بخشی از مقاله
قرآنشناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)
قرآن شناسان تاكنون قرآن را از زاویههای مختلف نگاه كردهاند. همچنین افكار و اندیشههای امام خمینی (ره) به عنوان یك قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است. نویسنده مقاله حاضر كوشیده است تا قرآنشناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح كند. ما امیدواریم كه این مقاله از یك سو فتح بابی باشد برای قرآنشناسی دیگران و از سوی دیگر، گامی هرچند كوچك در فراخوانی از همه آنان كه مایلند در ویژهنامه قرآنشناسی امام خمینی ما را یاری رسانند.
این كتاب بزرگ الهی كه از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده... از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است كه امام خمینی در كتاب آداب الصلواة عنوان كردهاند.
قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است كه عقول اهل معرفت در آن حیران میماند. این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن تركیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و كیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحكام اَحكام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، كه هر یك مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلكه میتوان گفت این كه قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود كه در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درك میكردند و جهات مهمتری كه در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراكش عالیتر بود اعراب آن زمان درك نكردند. الآن نیز آنهایی كه هم افق آنها هستند، جز تركیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراك نكنند.1
قرآن یك سفره گستردهای است كه همه از آن استفاده میكنند، منتها هر كس به وضعی استفاده میكند.2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به كشف تام محمدی (ص) تنزل كرد كه بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. این صحیفه الهیه، كتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این كتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت میكند.4
اهداف و مقاصد نزول قرآن
ما باید مقصود از تنزیل این كتاب را قطع نظر از جهات برهانی، كه خود به ما مقصد را میفهماند، از خود كتاب خدا اخذ كنیم. صاحب كتاب مقصد خود را بهتر میداند. اكنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر میكنیم، میبینیم خود میفرماید: "ذالك الكتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این كتاب را كتاب هدایت خوانده است. میبینیم در یك سوره كوچك چندین مرتبه میفرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مذكر" میبینیم میفرماید "وانزلنا الیك الذكر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون". میفرماید: "كتاب انزلناه مبارك لیدبروا آیاته و لیتذكر اولوالالباب". (سوره ص آیه29)
بدان كه این كتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، كتاب هدایت و راهنمای سلوك انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارك و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این كتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به كسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریك دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج كمال و قوت و انسانیت.5،
مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه میفرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفكر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، كه راجع به قوای ملكیه است تا منتهی النهایه آن كه حقیقت قلب سلیم است... بهدست آورد. و سلامت قوای ملكیه و ملكوتیه گم شده قاری قرآن باشد، كه در این كتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفكر آنرا استخراج كند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مكتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است كه ما را هدایت می كند به مقاصد عالیه كه در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمیدانیم. 7
اتصال معنویت به مادیات و انعكاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است كه افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی كه یك كتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است كه به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمیرسد، در عین حال یك كتابی است كه تهذیب اخلاق میكند، استدلال هم میكند، حكومت هم میكند، و وحدت را هم سفارش میكند و قتال را هم سفارش میكند
[ آرمان اصلی وحی این بوده است كه برای بشر معرفت ایجاد كند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزكیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است كه نفوس تا تزكیه نشوند نمیتوانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، كیفیت سیر و سلوك الی الله است10
قرآن و كتابهای حدیث، كه منابع احكام و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه كه توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیت و اثری كه در زندگی اجتماعی میتواند داشته باشد به كلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یك هم بیشتر است.11 كتابی است كه آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حركت بكند، یك همچو كتابی است كه هم معنویات انسان را درست میكند و هم حكومت را درست میكند، همه چیز توی قرآن هست.12 قرآن كتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میكند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد.13 ما یك همچو كتابی داریم كه مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، كشورداری و همه چیزها در آن هست. قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است.15
انگیزة بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر است این یكی از انگیزههای كتاب است و انگیزه بعثت است. "بعث الیكم" رسولی را كه تلاوت میكند بر شما قرآن را، آیات الهی را، ویزكیهم و یعلمهم الكتاب الحكمه" این شاید غاین این تلاوت باشد، تلاوت میكند برای تزكیه و برای تعلیم و برای تعلیم همگانی، تعلیم همین كتاب و تعلیم حكمت كه آن هم از همین كتاب است. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است كه تزكیه پیدا كنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی كه در آنها موجود است تا اینكه بعد از اینكه نفوس مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود كه كتاب و حكمت را بفهمند.16 انگیزه نزول این كتاب مقدس این است كه این كتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازة سعه وجودی و فكری خودشان استفاده كنند. 17
مهجوریت قرآن و راههای رهایی از آن اكنون ببیینم چه گذشته است بر كتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترك پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم. مسایل اسف انگیزی كه باید برای آنها خون گریه كرد، پس از شهادت حضرت علی شروع شده است. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن كریم را وسیلهای كردند برای حكومتهای ضد قرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را با بهانههای مختلف و توطیههای از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت، قرآن را، كه برای بشر تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی
بوده و هست از صحنه خارج كردند و هر چه این بنیان كج به جلو آمد، كجیها و انحرافها افزون شد. تا آنجا كه قرآن كریم را كه برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان، بلكه عایله بشری، از مقام شامخ احدیت به كشف تام محمدی تنزل كرد، كه بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده "علم الاسماء" را از شر شیاطین و طاغوتها رها سازد، و جهان را به قسط و عدل برساند و حكومت را به دست اولیاء الله معصومین، علیهم صلوات الاولین و الاخرین بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند كه گویی نقشی برای هدایت ندارد... و معالاسف به دست دشمنان توطیهگر و دوستان جاهل، قرآن، این كتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن كه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و كتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به كلی از صحنه خارج شد.18
ای قرآن، ای تحفه آسمانی و ای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده كردن دلهای ما و باز كردن گوش و چشم توده مردم فرستاد، تو نور هدایت و رهنمای سعادت ما هستی تو ما را از منزل حیوانی میخواهی به اوج انسانی وجود رحمانی برسانی، فسوسا كه آدمیزادگان قدر تو را ندانسته و پیروی تو را فرض خود نشمردند، اسفا كه قانون های تو در جهان عمل نشد تا همین ظلمتخانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان كه خود رامتمدنین جهان میدانند، رشك بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان در آغوش همه درآید. 19
اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لكن معالاسف ما استفاده از آن نكردهایم و مسلمین مهجورش كردند یعنی استفادهای كه باید از آن بكنند نكردند. 20
قرآن و اسلام مهجور و مظلوماند، برای اینكه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است كه مسایل مهم قرآنی و مسایل مهم اسلامی یا به كلی مهجور است یا برخلاف آنها بسیاری از دولتهای اسلامی قیام كردهاند. 21
بر قرآن آموز و آنكه از قرآن بهره می بردلازم است كه یكی دیگر از آداب مهمه را به كار بندد تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع است كه ما از آنها تعبیر میكنیم به حجب بین مستفید قرآن. این حجابها بسیار است كه ما به بعض از آنها اشاره مینماییم.
از حجابهای بزرگ، حجاب خودبینی است كه شخص متعلم، خود را به واسطه این حجاب مستغنی بیند و نیازمند استفاده نداند. و این از شاهكارهای مهم شیطان است كه همیشه كمالات مرهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه كه دارد راضی و قانع كند و ماورای آنچه پیش اوست، هر چیز را از چشم او ساقط كند. مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزیی قانع كند و آن را در نظر آنها جلوههای فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها بیفكند و حَمَله قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق دهد و آنها را از فهم كتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم كند و اصحاب ادبیت را به همان صورت بیمغز راضی كند و تمام شؤون قرآن را در همان كه پیش آنهاست نمایش دهد. و اهل تفاسیر به طور معمول را سرگرم كند به وجوه قرایات و آرای مختلف از باب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مكی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور... شخص مستفید باید تمام این حجب را خرق كند و از ماورای این حجب به قرآن نظر كند و در هیچیك از این حجابها توقف نكند كه از قافله سالكان الی الله باز ماند و از دعوتهای شیرین الهی محروم شود.22
یكی دیگر از حجابهایی كه مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است، اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسرین نوشته یا فهمیدهاند، كسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست. و تفكر و تدبر را به تفسیر به رای كه ممنوع است، اشتباه نمودند و به واسطه این رأی فاسد و عقیدة باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری و قرآن را به كلی مهجور نمودهاند در صورتی كه استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد. 23
یكی دیگر از حجب كه مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این كتاب آسمانی است، حجاب معاصی و كدورات حاصله از طغیان و سركشی نسبت به ساحت پروردگار عالمیان است كه قلب را حاجب شود از ادراك حقایق. 24
از حجب غلیظه، كه پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیاست كه به واسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن كند و وجهه قلب یكسره دنیوی شود و قلب به واسطه این محبت از ذكر خدا غافل شود و از ذكر و مذكور اعراض كند. و هرچه علاقهمندی به دنیا و اوضاع آن زیادت شود، پرده و حجاب قلب ضخیمتر گردد. 25
مادامی كه انسان در حجاب خود هست نمیتواند این قرآن را كه نور است و به حسب فرمایش خود قرآن، نور است، نور را كسانی كه در حجاب هستند پشت حجابهای زیاد هستند، نمیتوانند ادراك كنند. گمان میكنند كه میتوانند اما نمیتوانند. تا انسان از حجابهای بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است كه در باطن خود ایجاد كرده است از ظلماتی كه بعضیها فوق بعض است، لیاقت پیدا نمیكند انسان كه این نور الهی در قلب او منعكس شود. 26
راههای ترویج قرآن (اصول ترویج قرآن)
یكی از وصایای رسول اكرم (ص) وصیت به تلاوت قرآن است. و فضل تلاوت و حفظ و حمل و تمسك و تعلم و مداومت و مزاولت و تدبر در معانی و اسرار آن بیش از آن است كه به فهم قاصر ما درست آید و آنچه از اهل بیت عصمت -علیهم السلام - درخصوص آن وارد شده است در این اوراق نگنجد؛ و ما به بعض آن قناعت میكنیم فرموده: قرآن عهد خداوند است به سوی بندگان؛ همانا سزاوار است كه هر فرد مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر كند و از آن پنجاه آیه قرائت كند. فرمود حضرت سجاد علیه السلام- كه آیات قرآن خزانههایی است، پس هر وقت گشوده شد خزینهای، سزاوار است كه نظر كنی در آن. و در اخبار رجوع به آن و تدبر در معانی آن بسیار وارد است. و در حدیث است كه: مؤمنی كه قرائت قرآن كند در حال جوانی، داخل شود قرآن به گوشت و خون او، و او را خداوند با سفرای كرام نیكوكار قرار دهد، و قرآن پناه اوست در قیامت و در محضر حق گوید: خداوندا هر عاملی اجر عملش را گرفت غیر از عامل به من، پس بهترین عطایای خود را به او برسان. پس خدای تعالی به او بپوشاند دو حله از حلههای بهشتی و بر سر او تاج كرامت نهد. پس خطاب شود: آیا راضی شدی؟ قرآن عرض كند: من امید بیشتر داشتم پس امن و امان را به دست راست او دهند و حذر را به چپ. پس داخل بهشت شود و به او گفته شود قرائت كند و بالا بیا درجهای پس به قرآن خطاب شود: آیا او را به مقامات رساندم و تو راضی شدی؟ عرض كند آری فرمود حضرت صادق ـ علیهالسلام ـ كه كسی كه قرآن را بسیار قرائت كند و با او عهد تازه كند به مشقت كشیدن در حفظ آن، دو اجر به او عطا فرمایند و از این حدیث شریف معلوم میشود كه مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است كه در اعماق قلب انسان تأثیر كند. 27
و از آداب لازمه قرائت قرآن، كه در تأثیر در قلوب سمت رُكنیت دارد و بدون آن هیج عملی را قیمتی نیست، بلكه ضایع و باطل و موجب سخط الهی است، اخلاص است كه سرمایه مقامات اخرویه و رأس المال تجارت آخرت است. در این باب نیز در اخبار اهل بیت (ع) سفارش بلیغ شده است از آن جمله آن است كه جناب كلینی، حدیث كند: قاریان قرآن سه گروهاند: یكی آنان كه قرائت قرآن را سرمایه معیشت اتخاذ نمودند و به واسطه آن از ملوك حقوق و شهریه گیرند و بر مردم تقدم جویند و دیگر، آنانكه حفظ حروف و صورت قرآن كنند و تضییع حدود آن نمایند و او را پشت سر اندازند چنانچه سوار قدح خود را به پشت آویزد، خداوند زیاد نكند این قسم حَمَله قرآن را، و طایفه دیگر آنان هستند كه قرآن را تلاوت كنند و با دوای قرآن دردهای قلب خود را علاج كنند. 28
از آداب قرائت، كه موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است كه شخص قاری مواظبت آن كند، ترتیل در قرائت است و آن، به طوری كه در حدیث است، عبارت است از حد توسط بین سرعت و تعجیل در آن و تأنی و فتور مفرط كه كلمات از هم متفرق و منتشر گردد گوید پرسیدم از حضرت صادق سلام الله علیه از قول خدای تعالی كه میفرماید: "و رتّل القرآن ترتیلاً" فرمود یعنی اظهار كن آنرا اظهار كاملی و سرعت مكن در آن چنانچه در شعر سرعت میكنی و متفرق مكن اجزای آنرا چون ریگهای متفرق كه اجزایش با هم ملتیم نشود، لیكن قرائت كنید كه تأثیر در قلوب كند و دلهای سخت شما را به فزع آورد و هّم شما آخر سوره نباشد یعنی مقصود شما آن نباشد كه قرآن را در چند روز ختم كنید و یا این سوره را به زودی ختم نموده و به آخر برسانید پس انسان كه میخواهد كلام خدا را قرائت كند و به آیات الهیه قلب قاسی خود را مداوا كند و با كلام جامع الهی شفای امراض قلبیه خود را بگیرد و با نور هدایت این مصباح منیر غیبی و این نور را دریابد، باید اسباب ظاهریه و باطنیه آن را فراهم كند و آداب صوریه و معنویه آن را فراهم كند، نه مثل آن كه اگر گاهگاهی هم تلاوت قرآن كنیم، علاوه بر آن كه از معانی و مقاصد آن و اوامر و نواهی و وعظ و زجر آن به كلی غافلیم، و گویی آیاتی كه در آن ذكر اوصاف جهنم و عذاب الیم آن یا بهشت و كیفیات نعیم آن گردیده به ما ربطی ندارد و نعوذ بالله در خواندن كتاب قصه حضور قلب ما بیشتر و حواس ما جمعتر است از كتاب كریم خدایی - از آداب ظاهر آن نیز غفلت كنیم. 29
مطلوب در قرائت قرآن كریم آن است كه درقلب صورت آن نقش بندد و اوامر و نواهی آن تأثیر كند، و دعوت آن جایگزین شود و این مطلوب حاصل نشود مگر آن كه آداب قرائت ملحوظ شود مقصود از آداب آن نیست كه پیش بعضی قراء متداول شده است كه تمام همّ و همت منصرف به مخارج الفاظ و تادیه حروف شود بلكه مقصود آدابی است كه در شریعت مطهره منظور شده است كه اعظم و عمدة آنها تفكر و تدبر و اعتبار به آیات آن است. 30
یكی از آداب مهمه قرائت قرآن، كه عارف و عامی در آن شركت دارند، و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیت قلب و حیات باطنی شود، "تعظیم" است/ و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگی و جلالت و كبریای آن است. 31
ما همه قرآن شریف را میدانیم كه از معدن وحی الهی برای تكمیل بشر و تخلیص انسان از محبس ظلمانی طبیعت و دنیا نازل شده است و وعده و وعید آن همه حق صراح و حقیقت ثابته است و در تمام مندرجات آن شایبه خلاف واقع نیست، با این وصف این كتاب بزرگ الهی در دل سخت ما به اندازة یك كتاب قصه تأثیر ندارد نه دلبستگی به وعدههای آن داریم تا دل را از این دنیای دنی و نشئه فانیه برگیریم و به آن نشیه باقیه بربندیم و نه خوفی از وعید آن به قلب ما حاصل آید تا از معاصی الهیه و مخالفت با ولی نعمت احتراز كنیم، این نیست جز آنكه حقیقت و حقیقت قرآن به قلب ما نرسیده و دل ما به آن نگرویده. 32
از حضرت رسول، صلی الله علیه و آله، روایت شده كه هر كه فاتحه الكتاب را قرائت كند، ثواب قرائت قرآن به او میدهند. و در روایت دیگر است كه مثل آن است كه تمام قرآن را قرائت نموده... از حذیفه بن یمان رضی الله عنه منقول است كه حضرت رسول خدا (ص) فرمود، "خدای تعالی میفرستد عذاب حتم مقضی را برای قومی، پس قرائت كند بچهای از بچههای آنها در كتاب: "الحمدلله رب العالمین" چون خدای تعالی میشنود چهل سال عذاب را از آنها مرتفع كند. و از ابن عباس منقول است كه در حالی كه ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم، ناگاه فرشتهای آمد و گفت بشارت باد ترا دو نوری كه به تو داده شده و به انبیای قبل از تو داده نشده آن دو نور فاتحهالكتاب و خواتیم سورة بقره است. [كسی ] قرائت نكند هرگز حرفی از آن را مگر آنكه حاجت او میدهم. 33
آثار انس با قرآن
تلاوت قرآن در واقع زمانی مطلوب است كه در اعماق قلب انسان تأثیر كند و باطن انسان صورت كلام الهی گردد و از مرتبه ملكه به مرتبه تحقق رسد و اشاره به این فرموده آنجا كه میفرماید، جوان مؤمن اگر قرائت كند، قرآن در گوشت و خون او وارد شود. و این كنایه از آن است كه صورت قرآن در قلب مستقر و جایگزین گردد به طوری كه خود باطن انسان كلام الله مجید و قرآن حمید گردد به اندازه لیاقت و استعدادش. 34
كسی كه خود را عادت داد به قرائت آیات و اسمای الهیه از كتاب تكوین و تدوین الهی، كمكم قلب او صورت ذكری و آیهای به خود گیرد و باطن ذات محقق به ذكر الله و اسم الله و آیت الله شود. 35