بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
علل سقوط اندلس به دست مسیحیان
- در بهترین حالت، علل سقوط اندلس تنها به رواج فساد و فحشا و می خوارگی جوانان مسلمان نسبت داده می شود.
- از این سخن مراد آن نیست که اهمیت عوامل یاد شده کم جلوه داده شود، بلکه منظور این است که افول و سقوط مسلمانان در اندلس قطعاً ریشه در عوامل گوناگون و ژرفی دارد که به ورطه فساد افتادن جامعه تنها یکی از تبعات و جلوه های بیرونی آن عوامل است.
- قطعاً بسنده کردن به چند موضوع سطحی نمی تواند درسهای لازم را برای عبرت آموزی جوامع مسلمان امروزی فراهم کند.
اسلاید 2 :
دسته اول: عوامل داخلی
- تسخیر اندلس در دوران حکومت خاندان بنی امیه صورت گرفت.
- در این دوره حکومت بنی امیه با بدعتها و انحرافاتی که در نظام ارزشی اسلام اصیل ایجاد کرده بود موجب بروز مشکلات و نارساییهای بسیاری در در جامعه اسلامی آن روز گردیده بود.
اسلاید 3 :
- از جمله این بدعتها می توان به موروثی شدن خلافت، تبعیض نژادی، دنیا طلبی، تجمل گرایی، ثروت اندوزی به هر قیمت و رقابتهای عشیره ای – قبیله ای بر سر قدرت اشاره کرد.
- در جریان فتح اندلس، همه این انحرافات به اندلس نیز انتقال یافت.
- با جرأت می توان گفت ریشه بسیاری از گرفتاریهای مسلمانان در اندلس ریشه در ساختار و سازمان حکومت بنی امیه و مشکلات و نارساییهای جامعه اسلامی آن روزگار داشت.
اسلاید 4 :
عوامل داخلی سقوط اندلس
- اندلس در سال ٩٢ق∕٧١١م به تصرف مسلمانان در آمد.
- این زمان اوج حاکمیت امویان بر جهان اسلام بود.
- تسخیر اندلس در زمان حکومت عبدالملک مروان انجام شد.
- دوره حکومت امویان از نظر تأثیر در تاریخ اسلام و سرنوشت آینده مسلمانان از دو نظر دارای اهمیت، و شایسته بررسی و تحلیل است:
١· از حیث کشور گشایی و گسترش قدرت سیاسی حاکمان این خاندان
٢· از حیث دگرگونیهای بنیادی که در اصول و فروع دین پدید آمد.
اسلاید 5 :
عوامل داخلی سقوط اندلس
- درباره موضوع نخست باید گفت از سال ٤١ تا ١۳٢ق (سال انقراض بنی امیه) دامنه حکومت اموی به طور چشم گیری وسعت یافت و تا آنجا پیش رفت که حتی حکومت پانصد ساله عباسیان هم مقدار قابل ملاحظه ای بدان نیفزود.
- اما موضوع دوم دارای اهمیت بیشتری است زیرا توسعه و گسترش قلمرو حکومت اسلامی در درون چنین فضای سیاسی و ارزشی صورت گرفت که به طور جبری اثرات نامطلوبی بر جوامع جدید اسلامی، از جمله اندلس، بر جای نهاد و سرانجام نیز از عوامل مهم سقوط برخی از جوامع اسلامی، مانند اندلس گردید.
اسلاید 6 :
- دگرگونیهای اساسی که این خاندان در اسلام پدید آوردند به طور خلاصه عبارتند از:
١· نظام حکومت اسلامی، که پس از دوره حضرت علی (ع)، به حکومت استبدادی موروثی فردی مبدل گشت.
-در این شیوه جدید حکومتی، به جای اجرای قوانین الهی، خواسته ها و در بسیاری موارد هوا و هوس حاکم به صورت حکم حکومتی اجرا می گردید.
-لذا انحرافات و بدعتهای بسیاری به نام دین در میان مسلمانان رواج پیدا کرد. خاندان اموی حاکم در اندلس نیز پیرو چنین شیوه ای بود.
اسلاید 7 :
٢· مساوات، که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی بود، از میان رفت.
- در حالی که قرآن و سنت پیامبر امتیازها را ملغا کرده و ملاک برتری را نزد خدا پرهیزگاری دانسته بود، امویان نژاد عرب را نژاد والاتر شمردند و استدلال کردند چون پیامبر اسلام از عرب برخاسته است پس عرب بر دیگر مردمان برتری دارد و در میان عرب نیز قریش برتر از دیگران به شمار آورده می شد.
-بسیاری از اختلافات سیاسی و اجتماعی دراندلس نشـئت گرفته ازاین انحراف بود; به ویژه اختلاف میان قبایل عرب قحطانی و عدنانی که وارد اندلس شده بودند.
- همچنین اختلاف میان اعراب و بربرها و اختلاف میان مسلمانان فاتح و تازه مسلمانان همه ناشی از چنین دیدگاهی بود.
اسلاید 8 :
- مونتگمری وات، محقق غربی، در خصوص کشمکشهای داخلی میان مسلمانان اندلس، به ویژه درباره اصالت نژاد و قبیله و عشیره، چنین می نویسد: «اشغال سریع تقریباً همه شبه جزیره اسپانیا همراه با کوشش برای گسترش و پیشرفت در فرانسه به ناچار بازتابهایی درمیان عوامل پیروزی براسپانیا یعنی اعراب و متحدان بربرآنها داشت...
- بیشتر کشمکش میان اعراب، ناشی ازرقابت بین قبایل و گروههای قبیله ای بود.
اسلاید 9 :
- مخصوصاً بین دو گروه از قبایل موسوم به آل قیس وآل کلب خصومت شدیدی جریان داشت و این خصومت خود دنباله خصومت و رقابت میان اعراب عدنانی و قحطانی در شبه جزیره عربستان بود.
- این دشمنی گاهی به گروههای بزرگ تری که از نظر نسب با این گروهها نزدیکی داشتند سرایت می کرد، تا آنکه عملاً همه قبایل عرب حاضر در اندلس در این خصومت درگیر شدند.
اسلاید 10 :
- پس از سال ١٢١ق/٧٤٠م، رقابت میان قبایل عامل سیاسی مهمی در اندلس شد.
- قبیله قیس و کلب تقریباً مانند احزاب امروزی عمل می کردند. هنگامی که خلیفه بیشتر به روی یک قبیله تکیه می کرد، انتصابات حکام بیشتر به اعضای آن قبیله تعلق می گرفت.