بخشی از مقاله
مقدمه
حيطه فعاليت بورس اوراق بهادار با معاملات مربوط به انواع اوراق بهادار همانند سهام عادي، سهام ممتاز، اوراق قرضه و اوراق مشاركت (مختص ايران)، مرتبط ميباشد. بورس اوراق بهادار مکانيزمي را فراهم ميكند تا از طريق آن پساندازهاي اندك جامعه به سرمايهگذاريهاي كلان اقتصادي تبديل شود. اين ابزار كارآمد در كشورهاي پيشرفته داراي قدمت طولاني و در كشور ايران داراي پيشينه كوتاهمدت ميباشد. در ايران شروع فعاليت رسمي بورس به سال 1346 بر ميگردد ولي آغاز فعاليت اصلي آن از سال 1368 كه همراه با اولين برنامه توسعه اقتصادي و اجتماعي است ميباشد.
با توجه به اينكه بازار بورس اوراق بهادار ركن اصلي بازار سرمايه و بازار مالي است، توسعه متناسب دو بخش اصلي اقتصاد يعني بخش مالي و واقعي از اهميت و جايگاه ويژهاي برخوردار ميباشد. طبق تئوريهاي اقتصادي در صورت هر گونه اخلال در رشد و توسعه بخشهاي مذكور يا عدم توسعه متناسب آنها، رشد و توسعه اقتصادي دچار مشكل خواهد شد. كشورهاي توسعه يافته همواره داراي بخش مالي قدرتمندي هستند كه بازار پول و بازار سرمايه ميباشند.
عدم توسعه مناسب بازار سرمايه به عنوان زير مجموعه مهمي از بخش مالي علاوه بر ايجاد فشار مضاعف بر سيستم پولي كشور، باعث شده كه واحدهاي توليدي و خدماتي از مزاياي يك بازار سرمايه فعال و پويا محروم گردند. مهمترين هدف بازار سرمايه اين است كه با اجراي فرآيند سالمسازي و شفافيت، پسانداز كنندگاني كه دارنده منابع مالي ميباشند و هدف كسب سود و بازده معقول دارند را به اشخاص حقوقي و واحدهاي اقتصادي كه براي توسعه فعاليتهاي خود نياز به منابع مالي دارند پيوند دهد.
اثر بورس اوراق بهادار در هر اقتصادي غير قابل انكار ميباشد و مشاركت كنندگان در اين بازار اعم از سرمايهگذاران و صادركنندگان اوراق بهادار از مزيتهاي آن بهرهمند ميگردند.
از ديدگاه اقتصادي، نقش بورس اوراق بهادار از چهار بعد قابل تأمل است:
الف: جمعآوري سرمايههاي جزيي و پراكنده و يك كاسه كردن آنها در جهت تجهيز منابع مالي شركتها
انتشار سهام و فروش اوراق قرضه يكي از مطمئنترين راههاي جمعآوري وجوه لازم براي سرمايهگذاري است. واحدهاي توليدي و تجاري به عوض استقراض از نظام بانكي ميتوانند تحت ضوابطي از طريق انتشار سهام يا فروش اوراق قرضه در بورس نيازهاي مالي خود را تأمين كنند. در گذشته ايجاد واحدهاي كوچك با تأمين سرمايه از سوي يك شخص يا يك خانواده ميسر بود. در حاليكه امروزه ديگر تأسيس واحدهاي بزرگ توليدي و تجاري چنان سرمايه انبوهي را ميطلبد كه از توان مالي يك فرد يا خانواده خارج است.
بورس مكاني است كه اين واحدها با انتشار سهام قادر هستند سرمايههاي پراكنده را جمعآوري كرده و در پروژههاي بزرگ سرمايهگذاري نمايند.
ب: توزيع عادلانه درآمد و ايجاد احساس مشاركت
با تقسيم مالكيتهاي بزرگ از طريق فروش سهام آنها در بورس اوراق بهادار از ديد اقتصاد كلان به هدفهاي توزيع عادلانهتر درآمد و نيز احساس مشاركت در عموم افراد جامعه در فعاليتهاي توليدي و تجاري كمك زيادي ميكند. حتي چنانچه امكان تأمين منايع سرمايهگذاريهاي بزرگ با استقراض بانكي ميسر شود. معهذا انتشار و فروش سهام به عموم به منظور تأمين منابع مالي مرجح است. بسياري از جامعهشناسان توزيع مالكيت را بين عموم طبقات به لحاظ اجتماعي مفيد ميدانند. امري كه از دوقطبي شدن جامعه جلوگيري ميكند و ناآراميهاي اجتماعي را تخفيف ميدهد.
ج: ايجاد يك بازار رقابتي كامل
كه در آن تعداد زيادي خريدار و فروشنده به نحوي عادلانه تحت مكانيزم بازار يعني عرضه و تقاضا به فعاليت ميپردازند و هر كس ميتواند آزادانه اوراق بهادار را خريداري و يا به فروش برساند. ضمناً شركتهاي بورسي ملزم هستند اطلاعات مالي و گزارشهاي مربوط به اتفاقات مهم و سرمايهگذاريها و كلاً هر اطلاعاتي كه روي قيمت سهام اثرگذار است و محرمانه نباشد را به صورت سهماهه، ششماهه، نه ماهه و ساليانه به بورس ارسال نموده و بورس پس از بررسي، آنها را منتشر مينمايد.
د: تخصيص مطلوب منابع
وجود فضاي يك بازار كامل در بورس اوراق بهادار, تخصيص مطلوب منابع را ميسر ميسازد. بورس اوراق بهادار با تعيين بهاي رقابتي سهام به عنوان ابزار انتظامي اقتصاد، مديران غير كارا و ضعيف را تنبيه و مديران مبتكر و قدرتمند را تشويق ميكند. يك شركت زيانده نميتواند از طريق بورس به تأمين نيازهاي مالي خود اقدام نمايد.
مزايايبورساوراقبهاداراز سه ديدگاه اقتصاد كلان، سرمايهگذاران و شركتهاي سرمايهپذير
الف) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه اقتصاد كلان
1- جمعآوري سرمايههاي جزئي و پراكنده و انباشت آن براي تجهيز منابع مالي شركتها
2- بكار گيري پساندازهاي راكد در امر توليد و تأمين مالي دولت و موسسات
3- كنترل حجم پول، نقدينگي و تورم از طريق انتشار سهام و اوراق قرضه (مشاركت)
4- بورس به مثابه بازار رقابت كامل (تعداد زياد خريدار و فروشنده، آزادي ورود و خروج از بازار، شفافيت اطلاعات و تخصيص مطلوب منابع)
5- رشد توليد ناخالص ملي، افزايش اشتغال و كمك به حفظ تعادل اقتصادي كشور
6- فراهم نمودن توزيع عادلانه ثروت از طريق گسترش مالكيت عمومي و ايجاد احساس مشاركت عمومي
7- افزايش درجه نقدينگي ثروت افراد
ب) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه سرمايهگذاران
1- خريد سهام و اوراق بهادار براي كسب بازده مناسب و پوشش در مقابل تورم
2- اطمينان از گزينه سرمايهگذاري به دليل شفافيت اطلاعات
3- قابليت نقدينگي اوراق بهادار و سهولت نقل و انتقال سهام و استفاده از معافيتهاي مالياتي
4- مشاركت در فرآيند تصميمگيري براي اداره شركتها
5- ايجاد يك بازار دائمي و مستمر كه امكان سرمايهگذاري بلند مدت و كوتاه مدت را فراهم مينمايد.
6- وجود طيفهاي متنوع از اوراق بهادار از نظر درجه بازدهي و خطر پذيري براي سرمايهگذار
7- برقراري سيستمها و روشهايي كه از طريق آن، خريد و فروش اوراق بهادار منظم و رسمي گردد.
8- حمايت از سرمايهگذاران كوچك و احساس مشاركت در امور توليدي و تجاري
9- نظارت مضاعف بر فعاليت شركتها در چارچوب استانداردها و آئيننامههاي بازار سرمايه
ج) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه واحد اقتصادي (شركتهاي سرمايهپذير)
1- سهولت در تأمين مالي از طريق انتشار سهام و ساير اوراق بهادار
2- افزايش اعتبار داخلي و خارجي و تأمين مالي با به وثيقه گذاردن سهام شركت در بازارهاي مالي داخلي و خارجي
3- تعيين ارزش بازار بر اساس قانون عرضه و تقاضا تا زمانيكه نام شركت در تابلو بورس درج باشد.
4- سهولت در تغيير تركيب سهامداري و انتقال مالكيت
5- به وجود آمدن ديدگاهي مطلوب در سرمايهگذاران با كاهش ريسك واحد اقتصادي و امكان تأمين مالي با هزينه كمتر
6- برخورداري از مزاياي خاص و اعتباري مانند افزايش سقف تسهيلات بانكي و انتشار اوراق مشاركت
7- انتشار اوراق مشاركت بدون اخذ مجوز از بانك مركزي و فقط با مجوز بورس اوراق بهادار
8- برخورداري از معافيتهاي مالياتي
9- تبيين چشمانداز فعاليت شركت در آينده و ارزيابي عملكرد شركت
10- ارتقاء سطح اعتماد عمومي و استفاده از مشاركت عمومي در توسعه شركت
بازارهای مالی
بازارهای مالی بازارهایی هستندکه درآنهاداراییهای مالی مبادله می شوند.داراییهای مالی داراییهای کاغذی هستندمثل سهام واوراق قرضه وارزش آنهابه ارزش تولیدات وخدمات ارایه شده توسط شرکتهای منتشرکننده آنهاوابسته است.تفاوت داراییهای مالی باداراییهای واقعی دراینست که داراییهای واقعی ماهیت فیزیکی دارندمانند اتومبیل ,املاک ومستغلات، وسایل منزل و... .
درهمه جای دنیا یکی از راههای سرمایه گذاری خرید داراییهای مالی است .مزیت خرید داراییهای مالی نسبت به خرید داراییهای واقعی ازدیدگاه اقتصادی اینست که اولا دارایی واقعی کالای مصرفی است نه وسیله پس انداز وسرمایه گذاری .دوم اینکه خرید داراییهای واقعی وبلااستفاده نگه داشتن آنهابه امید گرانترشدن درآینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است وارزش افزوده ای ایجادنمی کند.مگرآنگه ازآن استفاده شود مثل اینکه شخصی اتومبیل ویا خانهای بخردوآن رااجاره دهد.
چندنوع ازداراییهای مالی عبارتنداز:سپرده های سرمایه گذاری در بانکها,طرح های بازنشستگی که توسط صندوقهای بازنشستگی ارایه می شود,انواع بیمه نامه های شرکتهای بیمه ودرنهایت ائراق بهادار قابل دادوستد دربورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خریدوفروش می شود.
در اقتصاد بازارهای مالی را براساس معیارهای مختلفی تقسیم میکنند که دو نمونه اصلی آنها به شرح زیر است :
1- طبقه بندی بر اساس سررسید حق مالی
الف) بازار پول
ب) بازار سرمایه
در بازار پول اوراق بهاداری که زمان سررسید آنها کمتر از یک سال است مبادله میشوند. و در بازار سرمایه اوراق بهاداری که زمان سررسید آنها بیش از یک سال باشد دادوستد میشوند. در بازار پول بانکها و صرافیها فعالیت دارند و بازار سرمایه نیز عمدتاً بورس اوراق بهادار را شامل میشود.
2- طبقهبندی براساس مرحلة انتشار
الف) بازار اولیه
ب) بازار ثانویه
اوراق بهاداری که برای اولین بارتوسط دولت ویاشرکتها منتشرمی شود دراین بازارپذیره نویسی می شوند.نمادبازاراولیه درکشورمابانک است .درواقع تاسیس هرشرکت ویاشروع هرفعالیت اقتصادی دربازاراولیه صورت می گیرد. در بازار ثانویه اوراق بهاداری که در بازار اولیه پذیره نویسی شدهاندمورد داد و ستدمجددقرار می گیرندونمادآن درکشورما بازار بورس اوراق بهادار است.
همانطورکه اشاره شدبازاربورس بازارثانویه است .یعنی دربورس شرکتی تاسیس نمی شودوفقط سهام شرکتهای پذیرفته شده که قبلاتاسیس شده وچندسال فعالیت کرده اند,موردمعامله قرارمی گیرد.
واسطههای مالی
تمام شرکتها و فعالین بازارهای مالی را میتوان واسطههای مالی نام برد. به طور کلی میتوان واسطههای مالی را به شکل زیر طبقهبندی کرد :
1- واسطههای مالی بانکی (مقامات پولی و بانکهای سپرده پذیر)
الف) بانک مرکزی ب)سایر نهادهای بانکی ج)بانکهای سپرده پذیر
2- واسطههای مالی غیرپولی
الف)شرکتهای بیمه
ب)شرکتهای سرمایهگذاری
ج)صندوق بازنشستگی و احتیاطی
د)اتحادیههای اعتباری
ر) سازمانهای وام و پسانداز، صندوقهای پسانداز با هدفهای خاص (تعاونی های اعتباری)
ز) شرکتهای تامین مالی(به مجموعه ای از واسطه های مالی که در اعطای وام به بنگاهها و مصرف کنندگان تخصص دارند گفته می شود)
ه)شرکتهای اجارة بلند مدت (شرکتهایی هستند که دارایی های بادوام و ملموس نظیر ماشین آلات را خریداری می کنند و آنها را به شکل اجاره در اختیار افراد حقیقی و حقوقی قرار می دهند)
3- سایر موسسات ارائه کننده خدمات مالی
الف)کارگزاران بورس اوراق بهادار ب)دلالان بورس اوراق بهادار
ج)بانک های سرمایه گذار(Investment Bank )
د)بانکهای رهنی
بانکهای سرمایهگذاری سازمانهایی هستند که اعتبارات میان مدت و بلندمدت در اختیار وام گیرندگان میگذارند. این بانکها انتشار سهام و اوراق قرضة جدید دولتی را تعهد میکنند.
بانکهای رهنی فعالیتی مشابه بانکهای سرمایهگذاری دارند. این بانکها اوراق بهادار رهنی ناشی از ساخت خانه ها و مجتمعهای مسکونی جدید و بنگاههای تجاری را به دست میآورند و آنها را نزد وام دهندگان بلندمدت مانند شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و بانکهای پسانداز به ودیعه میگذارند.
فرآيند سرمايهگذاري در بورس اوراق بهادار
پس از اينكه سرمايهگذار، تصميم خود را نسبت به سرمايهگذاري در خريد يك ورقه بهادار خاص، يا مجموعهاي از اوراق بهادار اتخاذ كرد، براي اجراي منظور خود بايستي به يكي از كارگزاران مراجعه كرده، دستور خريد يا فروش خود را به آنها ارائه دهد.
-كارگزاران
كارگزاران اشخاصي حقيقي يا حقوقي هستند كه نقش واسطه بين خريدار و فروشنده را در بازار بورس بازي ميكنند. آنها در اين نقش وظيفه يافتن خريدار براي فروشنده و فروشنده براي خريدار را بر عهده دارند. به عبارتي آنها عامل تطابق عرضه و تقاضا هستند. كارگزاران طي تشريفات و آزمونهاي متعدد و خاصي انتخاب ميشوند و بنابراين در كار خود صلاحيت، مهارت و دانش لازم را دارا ميباشند. كارگزاران وظايف متنوعي دارند كه موارد زير از اهم آنها ميباشد:
1- انجام معامله: اجراي سفارش خريد براي خريداران و سفارش فروش براي فروشندگان
2- اداره حساب سرمايهگذاري اشخاص: شركتهاي كارگزاري در برخي موارد نقش مديريت حساب سرمايهگذاري اشخاص را ايفا ميكنند.
3- مشاوره و راهنمايي: كارگزاران با دسترسي نسبتاً وسيع و سريعتر به اطلاعات و با داشتن كارشناسان متخصص معمولاً خدمات اطلاعاتي قابل توجهي به مشتريان ارائه ميدهند.
4- معرفي شركتها براي پذيرش در بورس
-معيارهای انتخاب كارگزار
1- قابليت انجام سريع سفارش مشتري
2- داشتن اطلاعات مربوط و كافي
3- داشتن سيستمهاي داخلي مناسب
- فرآيند دريافت و اجراي سفارش
بعد از انتخاب كارگزار مناسب، نوبت به ارائه سفارش خريد يا فروش ميرسد. سفارشات مشتريان از طريق فرمهايي كه توسط سازمان بورس در اختيار كارگزاران قرار ميگيرد ارائه ميشود. در صورتيكه سفارش مزبور خريد باشد، همزمان با ارائه سفارش، مشتري بايد وجهي معمولاً به اندازه خريد مورد نظر خود را به حساب شركت كارگزاري پرداخت نمايد. در حالت سفارش فروش، مشتري بايد علاوه بر فرم سفارش فروش، فرم ديگري كه وكالتنامه فروش ناميده ميشود را نيز تكميل كند.
- سفارشهاي خريد و فروش
سفارشات خريد و فروش فرمهاي نمونهاي(پیوست1و2) هستند كه رابطه حقوقي و قراردادي بين مشتريان و كارگزار در امر خريد يا فروش را تعيين و تعريف ميكنند و به همين دليل تكميل صحيح و دقيق آنها (چه خريد و چه فروش) از اهميت خاصي برخوردار است. اين فرمها معمولاً از دو قسمت تشكيل ميشوند. يك قسمت چاپي كه معمولاً در تمام فرمها يكسان و مشابه است و يك قسمت جاهاي خالي كه مشتريان اطلاعات مورد نظر خود در قرارداد معامله را در آنها درج ميكنند. نمونهاي از سفارشات خريد و فروش به شما ارائه شده است.
با توجه به شروطي كه ميتوان در قسمت قيمت گنجاند، انواع سفارش زير به وجود ميآيد:
1- سفارش به قيمت بازار
در صورتيكه كلمه “روز” يا “جاري” در قسمت بهاي سهام درج شود، سفارش به قيمت بازار شكل ميگيرد. بر اساس اين نوع سفارش، معامله با بهترين قيمت رايج در بازار صورت ميگيرد و با اين شيوه قيمتگذاري، كارگزار سعي خواهد كرد در حالت خريد، سهم مورد نظر را به پايينترين قيمت خريداري كند و در حالت فروش، آن را به بالاترين قيمت به فروش رساند. اين شيوه تعيين قيمت خريد و فروش، معمولاً انعطاف عمل زيادي را براي كارگزار ايجاد ميكند و بنابراين سرعت زيادي به معامله ميبخشد. ولي در عين حال, براي مشتريان اين خطر را نيز دارد كه ممكن است قيمت معاملاتي نسبت به قيمت مورد نظر مشتري متضرر گردد.
2- سفارش قيمت معين
مشتري ميتواند قيمت خاصي را در قسمت خالي مربوط درج كند. در اين صورت سفارش به قيمت مشخص به وجود ميآيد. طبق اين نوع سفارش، كارگزار تنها در قيمت خاص مورد نظر مشتري اقدام به معامله خواهد كرد. اين شيوه تعيين قيمت، احتمال تغيير قيمت را كاهش ميدهد ولي موجب ميشود انعطاف عمل كارگزار در معامله نيز كم شود.
3- سفارش محدود
مشتري ميتواند در قسمت قيمت، سقف يا كف قيمت تعيين كند. (مثلاً حداكثر ..................... ريال براي خريد و يا حداقل ..................... ريال براي فروش). با اين شيوه عمل، انعطاف عمل كارگزاران در محدوده قيمت تعيين شده تا حدودي بيشتر شده، انجام سفارش نيز تسريع ميشود. از طرفي مشتري نيز اطمينان بيشتري نسبت به دامنه قيمت معاملاتي و قيمت معامله خواهد يافت.
- تعيين كد معاملاتي براي مشتريان
بعد از اينكه مشتري سفارش مورد نظر خود را به كارگزار تسليم كرد، نوبت به تعيين كد معاملاتي مشتري ميرسد. كد معاملاتي، نمادي است كه به صورت اختصاصي براي تمام مشترياني كه در بورس اوراق بهادار معامله ميكنند. به منظور شناسايي وي در سيستم معاملاتي، سهولت انجام معاملات از نظر دادن اطلاعات متعدد مربوط به خريداران يا فروشندگان، نگهداري اطلاعات مشتريان، گزارشگريهاي دورهاي صحت معاملات انجام شده توسط كارگزاران تعيين ميشود. (زيرا معاملاتي كه در بورس صورت ميگيرد، به نام شخص خريدار يا فروشنده انجام ميشود.)
كد معاملاتي معمولاً علامتي است مركب از سه حرف و 5 عدد (مجموعاً 8 حرف) كه حروف آن، سه حرف اول تشكيلدهنده نام فاميل شخص و اعداد آن طبقهبندي وي در بانك اطلاعاتي سيستم كامپيوتري است. براي مثال براي نام “رضا محمدي” ممكن است در سيستم كامپيوتري كد زير مورد استفاده قرار گيرد. “محم 1251” كه “محم” برگرفته از سه حرف اول نام فاميل فرد و شماره “1251” جايگاه آن در بانك اطلاعاتي مربوط ميباشد.
براي كساني كه اولين بار است اقدام به خريد ميكنند، به درخواست كارگزار توسط واحد صدور كد بورس، كد معاملاتي ايجاد ميشود و سپس تمام خريد يا فروشهاي فرد با همان كد انجام ميشود.
- اجراي سفارش مشتريان
پس از اينكه كد معاملاتي مشتري به وسيله كارگزار تعيين يا توسط بورس صادر شد، كارگزار يا نماينده وي، سفارش مشتري را وارد بازار ميكند.
شبكه ارتباطات رايانهاي تشكيلدهنده بازار، توسط برنامهاي كه به آن سيستم اجراي اتوماتيك سفارشات ميگويند و نسبت به قواعد بازار و آييننامه معاملات در حدي كه به آن برنامه داده شده تسط دارد، معاملات را انجام ميدهد. روشي كه سيستم از آن پيروي ميكند دقيقاً مشابه سيستم معاملات تالار و مبتني بر نوعي حراج دوگانه است. در اين سيستم، معامله وقتي انجام خواهد شد كه قيمت فروش و قيمت خريد دقيقاً مساوي يكديگر گردند. بر اساس قواعد حراج، اين سيستم به طور معمولي معاملات خريد را به حداقل قيمت و معاملات فروش را به حداكثر قيمت به انجام ميرساند.
سفارشات خريد و فروش كه توسط كارگزاران براي معامله وارد سيستم ميشود، هريك وارد ليست مجزا ميگردد. اين سفارشات اول بر اساس قيمت خريد و فروش و دوم بر مبناي زمان ورود، در صف خريداران يا فروشندگان قرار ميگيرند. در حالت خريد، اگر خريداري به قيمت بالاتر از ديگران بخرد، در صف خريداران، جلوتر از همه قرار خواهد گرفت (به ترتيب نزولي) و در حالت فروش، اگر فروشندهاي ارزانتر از ديگران بفروشد، نفر اول فروشندگان خواهد شد. (به ترتيب صعودي)
كارگزاران از ساعت 8:30 تا 18 ميتوانند دستورات خريد و فروش خود را در سيستم وارد كنند يا حذف نمايند و يا تغيير دهند. هر دستور خريد يا فروش يك مشخصه زماني دارد. اگر كارگزار اين مشخصه را “روز” وارد كند، دستور فقط براي همان روز اعتبار خواهد داشت و در صورتيكه به صورت “باز” وارد شده باشد، تا زمانيكه كارگزار آن را حذف نكند معتبر خواهد بود.
مثال: در ليست خريداران و فروشندگان سهم خاصي، در حال حاضر مقادير تعداد و قيمت زير وجود دارد:
سفارشات خريد سفارشات فروش
تعداد قيمت تعداد قيمت
200 8000 100 8000
250 7700 150 8200
120 7700 100 8250
1000 7000 150 8300
در اين حالت معامله انجام ميشود و در صفحه معاملات معاملهاي با 100 سهم و به قيمت هر سهم 8000 ريال ثبت ميشود و ترتيب صف به شكل زير خواهد بود.
سفارشات خريد سفارشات فروش
تعداد قيمت تعداد قيمت
100 8000 150 8200
250 7700 100 8250
120 7700 150 8300
1000 7000
صدور اعلاميه خريد و فروش و گواهينامه موقت سهام
بعد از انجام هر معامله براي مشتريان (چه خريد يا فروش)، توسط سيستم يك سري فعاليتهاي پشتيباني و نهايي معامله انجام ميشود كه صدور اعلاميههاي خريد و فروش و صدور گواهينامه موقت سهام نمونهاي از آنها ميباشد.
اعلاميههاي خريد و فروش، اسنادي هستند كه اطلاعات مربوط به وضعيت معامله سهام يك مشتري را نشان ميدهند. اين اعلاميهها در حال حاضر براي هر معامله در 3 نسخه تهيه ميشوند. يك نسخه براي خريدار سهام، يك نسخه براي فروشنده سهام، يك نسخه براي شركتي كه سهامش معامله شده است.
نمونهاي از اين اعلاميههاي خريد و فروش(پیوست3و4) ارائه شده است. همانطور كه ملاحظه ميشود در هر اعلاميه، اطلاعات زير وجود دارد:
كد شركت: براي تسهيل انجام معاملات توسط سيستم كامپيوتري، براي هر شركت نماد خاصي طراحي شده كه متشكل از چند حرف ميباشد. اولين حرف اين نماد، مشخصه صنعت يا گروهي است كه شركت در قالب آن فعاليت ميكند. ساير حروف نيز تلخيصي است از نام شركت و معمولاً به گونهاي انتخاب ميشود كه به خوبي نام شركت اصلي را تداعي كند. مثلاً نماد “وبشهر” كه مختص “شركت توسعه صنايع بهشهر” است، بر اساس اولين حرف “و” نشان ميدهد كه شركت در گروه شركتهاي سرمايهگذاري (واسطه مالي) است و ساير حروف بهشهر نيز مخففي است از نام توسعه صنايع بهشهر يا مثلاً “غپارس” نشان ميدهد كه شركت در گروه صنايع “غذايي” فعاليت ميكند و “پارس” آن مبين “روغن نباتي” پارس است.
در صورتيكه به جاي سهم، حق تقدم آن معامله شود، در آخر اين كد يا نماد، معمولاً حرف “ح” كه نشان دهنده حق تقدم آن سهم است درج ميشود. مانند “وبشهرح” كه معرف حق تقدم توسعه صنايع بهشهر است.
تاريخ انجام معامله: كه معمولاً در قسمت بالاي سمت چپ اعلاميه درج ميشود.
مشخصات شناسنامهاي مشتري: در بخش مياني اعلاميهها، اطلاعات شناسنامهاي مشتريان (خريدار يا فروشنده) و همچنين كد معاملاتي آنها ثبت ميشود.
مشخصات معامله: در نهايت در نيمه زيرين اعلاميه، اطلاعات مالي مربوط به معامله مشتري، از لحاظ تعداد، نرخ معامله هر سهم، كل مبلغ معامله و كل وجوه قابل پرداخت خريدار و يا قابل دريافت فروشنده ثبت ميشوند.
هزينه انجام معاملات
هزينهاي كه مشتريان براي انجام معامله متحمل ميشوند براي سفارشات خريد و فروش تا حدودي متفاوت است. در حال حاضر براي سفارشات خريد، مبلغي كه خريدار ميپردازد، عبارت است از 4/0% ارزش خريد بابت كارمزد كارگزار و مبلغ 15/0% ارزش خريد بابت كارمزد گسترش بورس است.
براي سفارشات فروش، علاوه بر دو مورد كارمزد كارگزار و كارمزد گسترش بورس، 5/0% ماليات فروش نيز وجود دارد. حداقل کارمزد کارگزار15000 ریال و حداکثر آن 100 میلیون ریال می باشد.
علاوه بر اعلاميههاي خريد و فروش توسط سيستم، گواهينامه موقت سهام جديد صادر شده و در اختيار خريداران و يا فروشندگاني كه بخشي از سهام خود را فروختهاند، قرار ميگيرد. (در واقع براي فروشندگان گواهينامه جديدي مساوي باقيمانده سهام اين افراد صادر ميشود). اين گواهينامه كه قابليت نقل و انتقال دارد، چهار روز كاري پس از روز انجام معامله صادر ميگردد و تا قبل از صدور آن شخص نميتواند سهم خود را به فروش برساند.
در صورتيكه شخص قبلاً سهام خاصي را داشته باشد و تعداد ديگري از همان سهم را بخرد با صدور گواهينامه جديد، گواهينامه قبلي باطل شده و كل موجودي سهام وي در گواهينامه جديد ثبت ميشود. در هنگام فروش هم زماني كه شخص قسمتي از سهام خود را به فروش ميرساند، باقيمانده سهم وي در گواهينامه صادره جديد درج ميشود و گواهينامه قبلي اعتبار ندارد. كارگزار موظف است گواهينامههاي قبلي را (در هنگام خريد و فروش) از سهامدار گرفته و باطل نمايد.
تسويه حساب با مشتريان
آخرين مرحله از فرايند معامله توسط مشتري، تسويه حساب نامبرده ميباشد. تسويه حساب بر حسب اينكه مشتري خريدار باشد يا فروشنده، از نظر دوره زماني تا حدودي متفاوت است. در حالتيكه مشتري خريدار باشد، تسويه حساب پس از صدور اعلاميه خريد توسط بورس و روشن شدن وضع حساب مشتري در كارگزاري ممكن خواهد بود. اما در صورتيكه مشتري فروشنده باشد، تسويه حساب چهار روز كاري بعد صورت ميپذيرد. براي مثال اگر سهم در روز شنبه به فروش برسد، روز چهارشنبه كارگزار وجه مشتري را به حساب وي واريز ميكند.
چگونه دربازار بورس اوراق بهادارسرمایه گذاری کنیم ؟
برای هرفرد تازه واردبه بازاربورس ممکن است این سوال پیش بیاید که برای خریدسهام خوب چه بایدکرد.درادامه سعی می شودابزارهاوعوامل موثردرجهت سرمایه گذاری صحیح نظیرتجزیه وتحلیل صورتهای مالی ,نسبتهای مالی ,عوامل موثربرقیمت سهام ,تجزیه وتحلیل شرکت وصنعت و... رابه اختصار معرفی کرد.
تجزيه و تحليل صورتهاونسبتهای مالي
صورتهاي مالي اساسي عبارتند از: ترازنامه ,صورت سودوزیان,صورت سودوزیان انباشته ,صورت گردش وجوه نقدویادداشتهای همراه صورتهای مالی . تجزيه و تحليل اين صورتها باعث ميشود كه مديران شركتها, صاحبان سرمايه، بستانكاران و سرمايهگذاران بتوانند از وضع مالي حال و آينده شركتهاي سهامي مورد نظر خود آگاه شوند و درباره آن قضاوت كنند.
1- ترازنامه
ترازنامه(پیوست5) گزارشی است که وضعیت داراییها,بدهیهاوحقوق مالکان یک شرکت را دریک تاریخ معین نشان میدهد.ترازنامه منبع اصلی اطلاعات درباره نقدینگی وانعطاف پذیری مالی شرکت می باشد.نقدینگی به مدت زمانی که انتظارمی رودسپری گرددتایک دارایی به وجه نقدتبدیل گرددویایک بدهی پرداخت گردداطلاق می گردد.هرترازنامه دوبخش مهم دارد: الف ) دارایی ها ب)بدهیهاوحقوق صاحبان سهام .
ثبت ترازنامه به گونهاي است كه ميزان داراييهاي يك شركت همواره برابر با مجموع بدهيها و حقوق صاحبان سهام آن است. این مساله بدان معناست که دوگروه نسبت به داراییهای یک شرکت ادعادارند:
1)بستانکاران 2)صاحبان سهام
معمولاً داراييها در طرف راست ترازنامه و بدهيها و حقوق صاحبان سهام را در طرف چپ آن مينويسند.
درترازنامه می توان داراییهارا به دوطبقه داراییهای جاری وداراییهای غیرجاری تقسیم نمود.
داراییهای جاری به آن دسته ازداراییهااطلاق میشود که درمدت یکسال یایک چرخه عملیات _ هرکدام طولانی تراست _ به وجه نقدتبدیل ویامصرف شوند.چرخه عملیات مدت زمان بین تحصیل کالاوتبدیل آن به وجه نقد می باشد.
بعنوان مثال چرخه عملیات در شرکت تولیدی الف برای خط تولیدسیرترشی 7ساله ممکن است 7سال بطول بیانجامدحال آنکه درشرکت تولیدی ب (تولیدکننده تنقلات ) ممکن است چرخه عملیات بیشترازچندروزنباشد.دراینصورت دوره هفت ساله ملاک تمایزداراییهای جاری و غیرجاری درشرکت الف است درحالیکه برای فروشگاه ب ملاک این تمایزدوره یکساله است .زیراچرخه عملیات آن کمتر ازیکسال است .
لازم به ذکر است داراییهای جاری بالاترین قدرت نقدینگی رادریک شرکت دارند.
انواع دارایی جاری :
1-وجوه نقدومعادل نقد:وجوه نقدمتعارف ترین دارایی جاری است .معادل نقدبه اوراق بهادار کوتاه مدتی گفته میشوند که عموما ازابتداسررسیدی حداکثر90روزه داشته وبه سرعت قابل تبدیل به مبلغ مشخصی وجه نقد می باشند.
2-سرمایه گذاریهای کوتاه مدت :سرمایه گذاری دراوراق بدهی (اواق مشارکت ) واوراق سرمایه (سهام )که به قصدکسب سودخریداری میشوند ودرمدت کمترازیکسال قابل تبدیل به وجه نقدمیباشند.
3-مطالبات (دریافتنی های کوتاه مدت ):ادعانسبت به وجوه نقداست که انتظارمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات _هرکدام طولانی تراست _دریافت شود.
4-موجودی کالا:داراییهایی هستندکه شرکتهای بازرگانی آنهارابرای فروش مجددتحصیل می کنندوشرکتهای تولیدی آنهارابرای فروش به مشتریان درجریان عادی عملیات خودتولیدمیکنند.
واحدهای تولیدی سه طبقه موجودی کالادراختیاردارند:
1)موادخام :که شامل کالا یا موادی هستندکه قراراست بخشی ازمحصول ساخته شده راتشکیل دهندول هنوزواردفرایندتولیدنشده اند.
2)کالای درجریان ساخت : کالای نیمه ساخته
3)کالای ساخته شده :کالای آماده فروش به مشتریان
ترازنامه ویادداشتهای همراه صورتهای مالی واحدهای تولیدی بایدشامل سه طبقه اصلی موجودی کالاکه بدان اشاره گردیدباشد.ازآنجاواحدهای بازرگانی فاقدفرایندتولیدمیباشنددراینگونه واحدهاموجودی موادخام وموجودی کالای درجریان ساخت به چشم نمی خورد.
5- پیش پرداخت هزینه ها:این گروه مخارجی هستندکه معمولابه منافعی به شکل خدمات تبدیل خواهندشد.مثل پیش پرداخت اجاره ,بیمه ,مالیات و... . این منافع باوجودیکه دریافت نشده انداماانتظارمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات هرکدام طولانی تراست ,دریافت شوند.
داراییهای غیرجاری
داراییهای که انتظارنمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات به وجه نقدتبدیل گشته ویامصرف شوند.دارایی های جاری شامل سرمایه گذاریها,وجوه نگهداری شده برای مصارف خاص ,اموال ماشین آلات تجهیزات وهمچنین داراییهای نامشهودمی باشند.
1-سرمایه گذاری هاووجوه نگهداری شده جهت مصارف خاص:
سرمایه گذاری بلندمدت :سرمایه گذاری دراوراق بهادارسایرشرکتهابه قصدنگهداری آن دربلندمدت
وجوه نگهداری شده جهت مصارف خاص :انباشت وجوه نقدجهت تحقق اهداف بلندمدت خاص نظیرتوسعه تاسیسات ویاتسویه بدهی های بلندمدت
این داراییها وسایرداراییهایی که درقالب سرمایه گذاریها ووجوه اختصاصی طبقه بندی میشوندتمامادارایی غیرجاری غیرعملیاتی محسوب میشوند وازآنهاانتظارمی رودکه جریانهای نقدی آتی برای شرکت ایجادنمایند.
تذکر:دارایی که درجهت استفاده درعملیات عادی ومستمرشرکت مورداستفاده قرارگیرد,دارایی عملیاتی نام دارد.
2-اموال ,ماشین آلات وتجهیزات (داراییهای ثابت )
داراییهای مهمی که دراین طبقه جای می گیرندعبارتنداززمین ,ساختمان ,تجهیزات ,ماشین آلات ,اثاثیه ومنصوبات ,بهسازی اموال استیجاری وبهسازی زمین .لازمه جای گرفتن یک دارایی دراین طبقه این است که شرکت ازاین دارایی درجهت ایجاددرآمدازطریق عملیات عادی ومستمرخوداستفاده نماید.اگرداراییهای فوق بطورفعال درعملیات مورداستفاده قرارنگیربایدآنهارادرگروه سایرداراییهاطبقه بندی کرد.
3-داراییهای نامشهود
نظیرداراییهای ثابت داراییهای نامشهودنیزبرای چندین دوره مالی انتفاع به همراه دارند.تفاوت اصلی بین داراییهای ثابت وداراییهای نامشهوددراین است که داراییهای نامشهودفاقدماهیت فیزیکی میباشند.آنهاازاین جهت ارزشمندهستندکه حقوق وامتیازاتی رابرای مالکان خودبه همراه دارند.حق الامتیازها ,نام وعلایم تجاری ,سرقفلی و... نمونه هایی ازداراییهای نامشهودمی باشند.
4-سایرداراییها
طبقه سایرداراییهاشامل داراییهاییست که منطقادرطبقه دیگری قرارنمی گیرند.مانندهزینه های مرتبط باتاسیس وشروع فعالیت شرکت وهزینه های چاپ وطراحی گواهینامه های سهام ,ارزش دفتری اموال بلااستفاده ونهایتااقلامی که ازاهمیت چندانی برخوردارنیستند.
بدهی هاوحقوق صاحبان سهام
بدهيها و حقوق صاحبان سهام در يك ترازنامه نشاندهنده چگونگي تأمين سرمايه يك شركت است.
بدهيها به دوگروه بدهيهاي جاري و بدهيهاي بلند مدت تقسيم ميشوند.
بدهيهاي جاري:تعهداتی هستندکه انتظارمی رودازمحل داراییهای جاری ویاایجادبدهی های جاری دیگرتسویه شوند.ونیزسررسیدآنهاکمترازیکسال یایک چرخه عملیات شرکت باشد.
انواع بدهی های جاری :
1-حسابهای پرداختنی: نقطه مقابل حسابهای دریافتنی است .این بدهی زمانی ایجادمی شودکه شرکتی بطورنسیه مبادرت به خریدکالایاخدمات می نماید.
2-اسنادپرداختنی کوتاه مدت :مانندچک وسفته هایی که درکوتاه مدت بایدپرداخت شوند.
3-هزینه های معوق :طی دوره حسابداری شرکتهاهزینه های خاصی رامتحمل می شوندکه بابت آنهاتاپایان دوره مالی وجهی پرداخت نمی گردد.مانندبهره اسنادپرداختنی کوتاه مدت ,بدهی های مرتبطباحقوق ودستمزدکارکنان,مالیات بردرآمدو....
بدهی های بلندمدت :تعهداتی که بعدازیکسال و یایک چرخه عملیات تسویه خواهندشد.ماننداسنادپرداختنی بلندمدت ,اوراق مشارکت ,تعهدات بازنشستگی ,سایرمزایای بعدازبازنشستگی و... .
حقوق صاحبان سهام :
حقوق صاحبان سهام ازدوطبقه عمده تشکیل شده است .
1)سرمایه پرداخت شده : سرمایه آورده توسط سهامداران به شرکت
اجزای سرمایه پرداخت شده : سهام به ارزش اسمی و صرف سهام می باشد.
2)سودانباشته و اندوختهها:
سودانباشته سودی است که شرکت سالیانه کسب می کند و بجای تقسیم بین سهامداران مجددا درشرکت سرمایه گذاری می شود.
اندوخته یعنی ایجادمحدودیت درتقسیم سود.اندوخته بردونوع است :اجباری واختیاری
اندوخته اجباری یعنی اینکه قانونابایدازسودهرخالص هرسال مقداری رااندوخته ومابقی را بین سهامداران تقسیم کنیم.اندوخته اجباری هم نرخ معین داردوهم سقف معین .طبق ماده 140 قانون تجارت هیات مدیره مکلف است ازسودخالص هرسال 5% رابعنوان اندوخته قانونی منظورنمایدتازمانیکه میزان اندوخته قانونی به 10%سرمایه شرکت برسد که پس ازآن اندوخته کردن سوداختیاری است .ودرصورتیکه شرکت افزایش سرمایه بدهد, اندوخته کردن سودبایدادامه یابدتامیزان اندوخته به 10%سرمایه جدیدبرسد.
اندوخته اختیاری ماننداندوخته احتیاطی,اندوخته عمومی,اندوخته طرح توسعه واندوخته وجوه استهلاکی اوراق قرضه .
برغم آنچه گفته شدمحدویتهایی دررابطه باآنچه ترازنامه نقل می کندموجوداست .برای مثال ازآنجاکه اقلام موجوددرترازنامه اعم ازدارایی ,بدهی ,وحقوق صاحبان سهام برمبنای قیمت تمام شده ثبت می شود,لذا ارزش بازار بسیاری ازاقلام ترازنامه افشانمی گردد.بعلاوه برخی منابعی که درایجادمنافع آتی موثرواقع می شونددرحسابهاثبت نمی شوند. مثلا علیرغم اینکه برتری گروه مدیریت شرکتی باعث افزایش ارزش شرکت می شوداماارزش این تیم ممتازدرحسابهاثبت نمی شود. زیرافرآیندحسابداری اساسابرمبادلات مبتنی می باشد.بنابراین اطلاعات موجود در ترازنامه به تنهایی جوابگوي نياز اطلاعاتي تحليلگران نيست.
2- صورت سود و زيان
فعاليتهاي يك شركت اعم از توليدي، خدماتي، پيمانكاري، سرمايهگذاري و... باعث ايجاد جرياني از درآمدها (فروش) و هزينهها ميشود كه طبق اصول حسابداري از اين جريانها صورت سود و زيان تهيه ميشود. صورت سود و زيان(پیوست6) گزارشی است که نتایج عملیات یک موسسه رادرطی یک دوره مالی نشان می دهد. گزارشگری سودیازیان خالص ناشی ازفعالیتهای عملیاتی ,بعنوان مبنایی برای تصمیمات سرمایه گذاری وسایرتصمیمات محسوب می شود.بعنوان مثال سودخالص هرسهم که درآمد(عایدات )هرسهم (EPS)نیزنامیده می شودکاربردی وسیع درتصمیم گیریهای مرتبط باسرمایه گذاری دراوراق بهاداردارد.سرمایه گذاران برای ارزیابی سودآوری آتی ودورنمای جریان نقدی شرکت وهمچنین ارزیابی منافع آتی که ازطریق سودسهام وافزایش قیمت سهام عایدآنهاخاهدشدتاکیدفراوانی براطلاعات سودگزارش شده دارند.این اطلاعات سرمایه گذاران رادرتعیین اینکه انتظارکدام اقلام درآینده نیزوجودداردویااینکه کدام اقلام ماهیتی اتفاقی وناپایداردارند,یاری می دهد.
3- صورت جريانهاي نقدي
گردش نقدینگی درشرکت درطول یکسال بوسیله صورت جریانهای نقدی اندازه گیری می شود.خصوصیت مهم این صورت مالی این است که منابع ومصارف وجوه نقد را درطول یکسال دقیقاتعیین می کند.صورت گردش وجوه نقد براساس اطلاعات موجود درصورت سود و زیان و ترازنامه محاسبه می شود.
افراد مختلف به منظور شناخت وضعيت مالي و عملكردي شركت به اطلاعات منعكس در صورتهاي مالي علاقمندند كه اين افراد را بطور كلي مي توان به صورت زير دسته بندي كرد .
1- بستانكاران كوتاه مدت: براي اين افراد وضعيت نقدينگي شركت به منظور تعيين توان شركت در باز پرداخت تعهدات كوتاه مدت خود مهم مي باشد .
2- وام دهندگان و دارندگان اوراق مشاركت شركت ها ( بستانكاران بلند مدت ) : براي اين افراد تداوم فعاليت شركت مهم است . يعني اينكه شركت بتواند در سالهاي آتي اصل و فرع بدهي خود را بپردازد . براي اندازه گيري تداوم فعاليت شركت اين افراد بايد به سودآوري آتي و ريسك شركت توجه كنند .
3- سهامداران شركت : براي اين افراد نيز تداوم فعاليت ، سودآوري و ريسك شركت مهم مي باشد . سرمايه گذاران بايستي تا اندازه زيادي به صورت هاي مالي چاپ شده درگزارش هاي سالانه و گزارشهاي ميان دوره اي اتكا كنند . در مورد شركت هاي سهامي عام پذيرفته شده در بورس ، اطلاعات اضافي ابتدا به بورس اوراق بهادار ارائه شده و سپس در دسترس عموم قرار مي گيرد .
4- مديريت شركت : مديريت شركت ضمن دارا بودن مسئوليت اداره شركت در برابر افراد فوق نيز مسئول مي باشد . بنابراين به منظور برنامه ريزي ، آگاهي از نتايج تصميمات گذشته و شناخت ضعف و قوت هاي شركت نياز به اطلاعات مالي دارد .
افراد فوق به منظور شناخت وضعيت مالي شركت و تصميم گيري درست از يكسري تكنيك هاي مالي استفاده مي كنند . كه اين تكنيك ها عبارتند از :
1)تجزيه و تحليل افقي يا تجزيه و تحليل روند :در تجزيه و تحليل افقي يك سال بعنوان سال پايه تعريف شده و تغييرات اقلام موجود در تراز نامه و صورت سود و زيان به صورت درصدي از سال پايه در نظر گرفته مي شود . براساس مقايسه اطلاعات سال مورد نظر با سالهاي قبل روند مطلوب يا نامطلوب وضعيت مالي وعملكرد شركت تعيين مي شود .
اين موضوع با استفاده از اطلاعات مندرج در صورتحساب سود و زيان بالا در جدول زير نشان داده مي شود .
سال
1376 1375 1374 1373 1372 1371
فروش 450,000 360,000 330,000 320,000 312,000 300,000
سود خالص 22,950 14,550 21,450 19,200 15,600 15,000
براي محاسبه درصدهاي روند ، انجام دو مرحله ضروري است . ابتدا سال پايه انتخاب ميشود و به هر رقم در صورتهاي مالي سال پايه ضريب وزني 100 داده مي شود . در مرحله دوم هر يك از ارقام مندرج در صورت هاي مالي سالهاي بعد به صورت درصدي از ارقام سال پايه بيان مي گردد .
مثال : درصدهاي روند براي سال 72 و73 :
سال 1373 سال 1372
=فروش
=سود خالص
=فروش
=سود خالص
سال
1376 1375 1374 1373 1372 1371
فروش 150% 120% 11% 107% 104% 100%
سود خالص 153% 97% 143% 128% 104% 100%
درصدهاي روند ارائه شده در بالا رشد ملايمي را براي فروش در سالهاي اوليه و رشد شريعي را در سال هاي 1375 و1376 نشان مي دهد . سود خالص تير رشد فزايندهاي رانشان ميدهد به استثناي سال 1375كه عليرغم افزايش در فروش سود خالص كاهش داشته است . اين استثنا مي تواند از تغيير نامساعدي در هريته هاي غير عادي ناشي شده است . به هر حال شركت در سال 1376 كه افزايش سريعي را درسود نشان مي دهد بر اين مشكل غالب شده است . بطور كلي درصدهاي روند نشان مي دهد كه شركت سودآور و در حال رشد است .
بعنوان مثالي ديگر فرض كنيد كه فروش ها در هر سال افزايش مي يابند اما بهاي تمام شده كالاي فروش رفته با نرخي بيشتر افزايش مي يابد اين مساله نشان مي دهد حتي اگر فروشها در حال افزايش باشند ممكن است سودخالص شركت در حال كاهش باشد .
2- تجزيه و تحليل عمودي : در تجزيه و تحليل عمودي يك قلم مهم صورت هاي مالي بعنوان ارزش پايه در نظر گرفته مي شود و ساير اقلام با آن مقايسه مي شود . در ترازنامه معمولاً جمع كل دارايي بعنوان قلم مهم تلقي شده و ساير اقلام به صورت درصدي از آن محاسبه مي شوند .
در صورت سود و زيان هم فروش قلم مهم بوده و ساير اقلام به صورت درصد از فروش بيان مي شوند . با اين تحليل روابط موجود بين حساب ها و نسبت هاي آنها تعيين شده و در صورت انحراف از نسبت مورد نظر به سادگي مي توان آن را تعيين كرد .
اين درصدها اهميت نسبي دارايي هاي جاري و غير جاري و همچنين اهميت نسبي مبالغ تامين شده توسط بستانكاران جاري، بستانكاران بلند مدت و سهامداران رانشان مي دهد . با محاسبه درصدهاي اجزا براي چند ترازنامه متوالي ميتوانيم ببينيم كه اهميت كدام يك از اقلام ترازنامه افزايش يافته و كدام مورد اهميت خود را از دست داده است .
يك نمونه صورت سود و زيان مقايسه اي خلاصه شده صورت سود و زيان بعنوان مثال ارائه مي گردد :
ريال
2×13 1×13 درصدهاي اجزاء
2×13 1×13
فروش
بهاي تمامشدهكالايفروش رفته
هزینه ها
سود ناخالص
با ملاحظه درصدهاي فوق مي توان مشاهده كرد كه كاهش در سود ناخالص از 40% به 30% باكاهش هرتيه ها خنثي شده كه منجر به كاهش در سود ناخالص از 10% به 5% شده است .
3- تجزيه و تحليل نسبت هاي مالي : نسبت مالي عبارتست از ارتباط رياضي به صورت كسر بين ارقام موجود در ترازنامه و صورتحساب سود و زيان . محاسبه نسبت ها باعث مي شود :
- اطلاعات مالي خلاصه و طبقه بندي شود .
- اطلاعات و ارزشهاي مطلق در صورت سود و زيان و ترازنامه بصورت نسبي بيان شوند كه اين امر باعث قضاوت صحيح تر نسبت به اطلاعات مالي مي شود .
- اطلاعات به تناسب و ميزان نياز استفاده كنندگان در اختيار آنها قرار گيرد .
- باعث ميشود استفاده كنندگان براساس ارزشها و اطلاعات كمي بتوانند قضاوت هاي كيفي بكنند .
انواع نسبت هاي مالي :
نسبت هاي نقدينگي : با استفاده از اين نسبت ها وضعيت و توان نقدينگي شركت اندازه گيري مي شود .
الف – نسبت جاري
ـــــــــــــــــــــــ = نسبت جاري
در نسبت جاري فرض بر اينست كه دارايي هاي جاري پشتوانه بازپرداخت بدهيي هاي جاري است . هر چه اين نسبت بالاتر باشد و ضعيت نقدينگي شركت بهتر است . حد مطلوب اين نسبت براساس نرم صنعت تعيين مي شود . اما بصورت يك اصل كلي بهتر است كمتر از 2 نباشد .