بخشی از مقاله

بررسي روند حضور زنان در هنر هاي تجسمي


از زماني که فاصله گرفتن از هنر هاي سنتي (مينياتور) و تجدد گرايي به صورت جدي در ايران اغاز شد ، يعني از زماني که کمال الملک، زنان هنرمندي مطرح نگشتند و در واقع شرايط به گونه اي محيا نبود که بتوانند به صورت جدي در فعاليت هاي هنري حضور داشت باشند. وضعيت دوره نگارگري جديد و در زمان شکل گيري نقاشي قهوه خانه نيز به همين گونه بود .
اما پس از آن در دوره قاضي نوگرا، زنان به صورت جدي پا به عرصه هنر نهاده ونقش مهمي در شکل گيري آن در ايران ايفا کردند. کحورهاي زمينه ساز اين تحول عبار ت بودند از :
1- تاسيسات اولين مدرسه دخترانه مجهز به آزمايشگاه و لوازم سمعي و بصري (1277)


2- تأسيس مدرسه صنايع متظرفه توسط کمال الملک ا هدف تربيت هنرمندان به روش آکادميک در سال 1289 که اين اقدام به عنوان نقطه آغاز پيشرفت هنرهاي بصري در ايران در نظر گرفته مي شود.
3- تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313
4- کشف حجاب زنان در سال 1315 و اجازه رسمي ورود زنان به دانشگاه و فعاليت هاي اجتماعي و دولتي، هر چند اين اقدام در همان ابتدا شکاف عظيمي در بين جامعه روشنفکران و و اکثريت جامعه وو خصوصاً جامعه مذهبي ايجاد نمود.


5- تأسيس دانشکده هنرهاي زيبا در سال 1319 د حضور اساتید خارجي که راهرا براي نوجويي هنري مناسب تر گردانيد.
6- برگذاري اولين تهران در سال 1337 با اهداف ايجاد امکانات بررسي و ارزشيابي آثار نوپديد ايراني و اشنا کردن مردم با شيوه هاي هنر مدرن جنبش هويت گرايي ايران (سقاخانه) که در دهه 1340 شروع شد در روند جريان هويت يابي ايران زبان داشت و هنرمندان اين گروه در اين زمينه فعاليت مي کردند. اما زنان در اين دوره به سوي گرايش هاي ديگر رفتند . مثلاً به خط توجه کردند. براي مثال در آثار منصوره حسيني و همچنين بهجت صدر که توانستند بعد از مدت کوتاهي به شيوه شخصي دست پيدا کنند
در اين دوران و در روند هنرهاي تجسمي معاصر، زنان با دو وضعيت ظاهر شدند:


1- وضعيت منفعل : در آين حالت اغلب زنان به صورت موضوع و سوژه در اثر هندسي ظاهر شدند.
2- وضعيت فعال: در اين حالت ، اغلب زنان يا به صورت هنرمند و خلاق و يا موضوع و شخصيتي تأثير گذار ايفاي نقش نمودند.
آثار دسته اول که رد ان زن به صورت موضوع يا سوژه ظاهر شده است به چند گروه قابل تفکيک است :


روه اول شامل معمول ترين تصاوير به عبارتي تک چهره فردي است. که در ادامه سنت کمال الملکي و رئاليسم خلق شده و همچنين ادامه مي يابد و در حالي که هنرمندان بسياري از شاگردان اول کمال الملک و نسل هاي بعدي در اين زمينه فعال بوده و آثار بسياري بر جاي گذاشتند.


گروه دوم شامل نقاشي هايي است که با عنوان شيوه تزئيني شناخته شده اند در اين شيوه هنرمندان سعي داشتند هنر مدرن را با نقاشي ايراني پيوند زده بدين ترتيب ب رداشت جديدي از نقاضي سنتي ايران ارائه نمايند. هنرمندان منسوب به اينش يوه همچون پيشينيان عمدتاً قهرمان موضوعات خود را از ادبيات برمي گزيدند ، حال آنکه از ميان مضامين برگزيده تصوير زن ا به عنوان محور اصلي بيشتر آثار ايشان مي توان ملاحظه کرد.


آنها در اين جهت از تصاوير و سمبلهاي اسطوره اي ن برگرفته اند.
اما در سطح تکنيک و لذت تصويري فراتر نرفته و بدين ترتيب تصوير ذهني اسطوره ها عاري از تقدس معنايي و تنها در سطح تزئيين به نمايشگاه در مي آورند . هر چند که در نهايت براي تزئين گري نيز قبل تفسير است.


از شاخص ترين هنرمندان اين شيوه از ناصر اويسي، صادق تبريزي، طباطبايي مي توان نام برد.
گروه سوم در جريان تقليد مستقيم از روش .هاي غربي هنر، قابل ارزيابي است و تصوير زنان عموماً برداشت جنسي متفکر بوده و مشابه آثار بسيآري از هنرمندان متقدم غربي است.
اين مورد قبلاً بارها تجربه شده و اساساً در تضاد با تفکر سنتي است که صدها يا هزاران سال زندگي دور از چشم نامحرم راب راي زنان تعريف کرده بود پس از انقلاب اسلامي بر اين گونه آثار به شدت خط بطلان کشيده شد.


از هنرمندان فعال در دهه 1350 خانم ليلي متين دفتري است. موضوع بسياري از تابلوهاي وي را زنان تشکيل مي دهند. تصوير زن در تابلوهاي او را شايدنتوان حرکتي آگاهانه بلکه واکنشي برخاسته از ضمير نا خودآگاه تفسير کرد که اين ويژگي خصوصاً در ترکيب بندي آثار و محدوديت ناگهاني فيگورها با کادر تصوير قابل بررسي است. از زنان هنرمند اين دوره مي توان خانم منيرفرما فخرائيان و پروانه اعتمادي ار نام برد.


با وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 در دوره ديگري در تاريخ هنر معاصر ايران آغاز شد.
کارگزاران در شرايط جديد ا نفي موجوديت و کارکرد هنر رسمي زمان محمد رضا شاه شماري از هنرمندان صحنه را ترک کردند. اکنون نيز نيروي جوان و بدون تجربه اي به ميدان آمده بودند و ا واکنشي شتاب زده و افراطي تمام اقدامات دوره گذشته را مردود شمردند . بدين ترتيب انواع هنرها در جهت مقاصد تبليغي انقلاب اسلامي به کار گرفته شدند. با حمله عراق به خاک ايران در سال هاي جنگ تحميلي توليد آثاري با مضامظين حماسي ، ديني و سياسي رواج يافت و باعث توليد انبوهي از آثار شعاري در سطح جامعه شد. ا«ي گروه از هنرمندان جوان که از دانشجويان سال نخست دانشکده ها بودند به زودي به يک تشکل سياسي ، تبليغاتي تبديل شده و خود را نقاشان انقلاب ناميدند


اين هنرمندان که خود تجربه تجسمي کافي نداشتند در جهت تحقق اهدافشان شيوه هاي متنوعي را گاه نابه جا و نا صحيح به کار گرفتند.
الگوي کار ايشان به طور عمده در هنر سوسياليست رئاليست شوروي سابق ، هنر انقلابي مکزيک ، هنر مسيحي قرون وسطي تا حدود هنر عاميانه قهوه خانه اي قابل جستجو است. در حالي که علائم مذهبي وسياسي انقلاب را به آن افزوده اند. به طور کلي اين آثار از وحدت تکنيکي و بياني عادي است و رفته رفته تبديل به يک حالت قرار دادي مي شود. که در اثار چندين نقاش به شکل يکسان بروز مي کند. و چنانچه ملاحظه مي شود تصوير زنان بيشتر از ديگر عناصر تصويري در آثارشان کليشه اي و شعاري شده است.


هر چند انها عمدتاً تصوير کودکان و زنان را براي نمايش ويرانگري هاي جنگ به کار گرفته اند اما آنها به شدت زنان را در موقعيت آسيب پذير و حاشيه اي نشان مي دهند. از سوي ديگر هويت زنان در هيچ يک از اين آثار مشخص نيست به طوي که بيان کلي الگويي ضعيف زنان از زن را ارائه مي دهد.


در سالهاي دهه 1360 شاهد فعاليت هنرمندان متفکر و صاحب نامي هستيم که با بيان استعاري زنان در آثارش ه تصوير کشيده اند. پري يوش گنجي ، طليعه کامران از هنرمندان اين دوره هستند. پري يوش گنجي آثار اين دوره خود را قهرمانان ناميده است. حال انکه طليعه کامران نيز به اين سمبوليزم شخصي دست يافته است. فيگ.رهاي بياني دارند که سمبلي از زندگي زنان است که چهرهاشان محو و فعال نيست.


پايان جنگ تحميلي در سال 1367 به عنوان نقطه عطفي در جريان حيات سياسي ، فرهنگي و هنري و اجتماعي در ايران نويد بخش و آرامشي نسبي بود و به آرامشي نسبي بود و به زودي در آثار نقاشان انقلاب به گرايشات تزئيني و نوگرائي ظاهر شد که به روشني نمايانگر تغيير مسير ايشان از مواضع متعصبانه قبلي است. در اين آثار، پيام ها تزئيني مي شوند.
در سالهاي آخر دهۀ 1370 هنرمندان جوان به ميدان آمدند و در پي آزادي هاي نسبي اجتماعي به همان موضوعاتي روي آوردند که بيشتر در دهۀ 1350 رواج داشت !
از پيامدهاي انقلاب اسلامي ايران رشد جمعيت خواستار هنر بود. به خصوص زنان در مقياس وسيع به کارهاي هنري روي آوردند.
پس از جنگ به نياز فرايند هنرجويان، هنرکده هاي جديد و بيشماري در کلاسهاي خصوصي متعددي تأسيس شد.


با تجديد فعاليت يکي دو نگارخانه سابق و گشايش نکارخانه هاي جديد بازار عرصه و فروش کار هنري دوباره رونق گرفت. در نقاشي اين دوره گوناگوني و پراکندگي گرايش ها بيشتر شد.
نقاشي ها مسير قبلي را تا مرز هاي تکرار ابتذال پيمود.
نگارگري القاطي که در دوره قبلبه زيست حاشيه اي ادامه مي داد، حال زمينه مناسبي براي جلوگيري پيدا کرد. صور ديکري از نقاشي تزئيني يا ظاهري ايراني و شرقي نيز امکان بروز يافتندو از جمله اين هنرمندان چون ، فرح اصولي ، شهلا حبيبي و... تلفيق سنت و مدرن پرداخته اند و شيوه ي جديدي را به وجود آورند . هنرمنداني چون ثميلا اميرابراهيمي ، گيزلا وارگاسيايي و ... به جنبش نوگرايي در عرصه هنر ادامه دادند.


در دورۀ جنگ زنان يا به تدريس مشغول شدند يا براي گذراندن وقط کار مي کردند. زنان نقاش عد از جنگ به تدريج رويت شدند و جايگاهي فراتر از گذشته در جامعه هنري ه دست آورند.هنرمنداني چون منصوره حسيني ، رعنا فرنود ، در گرايش مدرن و شهلا حبيبي و پروانه اعتمادي درگرايش تلفيق سنت و مدرن حضوري کاملاً نوجويانه در عرصه هنر داشتند. شما بسياري از هنرمندان دهه هاي اخير را زنان تشکيل مي دهند.


طبق اماري که در سال 1376عنوان شده نقاشان ايران بالغ بر 6500 تن شانل مي شدند که حضور زنان بالغ بر 50% رقم ياد شده قابل تأمل است.و نشان مي دهد که زنان ايران با حدود 50% از رقم ياد شده قابل تأمل است و مشان مي دهد که زنان ايران براي گفت و گوهاي فرهنگي با جهان اطراف خود زبا هنر را رسا تر يافته اند . در شش مرکز معتبر دانشگاهي که در تهران فعاليت داشت در حدود 1157 نفر زن در رشته هاي نقاشي فارغ التحصيل شده بودند. طبق اماري که در سال 1383 اعلام شد شصت و نه و نيم درصد از ورودي هاي دانشگاه در رشته هاي هنر در کشورمان را زنان تشکيل مي دهند و کمتر از 31 درصد را مردان به خود اختصاص دادند.


دربي نطال ها نيز زنان حضور چشمگيري دارند. در اوليد بي نيال قبل از انقلاب در سال 1337 ، از مجموع 47 هنرمند شرکت کننده ، 10 نفر زن ، در بي نيالدوم در سال 1339 از مجموع 67 نفر شرکت کننده ، 10 نفر زن ، در بي نيال سوم در سال 1341 ، از مجموع 101 نفر شرکت کننده، 21 نفر زن در بي نيال چهارم در سال 1343 از مجموع 113 نفر شرکت کننده 24 نفر زن ؛ در بي نيال پنجم در سال 1345 از مجموع 38 هنرمند ايراني شرکت کننده 6 نفر زن بودند.


حضور زنان در بي نيال ها پس از انقلاب نيز چشمگير رو به رشد بود که در بخش بعد آمار آنها ارائه خواهد شد.
زنان علاوه برز شرکت در بي نيال ها در نمايشگاه ديگري از سوي انجمن هنرهاي تجسمي به مناسبت بزرگداشت مقام زن به نام نمايشگاه « تجلي احساس» برگزار مي شود نيز آثارشان را ارائه دادند که پرداختن به آن خود مجالي ديگر مي طلبد.

فصل دوم :

روند آثار انتزاعي زنان در پس از انقلاب

1-2 سيري بر تاريخچه بي نيالها پس از انقلاب :
بي نيال ، جشنواره نمايشگاه هاي از آثار هنرمندان معاصر است که هر دو سال يکبار ا اهداف و مقررات معين و با اهداي جوايز خاص در بعضي از کشور ها برگزار مي شود. هدف کلي ، معرفي شاخص ترين و تازه ترين پديده هاي هنري در دنياي امروز است و بي نيال و نيز در ايتاليا، و بط نيال سئوپائولو در برزيل از مهمترين آنها به شمار مي آيد.
بي نيال يا دو ساله ، يک الگوي مناسب براي بازتاب فعاليت هاي هنرهاي تجسمي در همه جاي دنياست. هنرهاي تجسمي و به خصوص نقاشي و مجسمه سازي بيشتر از ديگر هنرهاي بصري نياز به زمان براي خلق و ارائه دارد. و جشنواره سالانه نمي تواند همگام با روند خلاقیت هنري هنرمندان يک کشور باشد . از طرفي با تجربه ثابت شد گذر زماني حدود دو ال لازم است تا ديدگاه هنرمندي تغيير کند و يا يک آماتور به يک هنرمند پيگير ه و به اصطلاح حرفه اي تبديل شود.


در تهران بي نيال ها در دو دوران تاريخي برگزار شده است.
نخستين دوره آن مربوط به سالهاي قبل از انقلاب است و دوره دوم آن مربوط به پس از انقالاب است. نخستين نمايشگاه دو سالانه نقاشان ايران بعد از انقلاب از بيشت و هشتن آذر 1370 در موزه هنرهاي معاصر، فرهنگ سراي نياوران در مجموعه فرهنگي ازادي بر پا شد .
مسئولين برگزاري هدف هدف از برگزاري اين نمايشگاه را – سنجش فعاليت هاي نقاشان .


ارتقاي کمي و کيفي هنر نقاشي – هدايت رقابتسالم بين هنرمندان – کشف استعدادهاي درخشان و حمايت از آن اعلام کردند . افزون بر هدف هاي مرتبط بر نخستين نمايشگاه دو سالانه نقاشان ايران، دست اندکاران برپايي نمايشگاه کوشيدند تا عرصه گسترده براي هماورد طلبي هنرمندان نقاش کشور فراهم آورد، تا اين گروه ضمن ارج و قدر نهادن بر هويت هنر اسلامي خود را براي ورود به گستره اي فراتر ازوابستگي هاي ملال آور الگوهاي هنري آماده کردن و اين زبان بي نيازاز مترجمان را با خلاقيت و ابتکار و هوشیاري و درک نيازي حقيقي جامعه بياميزد و با آفرينش سبک هاي نو که متضمن بنيان گذاري و اقوام هنر انقلاب و تلاش براي رسيدن به ارزش هاي هنري خود در آفريده هاي هنري با استفاده از تجربيات ديگران است، راه را براي آيندگان هموار سازند.


دومین بي نيال نقاشي در هجدهم تير ماه ال 1372 برگذار گرديد که رياست نمايشگاه سيد محمد صحفي و دبير نمايشگاه ايرج اسکندري تربقاني بوده است.
سازماندهي نمايشگاه با مرکز هنرهاي تجسمي و با همکاري موزه هنرهاي معاصر، مجموعه فرهنگي آزادي، فرهنگسراي نياوران ، تالار وحدت و نگارخانه هنر اطران بوده است.
سومين بي نيال نقاشي هم در دی ماه سال 1376 برگزار شد. و بر خلاف بي نيال هاي گذشته آثار به نمايش در آمده در اين بي نيال به صورت کاتالوگ و نوشته منتشر نگرديد بنابراين از اين بي نيالمدارک تصويري در دست نداريم.
بي نيال پنجم در تابستان و پاييز سال 1379 برگزار شد. مجموعه آار اين بي نيال در موزه هنرهاط معاصر ايرانو با سازماندهي مرکز هنرهاي تجسمي به نماطش گذاشته شد. بي نيال ششم در تاريخ دهم تا بيست و دوم دط ماه سال 1382 براط نخستين بار از سوي انجمن هنرمندان نقاش ايران و ا همکاري مرکز هنرهاط تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در محل موزه هنرهاي معاصر تهران بر گذار شد.


سياست گذاري اين بي نيال حمايت از نقاشي هاي با کيفيت که از هنرهاي ايراني و حال و هواي ايراني استفاده کرده بودند. اهميت به هنر جوانان و برگزاري همايش نقد هنر در کنار بي نيال از نکات بسيار قالب توجه اين دوره محسوب مي گردد.


2-2 بررسي آمار شرکت کنندگان زن و آثار انتزاعي آنها در بي نيال ها.
در بي نيال اول 550 هنرمند با 2600 اثر شرکت کردند که در پي انتخاب اوليه 264 هنرمند با 400 اثر به مرحله مهايط راه يافتند که از اين تعداد، زنان شرکت کننده 62 نفر بوده اند که 9 تن از آنها آثار انتزاعي ارائه کرده بودند.
در بي نظيال دوم تعداد شرکت کنندگان 1300 نفر و آثار رسیده 3000 اثر بود که از این تعداد 534 هنرمند و 730 اثر پذیرفته شد. که تعداد 164 نفر از آن ها زن بودند، و از بین آثار این هنرمندان زن 37 اثر، انتزاعی بود.


در بی نیال سوم 1555 هنر مند و تعداد آثار رسیده 2356 اثر و تعداد پذیرفته شدگان 589 نفر و آثار پذیرفته شده 720 اثر و تعداد زنان شرکت کننده 789 نفر بوده اند و زنانی که آثار شان پذیرفته شده بود 212 نفر بودند که از این مجموع 64 اثر انتزاعی بود.
در بی نیال چهارم تعداد شرکت کنندگان 1388 هنرمند، تعداد آثار رسیده 2753 اثر؛ از این تعداد 342 نفر به همراه 417 اثر به نمایشگاه راه یافتند و تعداد زنان شرکت کننده 725 نفر بودند که 109 تن از آنان آثارشان پذیرفته شده بود .


البته هیچ کاتالوگ ویا کتابچه تصویری از بی نیال چهارم منتشر نشده است. بنابراین در بخش بعدی این رساله نیز به آثار مربوط به این بی نیال نیز پرداخته نشده است.
در بی نیال پنجم کل شرکت کنندگان 1371 نفر بودند، تعداد آثار ارائه شده نیز 5290 اثر بود که از این میان 832 نفر زن بودند، و در نهایت آثار 120 هنرمند با مجموع 153 نقاشی به نمایشگاه راه یافتند. از این آثار راه یافته تعداد 53 نفر زن بودند. تعداد 20 اثر انتزاعی توسط زنان در این دوره ارائه شده بود.


در بی نیال ششم 187 اثر از 138 هنرمند در دو بخش مسابقه و مدعوین به نمایش در آمد. از این تعداد، 56 نفر از هنرمندان شرکت کننده زن بودند و از بین آثار این زنان شرکت کننده 24 اثر انتزاعی در بخش مسابقه ارائه شده بود. و 15 اثر انتزاعی هم در بخش مدعوین.

پیشگفتار:
مسأله و امور مربوط به زنان همواره به خصوص در سه دهه اخیر از بحث انگیزترین مسائل روز بوده است.
حضور زنان در هنرهای تجسمی نیز- چه به عنوان هنرمند چه به عنوان سوژه از بحث های جالب توجه بوده است که چندان به آن توجه زیادی داشته اند. حضور زنان در حیطه هنر ایران موضوعی است که چندان به آن به طور علمی و پژوهشی پرداخته نشده. علت انتخاب این موضوع شاید پژوهشی هر چند کوچک و ناچیز در این حیطه بوده است.


در هنر معاصر ایران و در واقع در نقاشی مدرن و نوگرای ایران عرصه برای حضور هنرمندان زیادی از جمله زنان بسیاری در هنرهای تجسمی ایران و مشخصاً نقاشی شد. علت انتخاب آثار انتزاعی شرکت داده شده در بی نیال های پس از انقلاب، بررسی آثاری بوده است که در یک مقطع زمانی خاص که شاید بتوان بی نیال ها را «یک فاصله نسبی که برآورد کرده اند برای برای این که در یک اجتماع تحولات و دستاوردهای جدیدی پیدا شود» بر شمرد و در این مقطع مابه صورت یک جا آثاری را داریم که می توان آنها را آخرین تحولات و شاید بضاعت نقاشی ایران در آن مرحله بر شمرد.


به مین منظور تاریخ تحولات هنری دهه های اخیر ایران و دهه های اولیه ورود در رنسته به ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. و پیشینه آثار انتزاعی اولیه هنر معاصر ایران مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین حضور زنان در هنر های تجسمی ایران چه به صورت سوژه و چه به صورت هنرمند، بررسی می شود. نیز آثار ارائه شده در بی نیال های پس از انقلاب از لحاظ کمی و آماری مورد بررسی قرار می گیرد. در واقع حضور زنان به لحاظ آماری مورد بررسی قرار می گیردو همچنین آثار انتزاعی ارائه شده به صورت مختصر و در حد بضاعت بررسی خواهد شد و در نهایت هم چهار تن از نقاشان زن و آثارشان معرفی می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید