بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
تلازم حق و تکليف
- تلازم حق هر کس با تکليف ديگران:
- در نظر گرفتن حق براي کسي به معناي آن است که ديگران مكلف به رعايت اين حق هستند.
- حق نفقه براي زن، به معناي مکلف بودن شوهر به پرداخت آن است.
- تلازم حق هر کس با تکليف خودش:
- بسياري از حقوق اجتماعي افراد در برابر تكاليفي است كه بر عهدة خود آنان گذارده ميشود.
- هر تكليفي مستلزم در نظر گرفتن حقوق و اختياراتي براي مکلف است تا بتواند به آن تکليف عمل کند.
اسلاید 2 :
تعریف و ضرورت حقوق
- معاني واژه «حقوق»:
- مجموع امتيازاتي مانند حق حيات وحق مالکيت که به موجب قانون به افراد و گروههاي اجتماعي اعطا ميشود (جمع کلمه حق)
- دانش حقوق
- مجموعهاي از مقررات اجتماعي که افراد يک جامعه ملزم به رعايت آنها بوده، دولت ضمانت اجراي آنها رابر عهده دارد و هدف مستقيم از آن، ايجاد نظم و امنيت در جامعه است (اسم جمع)
- مقصود از حقوق، در اينجا معناي اخير است.
- تعيين حقوق براي جلوگيري از منازعات اجتماعي حاصل از اميال گوناگون انسانها و تعارض منافع و محدوديت امکانات و منابع، و برقراري نظم و امنيت در جامعه ضروري است.
اسلاید 3 :
فلسفه حقوق
- فلسفه حقوق دانشي است که به پرسشهاي اساسي درباره حقوق پاسخ ميدهد، مانند
- واقعي يا اعتباري بودن حقوق
- خاستگاه حق
- بررسي مکاتب حقوقي
- منابع حقوق
- رابطه حقوق با اخلاق و دين
- با بررسي مسائل فلسفه حقوق، ميتوان به نتايج زير دست يافت:
- دفاع عقلاني از مکتب حقوقي اسلام
- پاسخگويي به برخي ابهامها دربارة
- مبناي مشروعيت قوانين
- حقوق بشر
- حقوق زن
- کمک به حل مباحث فلسفه سياست
اسلاید 4 :
مکاتب حقوقي
اسلاید 5 :
اقسام مکاتب حقوقي
- دستهاي از مکاتب حقوقي، بر آناند که قوانين حقوقي،
- همانند قوانين طبيعي يا عقلي، حاکي از واقعيتاند،
- قابل کشف هستند،
- ثابت و مطلقاند،
- قابل ارزيابي هستند.
- مکتب حقوق طبيعي
- دسته دوم، معتقدند قوانين حقوقي،
- قابل جعلاند،
- متغير و نسبي هستند.
- مکتب حقوقي پوزيتويسم
- دسته سوم، به نوعي تلفيق ميان دو ديدگاه ديگر معتقدند.
- مکتب حقوقي اسلام
اسلاید 6 :
مکتب حقوق طبيعي
- داراي سابقه تاريخي بيش از دو هزار سال
- افلاطون: حقوق طبيعي حقوق واقعي است، و حقوق موضوعه ساخته ذهن بشر است.
- سَنت آگوستين: حقوق طبيعي معيار اعتبار قوانين موضوعه است.
- توماس آكويناس: قوانين موضوعهاي که برخلاف حقوق طبيعي باشند، مانند پول تقلّبي فاقد اعتبارند.
- هابز: انسانها در حال طبيعي گرگ يكديگرند. پس مهمترين ميل طبيعي انسان، صيانت ذات است که به پيدايش حق حيات منجر ميشود و همه وظايف بشر از همين حق سرچشمه ميگيرد.
- لاک: همة افراد آدمي طبيعتاً آزاد و برابر و مستقلاند، پس هيچ كس را نميتوان از حقوق طبيعياش محروم ساخت، مگر آنکه خود وي با افراد ديگر براي تشكيل جامعه مدني كه در آن، اكثريت افراد، حق اداره امور كلي جامعه را به دست ميآورند توافق کند.
- روسو: حق بنياديِ مختصِ بشر، آزادي است و آن عبارت است از فرمانبرداري از قانوني كه شخص براي خود وضع ميكند. بدينسان آزادي طبيعي، سرمشق آزادي مدني است و برابري طبيعي، الگوي برابري مدني ميباشد.
اسلاید 7 :
- بنابر ديدگاه مکتب حقوق طبيعي،
- قوانين حقوقي از سنخ قوانين طبيعي هستند و منشأ واقعي اعتبار اين قوانين در طبيعت است،
- قانونگذاران بدون آنکه حقيقتاً قانون وضع کنند، با استفاده از عقل، که تنها يا برترين مرجع تشخيص اين حقوق است، قوانين طبيعي خاص جامعه انساني را کشف و به ديگران توصيه ميکنند،
- اصول اخلاقي خاصي همچون عدالت، موافق با طبيعتاند، و بايد قوانين حقوقي با اين اصول اخلاقي موافقت داشته باشند.
اسلاید 8 :
نقد و بررسي مکتب حقوق طبيعي
- ابهام در مفاهيم به کار رفته در مکتب حقوق طبيعي موجب شده است که
- قدرمتمندان آن را دستاويزي براي توجيه تجاوزهاي خود به ضعفا قرار دهند،
- در نگرشهاي جديد، انسان به موجودي ذاتاً بيقيد و بيمسئوليت تبديل شود که تنها در قبال قراردادهايي که ميبندد مسئول باشد.
- در اين مکتب، گويا اين امر مسلّم گرفته شده است که هر چه به طور طبيعي هست، بايد باشد.
- حقوق حتي اگر ناشي از طبيعت انسان باشد، بايد بر اساس مصالح تعديل شود، و عقل به تنهايي براي تشخيص مصالح حقيقي کافي نيست.
اسلاید 9 :
مکتب حقوقي پوزيتويسم
- پيدايش اين مکتب حقوقي در آغاز قرن نوزدهم، و به دليل سوء استفادههاي ناشي از ابهام مفاهيم، و فقدان مبنا و معيار واضح براي استنباط و استنتاج قواعد حقوقي در مکتب حقوق طبيعي بود.
- اين مکتب ريشه در پوزيتويسم فلسفي در غرب دارد که اگوست كنت آن را پايهگذاري کرد.
- بر اساس ديدگاه پوزيتويسم فلسفي،
- تنها شناختهايي معتبرند که از راه تجربه حسي به دست آمده باشند،
- تنها امور متغير، مادي، محسوس و قابل اثبات از طريق تجربه حسّي واقعيت دارند.
اسلاید 10 :
- بر اساس پوزيتويسم حقوقي،
- قوانين حقوقي بايد متکي بر امور ملموس باشند، نه اموري معقول همچون طبيعت يا ارزشهايي مانند عدالت،
- قوانين حقوقي نياز به وضع دارند و قابل کشف نيستند،
- منشأ اعتبار حق، اراده دولت حاکم، رضايت مردم، سودمندي يا مصلحتهاي عملي است.