمان كاتيوني از RCOOH+ و ساختمان آنيوني از جنس R(NH¬s)+OH- ميباشد.