بخشی از مقاله
چکیده
تحول و تطور ادبیات ایرانی در تقابل دنیای کلام با دنیای نگارگری سبقهای دیرینه دارد، این همنشینی در بسیاری از آثارادبی مصوٌر، در شاهنامهها، دیوانها، سفرنامهها، مرقعات و نظایر آن به گونهای آمده است که در مواردی نیز »شاهکار« خوانده شدهاند و مستندی از ظرافتهای این پیوند و مرتبه دانایی هنر دوران خویش هستند.
نسخه مصور هزار و یک شب 1269 - ه.ق - به جای مانده از دوره پر افت و خیز قاجار - عهد نا صری - ، نمونه درخشان از همراهی کلام و نگاره در حجمی چشمگیر است. این اثر برجسته، از منظر متخصصان ادبی و پژوهشگران داخلی و خارجی مورد تحلیل و بررسی بسیار قرار گرفته است. از این رو، تاکید بر مولفه های تجسمی و تصویری در مقدمه هزار و یک شب به کتابت محمد حسین الطهرانی و تصویر سازیهای نقاش دربار میرزا ابوالح سن خان غفاری - صنیع الملک - محور و هدف اصلی این پژوهش می باشد.
تطبیق با آثاری چون شاهنامه بایسنغری، و دیگر آثار هم ردیف موجود در فهرست کتابخانه نسخ خطی کاخ گلستان، تعامل دوسویه نشانههای تصویری و برخی مستندات و اشتراکات محتوایی، جدای از رابطه متن و تصویر حکایات هزار و یک شب مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت نگارش متن مقدمه این اثر در شکلی آگاهانه و کمال یافته نگاشته شده است که از نتایج این پژوهش است.
مقدمه
...»انسان چنین احساس میکند که در هزار و یک شب گم میشود، انسان میداند که چون وارد آن کتاب شد، سرنوشت حقارت بار انسانی خود را فراموش میکند؛ انسان به دنیایی وارد میشود که از اشخاص مثالی، و در عین حال از افراد خاص تشکیل شده است...«
در مواجهه با بیکرانگی دنیای ادبیات و تعدد دیدگاهها که از بسیاری جهات مانند دیدگاه تاریخی، جامعهشناسانه، روانشناختی و . . . مورد بررسی قرار میگیرند، بازشناسی برخی مفاهیم و مضامین موجود در خود مستندات، جدای از تحلیل محتوایی و ارزش ادبی آن نیز میتواند صورت پذیرد.
چنان که میدانیم ادبیات ایران پیوندی کهن و گسستناپذیر با هنر نگارگری داشته و آثار ارزشمندی از این همنشینی تدوین و برجای مانده است. در عین حال روشن است که تخیل ادبی و روایتهای آثار منثور با تجسم هنرمند نگارگر فراگویی شده است . به عبارتی شیوههای بصری، راهکاری برای بیان واضح تر از کلامی است که در خدمت نگارگر قرار گرفته است.
متن مقدمه نسخه هزار و یک شب 1269 - ه.ق - حاوی مستندهایی ارزشمند و مولفههای تجسمی و سطوح محتوایی است که در نحوه نگارش و طبقه بندی مطالب آن، رابطه دو سویه کلام و تصویر در بیانی زیبا توسط کاتب دربار، محمد حسین الطهرانیبه قلم تحریر درآمده است.
طبیعتاٌ تحلیل و بررسی ویژگیهای ادبی آن به نتایج و ابعاد دیگری خواهد انجامید. لذا به سبب عدم بررسی و ارائه متن کامل مقدمه در کتاب »زندگی و آثار صنیع الملک« از مرحوم استاد یحیی ذکاء و اشاره کوتاه در »فهرست دیوانهای خطی و هزار و یک شب« توسط خانم بدری آتابای و همچنین به چاپ نرسیدن مجموعه کامل این تک نسخه تا به اکنون؛ و اهمیت و جایگاه فرهنگ و هنر دوره قاجار و پژوهشهای اخیر بر روی نسخه 1269 - ه.ق - ، الگوی ارائه شده در حوزه تجسمی بررسی واژههای درون متنی مقدمه هزار و یک شب و تطبیق آن با آثاری نظیر: شاهنامههای مصور، علی الخصوص نسخه »بایسنغری« به عنوان آثاری با ارزشهای هنری و مکتوب به مقدمه ادبی - تاریخی، نحوه تعامل واژههای تجسمی و تصویری را با دنیای خیالی و مجالس مصور مورد بررسی قرار داده است.
خجسته نوائی که هزار دستان زبان بر اعضال جان بدان ترنم نماید و فرخترین داستان که طوطی شکرخای قلم بدو زبان بر آن تکلم کند حمد و ثنای خالقی است مقدر مصور که نقاش قدرتش بخامه ابداع صورت موجودات را از رنک هوالذی یصورکم چهرهسازی نمود و از کلک اختراع بر پرده و الی الارض کیف سطحت بر آب رنک آمیزی و صورت پردازی کرد، که کرد پست بر آب صورتکری، بر چهره کلبرک طری بخط شنکر فی، علی قصب الزبرجد شاهدات، بانّ االله لیس له شریک، رقم کشید و بر صفحات اشجار بقلم حضرت معنی و ما تسقط من ورقه الا باذن االله قلم زد از ترکیب آب و کل فراز قامتهای صنوبر شمایل عارضهای کلکون آراست و از رنکآمیزی آتش و آب و باد و خاک سراچه روزکار را چون نکارخانه انکلیون پیراست
بر اوراق اشجار بقلم باد بهار از دفتر صنع ربیع فصول بدیع نکاشت بیت برک درختان سبز در نظر هوشیار، هر ورقی دفتریست معرفت کردکار، سرو بلند بالا را شیوه خرام دلدار آموخت و در برم پر نظم چمن در هر کوشه از لاله و سمن هزاران چراغ افروخت عالمی که در مدرسه تعلیمش قدیسان درس سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا میخوانند صانعی که در مجمع الصنایع صنعش وحدت صانع را نقش هو االله الصانع بر نکین شمس و قمر مینمایند معبودی که در صفحه وجود نقش ممکنات در سجود اویست
واجب الوجودی که هستی موجودات بجود او طره لیلای شب از غالیه عنایت او عنبر افشانست و عذار عذرای روز بنور مکرمت او درخشان اللهنور السموات و الارض بیت خدای بلندی و پستی تویی، ندانم چه هر چه هستی توئی، نقشبندی حکمتش در کارکاه کن فکان تصاویر کوناکون و نقشهای بوقلمون ریخت و از امتزاج خاک و آب رخسارهای چون ماه و آفتاب انگیخت شعر لعل طر از کمر آفتاب، حله کر خاک و حلی بند آب، مبدع هر چشمه که جودیش هست، مخترع هر چه وجودیش هست هو االله الخالق البار المصور له الا سماء الحسنی درود مشک اندود و عنبرآلود چون نفوس قدسیان صفا گستر و چون اخلاق