بخشی از مقاله
برنامهريزي توليد و مونتاژ در شركت هپكو
مقدمه:
در دنيايي زندگي ميكنيم كه روز به روز ازبعاد مختلف در حال تغيير و تحول و پيشرفت است، ميتوان گفت كه كشورهايي كه به پيشرفتهايي نايل آمدهاند مديون برنامهريزي درست ميباشند، چون با برنامهريزي صحيح است كه ميتوان به بهرهوري دست يافت.
هم از برنامهريزي صحبت ميكنند، در حاليكه نكات مثبت استفاده از يك سيستم مدون و جامه برنامهريزي بر كسي پوشيده نيست، ليكن با كاوش در متن ادبيات مديريت ايران امروز اين نكته مشخص ميگردد كه عليرغم تمامي تأكيدات مكرر مديران رده بالا و پايين جامعه و سازمانها روش علمي استفاده از
برنامهريزي در دسترس نميباشد. اصولاً برنامهريزي به صورت عيني و مملوس براي بسياري از افراد شناخته شده نيست و فقط تصويري ذهني از آن وجود دارد.
برخورد علمي و سيستماتيك با مسأله برنامهريزي در زمينه پيادهكردن يك برنامه يا پروژه سازمان داده شده و يا بازنگري برنامه موجود ميتواند باعث صرفهجويي ميليونها و حتي ميلياردها تومان شود. از طرفي امروزه بحث پيوستن به سازمان تجارت جهاني مطرح ميباشد و كشورهايي كه عضو سازمان تجارت جهاني نييستند به مرور زمان و ظرف مدت 5 سال آينده از چرخه تجارت بينالمللي حذف ميشوند.
شرط عضويت در سازمان تجارت جهاني سوبسيد از اقتصاد داخلي ميباشد. در وجهي كلانتر عضويت در سازمان تجارت جهاني سبب حاكميت اقتصاد بازار در عرضه اقتصاد خواهد شد. با اين اوصاف جاي تأمل است كه آيا شركتهاي ايراني از جمله شركت هپكو ميتواند در مقابل شركتهاي خارجي مثل ولوو و ليبهر رقابت كند و محصول خود را در سطح جهاني عرضه كند. بنابراين يك عزم ملي لازم است تا بتوان روز به روز بر كيفيت محصولاتمان بيافزاييم و راه را براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني باز كنيم.
تعريف موضوع:
موضوع اين تحقيق در رابطه با بررسي عوامل عدم تحقق برنامه توليد در شركت هپكو و راههاي بهبود آن ميباشد.
برنامه توليد كه پس از بررسيهاي تقاضاي فروش و نياز جامعه از طريق واحد فروش صورت ميگيرد، به واحد برنامهريزي مونتاژ ارسال ميشود و پس از آن اين واحد برنامه توليد در دورههاي چندماهه و يكساله تدوين ميكند. اين وظيفه مهم به عهده برنامهريزي مونتاژ ميباشد كه بايد تطعات و اسناد را به موقع در اختيار خطوط مونتاژ قرار دهد.
به عنوان مثال شركت هپكو در سال 84 قرار است كه انواع مختلفي از محصولات راهسازي را توليد و مونتاژ كند (جدول ضمائم) مثلاً از محصول HC100B كه غلطك كمرشكن ويبره ميباشد قرار است 320 دستگاه را توليد نمايد. واحد برنامهريزي مونتاژ وظيفه دارد كليه مواد و قطعات و پروسه توليدي محصول مورد نظر را تأمين آن، آن را خريداري و به اداره دريافت و ترخيص كالا تحول نموده و اداره دريافت كالا پس از بررسيهاي لازم و كنترلهاي لازم توسط كنتري كيفيت، اين واحد، توسط واحد متريال هندلينك قطعات را به خطوط مونتاژ ارسال ميكند.
شارژ كه به معني تأمين و فرستادن مواد اوليه و قطعات و پروسههاي توليد ميباشد، نقش به سزايي در فرآيند توليد دارا ميباشد. به اين معني كه تأمين و شارژ به موقع قطعات، باعث تكميل شدن محصولات در موقع مقرر ميباشد. در حال حاضر مشكل عمده در سطح شركت هپكو، همين مشكل عدم شارژ به موقع عطعات تشكيل دهنده مخصولات ميباشد.
بيان مسأله:
با توجه به اينكه بروز تأخير در شارژ محصولات منجر به تأثيرات منفي در روند فعاليتهاي شركت در زمان حال و آينده آن ميگردد و از آنجايي كه يكي از اهداف مهم شركتها رضايت مشتريان ميباشد، اين مسأله نقش بسزايي در اعتبار و سهم بازار شركت دارد.
شركتهايي در اين راستا موفق خواهند بود كه با داشتن يك سيستم مدرن و كارامد بتواند به موقع تطعات را تأمين كند و بر روي خطوط توليدي ارسال كند و محصولات توليدي خود را به موقع تكميل كند و به دست مشتري برساند. بنابراين موضوع تحقيق به احاظ مكاني و زماني از اهميت بسزايي برخوردار است و به عنوان يك مسأله قابل طرح است و به همين احاظ قابليت تحقيق و بررسي دارد.
و در واقع اين مطلب كه: چه عللي زمينه عدم تحقق برنامه توليد محصولات شركت هپكو را فراهم آورده است.
به عنوان يك مسأله مطرح و محور اصلي تحقيق را شامل ميگردد.
فرضيات:
1- انجام سفارشات بدون برنامهريزي و به موقع نبودن سفارشات و عدم تأمين به موقع تأمينكنندگان اعم از سفارش خارجي، داخلي، مهندسي قطعات و … مانع شارژ به موقع محصولات ميشود.
2- تغيير در B.O.M محصولات توسط واحد مهندسي موجب بروز اين مشكل شده است.
3- وجود قطعات نامنطبق توليدي اعم كه از خارج، قطعاتي كه از داخل كشور خريداري شده موجب عدم شارژ به موقع محصولات ميشود.
4- ناهماهنگي بين واحدهاي مرتبط با شارژ محصولات موجب به موقع شارژشدن محصولات ميشود.
مروري بر MRP در هپكو
بديهي است كه كنترل موجودي اقلام وابستگي به ماهيت تقاضاي آنها را دارد. زماني كه تقاضاي اقلام مختلف بر اساس ساختار ساخت محصولات محاسبه شود، ميگوييم تقاضاي آن قلم وابسته است. براي مثال ميزان قطعات و موادي كه در صنايع ماشينآلات راهسازي به كار ميروند، تابعي از برنامه توليد خودرو در هر دوره زماني معين ميباشد. با اين وجود تقاضاي خود اتومبيل مستقل ميباشد. زيرا جزئي از يك محصول ديگر نميباشد.
سيستم برنامهريزي و كنترل توليد و موجودي MRP بر اساس تقاضاي وابسته عمل ميكند و از ابتدا براي چنين محيطي طراحي شده است.
شماي كلي سيستم
MRP يك سيستم اطلاعاتي رايانهاي است كه به منظور سفارشدهد و برنامهريزي اقلامي كه داراي تقاضاي وابسته ميباشد طراحي شده است. به ديگر سخن تعيين نياز خالص قطعات، مواد اوليه و زيرمونتاژها، MRP سيستمي است كه به روش سپرد (Back Ward) كار كرده و با توجه به ساختار محصول نهايي (BOM) و زمانهاي تدارك (LT)، زمان و ميزان مورد نياز هريك از قطعات، زيرمونتاژ و مواد خام را محاسبه ميكند. بنابراين هدف از طراحي سيستم MRP پاسخگويي و 3 سؤال زير ميباشد:
- چه اقلامي مورد نياز هستند؟
- هريك از اقلام به چه ميزان مورد نياز هستند؟
زمان تحويل هريك از اقلام چه وقت ميباشد؟
در MRP سه منبع اطلاعتي مهم وجود دارد:
- برنامه تفصيلي توليد كه نشانگر ميزان و زمان مورد نياز محصول نهايي است.
- ليست مواد كه بيانگر ساختار محصول شامل مواد و قطعات مورد نياز ميباشد.
- پرونده موجودي اقلام كه بيانگر ميزان موجودي در دست و سفارش دريافت شده ميباشد.
اطلاعات فوق توسط برنامه هاي متنوع رايانهاي جهت تعيين نياز خالص هريك از اقلام مورد پردازش قرار ميگيرند.
برنامه تفصيلي توليد
MPS بيانگر نوع، زمان و ميزان مورد نياز هريك از محصولات نهايي است و در واقع از برنامهريزي تجميعي (aggregate plan) نتيجه ميشود.
اين برنامه افق زماني ار به يك سري ظرفهاي زماني (time buckets) تقسيم ميكند.
ظرفهاي زماني معمولاً به صورت هفتگي بيان ميشوند ولي لزوماً با هم برابر نيستند. در حقيقت دورههاي نزديكتر به صورت هفتگي و دورههاي دورتر به صورت دو هفتگي يا ماهانه طرح ميگردند.
افق زماني MPS بايستي زمان تدارك تجمعي (Cumolative Lead Time) محصول را دربر ميگيرد. زمان تدارك تجمعي برابر مجموع زمانهاي تدارك بلندترين مسير موجود در درخت محصول از مرحله سفارش مواد و قطعات تا آخرين مراحل مونتاژ ميباشد.
نمونهاي از اين افق زماني در هپكو ضميمه گرديده است. بهطوركلي MPS تنها تعيينكننده اقلام مورد نياز است و شدني بردن آن (feasibility) مجهول ميباشد بنابراين با توجه به محدوديتهاي توليد اين مقادير ممكن است منطقي يا غيرمنطقي باشد.
ليست مواد (BOM)
شامل ليستي از كليه مونتاژها، زيرمونتاژها و قطعات و مواد خامي است كه براي توليد يك واحد محصول نهايي مورد نياز ميباشد. بنابراين هريك از محصولات BOM خاص خود را دارند. BOM معمولاً به صورت سلسله مراتبي (چارت سازماني) رسم ميشود كه بيانگر تعداد مورد نياز براي تكميل اقلام سطوح بالاتر نيز ميباشد.
سيستم MRP محاسبات خود را بر اساس BOM انجام ميدهد. براي محاسبه ميزان نياز به هريك از اقلام، رايانه شروع به محاسبه سطح به سطح BOM ميكند و اگر يكي از اقلام در چندجا از درخت محصول تكرار شده باشد، تا زماني كه كليه مراحل چك نشوند، نياز كلي آن محاسبه نخواهد شد. از نقطهنظر محاسبهاي اين روش تا حدي غيرمؤثر ميباشد.
روشي كه به اين منظور غالباً مورد استفاده قرار ميگيرد، روش (Low-Level. Coding) ميباشد. در اين روش BOM به نحوي ساخته ميشود تا قلمي كه در بيش از يكجا تكرار ميباشد، در پايينترين سطحي كه قلم مزبور مشاهده شده، آورده شود.
فرايند برنامهريزي
فرايند MRP در واقع انفجار MPS و خردكردن آن در قالبهاي نياز زمانبندي شده مونتاژها، قطعات و مواد ميباشد كه بر اساس BOM داراي زمانهاي تدارك صورت ميگيرد. مقاديري كه با كمك روش انفجار روي درخت محصول محاسبه ميشوند، بيانگر نيازهاي ناخالص ميباشند. در اين مرحله موجودي در دست و مقادير سفارش در راه از نياز ناخالص كسر شده تا مقادير نياز خالص، تعيين گردند اگر ذخيره احتياطي نيز مطرح باشد به مقدار مذبور افزوده ميگردد.
محاسبات فوق به همراه تعويض انداختن برنامهها به ميزان زمان زمان تدارك (Lot Time Offsetting) و نيز ضرب نيازهاي ناخالص در مقادير ضرايب و صرف، همگي درجه اولي به نام (MRP necords) انجام ميشوند.
تعيين ميزان سفارش ساخت يا خريد
موضوع مهمي كه در مبحث مديريت موجودي صرفنظر از مستقل بودن يا نبودن تقاضا مطرح است، تعيين ميزان سفارش ساخت يا خريد ميباشد. اين عمل (Lot Sizing) ناميده ميشود. براي اقلام با تقاضاي مستقل غالباً روش مقدار اقتصادي سفارش (EOQ) به كار ميرود. روش (Lot Sizing) يكي از مهمترين معيارهاي شارژ مواد در كارخانه هپكو ميباشد.
خواه تقاضاي اقلام مستقل باشد يا وابسته، هدف اصلي مديريت موجودي، كاهش هزينه سفارشات و هزينه نگهداري ميباشد. غالباً در مواردي كه تقاضا مستقل باشد، ميزان مصرف به صورت ثابت در طي دوره ش ماهه يا يكساله توزيع ميشود.
در مواردي كه تقاضا وابسته باشد مصرف به نوسانات بيشتري گرايش دارد و افق برنامهريزي كوتاهتر است (مثلاً سه ماه)، ازاينرو تعيين مقادير اقتصادي سفارش مشكلتر خواهد بود. دلايل اين پيچيدگي متعدد است. از آن جمله ميتوان به تركيب تقاضاي دورهها به صورت يك سفارش خصوصاً در سطوح مياني و بالاي ساختار محصول اشاره كردو اين امر سفارشدهي اقلام پائيني راهنژي ميسازد. يعني بر سبب تمهيدات مربوط به يك قطعه ناچاريم اقلام سطوح پائينتر را پيشاپيش و بدون در نظرگيري هزينههاي مربوط به آنها دستهبندي ميكنيم.
اهم نارساييها و مشكلات در شركت هپكو:
1و- مواد مورد نياز براي توليد ضروري است و چون در حين توليد مواد دچار كمبود شده و از طرفي شركت داراي درخت محصول BOM قوي در مواد و قطعات ميباشد و مواد و قطعات در توليد اجتنابناپذير است لذا همواره ابعاد مواد انبار شده با حجم مواد مورد نياز منطبق نيست و افت توليد و يا تأخير در توليد و واگذاري قسمتي از توليد يك محصول به سال ديگر حاصل نرسيدن به موقع مواد اشكالات ايدهاي را به دنبال داشته است و اين به علت عمل نكردن بعضي از قسمتها در خريد و سفارش محصول و يا ساخت در داخل و خارج است.
2- استقرار برخي از ماشينآلات با احتياجات جديد منطبق نيست و اين امر علاوه بر ايجاد ضايعات مختلف مانع كسب كارايي مطلوب خطوط توليد و باعث افزايش هزينههاي بالاتري است و تا اجراي طرحهاي توسعه و جابجايي و تغيير در نوع ماشينآلات در آينده اين وضع كموبيش ادامه خواهد داشت.
3- همكاري وهماهنگي بين صنايع كشور و منطقه كم است و روشن نبودن برنامهها و خطمشي كلي در خصوص صنايع مملكت و تأمين احتياجات آنها از يكديگر يكي ديگر از مشكلات اساسي است.
درك ناصواب رويدادهاي اقتصادي و كمبود آيندهنگري موجب انحرافات صنايع از مسير اصلي است كه اين خود مصيبتها به بار ميآورد. كشورهاي پيشرفته اين راه را پيمودهاند و ما از قافله بهدور هستيم و بقاء ما در آن است كه اين فاصله را كمتر كنيم.
4- تقويت كادر طراحي و مهندسي كارخانه با توجه به خصلت توليدي اين واحد صنعتي امري حياتي ميباشد كه توجه خاص به آن از ضروريات است. رد معقول واحد مهندسي كوششي است منطقي كه در راستاي سيستمهاي شركت ميبايست تقويت گردد و طبيعي است افزايش توليد محصولاتي كه براي شركت سودآور است تواناييهاي اقتصادي شركت را افزايش داده و امكان ايجاد سرمايهگذاري در راستاي طرحهاي توسعه جديد را فراهم خواهد نمود.
5- مسايل تأمين مواد و قطعات برنامهريز و كنترل توليد و تخمين زمان ساخت محصولات از پيچيدگي خاص خود برخوردار است وبايد بر روي آن بيشتر مطالعه شود.
6- نوآوري در توليدات، تغييرات در استقرار ماشينآلات انجام نوسازي لازم افزايش توليد، بازدهي كارخانه، لزوم منطبق نمودن سيستمهاي جاري و امور سازماني با اين قبيل تغييرات، انجام طرح توسعه كارخانه و زمينهسازي براي توليدات آن بايد به موازات هم انجام شود.
7- نيروي انساني كه نقش بسيار مهمي در توليد دارد بايد از نيروهاي داراي مهارتهاي تخصصي و فكري استفاده شود كه در شركت هپكو افراد بر روي تحصيلات و تخصص شغلي را احاطه نكردهاند بلكه بيشتر از روي تجربه چندين سالهاي است كه در حين كار دريافت نمودهاند و با تكنولوژي و علم مديريت جديد آشنايي چنداني ندارند.