بخشی از مقاله

جزوه آموزش مقدماتیآشنایی با بورس اوراق بهادار و نحوه سرمایه گذاری درآن


فهرست مطالب
عنوان صفحه

مقدمه 4
مزایای بورس اوراق بهادار 5
بازارهای مالی 6


واسطه های مالی 7
فرآیند سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار 8
فرآیند دریافت و اجرای سفارش 8
تعیین کد معاملاتی برای مشتریان 9
اجرای سفارش مشتریان 10
هزینه انجام معاملات 12
چگونه دربازار اوراق بهادار سرمایه گذاری کنیم؟ 13
تجزیه و تحلیل صورتهای مالی 13
ترازنامه 13
سود و زیان 16
صورت جریان های نقدی 17
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی 19
انواع نسبتهای مالی 19
عوامل موثر بر قیمت سهام 22
رویکردهای نگرشی به بازار سهام و تجزیه و تحلیل آن 26


تحلیل صنعت 26
تحلیل شرکت 28
نحوه ارزیابی شرکتها 30
انواع شرکتهای تجاری 31
انتشار سهام 34


انواع شرکتهای سهامی 36
مجامع عمومی 37
بسته شدن نماد معاملاتی یک شرکت 41
افزایش سرمایه 41
نحوه محاسبه حجم مبنا وقیمت پایانی روز 47
شاخصهای بورس و نحوه محاسبه آن 48
آیین نامه شرایط وضوابط پذیرش سهام در بورس اوراق 49
منابع و ماخذ 53
فرم درخواست فروش 54
فرم درخواست خرید 55
جریان وجوه نقد 56
صورت سودوزیان 57
مقدمه
حيطه فعاليت بورس اوراق بهادار با معاملات مربوط به انواع اوراق بهادار همانند سهام عادي، سهام ممتاز، اوراق قرضه و اوراق مشاركت (مختص ايران)، مرتبط مي‌باشد. بورس اوراق بهادار مکانيزمي را فراهم مي‌كند تا از طريق آن پس‌اندازهاي اندك جامعه به سرمايه‌گذاري‌هاي كلان اقتصادي تبديل شود. اين ابزار كارآمد در كشورهاي پيشرفته داراي قدمت طولاني و در كشور ايران داراي پيشينه كوتاه‌مدت مي‌باشد. در ايران شروع فعاليت رسمي بورس به سال 1346 بر مي‌گردد ولي آغاز فعاليت اصلي آن از سال 1368 كه همراه با اولين برنامه توسعه اقتصادي و اجتماعي است مي‌باشد.
با توجه به اينكه بازار بورس اوراق بهادار ركن اصلي بازار سرمايه و بازار مالي است، توسعه متناسب دو بخش اصلي اقتصاد يعني بخش مالي و واقعي از اهميت و جايگاه ويژه‌اي برخوردار مي‌باشد. طبق تئوري‌هاي اقتصادي در صورت هر گونه اخلال در رشد و توسعه بخش‌هاي مذكور يا عدم توسعه متناسب آنها، رشد و توسعه اقتصادي دچار مشكل خواهد شد. كشورهاي توسعه يافته همواره داراي بخش مالي قدرتمندي هستند كه بازار پول و بازار سرمايه مي‌باشند.


عدم توسعه مناسب بازار سرمايه به عنوان زير مجموعه مهمي از بخش مالي علاوه بر ايجاد فشار مضاعف بر سيستم پولي كشور، باعث شده كه واحدهاي توليدي و خدماتي از مزاياي يك بازار سرمايه فعال و پويا محروم گردند. مهم‌ترين هدف بازار سرمايه اين است كه با اجراي فرآيند

سالم‌سازي و شفافيت، پس‌انداز كنندگاني كه دارنده منابع مالي مي‌باشند و هدف كسب سود و بازده معقول دارند را به اشخاص حقوقي و واحدهاي اقتصادي كه براي توسعه فعاليت‌هاي خود نياز به منابع مالي دارند پيوند دهد.
اثر بورس اوراق بهادار در هر اقتصادي غير قابل انكار مي‌باشد و مشاركت كنندگان در اين بازار اعم از سرمايه‌گذاران و صادركنندگان اوراق بهادار از مزيت‌هاي آن بهره‌مند مي‌گردند.

از ديدگاه اقتصادي، نقش بورس اوراق بهادار از چهار بعد قابل تأمل است:
الف: جمع‌آوري سرمايه‌هاي جزيي و پراكنده و يك كاسه كردن آنها در جهت تجهيز منابع مالي شركتها
انتشار سهام و فروش اوراق قرضه يكي از مطمئن‌ترين راههاي جمع‌آوري وجوه لازم براي سرمايه‌گذاري است. واحدهاي توليدي و تجاري به عوض استقراض از نظام بانكي مي‌توانند تحت ضوابطي از طريق انتشار سهام يا فروش اوراق قرضه در بورس نيازهاي مالي خود را تأمين كنند. در گذشته ايجاد واحدهاي كوچك با تأمين سرمايه از سوي يك شخص يا يك خانواده ميسر بود. در حاليكه امروزه ديگر تأسيس واحدهاي بزرگ توليدي و تجاري چنان سرمايه انبوهي را مي‌طلبد كه از توان مالي يك فرد يا خانواده خارج است.
بورس مكاني است كه اين واحدها با انتشار سهام قادر هستند سرمايه‌هاي پراكنده را جمع‌آوري كرده و در پروژه‌هاي بزرگ سرمايه‌گذاري نمايند.

ب: توزيع عادلانه درآمد و ايجاد احساس مشاركت


با تقسيم مالكيت‌هاي بزرگ از طريق فروش سهام آنها در بورس اوراق بهادار از ديد اقتصاد كلان به هدف‌هاي توزيع عادلانه‌تر درآمد و نيز احساس مشاركت در عموم افراد جامعه در فعاليت‌هاي توليدي و تجاري كمك زيادي مي‌كند. حتي چنانچه امكان تأمين منايع سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگ با استقراض بانكي ميسر شود. مع‌هذا انتشار و فروش سهام به عموم به منظور تأمين منابع مالي مرجح است. بسياري از جامعه‌شناسان توزيع مالكيت را بين عموم طبقات به لحاظ اجتماعي مفيد مي‌دانند. امري كه از دوقطبي شدن جامعه جلوگيري مي‌كند و ناآرامي‌هاي اجتماعي را تخفيف مي‌دهد.
ج: ايجاد يك بازار رقابتي كامل
كه در آن تعداد زيادي خريدار و فروشنده به نحوي عادلانه تحت مكانيزم بازار يعني عرضه و تقاضا به فعاليت مي‌پردازند و هر كس مي‌تواند آزادانه اوراق بهادار را خريداري و يا به فروش برساند. ضمناً شركت‌هاي بورسي ملزم هستند اطلاعات مالي و گزارش‌هاي مربوط به اتفاقات مهم و

سرمايه‌گذاري‌ها و كلاً هر اطلاعاتي كه روي قيمت سهام اثرگذار است و محرمانه نباشد را به صورت سه‌ماهه، شش‌ماهه، نه ماهه و ساليانه به بورس ارسال نموده و بورس پس از بررسي، آنها را منتشر مي‌نمايد.

د: تخصيص مطلوب منابع
وجود فضاي يك بازار كامل در بورس اوراق بهادار, تخصيص مطلوب منابع را ميسر مي‌سازد. بورس اوراق بهادار با تعيين بهاي رقابتي سهام به عنوان ابزار انتظامي اقتصاد، مديران غير كارا و ضعيف را تنبيه و مديران مبتكر و قدرتمند را تشويق مي‌كند. يك شركت زيان‌ده نمي‌تواند از طريق بورس به تأمين نيازهاي مالي خود اقدام نمايد.

مزاياي‌بورس‌اوراق‌بهاداراز سه ديدگاه اقتصاد كلان، سرمايه‌گذاران و شركت‌هاي سرمايه‌پذير
الف) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه اقتصاد كلان
1- جمع‌آوري سرمايه‌هاي جزئي و پراكنده و انباشت آن براي تجهيز منابع مالي شركت‌ها
2- بكار گيري پس‌اندازهاي راكد در امر توليد و تأمين مالي دولت و موسسات
3- كنترل حجم پول، نقدينگي و تورم از طريق انتشار سهام و اوراق قرضه (مشاركت)
4- بورس به مثابه بازار رقابت كامل (تعداد زياد خريدار و فروشنده، آزادي ورود و خروج از بازار، شفافيت اطلاعات و تخصيص مطلوب منابع)
5- رشد توليد ناخالص ملي، افزايش اشتغال و كمك به حفظ تعادل اقتصادي كشور
6- فراهم نمودن توزيع عادلانه ثروت از طريق گسترش مالكيت عمومي و ايجاد احساس مشاركت عمومي
7- افزايش درجه نقدينگي ثروت افراد

ب) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه سرمايه‌گذاران
1- خريد سهام و اوراق بهادار براي كسب بازده مناسب و پوشش در مقابل تورم


2- اطمينان از گزينه سرمايه‌گذاري به دليل شفافيت اطلاعات
3- قابليت نقدينگي اوراق بهادار و سهولت نقل و انتقال سهام و استفاده از معافيت‌هاي مالياتي
4- مشاركت در فرآيند تصميم‌گيري براي اداره شركت‌ها
5- ايجاد يك بازار دائمي و مستمر كه امكان سرمايه‌گذاري بلند مدت و كوتاه مدت را فراهم مي‌نمايد.
6- وجود طيف‌هاي متنوع از اوراق بهادار از نظر درجه بازدهي و خطر پذيري براي سرمايه‌گذمي گردد.
8- حمايت از سرمايه‌گذاران كوچك و احساس مشاركت در امور توليدي و تجاري
9- نظارت مضاعف بر فعاليت شركت‌ها در چارچوب استانداردها و آئين‌نامه‌هاي بازار سرمايه

ج) مزاياي بورس اوراق بهادار از ديدگاه واحد اقتصادي (شركت‌هاي سرمايه‌پذير)
1- سهولت در تأمين مالي از طريق انتشار سهام و ساير اوراق بهادار
2- افزايش اعتبار داخلي و خارجي و تأمين مالي با به وثيقه گذاردن سهام شركت در بازارهاي مالي داخلي و خارجي
3- تعيين ارزش بازار بر اساس قانون عرضه و تقاضا تا زمانيكه نام شركت در تابلو بورس درج باشد.
4- سهولت در تغيير تركيب سهام‌داري و انتقال مالكيت
5- به وجود آمدن ديدگاهي مطلوب در سرمايه‌گذاران با كاهش ريسك واحد اقتصادي و امكان تأمين مالي با هزينه كمتر
6- برخورداري از مزاياي خاص و اعتباري مانند افزايش سقف تسهيلات بانكي و انتشار اوراق مشاركت
7- انتشار اوراق مشاركت بدون اخذ مجوز از بانك مركزي و فقط با مجوز بورس اوراق بهادار
8- برخورداري از معافيت‌هاي مالياتي
9- تبيين چشم‌انداز فعاليت شركت در آينده و ارزيابي عملكرد شركت
10- ارتقاء سطح اعتماد عمومي و استفاده از مشاركت عمومي در توسعه شركت

بازارهای مالی
بازارهای مالی بازارهایی هستندکه درآنهاداراییهای مالی مبادله می شوند.داراییهای مالی داراییهای کاغذی هستندمثل سهام واوراق قرضه وارزش آنهابه ارزش تولیدات وخدمات ارایه شده توسط شرکتهای منتشرکننده آنهاوابسته است.تفاوت داراییهای مالی باداراییهای واقعی دراینست که داراییهای واقعی ماهیت فیزیکی دارندمانند اتومبیل ,املاک ومستغلات، وسایل منزل و... .
درهمه جای دنیا یکی از راههای سرمایه گذاری خرید داراییهای مالی است .مزیت خرید داراییهای مالی نسبت به خرید داراییهای واقعی ازدیدگاه اقتصادی اینست که اولا دارایی واقعی کالای

مصرفی است نه وسیله پس انداز وسرمایه گذاری .دوم اینکه خرید داراییهای واقعی وبلااستفاده نگه داشتن آنهابه امید گرانترشدن درآینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است وارزش افزوده ای ایجادنمی کند.مگرآنگه ازآن استفاده شود مثل اینکه شخصی اتومبیل ویا خانه‌ای بخردوآن رااجاره دهد.
چندنوع ازداراییهای مالی عبارتنداز:سپرده های سرمایه گذاری در بانکها,طرح های بازنشستگی که توسط صندوقهای بازنشستگی ارایه می شود,انواع بیمه نامه های شرکتهای بیمه ودرنهایت ائراق بهادار قابل دادوستد دربورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خریدوفروش می شود.

در اقتصاد بازارهای مالی را براساس معیارهای مختلفی تقسیم می‌کنند که دو نمونه اصلی آنها به شرح زیر است :

 

1- طبقه بندی بر اساس سررسید حق مالی
الف) بازار پول
ب) بازار سرمایه
در بازار پول اوراق بهاداری که زمان سررسید آنها کمتر از یک سال است مبادله می‌ش

وند. و در بازار سرمایه اوراق بهاداری که زمان سررسید آنها بیش از یک سال باشد دادوستد می‌شوند. در بازار پول بانکها و صرافی‌ها فعالیت دارند و بازار سرمایه نیز عمدتاً بورس اوراق بهادار را شامل می‌شود.


2- طبقه‌بندی براساس مرحلة انتشار
الف) بازار اولیه
ب) بازار ثانویه
اوراق بهاداری که برای اولین بارتوسط دولت ویاشرکتها منتشرمی شود دراین بازارپذیره نویسی می شوند.نمادبازاراولیه درکشورمابانک است .درواقع تاسیس هرشرکت ویاشروع هرفعالیت اقتصادی دربازاراولیه صورت می گیرد. در بازار ثانویه اوراق بهاداری که در بازار اولیه پذیره نویسی شده‌اندمورد داد و ستدمجددقرار می گیرندونمادآن درکشورما بازار بورس اوراق بهادار است.
همانطورکه اشاره شدبازاربورس بازارثانویه است .یعنی دربورس شرکتی تاسیس نمی شودوفقط سهام شرکتهای پذیرفته شده که قبلاتاسیس شده وچندسال فعالیت کرده اند,موردمعامله قرارمی گیرد.

واسطه‌های مالی
تمام شرکتها و فعالین بازارهای مالی را می‌توان واسطه‌های مالی نام برد. ب

ه طور کلی می‌توان واسطه‌های مالی را به شکل زیر طبقه‌بندی کرد :
1- واسطه‌های مالی بانکی (مقامات پولی و بانکهای سپرده پذیر)
الف) بانک مرکزی ب)سایر نهادهای بانکی ج)بانکهای سپرده پذیر

2- واسطه‌های مالی غیرپولی


الف)شرکتهای بیمه
ب)شرکتهای سرمایه‌گذاری
ج)صندوق بازنشستگی و احتیاطی
د)اتحادیه‌های اعتباری
ر) سازمانهای وام و پس‌انداز، صندوقهای پس‌انداز با هدفهای خاص (تعاونی های اعتباری)
ز) شرکتهای تامین مالی(به مجموعه ای از واسطه های مالی که در اعطای وام به بنگاهها و مصرف کنندگان تخصص دارند گفته می شود)
ه)شرکتهای اجارة بلند مدت (شرکتهایی هستند که دارایی های بادوام و ملموس نظیر ماشین آلات را خریداری می کنند و آنها را به شکل اجاره در اختیار افراد حقیقی و حقوقی قرار می دهند)

3- سایر موسسات ارائه کننده خدمات مالی
الف)کارگزاران بورس اوراق بهادار ب)دلالان بورس اوراق بهادار
ج)بانک های سرمایه گذار(Investment Bank )
د)بانکهای رهنی
بانکهای سرمایه‌گذاری سازمانهایی هستند که اعتبارات میان مدت و بلندمدت در اختیار وام گیرندگان می‌گذارند. این بانکها انتشار سهام و اوراق قرضة جدید دولتی را تعهد می‌کنند.
بانکهای رهنی فعالیتی مشابه بانکهای سرمایه‌گذاری دارند. این بانکها اوراق بهادار رهنی ناشی از ساخت خانه ها و مجتمع‌های مسکونی جدید و بنگاههای تجاری را به دست می‌آورند و آنها را نزد وام دهندگان بلندمدت مانند شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و بانکهای پس‌انداز به ودیعه می‌گذارند.

فرآيند سرمايه‌گذاري در بورس اوراق بهادار
پس از اينكه سرمايه‌گذار، تصميم خود را نسبت به سرمايه‌گذاري در خريد يك ورقه بهادار خاص، يا مجموعه‌اي از اوراق بهادار اتخاذ كرد، براي اجراي منظور خود بايستي به يكي از كارگزاران مراجعه كرده، دستور خريد يا فروش خود را به آنها ارائه دهد.

-كارگزاران
كارگزاران اشخاصي حقيقي يا حقوقي هستند كه نقش واسطه بين خريدار و فروشنده را در بازار بورس بازي مي‌كنند. آنها در اين نقش وظيفه يافتن خريدار براي فروشنده و فروشنده براي خريدار را بر عهده دارند. به عبارتي آنها عامل تطابق عرضه و تقاضا هستند. كارگزاران طي تشريفات و آزمون‌هاي متعدد و خاصي انتخاب مي‌شوند و بنابراين در كار خود صلاحيت، مهارت و دانش لازم را دارا مي‌باشند. كارگزاران وظايف متنوعي دارند كه موارد زير از اهم آنها مي‌باشد:

1- انجام معامله: اجراي سفارش خريد براي خريداران و سفارش فروش براي فروشندگان
2- اداره حساب سرمايه‌گذاري اشخاص: شركت‌هاي كارگزاري در برخي موارد نقش مديريت حساب سرمايه‌گذاري اشخاص را ايفا مي‌كنند.
3- مشاوره و راهنمايي: كارگزاران با دسترسي نسبتاً وسيع و سريع‌تر به اطلاعات و با داشتن كارشناسان متخصص معمولاً خدمات اطلاعاتي قابل توجهي به مشتريان ارائه مي‌دهند.
4- معرفي شركت‌ها براي پذيرش در بورس

 

-معيارهای انتخاب كارگزار
1- قابليت انجام سريع سفارش مشتري
2- داشتن اطلاعات مربوط و كافي
3- داشتن سيستم‌هاي داخلي مناسب
بعد از انتخاب كارگزار مناسب، نوبت به ارائه سفارش خريد يا فروش مي‌رسد. سفارشات مشتريان از طريق فرم‌هايي كه توسط سازمان بورس در اختيار كارگزاران قرار مي‌گيرد ارائه مي‌شود. در صورتيكه سفارش مزبور خريد باشد، همزمان با ارائه سفارش، مشتري بايد وجهي معمولاً به اندازه خريد مورد نظر خود را به حساب شركت كارگزاري پرداخت نمايد. در حالت سفارش فروش، مشتري بايد علاوه بر فرم سفارش فروش، فرم ديگري كه وكالتنامه فروش ناميده مي‌شود را نيز تكميل كند.
- سفارش‌هاي خريد و فروش
سفارشات خريد و فروش فرم‌هاي نمونه‌اي(پیوست1و2) هستند كه رابطه حقوقي و قراردادي بين مشتريان و كارگزار در امر خريد يا فروش را تعيين و تعريف مي‌كنند و به همين دليل تكميل صحيح و دقيق آنها (چه خريد و چه فروش) از اهميت خاصي برخوردار است. اين فرم‌ها معمولاً از دو قسمت تشكيل مي‌شوند. يك قسمت چاپي كه معمولاً در تمام فرم‌ها يكسان و مشابه است و يك قسمت جاهاي خالي كه مشتريان اطلاعات مورد نظر خود در قرارداد معامله را در آنها درج مي‌كنند. نمونه‌اي از سفارشات خريد و فروش به شما ارائه شده است.

با توجه به شروطي كه مي‌توان در قسمت قيمت گنجاند، انواع سفارش زير به وجود مي‌آيد:

1- سفارش به قيمت بازار
در صورتيكه كلمه “روز” يا “جاري” در قسمت بهاي سهام درج شود، سفارش به قيمت بازار شكل مي‌گيرد. بر اساس اين نوع سفارش، معامله با بهترين قيمت رايج در بازار صورت مي‌گيرد و با اين شيوه قيمت‌گذاري، كارگزار سعي خواهد كرد در حالت خريد، سهم مورد نظر را به پايين‌ترين قيمت خريداري كند و در حالت فروش، آن را به بالاترين قيمت به فروش رساند. اين شيوه تعيين قيمت خريد و فروش، معمولاً انعطاف عمل زيادي را براي كارگزار ايجاد مي‌كند و بنابراين سرعت زيادي به معامله مي‌بخشد. ولي در عين حال, براي مشتريان اين خطر را نيز دارد كه ممكن است قيمت معاملاتي نسبت به قيمت مورد نظر مشتري متضرر گردد.

2- سفارش قيمت معين
مشتري مي‌تواند قيمت خاصي را در قسمت خالي مربوط درج كند. در اين صورت سفارش به قيمت مشخص به وجود مي‌آيد. طبق اين نوع سفارش، كارگزار تنها در قيمت خاص مورد نظر مشتري اقدام به معامله خواهد كرد. اين شيوه تعيين قيمت، احتمال تغيير قيمت را كاهش مي‌دهد ولي موجب مي‌شود انعطاف عمل كارگزار در معامله نيز كم شود.

3- سفارش محدود
مشتري مي‌تواند در قسمت قيمت، سقف يا كف قيمت تعيين كند. (مثلاً حداكثر ..................... ريال براي خريد و يا حداقل ..................... ريال براي فروش). با اين شيوه عمل، انعطاف عمل كارگزاران در محدوده قيمت تعيين شده تا حدودي بيشتر شده، انجام سفارش نيز تسريع مي‌شود. از طرفي مشتري نيز اطمينان بيشتري نسبت به دامنه قيمت معاملاتي و قيمت معامله خواهد يافت.
- تعيين كد معاملاتي براي مشتريان


بعد از اينكه مشتري سفارش مورد نظر خود را به كارگزار تسليم كرد، نوبت به تعيين كد معاملاتي مشتري مي‌رسد. كد معاملاتي، نمادي است كه به صورت اختصاصي براي تمام مشترياني كه در بورس اوراق بهادار معامله مي‌كنند. به منظور شناسايي وي در سيستم معاملاتي، سهولت انجام معاملات از نظر دادن اطلاعات متعدد مربوط به خريداران يا فروشندگان، نگهداري اطلاعات مشتريان، گزارشگري‌هاي دوره‌اي صحت معاملات انجام شده توسط كارگزاران تعيين مي‌شود. (زيرا معاملاتي كه در بورس صورت مي‌گيرد، به نام شخص خريدار يا فروشنده انجام مي‌شود.)
كد معاملاتي معمولاً علامتي است مركب از سه حرف و 5 عدد (مجموعاً 8 حرف) كه حروف آن، سه حرف اول تشكيل‌دهنده نام فاميل شخص و اعداد آن طبقه‌بندي وي در بانك اطلاعاتي سيستم كامپيوتري است. براي مثال براي نام “رضا محمدي” ممكن است در سيستم كامپيوتري كد زير مورد استفاده قرار گيرد. “محم 1251” كه “محم” برگرفته از سه حرف اول نام فاميل فرد و شماره “1251” جايگاه آن در بانك اطلاعاتي مربوط مي‌باشد.د صدور كد بورس، كد معاملاتي ايجاد مي‌شود و سپس تمام خريد يا فروش‌هاي فرد با همان كد انجام مي‌شود.

- اجراي سفارش مشتريان
پس از اينكه كد معاملاتي مشتري به وسيله كارگزار تعيين يا توسط بورس صادر شد، كارگزار يا نماينده وي، سفارش مشتري را وارد بازار مي‌كند.
شبكه ارتباطات رايانه‌اي تشكيل‌دهنده بازار، توسط برنامه‌اي كه به آن سيستم اجراي اتوماتيك سفارشات مي‌گويند و نسبت به قواعد بازار و آيين‌نامه معاملات در حدي كه به آن برنامه داده شده تسط دارد، معاملات را انجام مي‌دهد. روشي كه سيستم از آن پيروي مي‌كند دقيقاً مشابه سيستم معاملات تالار و مبتني بر نوعي حراج دوگانه است. در اين سيستم، معامله وقتي انجام خواهد شد كه قيمت فروش و قيمت خريد دقيقاً مساوي يكديگر گردند. بر اساس قواعد حراج، اين سيستم به طور معمولي معاملات خريد را به حداقل قيمت و معاملات فروش را به حداكثر قيمت به انجام مي‌رساند.
سفارشات خريد و فروش كه توسط كارگزاران براي معامله وارد سيستم مي‌شود، هريك وارد ليست مجزا مي‌گردد. اين سفارشات اول بر اساس قيمت خريد و فروش و دوم بر مبناي زمان ورود، در صف خريداران يا فروشندگان قرار مي‌گيرند. در حالت خريد، اگر خريداري به قيمت بالاتر از ديگران بخرد، در صف خريداران، جلوتر از همه قرار خواهد گرفت (به ترتيب نزولي) و در حالت فروش، اگر فروشنده‌اي ارزانتر از ديگران بفروشد، نفر اول فروشندگان خواهد شد. (به ترتيب صعودي)
كارگزاران از ساعت 8:30 تا 18 مي‌توانند دستورات خريد و فروش خود را در سيستم وارد كنند يا حذف نمايند و يا تغيير دهند. هر دستور خريد يا فروش يك مشخصه زماني دارد. اگر كارگزار اين مشخصه را “روز” وارد كند، دستور فقط براي همان روز اعتبار خواهد داشت و در صورتيكه به صورت “باز” وارد شده باشد، تا زمانيكه كارگزار آن را حذف نكند معتبر خواهد بود.
مثال: در ليست خريداران و فروشندگان سهم خاصي، در حال حاضر مقادير تعداد و قيمت زير وجود دارد:

 


سفارشات خريد سفارشات فروش
تعداد قيمت تعداد قيمت
200 8000 100 8000
250 7700 150 8200
120 7700 100 8250
1000 7000 150 8300
در اين حالت معامله انجام مي‌شود و در صفحه معاملات معامله‌اي با 100 سهم و به قيمت هر سهم 8000 ريال ثبت مي‌شود و ترتيب صف به شكل زير خواهد بود.
تعداد قيمت تعداد قيمت
100 8000 150 8200
250 7700 100 8250
120 7700 150 8300
1000 7000

صدور اعلاميه خريد و فروش و گواهينامه موقت سهام
بعد از انجام هر معامله براي مشتريان (چه خريد يا فروش)، توسط سيستم يك سري فعاليت‌هاي پشتيباني و نهايي معامله انجام مي‌شود كه صدور اعلاميه‌هاي خريد و فروش و صدور گواهينامه موقت سهام نمونه‌اي از آنها مي‌باشد.
اعلاميه‌هاي خريد و فروش، اسنادي هستند كه اطلاعات مربوط به وضعيت معامله سهام يك مشتري را نشان مي‌دهند. اين اعلاميه‌ها در حال حاضر براي هر معامله در 3 نسخه تهيه مي‌شوند. يك نسخه براي خريدار سهام، يك نسخه براي فروشنده سهام، يك نسخه براي شركتي كه سهامش معامله شده است.
نمونه‌اي از اين اعلاميه‌هاي خريد و فروش(پیوست3و4) ارائه شده است. همانطور كه ملاحظه مي‌شود در هر اعلاميه، اطلاعات زير وجود دارد:

 كد شركت: براي تسهيل انجام معاملات توسط سيستم كامپيوتري، براي هر شركت نماد خاصي طراحي شده كه متشكل از چند حرف مي‌باشد. اولين حرف اين نماد، مشخصه صنعت يا گروهي است كه شركت در قالب آن فعاليت مي‌كند. ساير حروف نيز تلخيصي است از نام شركت و معمولاً به گونه‌اي انتخاب مي‌شود كه به خوبي نام شركت اصلي را تداعي كند. مثلاً نماد “وبشهر” كه مختص “شركت توسعه صنايع بهشهر” است، بر اساس اولين حرف “و” نشان مي‌دهد كه شركت در گروه شركت‌هاي سرمايه‌گذاري (واسطه مالي) است و ساير حروف بهشهر نيز مخففي است از نام توسعه صنايع بهشهر يا مثلاً “غپارس” نشان مي‌دهد كه شركت در گروه صنايع “غذايي” فعاليت مي‌كند و “پارس” آن مبين “روغن نباتي” پارس است.

در صورتيكه به جاي سهم، حق تقدم آن معامله شود، در آخر اين كد يا نماد، معمولاً حرف “ح” كه نشان دهنده حق تقدم آن سهم است درج مي‌شود. مانند “وبشهرح” كه معرف حق تقدم توسعه صنايع بهشهر است.

 تاريخ انجام معامله: كه معمولاً در قسمت بالاي سمت چپ اعلام

يه درج مي‌شود.
 مشخصات شناسنامه‌اي مشتري: در بخش مياني اعلاميه‌ها، اطلاعات شناسنامه‌اي مشتريان (خريدار يا فروشنده) و همچنين كد معاملاتي آنها ثبت مي‌شود.
 مشخصات معامله: در نهايت در نيمه زيرين اعلاميه، اطلاعات مالي مربوط به معامله مشتري، از لحاظ تعداد، نرخ معامله هر سهم، كل مبلغ معامله و كل وجوه قابل پرداخت خريدار و يا قابل دريافت فروشنده ثبت مي‌شوند.
هزينه‌اي كه مشتريان براي انجام معامله متحمل مي‌‌شوند براي سفارشات خريد و فروش تا حدودي متفاوت است. در حال حاضر براي سفارشات خريد، مبلغي كه خريدار مي‌پردازد، عبارت است از 4/0% ارزش خريد بابت كارمزد كارگزار و مبلغ 15/0% ارزش خريد بابت كارمزد گسترش بورس است.
براي سفارشات فروش، علاوه بر دو مورد كارمزد كارگزار و كارمزد گسترش بورس، 5/0% ماليات فروش نيز وجود دارد. حداقل کارمزد کارگزار15000 ریال و حداکثر آن 100 میلیون ریال می باشد.

علاوه بر اعلاميه‌هاي خريد و فروش توسط سيستم، گواهينامه موقت سهام جديد صادر شده و در اختيار خريداران و يا فروشندگاني كه بخشي از سهام خود را فروخته‌اند، قرار مي‌گيرد. (در واقع براي فروشندگان گواهينامه جديدي مساوي باقيمانده سهام اين افراد صادر مي‌شود). اين گواهينامه كه قابليت نقل و انتقال دارد، چهار روز كاري پس از روز انجام معامله صادر مي‌گردد و تا قبل از صدور آن شخص نمي‌تواند سهم خود را به فروش برساند.
در صورتيكه شخص قبلاً سهام خاصي را داشته باشد و تعداد ديگري از همان سهم را بخرد با صدور گواهينامه جديد، گواهينامه قبلي باطل شده و كل موجودي سهام وي در گواهينامه جديد ثبت مي‌شود. در هنگام فروش هم زماني كه شخص قسمتي از سهام خود را به فروش مي‌رساند، باقيمانده سهم وي در گواهينامه صادره جديد درج مي‌شود و گواهينامه قبلي اعتبار ندارد. كارگزار موظف است گواهينامه‌هاي قبلي را (در هنگام خريد و فروش) از سهام‌دار گرفته و باطل نمايد.

تسويه حساب با مشتريان
آخرين مرحله از فرايند معامله توسط مشتري، تسويه حساب نامبرده مي‌باشد. تسويه حساب بر حسب اينكه مشتري خريدار باشد يا فروشنده، از نظر دوره زماني تا حدودي متفاوت است. در حالتيكه مشتري خريدار باشد، تسويه حساب پس از صدور اعلاميه خريد توسط بورس و روشن شدن وضع حساب مشتري در كارگزاري ممكن خواهد بود. اما در صورتيكه مشتري فروشنده باشد، تسويه حساب چهار روز كاري بعد صورت مي‌پذيرد. براي مثال اگر سهم در روز شنبه به فروش برسد، روز چهارشنبه كارگزار وجه مشتري را به حساب وي واريز مي‌كند.

 

چگونه دربازار بورس اوراق بهادارسرمایه گذاری کنیم ؟
برای هرفرد تازه واردبه بازاربورس ممکن است این سوال پیش بیاید که برای خریدسهام خوب چه بایدکرد.درادامه سعی می شودابزارهاوعوامل موثردرجهت سرمایه گذاری صحیح نظیرتجزیه وتحلیل صورتهای مالی ,نسبتهای مالی ,عوامل موثربرقیمت سهام ,تجزیه وتحلیل شرکت وصنعت و... رابه اختصار معرفی کرد.

تجزيه و تحليل صورت‌هاونسبتهای مالي


صورت‌هاي مالي اساسي عبارتند از: ترازنامه ,صورت سودوزیان,صورت سودوزیان انباشته ,صورت گردش وجوه نقدویادداشتهای همراه صورتهای مالی . تجزيه و تحليل اين صورتها باعث مي‌شود كه مديران شركت‌ها, صاحبان سرمايه، بستانكاران و سرمايه‌گذاران بتوانند از وضع مالي حال و آينده شركتهاي سهامي مورد نظر خود آگاه شوند و درباره آن قضاوت كنند.

1- ترازنامه
ترازنامه(پیوست5) گزارشی است که وضعیت داراییها,بدهیهاوحقوق مالکان یک شرکت را دریک تاریخ معین نشان میدهد.ترازنامه منبع اصلی اطلاعات درباره نقدینگی وانعطاف پذیری مالی شرکت می باشد.نقدینگی به مدت زمانی که انتظارمی رودسپری گرددتایک دارایی به وجه نقدتبدیل گرددویایک بدهی پرداخت گردداطلاق می گردد.هرترازنامه دوبخش مهم دارد: الف ) دارایی ها ب)بدهیهاوحقوق صاحبان سهام .
ثبت ترازنامه به گونه‌اي است كه ميزان دارايي‌هاي يك شركت همواره برابر با مجموع بدهي‌ها و حقوق صاحبان سهام آن است. این مساله بدان معناست که دوگروه نسبت به داراییهای یک شرکت ادعادارند:
1)بستانکاران 2)صاحبان سهام
معمولاً دارايي‌ها در طرف راست ترازنامه و بدهي‌ها و حقوق صاحبان سهام را در طرف چپ آن مي‌نويسند.

درترازنامه می توان داراییهارا به دوطبقه داراییهای جاری وداراییهای غیرجاری تقسیم نمود.

داراییهای جاری به آن دسته ازداراییهااطلاق میشود که درمدت یکسال یایک چرخه عملیات _ هرکدام طولانی تراست _ به وجه نقدتبدیل ویامصرف شوند.چرخه عملیات مدت زمان بین تحصیل کالاوتبدیل آن به وجه نقد می باشد.
بعنوان مثال چرخه عملیات در شرکت تولیدی الف برای خط تولیدسیرترشی 7ساله ممکن است 7سال بطول بیانجامدحال آنکه درشرکت تولیدی ب (تولیدکننده تنقلات ) ممکن است چرخه عملیات بیشترازچندروزنباشد.دراینصورت دوره هفت ساله ملاک تمایزداراییهای جاری و غیرجاری درشرکت الف است درحالیکه برای فروشگاه ب ملاک این تمایزدوره یکساله است .زیراچرخه عملیات آن کمتر ازیکسال است .
لازم به ذکر است داراییهای جاری بالاترین قدرت نقدینگی رادریک شرکت دارند.

 

انواع دارایی جاری :
1-وجوه نقدومعادل نقد:وجوه نقدمتعارف ترین دارایی جاری است .معادل نقدبه اوراق بهادار کوتاه مدتی گفته میشوند که عموما ازابتداسررسیدی حداکثر90روزه داشته وبه سرعت قابل تبدیل به مبلغ مشخصی وجه نقد می باشند.


2-سرمایه گذاریهای کوتاه مدت :سرمایه گذاری دراوراق بدهی (اواق مشارکت ) واوراق سرمایه (سهام )که به قصدکسب سودخریداری میشوند ودرمدت کمترازیکسال قابل تبدیل به وجه نقدمیباشند.

3-مطالبات (دریافتنی های کوتاه مدت ):ادعانسبت به وجوه نقداست که انتظارمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات _هرکدام طولانی تراست _دریافت شود.

4-موجودی کالا:داراییهایی هستندکه شرکتهای بازرگانی آنهارابرای فروش مجددتحصیل می کنندوشرکتهای تولیدی آنهارابرای فروش به مشتریان درجریان عادی عملیات خودتولیدمی‌کنند.

واحدهای تولیدی سه طبقه موجودی کالادراختیاردارند:
1)موادخام :که شامل کالا یا موادی هستندکه قراراست بخشی ازمحصول ساخته شده راتشکیل دهندول هنوزواردفرایندتولیدنشده اند.
2)کالای درجریان ساخت : کالای نیمه ساخته
3)کالای ساخته شده :کالای آماده فروش به مشتریان
ترازنامه ویادداشتهای همراه صورتهای مالی واحدهای تولیدی بایدشامل سه طبقه اصلی موجودی کالاکه بدان اشاره گردیدباشد.ازآنجاواحدهای بازرگانی فاقدفرایندتولیدمیباشنددراینگونه واحدهاموجودی موادخام وموجودی کالای درجریان ساخت به چشم نمی خورد.

5- پیش پرداخت هزینه ها:این گروه مخارجی هستندکه معمولابه منافعی به شکل خدمات تبدیل خواهندشد.مثل پیش پرداخت اجاره ,بیمه ,مالیات و... . این منافع باوجودیکه دریافت نشده انداماانتظارمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات هرکدام طولانی تراست ,دریافت شوند.

داراییهای غیرجاری
داراییهای که انتظارنمی رودظرف یکسال یایک چرخه عملیات به وجه نقدتبدیل گشته ویامصرف شوند.دارایی های جاری شامل سرمایه گذاریها,وجوه نگهداری شده برای مصارف خاص ,اموال ماشین آلات تجهیزات وهمچنین داراییهای نامشهودمی باشند.

1-سرمایه گذاری هاووجوه نگهداری شده جهت مصارف خاص:
سرمایه گذاری بلندمدت :سرمایه گذاری دراوراق بهادارسایرشرکتهابه قصدنگهداری آن دربلندمدت
وجوه نگهداری شده جهت مصارف خاص :انباشت وجوه نقدجهت تحقق اهداف بلندمدت خاص نظیرتوسعه تاسیسات ویاتسویه بدهی های بلندمدت
این داراییها وسایرداراییهایی که درقالب سرمایه گذاریها ووجوه اختصاصی طبقه بندی میشوندتمامادارایی غیرجاری غیرعملیاتی محسوب میشوند وازآنهاانتظارمی رودکه جریانهای نقدی آتی برای شرکت ایجادنمایند.
تذکر:دارایی که درجهت استفاده درعملیات عادی ومستمرشرکت مورداستفاده قرارگیرد,دارایی عملیاتی نام دارد.

2-اموال ,ماشین آلات وتجهیزات (داراییهای ثابت ),ماشین آلات ,اثاثیه ومنصوبات ,بهسازی اموال استیجاری وبهسازی زمین .لازمه جای گرفتن یک دارایی دراین طبقه این است که شرکت ازاین دارایی درجهت ایجاددرآمدازطریق عملیات عادی ومستمرخوداستفاده نماید.اگرداراییهای فوق بطورفعال درعملیات مورداستفاده قرارنگیربایدآنهارادرگروه سایرداراییهاطبقه بندی کرد.

3-داراییهای نامشهود
نظیرداراییهای ثابت داراییهای نامشهودنیزبرای چندین دوره مالی انتفاع به همراه دار

ند.تفاوت اصلی بین داراییهای ثابت وداراییهای نامشهوددراین است که داراییهای نامشهودفاقدماهیت فیزیکی میباشند.آنهاازاین جهت ارزشمندهستندکه حقوق وامتیازاتی رابرای مالکان خودبه همراه دارند.حق الامتیازها ,نام وعلایم تجاری ,سرقفلی و... نمونه هایی ازداراییهای نامشهودمی باشند.

4-سایرداراییها
طبقه سایرداراییهاشامل داراییهاییست که منطقادرطبقه دیگری قرارنمی گیرند.مانندهزینه های مرتبط باتاسیس وشروع فعالیت شرکت وهزینه های چاپ وطراحی گواهینامه های سهام ,ارزش دفتری اموال بلااستفاده ونهایتااقلامی که ازاهمیت چندانی برخوردارنیستند.

بدهی هاوحقوق صاحبان سهام
بدهي‌ها و حقوق صاحبان سهام در يك ترازنامه نشان‌دهنده چگونگي تأمين سرمايه يك شركت است.
بدهي‌ها به دوگروه بدهي‌هاي جاري و بدهي‌هاي بلند مدت تقسيم مي‌شوند.
بدهي‌هاي جاري:تعهداتی هستندکه انتظارمی رودازمحل داراییهای جاری ویاایجادبدهی های جاری دیگرتسویه شوند.ونیزسررسیدآنهاکمترازیکسال یایک چرخه عملیات شرکت باشد.

انواع بدهی های جاری :
1-حسابهای پرداختنی: نقطه مقابل حسابهای دریافتنی است .این بدهی زمانی ایجادمی شودکه شرکتی بطورنسیه مبادرت به خریدکالایاخدمات می نماید.

2-اسنادپرداختنی کوتاه مدت :مانندچک وسفته هایی که درکوتاه مدت بایدپرداخت شوند.
3-هزینه های معوق :طی دوره حسابداری شرکتهاهزینه های خاصی رامتحمل می شوندکه بابت آنهاتاپایان دوره مالی وجهی پرداخت نمی گردد.مانندبهره اسنادپرداختنی کوتاه مدت ,بدهی های مرتبطباحقوق ودستمزدکارکنان,مالیات بردرآمدو....

بدهی های بلندمدت :تعهداتی که بعدازیکسال و یایک چرخه عملیات تسویه خواهندشد.ماننداسنادپرداختنی بلندمدت ,اوراق مشارکت ,تعهدات بازنشستگی ,سایرمزایای بعدازبازنشستگی و... .

حقوق صاحبان سهام :
حقوق صاحبان سهام ازدوطبقه عمده تشکیل شده است .
1)سرمایه پرداخت شده : سرمایه آورده توسط سهامداران به شرکت
اجزای سرمایه پرداخت شده : سهام به ارزش اسمی و صرف سهام می باشد.
2)سودانباشته و اندوخته‌ها:


سودانباشته سودی است که شرکت سالیانه کسب می کند و بجای تقسیم بین سهامداران مجددا درشرکت سرمایه گذاری می شود.
اندوخته یعنی ایجادمحدودیت درتقسیم سود.اندوخته بردونوع است :اجباری واختیاری
اندوخته اجباری یعنی اینکه قانونابایدازسودهرخالص هرسال مقداری رااندوخته ومابقی را بین سهامداران تقسیم کنیم.اندوخته اجباری هم نرخ معین داردوهم سقف معین .طبق ماده 140 قانون تجارت هیات مدیره مکلف است ازسودخالص هرسال 5% رابعنوان اندوخته قانونی

منظورنمایدتازمانیکه میزان اندوخته قانونی به 10%سرمایه شرکت برسد که پس ازآن اندوخته کردن سوداختیاری است .ودرصورتیکه شرکت افزایش سرمایه بدهد, اندوخته کردن سودبایدادامه یابدتامیزان اندوخته به 10%سرمایه جدیدبرسد.
اندوخته اختیاری ماننداندوخته احتیاطی,اندوخته عمومی,اندوخته طرح توسعه واندوخته وجوه استهلاکی اوراق قرضه .

برغم آنچه گفته شدمحدویتهایی دررابطه باآنچه ترازنامه نقل می کندموجوداست .برای مثال ازآنجاکه اقلام موجوددرترازنامه اعم ازدارایی ,بدهی ,وحقوق صاحبان سهام برمبنای قیمت تمام شده ثبت می شود,لذا ارزش بازار بسیاری ازاقلام ترازنامه افشانمی گردد.بعلاوه برخی منابعی که درایجادمنافع آتی موثرواقع می شونددرحسابهاثبت نمی شوند. مثلا علیرغم اینکه برتری گروه مدیریت شرکتی باعث افزایش ارزش شرکت می شوداماارزش این تیم ممتازدرحسابهاثبت نمی شود. زیرافرآیندحسابداری اساسابرمبادلات مبتنی می باشد.بنابراین اطلاعات موجود در ترازنامه به تنهایی جوابگوي نياز اطلاعاتي تحليل‌گران نيست.

2- صورت سود و زيان
فعاليت‌هاي يك شركت اعم از توليدي، خدماتي، پيمانكاري، سرمايه‌گذاري و... باعث ايجاد جرياني از درآمدها (فروش) و هزينه‌ها مي‌شود كه طبق اصول حسابداري از اين جريان‌ها صورت سود و زيان تهيه مي‌شود. صورت سود و زيان(پیوست6) گزارشی است که نتایج عملیات یک موسسه رادرطی یک دوره مالی نشان می دهد. گزارشگری سودیازیان خالص ناشی ازفعالیتهای عملیاتی ,بعنوان مبنایی برای تصمیمات سرمایه گذاری وسایرتصمیمات محسوب می شود.بعنوان مثال سودخالص هرسهم که درآمد(عایدات )هرسهم (EPS)نیزنامیده می شودکاربردی وسیع درتصمیم گیریهای مرتبط باسرمایه گذاری دراوراق بهاداردارد.سرمایه گذاران برای ارزیابی سودآوری آتی ودورنمای جریان نقدی شرکت وهمچنین ارزیابی منافع آتی که ازطریق سودسهام وافزایش قیمت سهام عایدآنهاخاهدشدتاکیدفراوانی براطلاعات سودگزارش شده دارند.این اطلاعات سرمایه گذاران رادرتعیین اینکه انتظارکدام اقلام درآینده نیزوجودداردویااینکه کدام اقلام ماهیتی اتفاقی وناپایداردارند,یاری می دهد.

3- صورت جريان‌هاي نقدي
گردش نقدینگی درشرکت درطول یکسال بوسیله صورت جریانهای نقدی اندازه گیری می شود.خصوصیت مهم این صورت مالی این است که منابع ومصارف وجوه نقد را درطول یکسال دقیقاتعیین می کند.صورت گردش وجوه نقد براساس اطلاعات موجود درصورت سود و زیان و ترازنامه محاسبه می شود.
افراد مختلف به منظور شناخت وضعيت مالي و عملكردي شركت به اطلاعات منعكس در صورتهاي مالي علاقمندند كه اين افراد را بطور كلي مي توان به صورت زير دسته بندي كرد .
1- بستانكاران كوتاه مدت: براي اين افراد وضعيت نقدينگي شركت به منظور تعيين توان شركت در باز پرداخت تعهدات كوتاه مدت خود مهم مي باشد .
2- وام دهندگان و دارندگان اوراق مشاركت شركت ها ( بستانكاران بلند مدت ) : براي اين افراد تداوم فعاليت شركت مهم است . يعني اينكه شركت بتواند در سالهاي آتي اصل

و فرع بدهي خود را بپردازد . براي اندازه گيري تداوم فعاليت شركت اين افراد بايد به سودآوري آتي و ريسك شركت توجه كنند .
3- سهامداران شركت : براي اين افراد نيز تداوم فعاليت ، سودآوري و ريسك شركت مهم مي باشد . سرمايه گذاران بايستي تا اندازه زيادي به صورت هاي مالي چاپ شده درگزارش هاي سالانه و گزارشهاي ميان دوره اي اتكا كنند . در مورد شركت هاي سهامي عام پذيرفته ش

ده در بورس ، اطلاعات اضافي ابتدا به بورس اوراق بهادار ارائه شده و سپس در دسترس عموم قرار مي گيرد .
4- مديريت شركت : مديريت شركت ضمن دارا بودن مسئوليت اداره شركت در برابر افراد فوق نيز مسئول مي باشد . بنابراين به منظور برنامه ريزي ، آگاهي از نتايج تصميمات گذشته و شناخت ضعف و قوت هاي شركت نياز به اطلاعات مالي دارد .

افراد فوق به منظور شناخت وضعيت مالي شركت و تصميم گيري درست از يكسري تكنيك هاي مالي استفاده مي كنند . كه اين تكنيك ها عبارتند از :

1)تجزيه و تحليل افقي يا تجزيه و تحليل روند :در تجزيه و تحليل افقي يك سال بعنوان سال پايه تعريف شده و تغييرات اقلام موجود در تراز نامه و صورت سود و زيان به صورت درصدي از سال پايه در نظر گرفته مي شود . براساس مقايسه اطلاعات سال مورد نظر با سالهاي قبل روند مطلوب يا نامطلوب وضعيت مالي وعملكرد شركت تعيين مي شود .
اين موضوع با استفاده از اطلاعات مندرج در صورتحساب سود و زيان بالا در جدول زير نشان داده مي شود .
سال
1376 1375 1374 1373 1372 1371
فروش 450,000 360,000 330,000 320,000 312,000 300,000
سود خالص 22,950 14,550 21,450 19,200 15,600 15,000
براي محاسبه درصدهاي روند ، انجام دو مرحله ضروري است . ابتدا سال پايه انتخاب مي‌شود و به هر رقم در صورتهاي مالي سال پايه ضريب وزني 100 داده مي شود . در مرحله دوم هر يك از ارقام مندرج در صورت هاي مالي سالهاي بعد به صورت درصدي از ارقام سال پايه بيان مي گردد .


مثال : درصدهاي روند براي سال 72 و73 :
سال 1373 سال 1372
=فروش
=سود خالص
=فروش
=سود خالص

سال
1376 1375 1374 1373 1372 1371
فروش 150% 120% 11% 107% 104% 100%
سود خالص 153% 97% 143% 128% 104% 100%

درصدهاي روند ارائه شده در بالا رشد ملايمي را براي فروش در سالهاي اوليه

و رشد شريعي را در سال هاي 1375 و1376 نشان مي دهد . سود خالص تير رشد فزاينده‌اي رانشان ميدهد به استثناي سال 1375كه عليرغم افزايش در فروش سود خالص كاهش داشته است . اين استثنا مي تواند از تغيير نامساعدي در هريته هاي غير عادي ناشي شده است . به هر حال شركت در سال 1376 كه افزايش سريعي را درسود نشان مي دهد بر اين مشكل غالب شده است . بطور كلي درصدهاي روند نشان مي دهد كه شركت سودآور و در حال رشد است .
بعنوان مثالي ديگر فرض كنيد كه فروش ها در هر سال افزايش مي يابند اما به

اي تمام شده كالاي فروش رفته با نرخي بيشتر افزايش مي يابد اين مساله نشان مي دهد حتي اگر فروش‌ها در حال افزايش باشند ممكن است سودخالص شركت در حال كاهش باشد .

2- تجزيه و تحليل عمودي : در تجزيه و تحليل عمودي يك قلم مهم صورت هاي مالي بعنوان ارزش پايه در نظر گرفته مي شود و ساير اقلام با آن مقايسه مي شود . در ترازنامه معمولاً جمع كل دارايي بعنوان قلم مهم تلقي شده و ساير اقلام به صورت درصدي از آن محاسبه مي شوند .
در صورت سود و زيان هم فروش قلم مهم بوده و ساير اقلام به صورت درصد از فروش بيان مي شوند . با اين تحليل روابط موجود بين حساب ها و نسبت هاي آنها تعيين شده و در صورت انحراف از نسبت مورد نظر به سادگي مي توان آن را تعيين كرد .
اين درصدها اهميت نسبي دارايي هاي جاري و غير جاري و همچنين اهميت نسبي مبالغ تامين شده توسط بستانكاران جاري، بستانكاران بلند مدت و سهامداران رانشان مي دهد . با محاسبه درصدهاي اجزا براي چند ترازنامه متوالي ميتوانيم ببينيم كه اهميت كدام يك از اقلام ترازنامه افزايش يافته و كدام مورد اهميت خود را از دست داده است .

يك نمونه صورت سود و زيان مقايسه اي خلاصه شده صورت سود و زيان بعنوان مثال ارائه مي گردد :

ريال
2×13 1×13 درصدهاي اجزاء
2×13 1×13
فروش
‌بهاي تمامشده‌كالاي‌فروش رفته

هزینه ها
سود ناخالص

با ملاحظه درصدهاي فوق مي توان مشاهده كرد كه كاهش در سود ناخالص از 40% به 30% باكاهش هرتيه ها خنثي شده كه منجر به كاهش در سود ناخالص از 10% به 5% شده است .

3- تجزيه و تحليل نسبت هاي مالي : نسبت مالي عبارتست از ارتباط رياضي به صورت كسر بين ارقام موجود در ترازنامه و صورتحساب سود و زيان . محاسبه نسبت ها باعث مي شود :
- اطلاعات مالي خلاصه و طبقه بندي شود .
- اطلاعات و ارزشهاي مطلق در صورت سود و زيان و ترازنامه بصو

رت نسبي بيان شوند كه اين امر باعث قضاوت صحيح تر نسبت به اطلاعات مالي مي شود .
- اطلاعات به تناسب و ميزان نياز استفاده كنندگان در اختيار آنها قرار گيرد .
- باعث ميشود استفاده كنندگان براساس ارزشها و اطلاعات كمي بتوانند قضاوت هاي كيفي بكنند .
نسبت هاي نقدينگي : با استفاده از اين نسبت ها وضعيت و توان نقدينگي شركت اندازه گيري مي شود .

الف – نسبت جاري
ـــــــــــــــــــــــ = نسبت جاري

در نسبت جاري فرض بر اينست كه دارايي هاي جاري پشتوانه بازپرداخت بدهيي هاي جاري است . هر چه اين نسبت بالاتر باشد و ضعيت نقدينگي شركت بهتر است . حد مطلوب اين نسبت براساس نرم صنعت تعيين مي شود . اما بصورت يك اصل كلي بهتر است كمتر از 2 نباشد .


ب- نسبت آني ( سريع ) :
در محاسبه اين نسبت دارايي هاي جاري به دو دسته تقسيم مي شود :
دارايي هاي جاري سريع : دارايي هايي كه به شكل نقد هستند يا سريعاً قابل تبديلر به نقد مي باشند .دارايي هاي سريع عبارتند از وجوه نقد ، دريافتني هاي كوتاه مدت ، سرمايه‌گذاري هاي كوتاه مدت .
دارايي هاي جاري غير سريع: دارايي هايي هستند كه براي تبديل به نقد شدن نياز به زمان دارند . مانند موجودي هاي كالا و پيش پرداخت هاي هزینه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ = نسبت آني


نسبت آني در مقايسه با نسبت جاري دقيق تر و محافظه كارانه تر مي باشد و دارايي هايي را كه احتمال دارد سريع به نقد تبديل نشود را كنار مي گذارد . حد مطلوب اين نسبت راتيد استاندارد صنعت مي كند اما بعنوان يك اصل كلي بهتر است كمتر از يك نباشد . در نسبت فوق هر چقدر عدد حاصل بزرگتر از يك باشد توان نقدينگي شركت بالاتر است .

نسبت هاي اهرمي : اين نسبت ها ميزان استفاده از بدهي در ساختار سرمايه شركت و همچنين توان ايفاي تعهدات ( بدهي ) از طرف شركت را اندازه گيري مي كنند .

الف – نسبت بدهي :
اين نسبت درصد وجوهي را نشان ميدهد كه بوسيله بدهي تامين شده‌اند .اعتبار دهندگان نسبت بدهي پايين را ترجيح مي دهند . زيرا در صورت بالابودن ، ريسك مالي شركت تير بالا ميباشد .
ـــــــــــــــــ = نسبت بدهي

ب- نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام
اين نسبت هر چقدر بالاتر باشد ميزان استفاده از بدهي در ساختار سرمايه شركت بالاتر است در نتيجه ريسك شركت بالاست . اگر اين شركت بخواهد در آينده مجدداً قرض بگيرد وام دهندگان يا به او قرض نمي دهند و يا تمايل به قرض دادن با نرخ بهره بالا نشان ميدهند .

ـــــــــــــــــــــ = نسبت بدهي به ح ص س

 


- نسبتهای سودآوری ازدیدگاه سهامداران

 

1) سود هر سهم (EPS)
EPS گزارش کننده سودتعلق یافته به هرسهم ازبابت عملکردسال جاری است .سودتعلق گرفته یاپرداخت می شود( DPS) ,یااندوخته می شود ویا انباشته می شود.
چنانچه سودپرداخت شده کمترازسودتعلق گرفته باشد,مابقی سودبرای هرسهم درشرکت انباشته ویا اندوخته می شود.
چنانچه سودپرداخت شده بیشترازسودتعلق گرفته باشد, تفاوت آن ازمحل سودهای انباشته واندوخته های سالهای قبل پرداخت می شود.
طبق ماده 90قانون تجارت تقسیم سودواندوخته بین صاحبان سهام فقط پس ازتصویب مجمع عمومی امکانپذیراست ضمن اینکه درصورت احرازسود دریک سال , شرکت موظف است حداقل 10% سود را بین سهامداران توزیع کند.


2) سود تقسيمي هر سهم (DPS)
اين نسبت نشان‌دهنده مبلغ سودي است كه شركت بابت هر سهم پرداخت مي‌كند.


3 ) نسبت بازده نقدي سهام : اين نسبت نشاندهنده درصد بازده سرمايه گذاري از محل پرداخت سود نقدي از طرف شركت مي باشد .
ــــــــــــــــــــــــ = نسبت بازده نقدي سهام


4) نسبت بازده قيمتي سهام : اين نسبت نشاندهنده بازده حاصل از تغييرات قيمت سهام عادي دربازار است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ =بازده قيمتي سهام

5 ) نسبت بازده كل سهام عادي : اين نسبت نشاندهنده بازده سرمايه گذاري از محل تغييرات قيمت بازار و سود پرداختي شركت مي باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ =بازده كل سهام عادي


6) نسبت قيمت به سود هر سهم يا ( P/E ) :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ = P/E
اين نسبت از تقسيم قيمت يك سهم به سود هر سهم به دست مي‌آيد. براي محاسبه سود هر سهم در اين نسبت معمولاً از سه روش زير استفاده مي‌شود:
1- آخرين EPS اعلام شده شركت (معمولاً هر سه ماه يكبار

اعلام مي‌شود.)
2- EPS برآورد شده براي آينده شركت
3- ميانگين EPS دو فصل گذشته شركت

نسبت قيمت بر سود هر سهم دو مفهوم ضمني دارد :
1- رشد سود : اين نسبت به مفهوم انتظار بازار از رشد سود شركت مي باشد . هر چه اين نسبت بالاتر باشد نشاندهنده چشم انداز رشد بالا در سود آوري آتي شركت است و اگر اين نسبت پايين باشد بازار انتظار دارد كه سود‌آوري شركت در آينده رشد پاييني داشته باشد .
2- تصميم گيري در خريد و فروش سهام عادي : بعنوان يك اصل كلي اگر اين نسبت براي شركتي پايين تر از استاندارد صنعت باشد سهام آن شركت براي خريد مطلوب و اگر بالاتر باشد براي خريد نامطلوب است .

به لحاظ نظري يك سهم به ما مي‌گويد كه سرمايه‌گذاران چند ريال حاضرند به ازاي هر ريال سود يك شركت پرداخت كنند. اگر بخواهيم در يك جمله مفهوم را عنوان كنيم، شايد بتوان گفت كه يك سهم نشان‌دهنده برآورد بازار از آينده آن صنعت يا شركت است. اگر شركتي بالاتر از ميانگين بازار يا صنعت باشد، بدين معني است كه بازار در ماه‌ها يا سالهاي آينده انتظارات بزرگي از سهم اين شركت دارد. در تعيين بالا يا پايين بودن توجه به دو عامل نرخ رشد شركت و صنعت بسيار ضروري است.

- عوامل موثر بر قیمت سهام

به‌طور کلی می‌توان عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام را به سه دسته تقسیم کرد:
الف) عوامل کلان (محیطی) ب) عوامل صنعت ج) عوامل خرد (درونی شرکت)

- عوامل کلان (محیطی)
به مجموعه عواملی که خارج از اختیار شرکتها بوده و به شکل برونزا بر قیمت سهام شرکتها تاثیر می‌گذارند، عوامل محیطی می‌گویند. در ادامه به اختصار به چند عامل کلان (محیطی) که می‌توانند بر قیمت سهام تاثیرگذار باشند پرداخته می‌شود.

1- وضعیت سیاسی جهان و کشور
بی‌شک یکی از مهمترین عوامل محیطی تاثیرگذار بر قیمت سهام، وضعیت سیاسی جهان و هر کشور خاص است و این برای کسانی که در بازار بورس اوراق بهادار فعالیت داشته‌اند اثبات شده است. به‌طور مثال خیلی از کارشناسان بازار، افت شاخص‌های سهام (قیمت سهام) را در سال 1383 عمدتاً ناشی از عوامل سیاسی می‌دانند تا عوامل اقتصادی. زیرا عوامل سیاسی با ایجاد یک فضای نااطمینانی در بازار باعث رکود در آن می‌شوند و این حالت تنها مختص بازار سهام ایران نیست و در بورسهای بزرگ دنیا نیز این حالت وجود دارد. به‌طور مثال در حوادث 11 سپتامبر شاخصهای بورسهای بزرگ جهان نظیر بورس نیویورک، توکیو، لندن و غیره با افت شدید مواجه شدند.

2- وضعیت اقتصادی جهان و کشور
از جمله عوامل کلان دیگری که بر قیمت سهام می‌تواند تاثیر بگذارد وضعیت اقتصادی جهان و کشور می‌باشد. چراکه با بهبود وضعیت اقتصادی جهان و کشور تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف نیز افزایش خواهد یافت و این خود می‌تواند از طرفی باعث افزایش تولید و سوددهی شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار شود و از طرفی باعث ایجاد یک خوش‌بینی نسبت به آینده می‌شود و در نهایت این عوامل می‌تواند باعث افزایش قیمت سهام شود.

3- بودجه سالانه کشور
در بودجه سالانه هر کشور منبع درآمدها و مخارج سال آتی آن ک

شور آورده می‌شود. بالطبع به نوعی می‌توان گفت با ارزیابی بودجه یک کشور می‌توان جهت‌گیری سال آینده دولت را تعیین کرد و این خود می‌تواند در ارزیابی مردم از صنعت خاص و شرکتهای موجود در آن که با جهت‌گیری دولت در بودجه متاثر خواهد شد، تاثیر گذارد. به‌طور مثال اگر دولت در بودجه خود برنامة وسیعی در زمینة صنایع پتروشیمی داشته باشد انتظار این است که صنایع پتروشیمی و صنایع مرتبط با آن که در بورس اوراق بهادار فعالیت دارند تح

ت تاثیر این برنامه قرار گرفته و در نهایت قیمت سهام آنها تغییر کند.

4- سیاستهای کلان پولی، مالی و ارزی
سیاستهای کلان پولی و ارزی دولت نیز به نوبه خود می‌تواند شرکتهای مختلف را تحت تاثیر قرار دهد. به‌طور مثال اگر دولت تصمیم بگیرد که نرخ ارز را افزایش دهد شرکتهایی که مواد اولیه آنها از خارج تهیه می‌شود از این امر ممکن است متضرر شوند و یا بالعکس. و یا اگر دولت در قوانین پولی کشور تغییر ایجاد کند این امر قیمت سهام بانکهایی که سهام آنها در بورس داد و ستد می‌شود را می‌تواند شدیداً تحت تاثیر قرار دهد.

5- تغییر قوانین و مقررات
قوانین و مقررات و تغییرات آن در کشور نیز از جمله عواملی است که بر قیمت سهام شرکتها می‌تواند تاثیر گذار باشد. به‌طور مثال حذف تعرفه‌ها و یا وضع تعرفه برای واردات می‌تواند بر قیمت سهام شرکتهایی که از این تغییرات متاثر می‌شوند تاثیر بگذارد. فرض کنید تعرفه یک کالای خاص کم و یا حذف شود. این بدین معنی است که کالاهای خارجی مشابه با قیمت ارزان‌تر قبل از حذف تعرفه وارد کشور می‌شود و این می تواند تولیدکنندگان داخلی را با مشکل مواجه کند که در نهایت منچر به کاهش قیمت سهام‌ آنها می‌شود.


- عوامل صنعت
ازجمله عوامل دیگر تاثیرگذار بر قیمت سهام شرکتها وضعیت خاص آن صنعت است که این شرکتها در آن فعالیت می‌کنند و یا به طور کلی میتوان گفت که ماهیت صنعتی که در آن قرار دارند. به عنوان مثال عوامل زیر در صنایع مختلف می‌توانند بر قیمت شرکتها تاثیرگذار باشند.


1- نحوه قیمت گذاری محصولات صنعت
نحوه قیمت گذاری محصولات در صنایع مختلف از جمله عوامل مهمی است که بر قیمت سهام یک شرکت فعال در آن صنعت تاثیر می‌گذارد. به طور مثال وقتی محصولات یک صنعت توسط دولت تعیین میشود (مثل سیمان) در این حالت هرگونه تغییر سیاست در این قیمت گذاری میتواند بر قیمت سهام شرکتهای سیمانی تاثیرگذار باشد. وقتی که قیمتها در بازار آزاد و به شکل رقابتی تعیین میشود، نحوه ارزیابی سهامداران از آینده آن صنعت و قیمت سهام شرکتهای فعال در آن با موقعی که قیمتها به شکل دستوری کنترل میشود متفاوت خواهد بود.

2- عرضه و تقاضای محصولات صنعت
یکی از فاکتورهای مهم دیگر در ارزیابی ماهیت صنعت بررسی وضعیت عرضه و تقاضای محصولات آن در کشور و یا حتی در حد وسیع‌تر آن در سطح جهانی است. به طور مثال وقتی تقاضای کل یک صنعت بیش از مقدار عرضه کل آن در کشور باشد و واردات آن محصول به هر دلیلی مقدور نباشد انتظار این است که آن صنعت خاص رو به رشد بوده و قیمت سهام شرکتهای فعال در آن افزایش یابد. به طور مثال در صنعت سیمان بدلیل اینکه هزینه حمل و نقل بالا است امکان واردات ضعیف بوده و در این چند ساله این صنعت از رشد خوبی برخوردار بوده است.

3- سرمایه‌گذاری‌های کلان و بلندمدت


همانطور که قبلاً نیز اشاره شد وقتی در کشور جهت‌گیری به سمت صنایع خاصی باشد و سرمایه‌گذاری‌های کلانی توسط دولت و یا بخش خصوصی درآن صورت گیرد انتظار رشد آن صنعت و در نهایت شرکتهای فعال در آن و قیمت آنها وجود دارد.

4- تحولات تکنولوژیت. این سرعت در صنایع مختلف با هم تفاوت دارد. به طور مثال سرعت تغییر تکنولوژی در صنعت الکترونیک بسیار بیشتر از مثلاً صنعت سیمان است و به همان نسبت می‌توان انتظار تغییرات سریع قیمت سهام شرکتهای فعال در آن نسبت به صنعت سیمان داشت.

- عوامل خرد (درونی) تاثیرگذار بر قیمت سهام
مجموعه عواملی که مستقیماً در ارتباط با خود شرکت بوده و ناشی از تغییر و تحولات داخلی آن باشد را عوامل خرد یا درونی تاثیرگذار بر قیمت سهام می‌نامند و در ادامه به اختصار هرکدام را شرح می‌دهیم.

1- قابلیت نقدشوندگی سهام شرکت
یکی از فاکتورهای مهم برای سرمایه‌گذاران خصوصاً سرمایه‌گذاران جزء، قابلیت نقدشوندگی سهم است. چراکه بسیاری از‌آنها تمایل دارند که در مواقع ضروری بتوانند سهام را فروخته و به پول نقد تبدیل کنند و بنابراین قابلیت نقدشوندگی بالا باعث جذابیت بیشتر سهم خواهد شد.

2- تعداد سهام در دست مردم
با افزایش سهام شناور آزاد از طرفی امکان دستکاری قیمت سهام کاهش می یابد و از طرفی دیگر قابلیت نقدشوندگی سهام نیط افزایش می‌یابد. سهام شناور سهامی است که به طور بالقوه امکان داد و ستد آن وجود دارد و در دست نهادها یا سازمانهای خاصی بلوکه نشده است.

3- ترکیب سهامداران
سهامداران عمده (مثل نهادها و سازمانهای مختلف) معمولاً با توجه به عملکردشان در حمایت از قیمت سهامشان در سالهای قبل ارزیابی می‌شوند و سهامداران خرد وقتی که ترکیب سهامدار عمده یک شرکت تغییر می‌کند با توجه به عملکرد سهامدار جدید در گذشته به آن واکنش نشان می‌دهند.

4- سودآوری (EPS) و ثبات آن
مهمترین عامل در اثرگذاری بر قیمت سهام سودآوری یک شرکت اس

ت و تمام عوامل دیگر ذکرشده به طور غیر مستقیم با واسطه سودآور بوردن یا نبودن سهام بر قیمت آن تاثیر می‌گذارند. به طور مثال وقتی که مدیر عامل یک شرکت عوض می‌شود انتظار عملکرد خوب یا بد مدیر عامل و درنهایت سودآور بودن یا نبودن آن شرکت است که موجب تغییر سهام شرکت می‌شود و تغییر مدیر عامل انتظارات سوددهی شرکت را تغییر می‌دهد

5- طرح‌های توسعه شرکت


وجود طرح‌های توسعه‌ای در شرکت می‌تواند نشان از رشد و پویایی شرکت باشد. البته نباید فراموش کرد که طرحهای توسعه‌ای که برای تعویض ماشین آلات فرسوده انجام می‌شود نسبت به طرحهای توسعه‌ای که برای احداث خط تولید جدید انجام می‌شود از اهمیت کمتری برخوردار است. معمولاً شرکتها بعد از تاسیس یک رشد سریعی در سالهای اولیه دارند و به تدریج که به مرحله بلوغ رسیدند رشد آنها سطحی بوده و به مرحله ثبات نسبی می‌رسند.

6- مدیریت شرکت
مدیران شرکتها نیز با توجه به سابقه و عملکرد آنها در گذشته ارزیابی می‌شوند و این مدیراندر بورس اوراق بهادار شناخته شده هستند و با جابجایی آنهاقیمت سهام شرکتها نیز تغییر خواهد کرد.
از عوامل دیگر تاثیرگذار بر قیمت سهام می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :
- عمر شرکت و میزان استهلاک ماشین‌آلات
- سابقه و اعتبار شرکت
- روند قیمت سهم
- دعاوی حقوقی علیه شرکت
- اطلاعات درون شرکت و شایعات

- رویکردهای نگرشی به بازار سهام و تجزیه و تحلیل آن

سرمایه گذاری دربورس اوراق بهاداربادودیدگاه انجام می شود:
1-بهره بردن ازروندقیمت سهم : یعنی اینکه سهمی رابخریم وباقیمت بالاتری به فروش برسانیم .
2-سرمایه گذاری به منظوربهره بردن ازسودسالیانه سهام : یعنی خریدسهام ونگهداری آن تا تشکیل مجمع سالیانه ودریافت سودسهام .
براین اساس سرمایه گذاری دربورس اوراق بهاداررابه سه دیدگاه تقسیم می کنند:
1- کوتاه مدت
2- میان مدت
3- بلند مدت
در روش ارزیابی سهام به شکل کوتاه مدت عمده تمرکز تحلیل گران و خریداران و فروشندگان به اخبار و شایعات موجود در بازار است و خرید و فروش سهام نیز بر پایه همین اخبار و شایعات صورت می گیرد. در این روش که بعضی طول دوره آن را از 4 روز تا 2 هفته ذکر می کنند بیشتر افراد حرفه‌ای بازار که کار حرفه‌ای آنها خریدوفروش سهام و استفاده از سود ناشی از تغییر قیمت سهام در کوتاه مدت(نوسان گیری) است، فعالیت دارندو بالطبع در طول این مدت کوتاه نیاز به تحلیل شرایط صنعت وجود ندارد. به افراد تازه وارد به این بازار توصیه می شود که از این روش استفاده نکنند و خریدوفروش خود را براساس دیدگاه بلندمدت انجام دهند.
روش دوم که حد وسط روش اول و سوم می باشد، خریداران و فروشندگان سهام عمده تمرکز خود را بر تحلیل روند قیمتی سهام و تاحدی براساس اخبار منتشره از سوی شرکتها گذاشته اند. طول این دوره را نیز عموما 3 تا 6 ماه ذکر می کنند.


در روش سوم تصمیم گیری برای خرید و فروش سهام بر پایه تجزیه و تحلیل کامل صنایع و شرکتها می باشد. در این روش تصمیم گیرندگان ابتدا وضعیت صنایع مختلف را در کشور و حتی در جهان بررسی نموده و باتوجه به تحولات احتمالی آینده آن صنعت تصمیم می گیرند که به آن صنعت وارد شوند و یا از آن خارج شوند و در مرحله بعدی در صنعت خاصی ، شرکتهای مورد نظر را مورد ارزیابی قرار می دهند و با استفاده از کلیه اطلاعات موجود شرکت و سایر شرکتهای موجود در آن صنعت اقدام به خرید سهام و یا فروش آن می کنند. توصیه اکید سازمان بورس اوراق بهادار تهران به سرمایه گذاران محترم این است که رویکرد خود را در بورس اوراق بهادار به شکل بلند مدت انتخاب کنند و از خریدوفروش سهام در کوتاه مدت خودداری کنند.

 


بنابراین در بازار بورس اوراق بهادار هرچه به سمت رویکرد بلند مدت‌تر حرکت می کنیم نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتری وجود دارد و هرچه به سمت کوتاه‌مدت‌تر حرکت می کنیم نیاز به تجزیه و تحلیل کاهش می‌یابد زیراکه در کوتاه مدت تغییرات خاصی نمی‌تواند اوضاع صنایع و شرکت‌های مختلف را به شدت دگرگون کرده و موجب نوسان سریع قیمت سهام آنهابشود.
برهمین اساس در ذیل روش تحلیل صنعت و شرکت را به شکل اختصار توضیح خواهیم داد.

تحليل صنعت
سرمايه‌گذاري در بازار بورس اوراق بهادار مستلزم پروسه‌اي است كه يكي از آنها توجه به پارامترها و مولفه‌هاي صنايع مي‌باشد. در واقع شناسايي شركت‌ها در بازار بورس بدون توجه به وضعيت صنعت، امري غير علمي و ناقص در پروسه سرمايه‌گذاري مي‌باشد. در اين بخش به اختصار عوامل تأثيرگذار به صنايع را ذكر خواهيم كرد.

1- رشد كمي و تكنولوژي صنعت
يكي از عوامل مهم در تحليل صنايع مختلف ارزيابي روند حركتي صنايع در داخل كشور و ساير نقاط دنيا است. چرا كه بدون آن به سختي بتوان درباره آينده يك صنعت نظر داد. طبيعي است كه صنايع نوپا و نوظهوري مثل صنايع الكترونيك از رشد قابل توجهي برخوردار بوده و انتظار مي‌رود كه در سالهاي آتي نيز به روند حركتي خود ادامه دهد و برعكس صنايعي كه به مرحله بلوغ خود رسيده مثلاً صنعت خودرو، انتظار رشد بالايي از آن نمي‌رود و بالطبع اين عامل مي‌تواند در تحليل ما از آينده صنعت خاصي تأثيرگذار باشد.
2- صنايع پسين و پيشين
يكي ديگر از نكات مهم در تحليل صنايع مختلف بررسي روابط پسين و پيشين آن صنعت است. روابط پسين و پيشين به اين مسئله اطلاق مي‌شود كه بعد از هر صنعت و يا قبل از آن چه صنايعي وجود دارند. به طور مثال اگر بخواهيم صنعت فولاد را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم، صنايع پيشين آن استخراج سنگ آهن و صنايع پسين آن صنايعي مثل خودروسازي، اسكله‌سازي، پل‌سازي و صنايع ديگري كه از محصولات فولادي به عنوان ماده اوليه در توليدات خود مورد استفاده قرار مي‌دهند، قرار دارند. طبيعي است كه هر تحول عمده‌اي كه در صنايع پسين و يا پيشين اتفاق افتد، در صنعت

واسط با يك فاصله زماني كه بسته به ارتباط آنها دارد اثرات خود را باقي خواهد گذاشت. به طور مثال در زمانهايي كه صنايع پسين داراي رونق و رشد است، انتظار اين است كه در آينده نزديك صنايع پيشين هم از رشد برخوردار باشند. ولي رابطه عكس وجود ندارد. يعني انتظار نمي‌رود زمانيكه صنايع پيشين دارای رشدهستند اين رونق سبب رشد صنايع پسین شود، به طور مثال رشد صنايع نظير خودرو، ساختمان و غيره كه از فولاد استفاده مي‌كنند، باعث رشد صنعت فولاد مي‌شود ولي رشد صنعت فولاد لزوماً باعث رشد اين صنايع نمي‌شود.

 

3- سياست‌هاي كلي دولت
سياست‌هاي مالي و كلي دولت كه عمدتاً در بودجه دولت مشخص مي‌شود، مي‌تواند در تحليل صنعت تأثيرگذار باشد. گاه دولت سياست خاصي را دنبال مي‌كند كه پيامدهاي خاصي را به دنبال خواهد داشت. به طور مثال خروج دولت از صنايع خاص و واگذاري آن به بخش خصوصي، يا برداشتن تعرفه واردات محصولات خاصي مثل خودرو يا تغيير قيمت نرخ ارز از عواملي است كه صنايع مختلف را تحت تأثير قرار مي‌دهد و در تحليل آنها بايد سياست‌گذاري كلي دولت را مد نظر داشت.

4- رقابتي يا انحصاري بودن صنعت
اين تئوري كه عمدتاً همه جا كه انحصار باشد، حاشيه سود نيز بالا خواهد بود، از نظر اقتصادي اثبات شده است. در تحليل صنايع مختلف بايد اين نكته را مد نظر داشت كه اين صنايع در حالت رقابتي به توليد ادامه مي‌دهند يا يك حالت انحصاري دارند و در هر انحصاري با ورود رقباي جديد انحصار شكسته شده و حاشيه سود آن صنعت نيز كاهش مي‌يابد و از سوددهي آن كم مي‌شود. بنابراين بايد در تحليل صنعت به اين نكته كه آيا انحصارات در صورت وجود در آينده نزديك شكسته خواهد شد و يا نه توجه شود.

5- مزيت نسبي و قيمت‌هاي جهاني
بي‌شك كشورهايي كه در توليد كالاهاي خاصي مزيت نسبي دارند، مي‌توانند ارزانتر از بقيه كشورها توليد كنند و بازارهاي بيشتري را به خود اختصاص دهند. بر اين اساس با فرض تعرفه‌ها و هزينه‌هاي حمل و نقل يكسان براي تمام كشورها توليد كنندگاني موفق خواهند بود كه کالاهای خودرا با قيمتهاي پايين‌تر و كيفيت بهتر عرضه كنند. بنابراين در تحليل صنايع مختلف نيز بايد قيمت‌هاي جهاني توليدات آن صنعت و مقايسه آن با قيمتهاي داخلي را مد نظر قرار داد.

تحليل شركت
براي تحليل و شناخت شركتها بايد ابتدا رويكردي تعريف شود كه در اين رويكرد مباني تحليل شركت مشخص مي‌گردد. بر اين اساس شركت را بايد به مثابه يك بنگاه اقتصادي در نظر گرفت كه هدف نهايي آن كسب سود است. بنابراين تمامي تمركز براي تحليل يك شركت بر تحليل سود آن استوار است و هرگونه تحليلي مثل تحليل توليد، فروش، ارزيابي مديران، طرح‌هاي توسعه‌اي و غيره در راستاي برآورد و تحليل سود صورت مي‌پذيرد. براي مثال هنگامي كه شركتي خط جديدي راه‌اندازي مي‌كند و يا ميزان فروش شركت افزايش مي‌يابد و يا مدير يك شركت عوض مي‌شود، اگر تحليل بازار بر اين باشد كه با اين تغييرات سود دهي شركت افزايش مي‌يابد، به آن واكنش نشان داده و قيمت سهام آن شركت بالا مي‌رود. در ادامه مباحث مطرح شده دربخش عوامل درونی تاثیرگذاربرقیمت سهام دراین بخش روش پیش بینی سودشرکت ازروی فروش آن راموردبررسی قرارمی دهیم .

 

روند سود دهي شركت


همانطور كه در بالا نيز ذكر شد، تمام تحليل‌هاي يك شركت در نهايت به سود ده بودن يا نبودن فعاليت آن مربوط مي‌شد و نكته مهم در سوددهي ثبات و رشد سوددهي شركت در طي چند سال (3 تا 5 سال) است و محل سود نيز از نكات ديگري است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. يعني اينكه سود شناسايي شده شركت عمدتاً از محل سود عملياتي است و يا اينكه از محل ساير درآمدهاي غير عملياتي است. به فرض اگر شركتي در طي يك دوره بر اثر مثلاً فروش بخشي از دارايي‌هاي خود سود، بالايي شناسايي كند. اين امر از نظر تحليل مالي يك شركت اهميتي ندارد و از نظر كارشناسان مالي روند رو به رشد سوددهي عملياتي يك شركت مهمترين پارامتر در ارزيابي آن است.
ابزار اصلي كه مي‌توان سوددهي يك شركت را بدست آورد، صورتهاي سود و زيان آن شركت است و شركتهاي بورسي ملزم به ارائه اين صورت‌ها در دوره‌هاي سه، شش، نه و دوازده ماهه هستند.
عمده‌ترين قلم صورت سود و زيان، خالص فروش يا درآمد حاصل از خدمات است و نكته مهم ديگر در اين صورت، سود قبل از كسر ماليات است. اين پارامتر نشان مي‌دهد كه از فروش شركت پس از كسر هزينه‌هاي عملياتي و توليد چه ميزان به عنوان سود و ارزش افزوده در شركت باقي مانده است. براي پيش‌بيني سود (EPS) يك شركت مي‌توان مراحل زير را طي كرد:
1- پيش‌بيني فروش شركت
همانطور كه ذكر شد، در اولين مرحله بايد فروش شركت را مورد پيش‌بيني قرار داد. در ادامه به اين فرايند پيش‌بيني مي‌پردازيم. در حال حاضر شركتها به سازمان بورس اطلاعات سه‌ماهه ارائه مي‌كنند كه بر اساس اين آمارهاي سه‌ماهه كه چهار بار در سال منتشر مي‌شود، فروش شركت پيش‌بيني مي‌گردد.
براي سادگي و پرهيز از اعداد مطلق، از اعداد نسبي يعني درصد پوشش بودجه ستون آخر استفاده مي‌كنيم. فرض مي‌كنيم شركتها بدون در نظر گرفتن مسائل توليد و فروش فصلي در هر فصلي كه آمار ارائه مي‌دهند، 25 درصد از فروش خود را انجام مي‌دهند تا بتوانند در كل سال مالي به 100 درصد از فروش پيش‌بيني شده خود برسند. يعني مقادير مساوي به عنوان فروش داشته باشند. (شكل ذيل)

25 % سه ماه اول
25 % سه ماهه دوم
25 % سه ماهه سوم
25 % سه ماهه چهارم

اما به دليل مسائل فصلي بازار مصرف، در شركتهاي توليدي فروش شركتها هم تابع مسائل فصلي مي‌گردد. براي نمونه عمده فروش شركتهاي نوشابه‌سازي در تابستان و بهار و يا بيشتر فروش شركتهاي شوينده در سه ماهه آخر سال است. بر اين اساس استاندارد نرمال 4 دوره 25 درصدي پوشش، در عمل با مشكل مواجه مي‌گردد. در اينجا مسئله نرمال كردن اين دوره‌ها بايد مورد توجه قرار گيرد. مثلاً با اتكا به آمارهاي سه ماهه سه سال گذشته شرکت الف درمي‌يابيم كه پوشش بودجه اين شركت در طي اين دوره سه‌ماهه در واقع هيچ وقت 25 درصد نبوده

و هميشه در حدود 21 درصد بوده است. يا بر همين اساس براي مثال آمارهاي سه‌ماهه دوم 59 درصد پوشش بودجه فروش و آمارهاي سه‌ماهه سوم 84 درصد پوشش بودجه

فروش را نشان مي‌دهند. با توجه به اين مسئله، شكل نرمال درصد پوشش فروش اين شركت به صورت استاندارد با اتكا به آمارهاي سه‌سال گذشته، به صورت زير مي‌باشد.
21 % سه ماهه اول
38 % سه ماهه دوم
26 % سه ماهه سوم
16 % سه ماهه چهارم

در اينجا ديده مي‌شود كه شرکت الف سه‌ماهه اول سال به صورت نرمال و استاندارد 21 درصد فروش سالانه خود را انجام مي‌دهد. در سه ماهه دوم به صورت تجمعي 59(21+38درصد) درصد و در سه ماهه سوم 84 درصد از فروش خود را به صورت نرمال انجام داده است. (اين عمل را نرمال كردن Normalize مي‌گويند.) بر اين اساس اكنون مي‌توان پيش‌بيني فروش را انجام داد. در زماني كه مسائل فصلي فروش مطرح نيست و آمارها به صورت نرمال 4 تا دوره 25 درصدي را پوشش مي‌دهند، هر آماري كه اعلام شود، بر اساس همان آمار نرمال 25 درصدي، مورد پيش‌بيني قرار مي‌گيرد. در شكل ديديم كه براي مثال در 6 ماهه اول سال 50 درصد فروش و در 9 ماهه سال 75 درصد فروش مورد پوشش قرار مي‌گيرد. حال اگر مثلاً آمار سه ماهه اول پيش‌بيني شده 27 درصد باشد، پيش‌بيني درصد پوشش از فروش سال 1380 شركت برابر خواهد بود با:
108 % = 25 ÷ (27 × 100) = پيش‌بيني فروش شركت
يعني پيش‌بيني مي‌شود شركت، در سال 1380 با توجه به آمار سه ماهه،ازبرنامه فروش خودپیش افتاده است .
حال در صورتيكه مسائل فصلي را در نظر بگيريم و شكل نرمال شده به عنوان پايه را مورد پيش‌بيني قرار دهيم، در اين صورت اگر شركت الف در سه ماهه اول سال 27 درصد از كل سال را پوشش داده باشد، پيش‌بيني فروش برابر خواهد بود با:
5/128 = 21 ÷ (27 × 100)
بنا به اين شيوه مي‌توان با اتكا به آمارهاي 6 ماهه و 9 ماهه نيز پيش‌بيني‌هايي را از فروش شركت انجام داد. حال كه ما در مرحله اول پيش‌بيني فروش شركت را انجام داديم، مرحله دوم كه ارائه يك برآورد از حاشيه سود شركت است را مد نظر قرار مي‌دهيم.

2- برآورد حاشيه سود شركت
همانطور كه مي‌دانيم حاشيه سود به معناي نسبت سود به فروش يك شركت پس از كسر ساير درآمدهاي شركت است. اين نسبت در واقع ساختار هزينه‌اي شركت را مورد توجه قرار مي‌دهد و مشخص مي‌سازد كه شركت به ازاي هر 100 ريال فروش خود چه ميزان سود كسب مي‌كند. اين نسبت به موارد متعددي بستگي دارد كه از آن جمله قيمت فروش محصول شركت، مديريت شركت و . . . مي‌باشد. به طور كلي حاشيه سود متغيري است كه روند ثابتي دارد و در يك دوره كوتاه‌مدت تغيير نمي‌يابد. بر اين اساس اين انتظار وجود ندارد كه مثلاً حاشيه سود يك شركت آخرين حاشيه سود اعلامي باشد. در برآورد حاشيه سود علاوه بر مطلب فوق بايد به روند حاشيه سود براي كي تا سه سال گذشته توجه داشت. براي برآورد حاشيه سود يك شركت متوسط روند سه ساله حاشيه سود يك شركت، با حذف آمارهاي غير نرمال، در نظر گرفته مي‌شود.

3- پيش‌بيني سود شركت (EPS)
پس از برآورد حاشيه سود، با حاصلضرب حاشيه سود در پيش‌بيني فروش، به پيش‌بيني از سود شركت خواهيم رسيد. بر اين اساس اگر در نظر بگيريم كه حاشيه سود به دست آمده براي شرکت الف برابر با 32% و پيش‌بيني فروش آن 411،000 ميليون ريال است. از اين رو پيش‌بيني سود از شرکت الف در سال 1380 برابر خواهد بود با:


ميليون ريال 521/131 = 32 % × 006/411
كه اين با پيش‌بيني سود خود شركت در بودجه كه حدود 098/911 ميليون ريال

است، تفاوت دارد. حال اگر سود پيش‌بيني شده را بر تعداد سهام اين شركت ، دراین مثال 25 ميليون سهم تقسيم كنيم، به پيش‌بيني از درآمد هر سهم خواهيم رسيد كه برابر خواهد بود با:
ريال 5265 = 25 ÷ (521 × 131) = EPS 80


ـ نحوه ارزیابی شرکت‌ها
شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران را می‌توان به شکل زیر تقسیم بندی کرد:
1- شرکتهای تولیدی
2- شرکتهای سرمایه گذاری
3- شرکتهای ساختمانی
4- شرکتهای پیمانکاری
5- بانکها و سایر واسطه‌های مالی (لیزینگها)

هرکدام از این گروه شرکتها را باید براساس نوع فعالیت آنها ارزیابی کرد. به طور مثال نمی توان یک شرکت تولیدی را به مانند یک شرکت سرمایه گذاری ارزیابی کرد. چراکه ماهیت کار آنها با هم فرق دارد.
در ذیل به طور مختصر نحوه ارزیابی این گروهها شرح داده خواهد شد.

1- ارزیابی شرکتهای تولیدی
نحوه ارزیابی شرکتهای تولیدی بیشتر روی سوددهی و روند آن متمرکز است و هر عاملی که روی سوددهی جاری یا انتظاری شرکت تاثیر بگذارد روی قیمت و در نتیجه در ارزیابی جدید شرکت تاثیر خواهد داشت. نحوه ارزیابی شرکتهای تولیدی در بخش تحلیل شرکت به طور کامل توضیح داده شده است.

2- نحوه ارزیابی شرکتهای سرمایه گذاری
ارزیابی شرکتهای سرمایه گذاری معمولاً به دو شیوه صورت می گیرد. در روش اول ملاک تصمیم گیریها و تحلیل ها ارزیابی سبد سهام شرکتهای سرمایه گذاری است و در روش دوم ملاک ارزیابی بر پایه سوددهی این شرکتها است. در روش اول ارزیابی ها با توجه به ارزش سبد سهام شرکت سرمایه گذاری و وزن هر صنعت در سبد سهام آن شرکت، صورت می‌گیرد. معمولاً‌ قیمت سهام شرکتهای سرمایه گذاری هم جهت با قیمت سهام موجود در سبد آنها تغییر می کند. به طور مثال اگر در یک شرکت سرمایه گذاری صنعت خاصی 40 درصد سبد سهام آن را تشکیل داده باشد، هرگونه تغییری در قیمت و ارزش آن صنعت خاص صورت گیرد، این تغییر در قیمت سهام شرکت سرمایه گذاری هم صورت می پذیرد. بنابراین باید در ارزیابی شرکتهای سرمایه گذاری به وزن هر صنعت در سبد سهام آنها و نحوه تغییرات آنها توجه داشت. یکی از مشکلات این روش این است که ارزش واقعی شرکتهای خارج از بورس شرکتهای سرمایه گذاری را نمی توان دقیقاً مشخص کرد. چراکه تا زمانی که سهام شرکتها در بورس عرضه نشده و قیمت آن براساس عرضه و تقاضای واقعی مشخص نشود ارزش‌گذاری آن مشکل خواهد بود. در کل برای ارزیابی شرکت سرمایه گذاری در این روش هرقدر که ارزش سبد سهام شرکت برای هرسهم از قیمت هر سهم شرکت بیشتر باشد زمان خوبی برای خرید آن سهم محسوب می شود و بالعکس. در درازمدت انتظار این است که این دو تقریباً یکسان باشند.


در روش دوم ارزیابی شرکتهای سرمایه گذاری به سود این شرکتها و امکان رشد سودآوری و قابلیت سودسازی توجه می شود و براساس پیش بینی سود شرکت و نسبت P/E متوسط شرکتهای سرمایه گذاری قیمت سهام این شرکتها پیش بینی و تعیین می شود.

3- ارزیابی شرکتهای ساختمانی
از نکات قابل توجه در شرکتهای ساختمانی بهای تمام شده پروژه های تکمیل شده و آماده برای فروش و قیمت فروش این پروژه هاست و هرقدر این دو مقدار (بهای تمام شده و فروش) از هم فاصله داشته باشند نشان از حاشیه سود بالای شرکت است. نکته مهم دیگر در ارزیابی این شرکتها پتانسیل موجود در شرکت برای سوددهی است. یکی از این پتانسیل ها وجود قراردادهای جدید برای احداث پروژه های جدید و همچنین داشتن زمین مناسب در شهرها و مناطق با ارزش برای احداث بناهای مختلف تجاری، مسکونی و اداری است و این پتانسیل ها می تواند در جهت خلق سود برای شرکت و سهامداران آن در آینده مورد استفاده قرار گیرد.

4- شرکتهای پیمانکاری
ارزیابی شرکتهای فعال در این گروه کمی مشکل تر و پیچیده تر است و این مربوط به ماهیت این شرکت ها است. در این شرکتها به دلیل اینکه یک کالای خاصی تولید نمی شود و نمی توان براساس تقاضا و عرضه آن روند فعالیت شرکت را ارزیابی کرد کمی با مشکل مواجه هستیم. دارایی شرکت بر اساس نوع فعالیت آن، دستگاهها و ماشین آلات موجود است و نیروی انسانی متخصص نیز از جمله عوامل مهم در این نوع شرکتها است. یکی از بهترین روشها برای ارزیابی این شرکتها توجه به صنعتی است که آنها در آن فعالیت دارند. همانطور که در بخش تحلیل صنعت ذکر گردید اگر چشم انداز آن صنعت خوب و روشن باشد انتظار این است که وضعیت قراردادهای این شرکت نیز بهبود یابد و همزمان با رشد صنعت این شرکت نیز رو به رشد باشد.
نکته دیگر اینکه در ارزیابی این گروه توجه به رشد سود قراردادهای شرکتهای پیمانکاری و توجه به استمرار این قراردادها و همچنین تعداد رقبای موجود در این گروه است و هرچه رقبای این گروه زیاد باشند برای برنده شدن در یک مناقصه و بستن قرارداد جدید باید قیمت پیشنهادی پایین باشد و این خود یعنی کاهش سود قراردادها است.
از نکات دیگر قابل توجه در ارزیابی شرکتهای پیمانکاری، سابقه و عملکرد این شرکتها در گذشته است و هرچه سابقه و اعتبار شرکتها بیشتر باشد احتمال استمرار قراردادهای آنها نیز بیشتر می شود.

5- نحوه ارزیابی بانکها و سایر واسطه های مالی (لیزینگ ها)
عمده سود فعالیت بانکها از اختلاف سود تسهیلاتی که می پردازند و سود سپرده هایی که قبول می کنند به دست می آید. در این گروه سرمایه گذاری در اوراق بهادار نیز بخشی از سود آنها را تشکیل می دهد. بانکها به دلیل اینکه تقریباً سود تسهیلات و سپرده های آنها تقریباً با هم برابر است، حجم سپرده های آنها عامل مهمی در شناسایی سود آنها به حسا

ب می آید. به فرض اگر حاشیه سود بانکها یکسان باشد بانکی که بیشترین سپرده را دارد از سوددهی کل بالاتری نیز برخوردار خواهد بود. از نکات دیگر قابل توجه در ارزیابی بانکها درآمدهای حاصل از سایر سرمایه گذاری های آنها است. تعداد شعبات و هزینه های عملیاتی بانکها نیز از نکات دیگری است که باید به آنها توجه کرد.
شرکتهای لیزینگ نیز به دلیل ماهیت کاری که دارند شبیه به بانکها هستند. در این شرکتها نیز نرخ سود وامهایی که دریافت می کنند و سود تسهیلاتی که پرداخت می کنند عامل مهمی در ارزیابی آنها محسوب می شود. از نکات قابل توجه دیگر در ارزیابی این شرکتها نوع صنعتی که در آن فعالیت می کنند می باشد. به طور مثال اگر فعالیت این شرکتها در صنایعی متمرکز باشد که از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و تقاضا برای محصولات آن صنعت رو به افزایش باشد امکان افزایش سوددهی شرکتهای لیزینگ فعال در این صنعت نیز وجود دارد. از عوامل مهم دیگر سهامداران عمده این شرکتها است. به طور مثال یک شرکت لیزینگ که تحت مالکیت یک بانک است امکان دسترسی به منابع مالی آن بیشتر از یک شرکت لیزینگ خصوصی خواهد بود و یا شرکتی که تحت حمایت و مالکیت یک شرکت خاص است و در زمینه فروش و اجاره محصولات آن شرکت فعالیت دارد امکان سوددهی آن بیشتر است.
نکته مهم دیگر در ارزیابی این شرکتها میزان مطالبات مشکوک الوصول آنها می باشد که نشان دهنده عملکرد این شرکتها در دریافت مطالبات خود است و هرچه این مطالبات بالاتر برود عملکرد شرکت ضعیف ارزیابی می شود. سوددهی و روند آن درگذشته نیز از جمله نکات مهم دیگری است که در ارزیابی شرکتهای لیزینگ باید به آن توجه کرد.
دراین بخش مطالبی درباره انواع شرکتهای تجاری ونیزتوضیحاتی درباره شرکتهای سهامی ، نحوه انتشارسهام وتشکیل مجامع آنها به اختصاربیان می گردد.

طبق قانون تجارت ایران شرکتهای تجارتی برهفت قسمت است :
1-شرکت سهامی
2-شرکت بامسولیت محدود
3-شرکت تضامنی
4-شرکت مختلط سهامی
5-شرکت مختلط غیرسهامی
6-شرکت نسبی
7-شرکت تعاونی تولیدومصرف

طبق قانون بورس اوراق بهادار فقط شرکتهای سهامی عام می توانند دربورس پذیرفته شوند.

مزیت یک شرکت سهامی عام :
به صورت شركت سهامي عام در‌آمدن راه خوبي براي تامين سرمايه مورد نياز يك شركت است. مورد مطالعه قرار گرفتن اوراق بهادار شركت بصورت عام در بازارهاي سرمايه

موجب جلب توجه محافل مالي و صفحات جرايد سالي و مردم به شركت مي‌شود . اين مساله در صورتيكه شركت عملكرد خوبي داشته باشد ، اجازه مي دهد كه شركت پول مورد نياز خود را بسيار سهلتر و ارزانتر تامين كند .

درشرکتهای سهامی دوراه برای تامین سرمایه داریم :
1-استقراض : اخذوام وانتشاراوراق قرضه
2-انتشارسهام : سهام عادی وسهام ممتاز
تامین مالی بوسیله استقراض نسبت به انتشارسهام برای شرکتها راه ارزانتری است .زیراوام واوراق قرضه سررسیدداردونهایتا تاپایان سررسیدبه آنهابهره تعلق می گیرد.ولی سهام سررسیدنداردوتاپایان عمرشرکت بایدبه سهامداران سودپرداخت شود.
دومین علت اینست که هزینه بهره مالیات کاه است وبرای شرکتهاسپرمالیاتی ایجادمی کند, ولی پرداخت سودسهام برای شرکتهامزیت مالیاتی ندارد.
امامزیت انتشارسهام عادی نسبت به اوراق قرضه اینست که درحالتیکه شرکت زیان آورباشدمی تواندسودسهام پرداخت نکند ولی بهره اوراق قرضه چه شرکت سودآورباشدوچه زیان آور, بایستی پرداخت گردد

انتشارسهام
سهام عادي :
شركت ها اغلب انتشار سهام خود را براي جلب سرمايه گذاران آگهي مي كنند . قيمتي كه سهامدار براي تحصيل سهام مي پردازد قيمت انتشار ناميده مي شود . در اغلب موارد قيمت انتشار سهام به مراتب بيشتر از ارزش اسمي آن است . زيرا ارزش اسمي عمدتاً بسيار پايين است . تلفيقي از عوامل بازار ، مركب از مقايسه سوابق سودهاي سالانه شركت ، وضعيت مالي ، چشم اندازه هاي آتي براي موفقيت و شرايط عمومي تجارت و… قيمت انتشار را تعيين مي كند .

الف )انتشار سهام عادي به ارزش اسمي :
ارزش اسمی :قیمت اولیه هرسهم دربازاراولیه است که دربازاربورس تهران 1,000ریال ارزیابی شده است .(طبق قانون تجارت ایران ارزش اسمی هرسهم نبایدبیشتراز10,000ریال باشد).این بدان معناست که شرکت درروزنخست فعالیت خودکه سهام پذیره نویسی می کرد,قیمت هرسهم خودرا1,000ریال تعیین نموده وسهامداران نیزدرروزنخست برای خریدهرسهم این شرکت مبلغ 1,000ریال پرداخت نموده اند.
فرض كنيد كه ارزش اسمي هر سهم شركت الف 1,000 ريال است . در اينصورت انتشار 32,000 سهم جديد به ارزش اسمي منجر به افزايش سرمايه شركت به مبلغ 32,000,000=1,000×32,000 ريال مي شود .

ب )انتشار سهام عادي به صرف :
معمولاً ارزش اسمي سهام شركت ها ، ناچيز است . بنابراين در اغلب موارد سهام به مبلغي بيش از ارزش اسمي انتشار مي يابد . مبلغ مازاد بر ارزش اسمي ، صرف ناميده مي شود . اگر ارزش اسمي هر سهم شركت الف 1,000 ريال و قيمت انتشار آن 1,500 ريال باشد صرف ناشي از انتشار هر سهم 500=1,000-1,500 ريال و صرف ناشي از انتشار كل سهام 16,000,000 = [ (1,000-1,500) × 32,000 ] ريال مي باشد . هم ارزش اسمي و هم صرف ، بخشي از سرمايه پرداخت شده مي باشند .

حقوق سهامداران عادی :
مالكيت سهام عادی ، چهار حق اساسي را به آنها اعطا مي نمايد . مگر اينكه حق خاصي با توافق سهامداران از مالكيت سهام سلب شده باشد .
1- حق راي : حق مشاركت سهامداران در مديريت از طريق دادن راي به مو

ضوعاتي كه در مقابل آنها قرار مي گيرد . اين حق ،حق منحصر به فرد سهامداران براي مشاركت در مديريت شركت است . هر سهامدار به ازاي هرسهمي كه در اختيار دارد ، حق يك راي را دارد .
2- سود سهام : حق دريافت بخش متناسبي از سود خالص كسب شده توسط شكرت هر سهامدار به تناسب تعداد سهامي كه در تاريخ مجمع عادي ساليانه دارد از سود تصويب شده جهت پرداخت به سهامداران متنفع مي شود .
3- تصفيه (سهم درخالص داراییها) : حق دريافت بخش متناسبي ( براساس تعداد سهام ) از دارايي هاي باقيمانده پس از پرداخت بدهي ها در زمان تصفيه
4- حق تقدم : حق حفظ سهم مناسبي از مالكيت شركت سهامي ، فرض كنيد كه شما مالك 5 درصد از سهام يك شركت سهامي هستيد . چنانچه اين شركت 100,000 سهم جديد صادركند ( افزايش سرمايه ) شما فرصت خرید5000سهم جدیدراقبل ازسایر خریداران خواهیدداشت .

تاريخ هاي تقسيم سود :
هر شركت سهامي بايد سود سهام را قبل از پرداخت آن تصويب نمايد . تصويب سود سهام در ايران از اختيارات مجمع عمومي عادي است .شركت تا زمان تصويب سود سهام تعهدي براي پرداخت آن ندارد اما به محض تصويب سود سهام به يك بدهي قانوني تبديل مي شود .
طبق ماده 240 قانون تجارت ايران ، مجمع عمومي پس از تصويب حسابهاي سال مالي و احراز اينكه سود قابل تقسيم وجود دارد ، مبلغي ازآن را كه بايد بين صاحبان سهام تقسيم شودرا تعيين خواهد كرد . علاوه بر اين مجمع مي تواند تصميم بگيرد مبالغي از اندوخته هايي كه شركت در اختيار دارد بين صاحبان سهام تقسيم شود .
1- تاريخ تصويب سود ، مجمع عمومي عادي در اين تاريخ قصد خود را براي پرداخت سود سهام اعلام مي كند .
2- تاريخ سابقه سهامداري ، شركت اين تاريخ را براي تعيين مشمول سود قرار گرفتن آن دسته از سهامداراني كه در آن تاريخ سهامدار بوده اند به اطلاع مي رساند . در ايران معمولادوروز قبل از تاريخ تشكيل مجمع عمومي نمادمعاملاتی سهم توسط بورس اوراق بهاداربسته می شود. تنها افرادي كه تاقبل ازبسته شدن نماد مالك سهام هستند سود سهام دريافت مي‌كنند .
3- تاريخ پرداخت سود سهام طبق ماده 240 قانون تجارت ايران شركت پس از اعلام تقسيم سود ، براي پرداخت سود سهام حداكثر 8 ماه فرصت دارد .

انواع سودقابل تقسیم :
1-سودنقدی:منظورتوزیع وجه نقد بعنوان سودبین سهامداران است .
2-سودسهمی :دال برتوزیع سهم بین سهامداران ازبابت سودسهام است .دلیل اینکارمیتوانداین باشدکه شرکت می خواهدتوام باپرداخت سودافزایش سرمایه بدهد.دلیل دوم اینکه سیاست مدیریت شرکت اینست که وجه نقددرشرکت باقی بماند.

 


سهام ممتاز
سهام ممتازسهامی است که بردیگرانواع سهام امتیاز یاارجحیت داشته باشد.

مشخصات سهام ممتاز:
1-سهام ممتازدارای نرخ سودمشخص است .مثلامنظوراز سهام ممتاز2,000 ریالی 12% , سهامی با ارزش اسمی 2,000ریال وسودثابت سالانه 240=(12% * 2,000) ریال می باشد.
2-سهام ممتازبرای دریافت سودسهام خودبرسهام عادی مقدم است .
3-درصورت انحلال شرکت پس ازپرداخت بدهی ها, سهم سرمایه سهامداران ممتاز قبل ازسهامداران عادی پرداخت می گردد.
4-سهام ممتازعموما فاقدحق رای می باشد.

تعریف سهام خزانه :
سهام خزانه به معنای آنست که شرکت سهام خودرامی خردونگه داری می کند.طبق قانون تجارت ایران خریدسهام خزانه توسط خودشرکتها ممنوع است .ولی شرکتهادرایران بااستفاده ازشرکتهای فرعی وتابعه خود اقدام به جمع آوری سهامشان می کنند.دلیل عمده جمع آوری سهام یک شرکت توسط خودآن شرکت ,کنترل واثرگذاری برروی قیمت سهام شرکت است .بعنوان مثال درمواقعی که وضعیت بازار روبه رکوداست وقیمت سهم یک شرکت درمعرض افت شدیدقراردارد,شرکت سهام خودراازبازارجمع آوری کرده وبدین وسیله ازافت بیشترقیمت سهم جلوگیری می کند.


مشخصات يك شركت سهامي :


طبق ماده1 قانون تجارت ؛ « شركت سهامي شركتي است كه سرمايه آن به سهام تقسيم شده و مسئوليت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمي سرمايه آنها مي باشد .



انواع شركت هاي سهامي
طبق ماده 4 قانون تجارت شركت هاي سهامي به دو نوع تقسيم مي شوند :

نوع اول ) شركت هاي سهامي عام :
شركت هايي كه موسسين آنها قسمتي از سرمايه شركت را از طريق فروش سهام به مردم تامين مي كنند ، شركت هاي سهامي عام ناميده مي شوند .حداقل سرمایه موردنیازبرای تاسیس یک شرکت سهامی عام 5,000,000ریال است که 20%آن توسط موسسین ومابقی توسط مردم پرداخت می گردد.مضافا اینکه ازکل سرمایه حداقل 35%آن بایددرزمان تاسیس شرکت ومابقی آن حداکثر ظرف 5سال وبه تصمیم هیات مدیره باید پرداخت گردد.
درواقع درشرکتهای سهامی عام دونوع سهامداروجوددارد:
1- موسس: که طبق قانون حداقل 20%سرمایه رابایدتامین کنند.
2- غیرموسس: که مابقی سرمایه موردنیازرابایدتامین کنند.
طبق قانون بورس اوراق بهادارایران شرکتهای پذیرفته شده فقط می توانند سهام عادی با نام منتشرکنند.

نوع دوم ) شركت هاي سهامي خاص :
شركت هايي كه تمام سرمايه آنها در موقع تاسيس منحصراً توسط موسسين تامين(پرداخت وتعهد) مي‌گردد ، شركت هاي سهامي خاص ناميده مي شود .یعنی درزمان تاسیس حداقل 35%سرمایه ومابقی حداکثرظرف 5سال وبه تصمیم هیات مدیره توسطموسسین بایدپرداخت گردد. شرکت سهامی خاص بین عامه مردم سهام نداردوسهام آن دربورس ارایه نمی شود.حداقل سرمایه موردنیازبرای یک شرکت سهامی خاص است 1,000,000ریال است وباحداقل سه نفرسهامدارتشکیل می شود.
در شركت هاي سهامي عام عبارت « شركت سهامي عام »‌و در شركت هاي سهامي خاص عبارت «‌شركت سهامي خاص »‌ بايد قبل از نام شركت يا بعد از آن ، بدون فاصله با نام شركت ، در كليه اوراق ، اطلاعيه ها و آگهي هاي شركت بطور روشن و خوانا قيد شود .



خلاصه اي از تفاوت هاي عمده بين شركت سهامي عام و خاص
1-قسمتي از سهام شركت سهامي عام در مرحله تاسيس به مردم عرض ميشود در حاليكه سهام شركت هاي سهامي خاص بايد كلاً توسط موسسين خريداري گردد.
2- تعداد شركا در شكرت سهامي عام حداقل 5 نفر و در شركت سهامي خاص 3 نفر ميباشد .
3- سرمايه شركت سهامي عام در هنگام تاسيس حداقل 5 ميليون ريال و در شركت هاي سهامي خاص حداقل1 ميليون ريال مي باشد .
4- شركت سهامي عام مي تواند طبق قانون تجارت اوراق قرضه ( اوراق مشاركت) منتشر نمايد .
5-مبلغ اسمي سهام شركت هاي سهامي تمام نبايد بيش تر از 000/10 ريال باشد . ولي در شركت هاي سهامي خاص مقضي براي آن وجود ندارد .
نكته : مالكيت شركت هاي سهامي عام هم ، همانند شركت هاي سهامي

خاص مي‌تواند بطور بسته و خصوصي توسط تعداد محدودي سهامدار نگهداري شود . تعداد زيايد شركت سهامي وجود دارند كه مالكيت آنها با وجودي كه نام سهامي عام دارند عمومي و عام نمي باشد . و سهام آنها در بازار هاي سرمايه معامله نمي شود . طبق ماده 3 قانون تجارت ايران تعداد سهامداران شركتهاي سهامي نبايد كمتر از 3 نفر باشد . در سرتاسر مطالب فصل حاضر مقصود از شركتهاي سهامي شركت هايي هستند كه مالكيت عمومي دارند و سهام آها در بورس اوراق بهادار مورد معامله قرار مي گيرد.
تذكر : علاقمندان مي توانند كليه مشخصات ، قوانين و مقررات مربوط به شركت هاي سهامي را در كتاب قانون تجارت ايران مطالعه فرمايند .

طبق ماده 24 قانون تجارت ايران : سهم قسمتي است از سرمايه شركت سهامي كه مشخص كننده ميزان مشاركت و تعهدات و منافع صاحب آن در شركت سهامي مي‌باشد . ورقه سهام ، سند قابل معامله اي است كه نماينده تعداد سهام صاحب آن در شركت سهامي است .
شركت سهامي در عوض سرمايه گذاري مالكان خود در واحد تجاري براي آنها گواهينامه سهام صادر مي كند . روي برگه گواهينامه سهام نام شركت صادر كننده ، تعداد سهام و مبلغ سرمايه ثبت شده ، نام و مشخصات دارنده سهم ، تعداد سهام و ارزش اسمي هر سهم ذكر مي شود .

مجامع عمومی شرکتهای سهامی
بادرنظرگرفتن حقوق صاحبان سهام بالاترین مرجع شرکتهای سهامی مجمع عمومی است که اصول وطرزکارعملیات شرکت راتعیین نموده ،مدیران ،بازرسان وبازرسان شرکت راانتخاب وعملیات آنها رابررسی ،تاییدویاتصحیح می کند.
تصمیمات مجامع عمومی درصورتی معتبراست که تشریفات مقرر درقانون واساسنامه برای دعوت وتشکیل وحدنصاب سهام حاضرواکثریت سهام لازم درنظرگرفته شده باشد.زیرادرشرکتهای سهامی صاحبان سهام جزبوسیله شرکت درمجامع عمومی که صحیحا تشکیل شده باشند،نمی تواننداظهارنظرکنندونظریات فردفردصاحبان سهام اگرتماما هم یکی باشدتاموقعی که درمجمع عمومی تاییدنشده ،دارای اعتبارنمی باشد.
مجامع عمومي شرکتهای سهامی به ترتيب عبارتند از:
- مجمع عمومي مؤسس
- مجمع عمومي عادي
- مجمع عمومی عادی به طورفوق العاده
- مجمع عمومي فوق‌العاده
مجمع عمومی موسسان :
مجمع عمومی موسسان اولین مجمعی است که درآن تعهدکنندگان سهام شرکت حاضرمی شوندتااساسنامه شرکت راتصویب وتاییدکنند.
وظايف مجمع عمومي موسس به قرار زير است:(ماده 174ق ت )
1- رسيدگي به گزارش مؤسسين و تصويب آن و همچنين احراز پذيره‌نويسي كليه سهام شركت و تأديه مبالغ لازم
2- تصويب طرح اساسنامه شركت و در صورت لزوم اصلاح آن
3- انتخاب اولين مديران و بازرس يا بازرسان شركت
4- تعيين روزنامه كثير الانتشاري كه هر گونه دعوت و اطلاعيه بعدي براي سهام‌داران تا تشكيل اولين مجمع عمومي عادي در آن منتشر خواهد شد.


مجمع عمومی موسس بوسیله دعوت موسسان ازکلیه تعهدکنندگان سهام تشکیل می شود.موسسان کسانی هستندکه امورحقوقی واقدامات وتشریفات قانون

ی موردنیازبرای تشکیل وتاسیس یک شرکت سهامی راانجام می دهند.

مجمع عمومی عادی یامجمع عادی سالیانه :
مجمع عمومی عادی مجمعی است که برای امورعادی وجاری شرکت تشکیل می شود.صاحبان سهام بوسیله تشکیل مجمع عمومی دراداره امورشرکت باتعیین هیات مدیره وبازرسان دخالت نموده وعملیات آنهاراموردتاییدوتصویب قرارمی دهند.
بنابراین مجمع عمومی عادی مجمعی است که به امورعادی وجاری شرکت رسیدگی می کندبدون آنکه بتواندتغییری دراساسنامه ووتشکیلات وعملیات شرکت بدهد.مجمع عمومی عادی اجبارادرپایان هرسال یک جلسه خواهدداشت که همان مجمع عادی سالیانه است .
زمان تشکیل مجمع عمومی عادی سالیانه دراساسنامه پیش بینی می شود.این تاریخ حداکثر4ماه پس ازپایان سال مالی شرکت تعیین می شودزیراپس ازخاتمه سال مالی بایدحسابهای شرکت بسته وصورتهای مالی آن تنظیم گردد.
ضمن اینکه شرکتها می بایست اظهارنامه مالیاتی وترازنامه وسودزیان خودرا ظرف حداکثر4ماه بعدازپایان سال مالی به ادارات دارایی تسلیم کنند.
مجمع عمومی عادی ازطرف مدیران شرکت دعوت می شود.زیرا یکی ازوظایف مدیران دعوت مجامع عمومی است .ولی درصورتیکه مدیران شرکت ازدعوت مجمع عمومی تعلل کنندبازرسان شرکت نیزمی توانندمجمع عمومی را دعوت نمایند.(ماده 63 قانون تجارت )

وظایف مجمع عمومی عادی :
وظایف مجمع عمومی عادی بطورکلی امورجاری وعادی شرکا است وبطورخلاصه به قرارزیرمی باشد:
- تصویب صورتهای مالی شرکت
- تعیین سودقابل تقسیم شرکت
- تاییدعملیات مدیران شرکت
- انتخاب بازرسان ومدیران شرکت
- تصمیم‌درباره‌کلیه‌امورشرکت‌که‌خارج‌ازاختیارات‌هیات‌مدیره‌باشدودرصلاحیت‌مجمع‌عمومی فوق‌العاده نباشد.
- تصویب پیشنهادات مدیران وبازرسان شرکت
- تعیین روزنامه کثیرالنتشاری که آگهی ها واطلاعیه های شرکت تا تاریخ مجمع عادی سال بعددرآن انتشارخواهدیافت .
حدنصاب مجمع عمومی عادی سالیانه :
درمجمع عمومی عادی سالیانه حضوردارندگان اقلا بیش ازنصف سهام باحق رای ،ضروری است .اگردراولین دعوت حدنصاب مذکورحاصل نشد،مجمع برای باردوم دعوت خواهدشدوباحضورهرعده ازصاحبان سهام که حق رای دارند،رسمیت یافته واخذتصمیم خواهد نمود.بشرط آنکه دردعوت دوم نتیجه دعوت اول قیدشده باشد.درمجمع تصمیمات همواره با اکثریت یعنی " نصف بعلاوه یک " آراء حاضردرمجمع تصویب می شود.

مجمع عمومی عادی بطورفوق العاده :
اگردرطول سال برای امورجاری وعادی شرکت تشکیل مجمع عمومی عاد

ی علاوه برمجمع عادی سالیانه لازم شود،چنین مجمعی ،مجمع عمومی عادی بطورفوق العاده نامیده می شود.

مجمع عمومی فوق العاده :


مجمع عمومی فوق العاده مجمعی است که برای تغییر دراساسنامه شرکتهامانندتغییرسال مالی،تغییرمحل شرکت ، تغییرهیات مدیره وبازرسان شرکت وتغییروظایف آنها،تغییرموضوع شرکت ، تغییرمقررات مربوط به مجامع عمومی و...تشکیل می شود.
مجمع عمومی فوق العاده هرموقعی که لازم باشد،دعوت می شود.دستورجلسه مجمع بایددردعوتنامه ذکرگرددتاصاحبان سهام بدانندراجع به چه موضوعی مذاکره خواهدشد. کلیه صاحبان سهام حق دارنددرمجمع فوق العاده حاضرشده ورای بدهند.

اساسنامه شرکت چیست :
اساسنامه شرکت اصولی است که موسسان شرکت برای اداره عملیات شرکت درنظرگرفته اند.کلیه موضوعاتی که دراساسنامه شرکت ذکرمی شود،بدون تصمیم مجمع عمومی فوق العاده قابل تغییرنیست .

سایر وظایف وصلاحیتهای مجمع عمومی فوق العاده :
- هرگونه تغییردرسرمایه شرکت سهامی (خاص وعام ) اعم ازکاهش ویاافزایش سرمایه موضوع ماده 83 ومواد157الی 198قانون تجارت .
- سلب حق تقدم صاحبان سهام نسبت به پذیره نویسی تمام یاقسمتی ازسهام جدیدشرکت .
- تبدیل شرکت سهامی خاص به شرکت سهامی عام .
- تصویب صدور وانتشاراوراق قرضه درصورتیکه دراساسنامه پیش بینی نشده باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید