بخشی از مقاله
مقدمه
منطقه اکتشافی گزو به وسعت 70 کیلومتر مربع در 65 کیلومتري جنوبشرق طبس و 15 کیلومتري جنوبغرب دیهوك، در استان خراسان جنوبی واقع شده
است. این منطقه در محدودهاي با عرض جغرافیایی 33 10 تا 33 15 و
طول جغرافیایی 57 21 تا 57 26 قرار دارد (شکل .(1 از لحاظ تقسیمات
ساختاري این منطقه در مرز دو بلوك لوت و طبس و درون بلوك طبس واقع شده است. بلوك طبس در بین دو گسل امتداد لغز راستگرد نایبند در شرق و کلمرد کوهبنان در غرب واقع شده است (Alavi, 1996) (شکل .(1b بلوك لوت به واسطه داشتن موقعیتهاي تکتونیکی مختلف در زمانهاي گذشته (مانند فرورانش
و محیط کششی پس از برخورد (Zarrinkoub et al. 2012) داراي حجم عظیمی از فعالیت ماگماتیسم با ویژگیهاي ژئوشیمیایی متفاوت میباشد (کریمپور
و همکاران، .(1391 به دلیل وجود این فعالیتها که از ژوراسیک آغاز و در ترشیاري به اوج خود رسیده است، بلوك لوت داراي پتانسیل بسیار مناسبی براي تشکیل کانیسازيهاي مختلف میباشد که از این میان میتوان به کانسارهاي زیر
اشاره نمود: مس- طلا پورفیري مانند ماهرآباد و خوپیک (ملکزاده، (1388 و دهسلم (ارجمندزاده، (1390، طلاي اپیترمال سولفید بالا مانند چاه شلغمی (کریمپور، (1384، طلاي مرتبط با تودههاي نفوذي احیایی مانند هیرد (کریمپور و همکاران، (1386، کانیسازي رگهاي پلیمتال مانند شوراب (Lotfi, 1982) و کانسارهاي IOCG مانند قلعهزري (Karimpour, 2005) و کوه زر (مظلومی و همکاران، .(1387 با این وجود حجم فعالیتهاي آذرین در بلوك طبس بسیار محدود بوده و اغلب کانیسازيهاي مشاهده شده در این بلوك مربوط به کانسارهاي رسوبی از قبیل سرب و روي تیپ MVT مانند اندیس چاهسرب (پورعبدالهی، (1387 و مس رسوبی مانند پهنه مس رسوبی راور-طبس- عشقآباد (مهدوي، (1387 میباشد.
کانیسازي مرتبط با سیستمهاي نفوذي و نیمه عمیق به بخشهاي شمالشرقی آن و در محدوده اکتشافی گزو محدود میشود. نفوذ تودههاي نیمهعمیق به درون مجموعه واحدهاي سنگی رشته کوه شتري (شکل (1a
مخصوصاً( پایانه جنوبی این رشته کوه) باعث ایجاد آلتراسیون و کانی سازي در
47
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته
بخشهاي مختلفی از منطقه گزو گردیده است. Bazin & Hubner در سال1969، Tarkian & Lotfi در سال 1979 و Tarkian و همکاران در سال 1983 به حضور کانیسازي مس در این منطقه اشاره نمودند. همچنین Tarkian (1982) ، با مطالعه بر روي منطقه گزو، کانیسازي را از نوع پورفیري و سن تودهها را کرتاسه بالایی معرفی نموده است. با این وجود پراکندگی و تنوع سنگشناختی این تودهها در این بخش از بلوك طبس تاکنون مورد مطالعه دقیق قرار نگرفته، لذا در این مقاله سعی گردیده است تا علاوه بر بررسی خصوصیات زمینشیمی، گسترش و نوع تودههاي نیمه عمیق و نیز ارتباط آنها با کانی سازي مورد بررسی قرار گیرد.
شکل (a .1 نقشه تقسیمات ساختاري مرکز و شرق ایران و موقعیت شکل b بر روي آن
( برگرفته از Berberian, 1981; Jackson and McKenzie, 1984; ; Lindenberg and others, 1984; Haghipour and Aghanabati, 1989 Alavi , 1991 با تغییرات پس از =KBF .( Ramezani & Tucher, 2003 گسل
کوهبنان، =KMF گسل کلمرد، =NBF گسل نایبند. (b موقعیت جغرافیایی و راههاي دسترسی به منطقه مورد مطالعه در مرز دو بلوك لوت – طبس، نمایی از رشته کوههاي شتري و موقعیت منطقه در پایانه جنوبی آن.
همچنین با توجه به پنهان بودن اغلب ذخایر معدنی، بکارگیري روشهاي ژئوفیزیکی در اکتشاف امري ضروري است. استفاده از این روشها در مراحل مقدماتی، نیمه تفصیلی و تفصیلی، به همراه مدلهاي تکتونیکی، پترولوژیکی و آلتراسیون براي انتخاب محل مناسب حفاري، پیدا کردن محل دقیق ذخیره پنهان، شکل، گسترش و عمق آن بسیار سودمند است. بر پایه اطلاعات ژئوفیزیکی توأم با اطلاعات زمینشناسی، کانیسازي، آلتراسیون و ژئوشیمی میتوان محلهاي مناسب براي حفاري را تعیین و در صورت موفقیت مقدار ذخیره کانسار را تخمین زد. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش IP/RS و تفسیر آن بوسیله
تابستان 92، شماره 8
مطالعات زمینشناسی، آلتراسیون و کانیسازي در منطقه GA.I، اطلاعاتی در مورد بخشهاي پنهان، گستردگی تودهها و پراکندگی کانی سازي در عمق، مخصوصاً در بخشهایی که توسط آبرفت پوشیده شده است ارائه گردد.
مواد و روشها
پس از بررسیهاي صحرایی و برداشت نمونه، تعداد 134 مقطع نازك جهت مطالعات سنگشناسی و تهیه نقشه زمینشناسی انتخاب گردید. از میان نمونهها، تعداد 31 نمونه از تودههاي نفوذي با کمترین دگرسانی جهت مطالعات زمینشیمی انتخاب و پس از انجام عملیات خردایش و آسیاب، جهت اندازهگیري عناصر اصلی به روش XRF به آزمایشگاه کانساران بینالود ارسال گردید. همچنین دادههاي ژئوفیزیکی IP/RS برداشت شده از منطقه GA.I (شرکت مهندسین مشاور کانایران، (1385 با نقشههاي زمینشناسی و آلتراسیون انطباق داده شد و نتایج حاصل مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفت.
منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه در نقشه زمین شناسی 1:250000 بشرویه (اشتوکلین و نبوي، (1348 و ورقه 1:100000 تهیه نشده چیروك، در مرز دو بلوك ساختاري لوت و طبس و درون بلوك طبس واقع شده است (شکل .(1 همانطور که پیشتر گفته شد اغلب فعالیتهاي آذرین اسیدي و حدواسط در بلوك طبس محدود به جنوب رشته کوه شتري است. این رشته کوه با طول بیش از 100 کیلومتر، در بخش شمالشرقی بلوك طبس، و در پایانه شمالی گسل نایبند قرار دارد. قدیمیترین واحد سنگی رخنمون یافته مربوط به دونین است که به همراه سایر ردیفهاي پالئوزوییک– تریاس میانی و همانند سایر نواحی ایران، در شرایط سکویی انباشته شدهاند (آقانباتی .(1383 بررسی گسلهاي اصلی و فرعی با استفاده از تصاویر ماهوارهاي، حضور سه سیستم گسلی را در منطقه نشان میدهد (شکل -1 :(2 شمالی- جنوبی، -2 شمالغرب- جنوبشرق و -3تقریباً شرقی-غربی. اصلیترین روند شمالی- جنوبی بوده که در امتداد گسل پیسنگی نایبند در شرق، باعث جابجاییهاي گسترده در منطقه شده است. چنین جابجاییهایی در مقیاس عکس ماهواره اي قابل مشاهده است. اغلب تودههاي نفوذي اسیدي تا حدواسط در طول گسل اصلی با امتداد تقریباً شمال جنوب نفوذ کردهاند.
گسلهاي با روند شمالغرب- جنوبشرق از نظر تعداد بیشتر ولی کوچکتر از گسلهاي با روند اصلی هستند. این گسلها در بخشهاي مختلفی توده نفوذي را قطع و جابجا نمودهاند. اکثر دایکهاي موجود در منطقه در امتداد گسلهاي با روند تقریبی شرقی- غربی دیده میشوند. به نظر میرسد که اصلیترین بخش کانهدار منطقه اکتشافی گزو (GA.I) و رخنمون استوكهاي متعدد، در محل تقاطع چند گسل قرار دارد.
از آنجا که نقشه زمین شناسی 1:100000 چیروك تا کنون تهیه نشده است، نقشه 1:20000 از محدودهاي به وسعت 70 کیلومتر مربع تهیه و گستردگی سنگهاي آذرین بر روي آن مشخص گردید (شکل .(3 قدیمیترین واحد سنگی موجود در منطقه مربوط به آهک و دولومیت بهرام به سن دونین میانی است که در غرب منطقه بصورت صخرهساز داراي گستردگی زیادي است. دیگر واحدها از قدیم به جدید عبارتند از:
سازند شیشتو شامل ماسه سنگ، شیل و آهک به سن دونین فوقانی- کربونیفر، سازند سردر به سن کربونیفر شامل شیل و ماسه سنگ، سازندجمال با ترکیب آهک
و دولومیت به سن پرمین بالایی. سازندهاي بهرام، شیشتو، سردر و جمال در شرق
و جنوبشرق منطقه رخنمون دارند (شکل .(3 سازندهاي سرخ شیل به سن
48
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته
تریاس تحتانی، دولومیت شتري به سن تریاس میانی و سازند نایبند شامل شیل و ماسهسنگ به سن تریاس فوقانی به همراه شیل و ماسه سنگ شمشک به سن تریاس بالایی- ژوراسیک تحتانی از دیگر واحدهاي رخنمون یافته در منطقه اکتشافی گزو هستند. در این میان سازند شمشک و شتري داراي گستردگی بیشتري نسبت به سایر واحدها میباشند (شکل .(3
شکل .2 تصویر ماهواره لندست از منطقه مورد مطالعه و پراکندگی رخنمون تودههاي نفوذي و دایکهاي منطقه و ارتباط آن با سیستم گسلی. نمودار گل سرخی نشاندهنده حضور سه سیستم گسلی در منطقه میباشد.
تودههاي نفوذي در منطقه اکتشافی گزو با روند عمومی شمالی- جنوبی تا شمالغرب- جنوبشرق در بین واحدهاي دولومیت سازند شتري (تریاس میانی) و شیل و ماسهسنگ سازند شمشک (تریاس فوقانی تا ژوراسیک تحتانی) نفوذ کردهاند (شکلهاي 2و.(3 علیرغم این گستردگی در نقشه زمینشناسی 1:250000 بشرویه، اشارهاي به حضور این تودهها نشده و مطالعات دقیقی جهت بررسی گستردگی آنها صورت نگرفته است. نفوذ تودههاي نفوذي با ترکیب اسیدي تا حدواسط به درون دولومیت سازند شتري باعث ایجاد دگرسانی گسترده و کانیسازي مس در غرب روستاي گزو شده است. حضور دایکهاي متعدد و بعضاً سیل با روند تقریبی شرقی- غربی، شکل دیگري از فعالیت آذرین در این منطقه است که غالباً در امتداد گسلهاي شرقی- غربی دیده میشوند. پراکندگی این
دایکها گستردهتر از محدوده مورد مطالعه بوده و در فاصله 30 کیلومتري از منطقه نیز مشاهده شده است.
تابستان 92، شماره 8
شکل .3 نقشه زمینشناسی 1:20000 منطقه اکتشافی گزو و موقعیت محدودههاي مستعد کانیسازي و آلتراسیون GA.I-GA.II-GA.III) و (GA.IV بر روي آن. موقعیت نقشههاي زمینشناسی بزرگ مقیاس شکل 4 بصورت مربع نمایش داده شده است.
پتروگرافی تودههاي نفوذي
تودههاي نفوذي و نیمه عمیق در منطقه اکتشافی گزو به سه صورت تودهاي، دایک و سیل، اغلب در مرز دو سازند شتري و شمشک قابل مشاهده هستند. ترکیب این تودهها دیوریت، مونزونیت و به مقدار کمتر گرانیتی است و عبارتند از هورنبلند گرانیت، هورنبلند دیوریت پورفیري، هورنبلند مونزونیت پورفیري، هورنبلند مونزودیوریت پورفیري، پیروکسن مونزونیت و هورنبلند کوارتز مونزونیت پورفیري. بیشترین رخنمون این سنگها مربوط به تودههاي هورنبلند مونزونیت پورفیري و هورنبلند دیوریت پورفیري است. هورنبلند دیوریت پورفیري بصورت خطی و با طول 4/5 کیلومتر در جنوب روستاي گزو ادامه دارد. هورنبلند مونزونیت
49
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته
پورفیري با روند شمالغرب- جنوب شرق بیشترین رخنمون را در بخشهاي دگرسان و کانهدار داراست (شکل.(3 خصوصیات تودههاي نفوذي در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرند.
هورنبلند گرانیت که چند رخنمون کوچک از آن در جنوبشرق منطقه وجود دارد (شکل .(4 به دلیل بالا بودن شدت دگرسانی داراي مورفولوژي نرم هستند. بافت این سنگ هیپیدیومورف گرانولار و میرمکیتی بوده و داراي 30-25 درصد کوارتز، 20 درصد آلکالی، حدود30 درصد پلاژیوکلاز و 20-15 درصد هورنبلند است. کانیهاي اوپک شامل 2-1 درصد مگنتیت و حدود 3 درصد پیریت است. هورنبلند دیوریت پورفیري با بافت پورفیري و با زمینه دانهریز تا دانهمتوسط گستردگی فراوانی در منطقه دارد. درصد درشت بلورها در حدود 25 تا 30 درصد است. کانیهاي درشت بلور شامل 14 تا 18 درصد پلاژیوکلاز (آندزین) ، 8 تا 12 درصد هورنبلند، 3 تا 4 درصد آلکالی فلدسپات و 1تا 2 درصد کوارتز است. کانی فرعی موجود در این سنگ آپاتیت به میزان کمتر از 1 درصد است. پلاژیوکلازها اغلب داراي زونینگ میباشند و بعضاً سرسیتی و کربناته شدهاند. هورنبلند بیشتر خودشکل بوده و اغلب کلریتی و اپیدوتی شده است. این واحد داراي 3-2 درصد مگنتیت پراکنده میباشد. هورنبلند مونزونیت پورفیري نیز داراي گستردگی زیادي بوده و بیشترین ارتباط را با بخشهاي دگرسان و کانهدار دارد (شکل .(4 دایکهاي مشاهده شده در منطقه نیز داراي چنین ترکیبی هستند. از لحاظ پتروگرافی داراي بافت پورفیري بوده که درصد کانیهاي درشت بلور آن در حدود 40 درصد است. فنوکریست شامل 18 تا 20 درصد پلاژیوکلاز، 10 تا 12 درصد آلکالی، کمتر از 5 درصد کوارتز (داراي بافت خلیجی) و 7 تا 8 درصد هورنبلند میباشد. در بیشتر موارد کانهزایی پیریت و بعضاً کالکوپیریت و اسفالریت در آن دیده میشود. این واحد توسط توده هورنبلند گرانیت قطع شده است. علیرغم گسترش کم واحد هورنبلند کوارتز مونزونیت پورفیري، این واحد داراي پراکندگی زیادي در منطقه معدنی میباشد. رخنمونهاي متعدد اما کوچکی از این واحد در جنوبشرق، مرکز و شمالغرب نقشه زمینشناسی قابل مشاهده است. از لحاظ پترولوژیکی داراي بافت پورفیري با زمینه دانهدرشت است. فنوکریست متشکل از 25-20 درصد پلاژکلاز، 15 درصد آلکالی، 5 درصد کوارتز و 20-18 درصد هورنبلند است. آپاتیت به فراوانی قابل مشاهده است (شکل .(4 بیشترین رخنمون واحد پیروکسن مونزونیت واقع در جنوبشرق منطقه معدنی است که با بافت گرانولار داراي 40-45 درصد پلاژیوکلاز، 35-30 درصد آلکالی و 7 تا 10 درصد پیروکسن میباشداین. واحد تقریباً فاقد دگرسانی میباشند.
زمینشیمی تودههاي نفوذي
از تودههاي نفوذي منطقه اکتشافی گزو، پس از مطالعات دقیق سنگ شناسی تعداد 31 نمونه با کمترین میزان دگرسانی انتخاب و به منظور تعین میزان عناصر اصلی مورد آنالیز XRF قرار گرفتند. نتایج حاصل از آنالیز اکسیدهاي اصلی در جدول (1) نشان داده شده است. در این نمونهها مقدار SiO2 از 52/65 درصد تا 66/38 درصد متغیر است. بررسی مقدار SiO2 در مقابل مجموع K2O و Na2O (Middlemost, 1994) نشان میدهد تودههاي نفوذي منطقه اغلب داراي ترکیب مونزودیوریت، مونزونیت و گرانودیوریت هستند (شکل .(5a مقدار A/CNK<1 و A/NK>1 براي تودههاي نفوذي منطقه اکتشافی گزو نشان میدهد که اغلب این تودهها از نوع متاآلومینوس هستند ( Maniar and .(Piccoli, 1989 بر اساس Chappell and White (2001) از آنجا که تمامی نمونهها داراي A/CNK کمتر از 1/1 (که حد بالایی گرانیتوئیدهاي نوع I
تابستان 92، شماره 8
میباشد) هستند، لذا تودههاي این منطقه در سري I (سري اکسیدان) قرار میگیرند (شکل .(5b مجموعه کانیشناسی سنگهاي نفوذي منطقه (بیوتیت، هورنبلند و مگنتیت) نیز این مطلب را تایید مینماید. مقدار K2O از 1/98 درصد تا 3/64 درصد در تغییر است و نسبت K2O/Na2O بین 0/4 و 1/18 است (جدول .(1 بنابراین بر اساس مقادیر SiO2 در مقابل Peccerillo & ) K2O (Taylor, 1976 و نیز اکسید منیزیم، آهن و مجموع Na2O, K2O (Irvine & Baragar, 1971)(AFM)، تودههاي نفوذي منطقه جزو سري کالکآلکالن و از نوع غنی از پتاسیم میباشند (شکل .(6a,b براساس نمودار Pearce et al (1984) موقعیت تکتونیکی تودههاي نفودي، محدوده ماگمایی مرتبط با زون فرورانش است (شکل .(7
Frost et al., 2001 در دیاگرام FeOtot/(FeOtot+MgO) در مقابل
SiO2 مرز بین گرانیت آهندار و گرانیت منیزیمدار را بصورت یک خط راست تعریف کردند. این خط توسط Frost and Frost ,2008 بر اساس آهن کل سنگ (FeO* = FeO + 0.9Fe2O3, FeO*/(FeO* + MgO)) بازبینی شد و مقدار اندکی به شیب آن افزوده شد. بر این اساس تودههاي نفوذي منطقه در محدوده منیزیمی قرار میگیرند (شکل .(8a همچنین با توجه به نمودار (Na2O + K2O -CaO) در مقابل SiO2 تودههاي نفوذي منطقه گزو غالباً آلکالی کلسیک تا کالکآلکالیک هستند (شکل .(8b
پراکندگی تودههاي نفوذي و کانیسازي
بر اساس بررسی تصاویر ماهواره اي و مشاهدات صحرایی و نیز مطالعات کانیشناسی، در مساحتی بالغ بر 70 کیلومتر مربع، زونهاي کانیسازي و دگرسانی حداقل در چهار نقطه GA.I-GA.II-GA.III و GA.IV قابل مشاهده است. منطقه GA.I در غرب روستاي گزو (شکلهاي 2 و (3 داراي بیشترین اثرات دگرسانی و کانیسازي است. حدود 220 کار قدیمی شامل چاه، چاهک، ترانشه و تونل و نیز مقادیر فراوانی سرباره ذوب در این منطقه وجود دارد. در منطقه GA.I واحد هورنبلند مونزونیت پورفیري و سنگهاي کربناته اطراف آن، اصلیترین واحدهایی هستند که کانیسازي در آنها رخ داده است. وجود مقادیر فراوان پیریت باعث بهوجود آمدن زون گوسان وسیع در این منطقه شده است. بر اساس اطلاعات حفاري مغزه گیري شرکت کانایران (1385) بخش اکسیدان تا عمق 30 تا 50 متر ادامه دارد که این امر احتمال وجود زون سوپرژن در اعماق را قوت میبخشد. کانیسازي سولفیدي پیریت، کالکوپیریت و اسفالریت به سه صورت افشان، استوكورك و برش گرمابی قابل مشاهده است. بیشترین تنوع و گستردگی تودههاي نفوذي در منطقه GA.I مشاهده میشود. مطالعات ژئوفیزیکی IP-RS (مهندسین مشاور کانایران، (1385، بر روي این منطقه صورت گرفته که در ادامه بررسی خواهد شد.
منطقه GA.II (شکل (3 در 3 کیلومتري شمال غرب روستاي گزو با داشتن چندین کار قدیمه و زون اکسیدان وسیع و نیز دگرسانی گسترده دومین منطقه مهم از نظر کانیسازي محسوب میگردد. هورنبلند گرانیت، هورنبلند دیوریت پورفیري و هورنبلند مونزونیت پورفیري مهمترین تودههایی هستند که در این بخش رخنمون دارند.
50
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته تابستان 92، شماره 8
شکل .4 نقشه زمینشناسی 1:1000منطقه کانهدار (a بخش شمالغرب GA.I و (b بخش جنوب شرق .GA.I اثرات دگرگونی همبري در امتداد نفوذ تودههاي نیمه عمیق بین دولومیت
سازند شتري و شیل و ماسهسنگ شمشک قابل مشاهده است.
51
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته
Granite to granodiorite b
Monzonite & quartz monzonite
Diorite & monzodiorite
S type I type
molarO)2O+K2(Na3O2A/NKAl
تابستان 92، شماره 8
a Granite to granodiorite
Monzonite & quartz monzonite
Diorite & monzodiorite
%).(WtO2O+K2Na
SiO 2 (Wt.%) Al2O3/ (CaO+Na2O+K2O)molar
شکل(a .5 نمودار طبقهبندي سنگهاي آذرین درونی بر اساس مجموع Na2O و K2O درمقابل (Middlemost, 1994) SiO2، (b نمودار نسبت Al2O3/ (Na2O + K2O) در مقابل .(Maniar and Piccoli, 1989) Al2O3/ (CaO + K2O +Na2O) خط A/CNK=1.1 محدوده (A/CNK<1.1) I و (A/CNK>1.1) S را از یکدیگر جدا میکند .(Chappell and White, 2001)
Granite to granodiorite b Granite to granodiorite
a
Monzonite & quartz monzonite Monzonite & quartz monzonite
Diorite & monzodiorite Diorite & monzodiorite
%).(WtO
High K
2
K
Medium K
Low K
SiO 2 (Wt.%)
شکل(a .6 نمودار AFM جهت تفکیک سنگهاي آذرین کالک آلکالن از تولئیتی (Irvine & Baragar, 1971) و (b نسبت SiO2 به K2O در تودههاي نفوذي منطقه
(Peccerillo & Taylor, 1976)
52
مجله زمین شناسی کاربردي پیشرفته تابستان 92، شماره 8
Rb
Y+Nb
شکل.7 تعیین موقعیت تکتونیکی تودههاي نفوذي منطقه مورد مطالعه بر روي دیاگرام Rb در برابر (Pearce et al, 1984) Y+Nb
b a
%).(WtCaO (FeO+MgO)
-O FeO/
O+K
2
2
Na
Granite to granodiorite Granite to granodiorite
Monzonite & quartz monzonite Monzonite & quartz monzonite
Diorite & monzodiorite Diorite & monzodiorite
SiO2 (Wt. %) SiO2 (Wt. %)
شکل(a .8 نمودار FeO/(FeO+MgO) در مقابل .SiO2 مرز آهن و منیزیم (خط چین، (Frost et al . 2001 با تغییراتی (خط ممتد) توسط Frost and Frost, (2008) با استفاده از FeO/(FeO+MgO)= 0.46+0.005SiO2 که در آن FeO=FeO+0.9Fe2O3 نشان داده شده است. تودههاي نفوذي منطقه مورد مطالعه در محدوده منیزیم قرار میگیرد. (b موقعیت تودههاي نفوذي بر روي نمودار Na2O+K2O-CaO در مقابل .SiO2