بخشی از مقاله
چکیده
معرفتشناسی، پایهی شناخت اندیشههای هر اندیشمندی است، چونکه نوع نگرش اندیشمند به جهان، و انسان و جامعه تابع شناختشناسی اوست. معرفتشناسی مردمسالاری دینی بر اساس معرفت توحیدی بوده که حکومت مورد نظر مردمسالاری دینی نیز از این معرفت نشأت گرفتهاست. معرفتشناسی اندیشهی امام خمینی - ره - نیز بر اساس نگرش توحیدی میباشد. نگرشی که بیشتر جنبههای معنوی را در برمیگیرد.
معرفتشناسی ایشان در مورد حکومت نیز تابعی از معرفتشناسی مردمسالاری دینی و آن نیز تابعی از معرفتشناسی توحیدی است. در این پژوهش سعی شده است با کاربست نظریهی شناختشناسی، اندیشهی شناختی امام خمینی - ره - را در مورد حکومت بررسی کنیم. سوال ما در این پژوهش این است: حکومت چه جایگاهی در معرفتشناسی مردمسالاری دینی و اندیشهی امام خمینی - ره - دارد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت، معرفتشناسی مردمسالاری دینی، معرفت توحیدی است که حکومت نیز از این معرفت گرفتهشدهاست.
حکومت از نظر امام خمینی - ره - نیز بر اساس معرفت توحیدی است. حکومت از نظر امام - ره - حقی است که از جانب خداوند به پیامبر - ص - و امامان - ع - داده شدهاست و در زمان غیبت ایشان فقها که به قوانین الهی آشنایی دارند، باید این وظیفه را بر عهده گیرند. در نتیجه حکومت مورد نظر امام خمینی - ره - ، حکومتی است بر پایهی عدل که حاکم آن باید عالم به قوانین اسلام باشد و شکل حکومت نیز توسط مردم و با توجه به شرایط زمان و مکان تعیین میشود.
مقدمه
برای شناخت یک اندیشمند باید از جهانبینی او برای این شناخت استفاده کرد. جهانبینی به این معنی که این اندیشمند چه نوع نگاهی به وقایعی که در اطراف خود میگذرد دارد و این نگاه تا چه حد در سایر اندیشههای ایشان اثر دارد. برای اینکار باید از بعد معرفتشناختی به آن اندیشمند نگاه کرد و دید که این شناخت تا چه حد در سایر نظرات ایشان اثر دارد. معرفتشناسی عبارت است از نظریهی شناخت و پرسش اصلی آن یافتن منشأ شناخت بوده است. واژهی شناخت، بین مردم به معنای تبدیل شدن چیزی ناآشنا به چیزی آشنا میباشد. نظریهی شناخت یا شناختشناسی غالبا به این قضایا میپردازد: - 1 چگونه ما چیزها را میشناسیم و - 2 شناخت ما از چیزها تا چه اندازه معتبر است.
معرفتشناسی، آن شاخه از فلسفه میباشد که به بررسی، اهمیت و حدود معرفت و مبانی آن میپردازد.[1] اندیشه یا ففکر یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مربوط است. برای شناخت اندیشهی امام خمینی - ره - ، باید دید که ایشان چه نوع نگاهی به جهان دارند و این نوع نگاه تا چه حد در اندیشهی سیاسی ایشان در تشکیل حکومت، اثر گذاشته است. سوال ما در این پژوهش این است: حکومت چه جایگاهی در معرفتشناسی مردمسالاری دینی و اندیشهی امام خمینی - ره - دارد؟ فرض ما این است که؛ حکومت مورد نظر امام خمینی - ره - از مبانی معرفتی ایشان گرفتهشده است و این معرفت نیز از معرفتشناسی مردمسالاری دینی که همان معرفت توحیدی میباشد، به عاریت گرفتهشده است. لذا ما در این پژوهش با توجه به مبانی معرفتشناسی مردمسالاری دینی میخواهیم جایگاه حکومت را در اندیشهی ایشان بررسی کنیم.
مفهوم معرفتشناسی:
در معرفت شناسی1، ما به دنبال چیستی معرفت و راههای وصول به آن هستیم. معرفتشناسی شاخهای از فلسفه است که به پرسشهایی دربارهی ماهیت، دامنه، و منابع معرفت میپردازد. انسانها از بدو پیدایش به دنبال تبیین پدیدههای اطراف خود میباشند. برای رسیدن به این تبیین لازم به ابزاری مانند عقل، احساس، تجربه و ... است. در معرفتشناسی جامعهشناسی سخن از شناسایی خاستگاه منطقی این دانش است. همانطور که درآن سخن از وظایف ویژهی آن دانش نیز میرود.[2] « کلمهی معرفتشناسی که مشتق شده است از علم دانش، معمولاً به معنی اطمینان از دانش بشری، بسیار کاربرد دارد.
اطمینان در اینجا به معنی در اختیار داشتن حقیقت بهصورت آگاهانه، کنش و حالت ذهنی که در آن به داشتن آگاهی، علم دارد. از جمله موضوعات مورد توجه معرفتشناسی، ماهیت حقیقت، منابع دانش انسانی، عواملی که مانع دستیابی به حقیقت میشود و همچنین ابزار اجتناب از خطا و معیار اطمینان. از جمله دادههایی که یک معرفتشناس کار خود را با آن شروع میکند، میتوان به این موارد اشاره کرد: - 1 همهی ما اشتباهاتی داریم. - 2 ما بسیاری از اشتباهات خود را اصلاح میکنیم. - 3 ما یک ذخیرهی عظیمی از حقایق را بهصورت انباشته داریم. - 4 ما از بین اشتباهات خود، مسیر زندگی خود را با نگرش خاصی مشاهده میکنیم معرفتشناسی، همان زمینهی فلسفی است که امکان ارزیابی باورها را با هدف تشخیص موارد واقعی معرفت از میان ادعاهای معرفت فراهم میآورد.
در شاخههای گوناگون دانش با الگوهای ویژه برای ارزیابی باورها سروکار داریم که خود در درستیشان به مبانی و ضابطههای کلیتری تکیه دارند. این مبانی و ضابطهها در خود این زمینههای دانش بررسی نمیشوند، بلکه این بررسیها بر عهدهی معرفتشناسی است معرفتشناسی با هدف احراز صدق باورها، باید ضابطههایی را تولید کند که بر اساس آنها بتوان صدق باورها را احراز کرد. به بیان دیگر، بتوان موارد واقعی معرفت را تشخیص داد .در معرفتشناسی سوالات مختلف و زیادی پرسیدهمیشود. سوالات در وضعیتهای مختلفی از گذشته مطرح میشوند و به آنها پاسخ داده میشود. لذا ما در این پژوهش در نظر داریم با در نظر گرفتن معرفتشناسی به عنوان چارچوب کار خود، معرفتشناسی اندیشهی امام خمینی ره - را در مورد حکومت بررسی کنیم.
- 1 مفهوم معرفتشناسی مردمسالاری دینی
یکی از نمودهای مردمسالاری دینی و رضایت عامه، در مقبولیت حکومت در گذشته، بیعت بودهاست. بیعت زمینه مشارکت مردم و رضایت ایشان از حاکمان را فراهم آوردهاست. امام علی - ع - ، در خطبهی معروف شقشقیه، یکی از دلایل پذیرش حکومت را بیعت و حضور مویدانهی مردم و یاران میداند: »سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمیکردند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آنان انداخته، رهایش میکردم..[5] « در نظام اسلامی، به عنوان یک نظام مردمسالار دینی، نظام حاکم باید از دو رکن مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی برخوردار باشد.
دو رکنی که دقیقاً ناظر به دو مؤلفهی مردمسالاری و دینی بودن این نظام اشاره دارد. در نظام اسلامی، مشروعیت و حق حاکمیت را خداوند به حاکم اسلامی میدهد نه مردم. چنانکه در آیات قرآن آمدهاست: انما ولیکم االله و رسوله و الذین آمنوا ... خداوند بدون نظرسنجی از مردم حاکم و ولی جامعه را تعیین میکند. یا حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه، خطبهی سوم، وقتی از غصب حق خودش در حاکمیت سخن میگوید، که فقط خدا و پیامبر صل یااللهعلیهوآله او را انتخاب کردهبودند و اتفاقاً مردم ایشان را به عنوان حاکم نپذیرفته بودند. بنابراین مردم در اعطای حق حاکمیت به حاکم اسلامی، نقشی ندارند؛ حاکم یا به نصب خاص الهی است، مثل معصومین علیهمالسلام، یا به نصب عام یعنی تعیین ویژگیهای حاکم که بر اساس روایات معصومین علیهمالسلام، در عصر غیبت، فقیه عادل باکفایت بر این منصب نصب شدهاست .[6]
از جمله آیات قرآن کریم که به منزلت عقل اشاره کردهاست و انسانها را، به عقلورزی دعوت نموده است، میتوان به آیات زیر اشاره کرد: »راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند، با آنچه به مردم سود میرساند و ]همچنین[ آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هر گونه جنبندهای پراکنده کرده و ]نیز در[ گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین آرمیدهاست برای گروهی که میاندیشند، واقعا نشانههایی ]گویا[ وجود دارد.
[7]« »چون به آنان گفتهشود از آنچه خدا نازل کردهاست، پیروی کنید، میگویند نه، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم، آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به راه صواب نمیرفتهاند ]باز هم[ در خور پیروی هستند. [8]« اصلیترین منبع شناخت در نظام اسلامی، وحی میباشد، که بر ایناساس، قانونگذاری بر اساس تشریع خداوند انجام میگیرد و به انسانها ابلاغ میشود. کسی که انسانها را آفریده و خیر و شر را تشخیص میدهد. منبع همهی گزارههای حکومتی در مردمسالاری دینی، دین با وحی بوده و معیار داوری نیز محسوب میگردد.
در دمکراسی عقل و تجربه منبع صدور گزارهها و معیار صدق و کذب یا خیر و شر میباشد و هیچ معیار غیر عقلی و غیر تجربی را نمیتواند پذیرا باشد؛ وحی و دین برای انسان در تمامی شرایط و دورههای تاریخی و اجتماعی، تکلیف همهی کلیات و جزئیات، اشکال و مضامین را در تمام حوزههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، از پیش تعیین کرده و حکومت، عهدهدار و متصدی اجرای آنهاست.[9] در نظام اسلامی، خداوند، خالق، مالک و مدبر هستی و محور همهی امور است و قوانین و مقررات، از وحی الهی برگرفته میشود. در چنین نظامی: اولاً؛ مردم به طور طبیعی گرد پرچم توحید، منسجم، متحد و یکپارچه میگردند و فرمان خدا را از هرچیزی برتر میدانند. »و همگی به ریسمان چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را یاد کنید که ... میان دلهای شما الفت انداخت..[10] «
- 3-1 جایگاه حکومت، در نظام مردمسالار دینی
در حکومت دینی نه تنها قوانین دینی اجرا میشود، بلکه، مجریان آن، یا مستقیماً از طرف خدا منصوبند یا به اذن خاص، یا عام معصوم، منصوب شدهاند. در این دیدگاه حکومت دینی، شکلی از حکومت است که در آن همهی امور سیاسی، اجتماعی، قضایی، اقتصادی و ... منشاء الهی پیدا میکند و طبق آزمونهای دینی، تعیینتکلیف در این امور، به دین واگذار میشود. حکومت، یک ضرورت اجتماعی وضع قانون یا تطبیق آن با شرایط اجتماعی خاص، نیاز به نهاد قانونگذاری دارد.