بخشی از مقاله
سنگ شناسی دگرگونی
درجات دگرگوني
در واقع اصطلاحي است كه به منظور مشخص كردن شدت دگرگوني در يك منطقه بكار ميرود.
دما و فشار معرف شرايط فيزيكي و دگرگوني و درجه دگرگوني معرف اثر آنها ميباشد.
در دگرگوني، مجموعههاي مختلف كانيهايي با تركيب شيميايي يكسان ولي در شرايط دمايي متفاوت به وجود ميآيد. و اين مجموعههاي متفاوت نشانگر درجات دگرگوني از قبيل درجات ضعيف، متوسط و شديد ميباشد. مثلاً در درجات دگرگوني ضعيف، مجموعه كانيها عمدتاً آبدار بوده و كانيهاي كربناته نيز ديده ميشود. ولي در مجموعههاي درجات شديدتر آب و CO2 هم وجود دارد. هرقدر سنگ، درجات دگرگوني بيشتري را تحمل كند اندازه كاني درشتتر ميشود. چون در دماي زياد، انتشار مواد در حد بين دانهها به سرعت بيشتري انجام ميشود.
به سه روش در تعيين درجات دگرگوني بكار ميرود:
1) تعيين درجه دگرگوني بر حسب عمق
در اين روش پوسته زمين را به سه منطقه داراي عمق كم، عمق متوسط و عمق زياد تقسيم ميكنند:
الف) منطقه عمق كم: كه دما و فشار به ترتيب كم تا متوسط و كم است.
ب) منطقه عمق متوسط: كه دما و فشار از منطقه قبلي بيشتر است.
ج) منطقه عمق زياد: كه در آن هم دما و هم فشار بالا است.
(2 تعيين درجه دگرگوني بر حسب مناطق دگرگوني: كه در آن به مناطق دگرگوني و حد مرزهاي آنها توجه ميشود.
3) تعيين درجه دگرگوني بر اساس رخسارهاي دگرگوني:
در اين روش تعيين درجات دگرگوني به دليل تعدد رخسارهها و زير رخسارهها آسان نيست و تا حدي با استفاده از نمودارها و دياگرامهاي مختلف و مطالعات آزمايشگاهي و تحقيقاتي ممكن ميشود
سنگ شناسی دگرگونی
تغيير شكل كانيها در سنگهاي دگرگوني
در سنگهاي دگرگوني، تغيير شكلهاي مختلفي به وجود ميآيد. سنگي كه تحت تأثير دما و فشارهاي همهجانبه قرار بگيرد ممكن است به صورتهاي زير تغيير شكل دهد.
الف) در اثر فرآيندهاي فيزيكي جهت يافتگي اتفاق ميافتد.
اگر نيروي اعمال شده بر يك در يك جهت و بيشتر از قدرت شكستگي باشد، دانههاي بزرگتر به كوچكتر تبديل شده و بر روي سطوح لغزشي جابهجا ميشوند. و انتقال ماده و جهت يافتگي اتفاق ميافتد.
در اين فرآيند كانيهايي كه حالت صفحهاي دارد مانند ميكاها و يا آندسته كه حالت منشور مانند دارند مانند آمفيبولها در امتداد محور طويلشان جهتدار ميشود و به حالت موازي كنار يكديگر قرار بگيرند:
هر گاه استرس و فشار روي يك قسمت از يك سنگ داده شود كانيها در جهت جايي كه فشار كمتر است اجتماع ميكند و در آن قسمت رشد ميكنند. كه اين فرآيند يا به وسيله سيالاتي كه دانهها را احاطه كردهاند، يا از طريق منتشر شدن از طريق منتشر خارجي دانهها و يا انتقال درون شبكه تبلور آنها صورت خواهد گرفت.
رشد بلورها :
در محيطهايي كه پديده دگرگوني اتفاق ميافتد و انرژي حرارتي و شيميايي تغيير ميكند. باعث رشد بلورها در حالت جامد هم ميشوند كه اين فرآيند به صورت رشد كانيهاي قبلي و يا رشد كانيهاي جديد و تغيير در كانيهاي قديمي و ظهور اشكال جديد است.
سنگ شناسی دگرگونی
عوامل دگرگونساز
مهمترين عوامل فيزيكي فشار و درجه حرارت است كه باعث فعلانفعالاتي مانند چند شكلي (پليمورفيسم ) تبلور دوباره و تبادل يوني ميشود. هر كاني در فشار و درجه حرارت معيني تشكيل ميگردد و اگر شرايط دما و فشار تغيير كند ناپايدار گشته و براي رسيدن به حالت تعادل با اين شرايط به كانيهاي ديگري تبديل ميشود.
به غير از عوامل فيزيكي فوق ميتوان به زمان، سيالات، آب، حتي مواد فرار گازها نيز اشاره نمود.
حال نگاهي كوتاه به تأثيرات اين عوامل در فرآيند دگرگوني مياندازيم.
وقتي شرايط حالت بحراني داشته باشد سيالهاي گازي مثل مايعات عمل ميكنند. آنها در شكاف سنگها نفوذ كرده در آنها باقي مانده و بر سنگ تأثير ميگذراند. اين تأثيرات ممكن است كه يا به صورت جذب در سنگ تبادل يوني و يا دگرسان كردن سنگ و تجزيه آن جلوه كند.
حضور آب باعث سرعت در فرآيند تبلور دوباره بوده و حالت كاتاليزور در فرآيندهاي دگرگوني دارد.
حتي اگر تمام شرايط مورد لزوم فراهم باشد زمان هم مثلاً كانيها در كنار برخي سيالهاي فعال در حالت تبادل باشند باز هم در اثر گذر زمان در اين سيستم بسته نيز به عنوان مثال حتي اگر شرايط دگرگوني ايجاد شده و فعل انفعالاتي چون دگرساني و يا تعادل يوني صورت ميگيرد همچين گذر زمان باعث آزاد شدن و ايجاد گازهايي چونCO2و H2O ميباشد كه فشار اين گازها خود عاملي براي ايجاد تركهايي در سنگ ميگردد.
بسته به عوامل مؤثر در دگرگوني درجات دگرگون شدن سنگها متفاوت است
.
حال به شرح عوامل ميپردازيم:
فشار مؤثر در دگرگوني :
ميدانيم كه فشردگي هر جسم باعث كاهش حجم و در نتيجه كاهش فضاهاي خالي، خروج آب و تغيير در وضعيت قرارگيري كانيها ميشود.
اين فشارها انواع مختلفي دارد كه به ذكر آن اشاره ميكنيم.
الف) فشار همه جانبه : باعث متراكم شدن سنگها و در نتيجه تبلور مجدد آنها ميشود.
ب) فشار جهت دار : باعث بروز چين خوردگي و شكستگي شده و همچنين باعث جهت يافتگي كانيها در سنگها گرديده كه خود سبب سبب گسيختگي و شكستگي سنگ در امتداد، جهت يافتگي ميشود.
ج) فشار سيالات : مواد فرار موجود در بين منافذ يا شكافها هم به نوبهي خود فشاري را ايجاد ميكنند كه تأثير آنها را در دگرسانيها شاهديم.
علاوه بر موارد فوق ميدانيم كه فشار موجب انحلال بسياري از كانيها را ميگردد كه اين فرآيند را به اسامي متعددي چون جريانهاي تراوشي، انحلال بر اثر فشار، انتقال محلولها و غيره نامگذاري ميكند. و در طي اين فرآيند تغيير شكل ساختمان بلورين وقوع ميپيوندد.
در دگرگوني فشار به صورت ليتواستاتيك يا فشار همهجانبه (مانند فشار طبقات سنگي) و فشار جهتدار (مانند نيروهاي تكتونيكي) عمل ميكند: از سوي ديگر ميداينم كه فشار در جهت ازدياد عمق بالا ميرود. مثلاُ در عمق ده كيلومتري زمين فشار همه جانبه بين
دو هزارو ششصدتاسه هزارو دویست كيلوگرم بر سانتيمترمربع است. معمولاً در فرآيندهاي دگرگوني تأثير هر دو نوع فشار با هم ايجاد دگرگوني ميكند و هر كدام به تنهايي تأثير زيادي ندارند.
اثر فشار در قعل و انفعالات شيميايي :
ا) فشار موجب پايين آمدن نقطه ذوب كانيها ميگردد.
2) فشار علت اساسي نمو كانيها و طويل شدگي آنها است.
3)فشار باعث ايجاد كانيهاي سنگينتر بدون تغيير در تركيب شيميايي مينمايد.
حرارت:
بسياري از واكنشهاي شيميايي در اثر الا رفتن درجه حرارت شدت مييابد. حرارت زمين بر حسب درجه زمين گرمايي در نواحي مختلف متغير ميباشد. ميدانيم كه درجه زمين گرمايي به ازاي هر كيلومترسی درجه افزايش مييابد. ولي در مناطق مختلف اين تغيير دما متفاوت خواهد بود مثلاً در مناطق آتشفشاني در هر صد مترسی درجه افزايش دما خواهيم داشت.
منشاء حرارت در زمين:
1) حرارت هسته مركزي زمين (حرارت زمين گرمايي)
2) حرارت حاصل از واكنش راديواكتيو
3) حرارت ناشي از فرآيندهاي تكتونيكي
4) حرارت حاصل از انجماد و تفريق تودههاي آذرين در پوسته زمين
شايد جالب باشد كه بدانيد جريان حرارتي در نقاط مختلف متفاوت است.
1) حرارت اقيانوسها بيشتر از قارهها است.
2) محور برآمده اقيانوسها جريان حرارتي بيشتري نسبت به ديگر نواحي اقيانوسها دارد.
3) در اعماق زياد زمين تفاوت دمايي بين قارهها و اقيانوسها بشدت كاهش مييابد.
سنگها در چند كيلومتري از سطح زمين داغ هستند. دماي آنها در نتيجه منجربه صرف انرژي است و اين انرژي در اثر تغييرات فشار و دما تأمين ميگردد.
سيالها :
براي اثبات نقش سيالات در دگرگوني ميتوان به كانيهاي آبداري چون به ميكا و آمفيبول اشاره نمود كه تحت تأثير دگرگوني شديد هم آب خود را به طور كلي از دست نداده و به كانيهاي ديگر تبديل نشدهاند پس سيالات آبداري در فرآيندهاي دگرگوني نقش دارند.
با توجه به وضعيت غيرعادي آب و ب توجه به اينكه اينكه هر چه فشار بالاتر برود نقطه جوش آب هم بالاتر ميرود، با بالا رفتن نقطه جوش آب تبديل آب به بخارآب توأم با تغيير حجم كمتري خواهد بود و اگر فشار وارد بر آب ازدویست وبیست كيلوگرم بر سانتيمترمربع تجاوز كند آب در هيچ دماي به جوش نخواهد آمد. اين خصوصيت منحصربهفرد آب روي بافت و نوع سنگهاي دگرگوني تأثير ميگذارد.
منشاء سيالها
1) آب جوي
2) آب ماگمايي
3) آب همزاد (آب فسيلي)
4) آب آزاد شده از كانيهاي در حين دگرگوني
سنگهاي دگرگوني
برخي سنگها در پي فشار و گرماي زياد، بيآنكه ذوب شوند، دگرگونيهاي فيزيكي و شيميايي پيدا ميكنند و سنگهاي ديگري به نام سنگهاي دگرگوني را پديد ميآورند. سنگ دگرگوني ممكن است نسبت به سنگ مادر، شكل، اندازه، نوع كانيها و در نتيجه بافت و تركيب شيميايي بسيار تازهاي داشته باشد. هر چه گرما و فشاري كه به سنگها وارد مي شود، كمتر باشد، دگرگوني آنها كمتر است كه از آن به دگرگوني ضعيف ياد ميشود. به وجود آمدن گرافيت و برخي زغالسنگها از اين گونه است. اما هر چه گرما و فشاري كه به سنگ وارد مي شود، بيشتر باشد، دگرگونيها نيز بيشتر خواهد بود كه از آن به دگرگوني شديد ياد ميشود. به وجود آمدن الماس نمونهي از دگرگوني بسيار شديد است.
علاوه بر فشار و گرما، برخي سيالها نيز در فرايند دگرگوني دخالت دارند. بررسيها نشان داده است كه همهي سنگها به طور ميانگين 5/3 درصد دي اكسيدكربن و 5/5 درصد آب دارند. طي دگرگوني، آب و دياكسيد كربن سيال فعالي را به وجود ميآورند كه البته نقش آب پر رنگتر است. بررسيها نشان داه است كه فشار و گرماي زياد در بسياري از سنگها هيچ گونه دگرگوني به وجود نميآورند، اما اگر به سنگي كه در فشار و گرماي زياد است، اندكي آب افزوده شود، برخي كانيها با تندي بيشتر رشد ميكنند و حتي كانيهاي جديدي در سنگ به وجود ميآيد. چرا كه آب به جدا شدن برخي يونها از كانيها و جابهجا شدن آنها در سنگ كمك ميكند.
سنگهاي دگرگوني به روشهاي زير پديد ميآيند:
1. دگرگوني مجاورتي. گاهي سنگ مادر در كنار تودهي آذرين قرار ميگيرد. در اين صورت، در جاي برخورد آن با تودهي داغ، بلوريشدن دوباره و دگرگوني شديد رخ ميدهد. اما با زياد شدن فاصله از تودهي آذرين از شدت دگرگوني كاسته ميشود.
2. دگرگوني جنبشي. اين نوع دگرگوني در پي فشار جهتدار و گرماي فراهم شده از انرژي مكانيكي هنگام شكستن سنگها رخ ميدهد. در جاي گسلها، كه شرايط اين دگرگوني را دارند، سنگ دانه ريز و سياهرنگي به نام ميلونيت پديد ميآيد.
3. دگرگوني دفني. اين نوع دگرگوني در پي انباشته شدن پيوستهي رسوبها در كف محيطهاي رسوبي به وجود ميآيد. لايههاي زيرين در پي فشار وزن رسوبها فشرده مي شوند و سنگهاي رسوبي را پديد ميآورند. اما لايههاي بسيار پايينتر، در پي فشار و گرماي زياد رفتهرفته دگرگون ميشوند.
4. دگرگوني گرمابي. در اين دگرگوني آب بسيار داغ نقش مهمي دارد. اين آب ممكن است از ماگما يا آبها زيرزميني باشد. در اين دگرگوني گاهي موادي به سنگ مادر افزوده يا از آن برداشت مي شود.
5. دگرگوني برخوردي. در پي برخورد سنگهاي آسماني بزرگ بر سطح زمين رخ ميدهد. اين نوع دگرگوني در زمين كمياب است، اما در سطح ماه و مريخ به فراواني رخ ميدهد.
6. دگرگوني ناحيهاي. اين نوع دگرگوني نتيجهي همهي عاملهايي است كه در دگرگوني سنگها از آنها نام برديم. بيشتر سنگهاي دگرگوني نيز به همين روش به وجود ميآيند. اين نوع دگرگوني اغلب در فرورانش ورقههاي سنگكره رخ ميدهد. در ايران در راستاي رشته كوه زاگرس از سنندج تا حاجيآباد(شمال بندر عباس)اين نوع دگرگوني ديده مي شود و بخش زيادي از سنگهاي دگرگوني كه در كارهاي ساختماني كاربرد دارند، از معدنهاي همين ناحيه به دست ميآيد.
بافت سنگهاي دگرگوني
سنگهاي دگرگوني به دليل فشار همهسويهاي كه به آنها وارد ميشود، بسيار متراكم هستند و حجم فضاهاي خالي در آنها بسيار پايين است. دگرگوني جنبشي بيش از همه باعث بر هم خوردن بافت اوليهي سنگ ميشود. طي دگرگوني كانيهاي دانهريز با هم يكي ميشوند و كانيهاي دانهدرشتتري به وجود ميآورند. گاهي نيز، بهويژه در دگرگوني جنبشي، دانهها شكسته ميشوند و دانههاي ريزتري به وجود ميآيد. با بلوري شدن دوباره و رشد دانهها، ديوارهي بين دو كاني كنارهم، حالت دندانهاي و مضرس به خود ميگيرد. اين بافت را مضرسي يا درهم و گاهي دانهقندي ميگويند. فشار جهتدار عمودي نيز باعث جهتيافتگي كاني ها به صورتي ميشود كه سنگ نماي لايهاي يا نواري پيدا ميكند كه از آن به فولياسيون ياد ميشود.
خانوادههاي سنگهاي دگرگوني
سنگهاي دگرگوني را بر پايهي جهتيافتگي در دو گروه داراي جهتيافتگي و بدون جهتيافتگي جاي ميدهند.
1. سنگهايي كه كانيها آنها جهتيافتگي دارند: اين سنگها مانند سنگهاي رسوبي نماي لايهاي دارند.
الف) اسليت، در پي دگرگون شدن ضعيف شيلها پديد ميآيد. كانيهاي رسي،كوارتز، مسكوويت و كلريت از كانيهاي اصلي آن هستند.
ب) فيليت، در پي دگرگون شدن ضعيف شيلهايي پديد ميآيد كه كانيها ورقهاي بزرگتري دارند. اين سنگ با داشتن سطح براق از اسليت بازشناخته ميشود.
ج) شيست، از دگرگون شدن شديد شيلها پديد ميآيد. بيش از نيمي از كانيهاي آن را كانيهاي ورقهاي مانند مسكوويت و بيوتيت تشكيل ميدهند. دوگونه از شيستها، تالكشيست و كلريتشيست، از دگرگوني سنگهاي بازالتي پديد ميآيند.
د) گنايس، فراوانترين سنگ دگرگوني است. سنگ مادر آن ممكن است گرانيت، ريوليت، سنگهايي با دگرگوني ضعيف و سنگهاي رسوبي، مانند آركوز، باشد. كانيهاي اصلي گنايسها از كوارتز، فلدسپات سديمدار و فلدسپات پتاسيمدار است. بيشتر آنها نوارهاي يكدرمياني از رنگ سفيد يا صورتي و لايههاي تيره دارند. گنايسي كه بيشتر از كانيها تيره درست شده باشد، آمفيبوليت نام دارد.
2. سنگهايي كه كانيهاي آنها جهتيافتگي ندارند: اين سنگها مانند سنگهاي آذرين نماي تودهاي دارند.
الف) مرمر، از دگرگوني سنگهاي آهكي و دولوميت پديد ميآيد. اگر خالص باشد به رنگ سفيد برفي و اگر داراي كانيهايي مانند ميكا، گرونا، ولاستونيت و كلريت باشد، به رنگهاي سبز، صورتي، خاكستري و حتي سياه ديده ميشود.
ب) كوارتزيت، در پي دگرگوني نه چندان شديد ماسهسنگ كوارتزي پديد ميآيد. كوارتزيت خالص سفيدرنگ است اما اكسيدهاي آهن آن را صورتي يا قرمز ميكنند.
ج) هورنفلس، از دگرگوني مجاورتي سنگهاي رسي پديد ميآيد. بافت مضرس و رنگ تيرهاي دارد.
چرخهي سنگ
طي زمان دراز و در پي واكنشهاي شيميايي، فيزيكي و زيستي، هر سه گروه سنگها ميتوانند به هم تبديل شوند. سنگهاي آذرين از سرد شدن مادهي مذاب به وجود ميآيند. اگر فرياند سرد شدن مادهي مذاب زير پوستهي زمين رخ دهد، سنگهاي آذريت دروني پديد ميآيند. سنگها آذرين بيروني از سرد شدن گدازه نزديك يا روي سطح زمين به وجود ميآيند. زمين شناسان بر اين باورند كه سنگهاي آغازين زمين همه از نوع آذرين بودهاند، چرا كه زمين در آغاز تودهاي از مادهي مذاب بوده است.
سنگهاي آذرين در برخورد با هوا و آب دچار هوازدگي و فرسايش ميشوند و به صورت ذرههاي كوچكتري ميشكنند و خرد ميشوند. آن ذرهها در پي نيروي گرانش، آبهاي جاري، يخچالها، موج دريا و باد جابهجا ميشوند و به محيطهاي رسوبگذاري، بهويژه درياها و درياچهها، ميروند. طي اين جابهجايي نيز بيش از پيش خرد ميشوند. رسوبها در محيطهاي رسوبگذاري به صورت لايههاي موازي و افقي روي هم انباشته ميشوند و طي فرايند سنگزايي، سخت ميشوند و سنگهاي رسوبي را پديد ميآورند.
اگر سنگهاي رسوبي در ژرفاي زيادي جاي گرفته باشند، در پي فشار وزن لايههاي بالايي يا فشار فراهم شده از جابهجايي ورقههاي زمين و گرماي درون زمين، آرامآرام دگرگون ميشوند و سنگهاي دگرگوني را ميسازند. سنگهاي دگرگوني نيز اگر گرماي بيشتري ببينند، ذوب ميشوند و ماگما ميسازند. از سرد شدن ماگما نيز بار ديگر سنگ آذرين پديد ميآيد.
اين چرخهي سنگ، كه از آغاز پديد آمدن زمين همواره ادامه داشته است، بيش از 200 سال پيش از سوي جيمز هاتن پيشنهاد شد. او با گردآوري يافتههاي زمينشناسان پيش از خود به اين نتيجه دست يافت. اين چرخه با افزايش آگاهي دانشمندان از فرايند زمينساخت ورقهاي بيش از پيش روشنتر شد. اين چرخه ميانبرهايي نيز دارد. براي نمونه گاهي سنگ آذرين بي آن كه هوازده شود و سنگ رسوبي پديد آورد، در پي گرما و فشار به سنگ دگرگوني تبديل ميشود. جاي برخورد ورقههاي قارهاي نمونهاي از جاهايي است كه اين فرايند در آن رخ ميدهد.
سنگ شناسی دگرگونی
آمفيبوليت Amphibolites
نوعي سنگ دگرگوني با آمفيبول فراوان، به رنگهاي سبز روشن تا تيره و سياه است كه معمولا در اثر دگرگوني ناحيه گابرو ( هورنبلند + پلاژيو كلاز ) به وجود ميآيد. آمفيبولها سختي زيادي داشته و بدليل مقاومت زياد در مقابل عومل جوي جهت تزئين بنا به كار ميروند. از دگرگوني سنگهايي با تركيب مختلف از جمله سنگهاي حد واسط ، آهكها و دولوميتهاي ناخالص ، مارنها و حتي از آهكهاي خالصي كه تحت تاثير متاسوماتيسم سيليسي ؤ منيزيم و آهن قرار گرفته باشند بوجود ميآيد.
مجموعههاي چاپدوني ، بنه شور و تاشك در يزد ، اسفندقه، سيرجان، دهبيد ( صفاشهر ) ، اراك، گلپايگان، سبزوار، بشاگرد، خوي، تربتحيدريه، نمونههاي از مناطقي هستند كه در آنها آمفيبوليت شناسايي شده است.
اكلوژيت Eclogite
دركيمبرليتها و بعضي از بازالتها، سنگهايي به صورت قطعات بيگانه ديده ميشود كه عناصر اصلي سازنده آن پيروكسن و گارنت قرمز است. اين سنگ خوش رنگ كه بلورهاي درشتي دارد و درر دگرگونيهاي شديد ناحيهاي به وجود مي آيند . اكلوژيت يا پيروكنسيت خوانده ميشود. اكلوژيتها با چگالي3/4 تا 3/5 گرم بر سانتيمتر مكعب در فشار زياد و اعماق پوسته يا گوشته فوقاني به وجود ميآيند، و از نظر تركيب شيميايي بسيار شبيه سنگهاي آذريني مانند بازالت و گابرو هستند . اكلوژيتها تنها در شرايط بدون آب بوجود ميآيند از اينرو كاملا بي آب هستند.
در زون دگرگوني سنندج - سيرجان ( نيريز - گل گهر ) ، جنوب بيرجند ( مختاران ) احتمال وجود الكلوژيت وجود دارد ولي بطور مستند كه بر پايهي مطالعات كامل سنگشناسي ، كاني شناسي و ژئوشيمائي باشد، گزارش نشدهاند.
اپيدوتيت
نوعي سنگ دگرگوني است كه در اثر فشرده شدن بلورهاي اپيدوت و كوارتز تشكيل ميشود و بيشتر در اثر دگرگوني گابرو به وجود ميآيد.
گنيس Gneisses
نوعي سنگ دگرگوني فولياسيوندار با نوارهاي موازي است كه طول كانيهاي سازنده آن مانند كواتز و فلدسپاتها بين چند ميليمتر تا چندين سانتيمتر متغير است. گنيس در اثر تاثير شديد دگرگوني بر روي برخي از سنگهاي رسوبي مانند ماسه سنگها و كنلگومراهاي فلدسپاتدار و يا سنگهاي آذريني چون گرانيتها و ريوليتها حاصل شوند. در مناطقي تحت تاثير دگرگونيهاي ناحيهاي قرار گرفتهاند به وجود ميآيد. اين سنگها كه پس از شيت فراوانترين سنگهاي دگرگوني سطح زمين به شمار ميروند.
به گنيسهاي داراي منشا رسوبي پاراگنيس و به گنيسهاي داراي منشاء آذرين ارتوگنيس ميگويند.
در اكثر اوقات ، كانيهاي آهن و منيزيمدار ، به ويژه بيوتيت و هورنبلند كه از عمدهترين كانيهاي تيره رنگ گنيس به حسات ميآيند به صورت نوارهاي موازي ديده ميشوند. در نوعي از گنيس كه به نام گنيس چشمي معروف است كوارتز و فلدسپات به صورت چشمها يا عدسيهاي درشتتري در متن سنگ ديده ميشوند.
بر اساس تركيب كانيشناسي گنسيها مانند نوع كانيهاي كلريت ، ميكا ، سيلكاتهاي آلومينيوم و .... ميتوان تركيب شيميايي و كانيشناسي سنگ مادر و شرايط فيزيكي مؤثر در طول دگرگوني را شناسايي كرده و مورد بررسي قرار داد.
اكثر اوقات كانيهاي آهن و منيزيمدار ، بويژه بيوتيت و هورنبلند كه از كانيهاي اساسي تيره رنگ گنايس به حساب ميآيند به صورت نوارهاي موازي ديده ميشوند.
گاهي از انواع مقاوم و زيباي گنيس به عنوان سنگ نما در ساختمانسازي استفاده ميشود.
در بسياري از نقاط ايران مانند طرقبه در شمال مشهد ، جنوب دامغان ، شمال شرق يزد و در مسير كرمان انواع متفاوتي از گنيسها مشاهده شده است.
گرانوليت Granulite
در فرانسه به آن لپتينيت ميگويند.
در دگرگونيهاي شديد نوع ناحيهاي و همبري، تحت تأثير فشار و حرارت زياد، سنگي فاقد شيستوزيته و كاملا بيآب به رنگهاي گلي تا سبز به وجود ميآيد كه دانههاي مساوي و نسبتاً درشتي داردو به نام گرانوليت معروف است.
منشاء اين سنگها ممكن است رسوبات رسي و يا سنگهاي آذرين اسيدي مانند گرانيتها باشد.