بخشی از مقاله

آسيب شناسي اجتماعي

مقدمه
اي خداي پاك و بي انباز ويار دست گير وجرم ما را در گذار
«مولوي»
انسانها در فراز و نشيبهاي تاريخ هميشه از دردها و آسيبهاي اجتماعي بسياري رنج برده اند و همواره در جستجوي يافتن علل و انگيزه هاي آنها بوده اند تا ر

هها و شيوه هايي را براي رهايي ازآنها بيابند. از مجموعه اين آگاهيها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمينه هاي مطالعاتي و رشته هاي مختلفي را براي تبيين بي هنجاريها و نابسامانيهاي زندگي اجتماعي پي ريزي كنند. حاصل اين كار پيدايي دانش آسيب شناسي اجتماعي (جامعه شناسي انحراف) است. آسيب شناسي اجتماع

ي مطالعه بي نظميها و آسيبهاي اجتماعي همراه با علل و انگيزه هاي پيدايي آنها و نيز شيوه هاي پيشگيري و درمان اين پديده ها، به انضمام مطالعه شرايط بيمار گونه اجتماعي است؛ زيرا خاستگاه اصلي تبهك

اري را بايد در كل حيات اجتماعي از قبيل: فقر، تورم، گراني، بيكاري، فقدان امنيت مالي و حقوقي و ديگر عواملي كه باعث محروميت مي شوند. زمينه مساعدي را براي انواع مختلف آسيبهاي اجتماعي چون: خودكشي، سرقت، اعتياد به مواد مخدر، الكليسم، طلاق، گدايي و… فراهم مي آورند. از اين رو مفهوم آسيب شناسي گسترده وسيعي پيدا مي كند و از ابعد ارزشي و كاربردي فراواني برخوردار مي گردد.

 

تعريف آسيب شناسي اجتماعي
آسيب شناسي عبارت است از مطالعه و شناخت ريشه بي نظيمها در ارگانيسم در پزشكي به فرآيند به علت يابي بيماريها، آسيب شناسي گويند. در مشابهت كالبد انساني با كالبد جامعه مي توان اسيب شناسي اجتماعي را مطالعه و ري

شه يابي بي نظمي هاي اجتماعي تعريف كرد.
در واقع، آسيب شناسي اجتماعي، مطالعه ناهنجاريها و آسيب هاي اجتماعي نظير بيكاري، اعتياد، فقر، خودكشي، روسپيگري، طلاق. ولگردي،

گدايي و... همراه با علل و شيوه هاي پيشگيري و درمان آنها به انضمام مطالعه شرايط بيمارگونه و نابسامان اجتماعي است.
اعتياد چيست؟ معتاد كيست؟
اعتياد چيست؟ اعتياد را به عادت كردن خود گرفتن، خوگر شدن، و خود را وقف عادتي نكوهيده كردن معني كرده اند. به عبارت ديگر، ابتلاي اسارات آميز به ماده مخدر كه از نظر جسمي يا اجتماعي زيان آور شمرده شود اعتياد نام دارد.
اصطلاح اعتياد به سهولت قابل تعريف نيست، اما عواقب آن به صورتهاي مختلف نظير كم شدن تحمل و وابستگي بدني هويدا مي شود.
در طب جديد به جاي كلمه اعتياد، وابستگي به دارو به كار مي رود كه داراي همان مفهوم ولي دقيق تر و صحيح تر است. مفهوم اين كلمه آن است كه انسان بر اثر كار برد نوعي ماده شيميايي از نظر جسمي و رواني به آن وابستگي پيدا مي

كند، به طوري كه بر اثر دستيابي و مصرف دارو، احساس آرامش و لذت به او دست مي دهد؛ در حالي كه نرسيدن دارو به خماري، دردهاي جسماني و احساس ناراحتي و عدم تامين دچار مي شود(فدائي و سجاديه، 1365: 19).
معتاد كيست؟
معتاد كسي است كه در اثر مصرف مكرر و مداوم، متكي به مواد مخدر يا دارو شده باشد، يا به عبارت ديگر قرباني هر نوع وابستگي دارويي يا رواني به مواد مخدر معتاد شناخته مس شود. (برژره، 1368:5) از نظر آسيب شناسي هر دار

ويي كه پس از مصرف چنان تغييراتي را در انسان به وجود آورد كه از نظر اجتماعي قابل قبول و پذيرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسيت يا واكنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و كسي كه چنين موادي را مصرف مي كند معتاد شناخته مي شود.
عوارض جسمي
1. ترياك و مشتقات آن دندانها را كثيف و آسيب پذير كرده، مخاط دهان را ملتهب مي سازد و موجب نقصان ترشحات غدد بزاقي مي گردد.
2. ورود مرفين يا هروئين به بدن، كار دستگاه عصبي را در سطوح مختلف تغيير مي دهد و در صورت تداوم، آن را به بدكاري مزمن و دايمي سوق مي دهد. (تقوي: 1370: 97).
3. مواد فيوني موجب تنبل شدن كبد گرديده، راه ريختن صفرا به روده را منقبض و تنگ مي كند و چون ترشحات پانكراس به خوبي در روده ها نمي ريزد، يرقان ا

يجاد مي شود و اثرات ناگواري بر دستگاه گوارش دارد.
4. كليه ها در اثر مصرف مواد مخدر دچار ورم يا نفريت مي گردد و اين اثرات منجر به تكرر ادرار از يك سو و اشكال در دفع ادار يا ادرار ادارار توام با درد از سوي

ديگر مي شود.
5. استعمال مواد مخدر سبب كم يا متوقف شدن ميل جنسي مي شود. زنان معتاد خيلي زود نازا مي شوند و در زمان بار داري با احتمال سقط جنين مواجه خواهند بود.
6. مواد مخدر، تارهاي صوتي حنجره را تحريك كرده، به التهاب مزمن مي انجامد و در نتيجه آهنگ صوتي معتاد غير طبيعي مي شود به علاوه، گاه بيماري بر نشيت مزمن و آسم را در پي داشته، ريه ها به محيط سازگاري براي بروز سل تبديل مي شود.
7. چنانچه دود ترياك ريه را پر كرده باعث شود كه اكسپژن لازم به خون نرسد، تپش قلب، تنگي نفس، و دوران سر ايجاد مي شود. (آذرخش، 1334: 422)
8. از عوارض ديگر مي توان خشكي پوست، قرمز شدن

، بالا رفتن حرارت پوست در نقاط مختلف بدن و شكننده شدن ناخنها و به طور كلي ضعف عمومي را نام برد.
مثال: زندگي نامه و مصاحبه باليني يك معتاد
عباس 26 سال داشت ـ در خانواده اي محروم در جنوب تهران به دنيا آمد ـ روابط او با ديگر اعضا خانواده نه تنها گرم و صميمي نبود؛ بلكه در خانواده اي

طرد كننده زندگي مي كرد. ـ مرگ برادر بزرگ و عقب ماندگي ذهني خواهرش، او را سخت ناراحت كرده بودـ در تعدادي از دروس دوره راهنمايي ضعيف بود. اما علاقه بسياري به ورزش داشت؛ ولي خانواده او را از رفتن به باشگاه منع مي كرد ـ رابطه گرمي با شوهر خواهر خود داشت و گاهي از سيگارهاي حشيش دار او استفاده مي كرد. در سال سوم راهنمايي با 6 مورد تجديدي روبرو شد ـ همين امر موجب شد كه به هم سن و سالهاي خود روي آورد ـ اكثر دوستانش دچار انواع بزهكاري بودند و دزدي و اعتياد ميانشان رواج بسيار داشت. در 17 سالگي بعد از مردود شدن در سوم راهنمايي به سيگار وحشيش روي آورد و داماد خانه نيز به اين مساله دامن زد و عرصه را براي او باز تر كرد و او را براي به اين امر تشويق نمود...
مصاحبه باليني:
در مصاحبه باليني كه از عباس به عمل آمد، وي مضطرب و افسرده بود و با تكيه كلامهاي خاص خود صحبت مي كرد و تا حدودي تيكهاي عصبي در نقاط مختلف صورتش قابل مشاهده بود. البته از اعتياد خود اظهار ناراحتي مي كرد؛ ولي خود را در چنگال آن اسير مي ديد و مي گفت كه به هيچ عنوان نمي تواند آن را ترك كند. شخصيت مايل به نو

روتيك او با گرايشهاي شديد و افسردگي از طرز و محتواي كلامش مشخص بود. با نااميدي صحبت مي كرد و خود را بازنده اي مي پنداشت. بازنده اي كه به علل مبهم نتوانسته است از چيزهايي كه ميخواسته برخوردار باشد. نااميدي شديدي نسبت به آينده و سردرگمي در زندگي را مطرح مي كرد. عين گفته او چنين است. گاه گاهي گيج گيجم رو ه

وام. به علاوه بيزاري نسبت به فعاليتهاي روزمره را عنوان مي كرد و خود به يكي از علائم افسردگي اش كه اختلال در خواب و كم اشتهايي است اشاراتي داشت.
روابط نادرست خانوادگي سبب شده كه داراي روحيه اي خجول و آن طور كه خودش مي گويد همواره از پايين بودن اعتماد به نفس در رنج باشد.


علل و انگيزه هاي اعتياد را مي توان در موارد ياد شده برشمرد:
1ـ زندگي در گذر جواني به زمزمه اي پايان ناپذير مي ماند، رازها و جاذبه هاي اين برهه از عمر آدمي به گونه اي است كه بسياري را به ورطه تباهي مي كشاند. نتايج بررسي ها نشان داده است كه 16% از معتادان كمتر از 19 درصد سن دارند و 28 در افراد بين 51 تا 59 سالگي تشكيل مي دهند.
2ـ افراد سست عنصر و بي اراده
3ـ عوامل رواني و فشار عصبي
4ـ نابساماني هاي زندگي، بيكاري، فرار از مشكلات و عدم توانايي فرد از رو به رو شدن با مسائل اجتماعي
5ـ ماده اي است عده اي از افراد تصوري نادرست براي پيدا كردن آرزوهاي گم شده خود مي پندارند.
6ـ اختلالات خانوادگي و تضاد و كشمكش بين والدين
7ـ فراواني مواد مخدر و تهيه آسان آن
8ـ در نزد فرد معتاد، ترس و وحشت، بزدلي، جانشين شجاعت، شهامت و از خود گذشتگي مي شود.
اصلي ترين راه مبارزه با مواد مخدر و خشكاندن ريشه اعتياد، برچيدن زمينه و انگيزه اعتياد در نزد جوان است. آموزش عمومي و پيشگيري از اعتياد بايد به عنوان يك فرهنگ همگاني شود. و مقدم بر همه بايد با شناخت دقيق نيازهاي جوانان كه متاسفانه بيشتري شمار معتادان را تشكيل مي دهد به علل و ريشه هاي اعتياد پي برد. و خانواده به عنوان اساسي ترين واحد جامعه نقش به سزايي در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر را دارد.
تعريف طلاق
طلاق مهمترين عامل از هم گسيختگي ساختار بنيادي ترين بخش جامعه يعني خانواده است طلاق در لغت به معني رها شدن از عقد نكاح و فسخ كردن عقد نكاح بوده و پديده اي است قرار دادي كه به زن و مرد امكان ميدهد تا تحت شرايط پي

وند زناشويي خود راگسيخته و از يكديگر جدا شو

ند.
طلاق بر انحلال يك ازدواج رسمي در زماني كه طرفين آن هنوز در قيد حياتند و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج كنند دلالت مي كند. يا به عبارت ديگر طلاق شيوه نهادي شده اختياري پايان يك ازدواج است.
متفكران و جامعه شناسان طلاق را يكي از آسيبهاي اجتماعي به شمار آورده بالا رفتن ميزان آن را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقي و به هم خوردن آرامش خانوادگي در مجموع دگرگوني در هنجارهاي اجتماعي محسوب مي دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید