بخشی از مقاله
گرافيك در خبر قدرت هنر تجسمي
مصطفي ملكي
زندگي انسان بر اساس ارتباطهايش با جهان پيرامون خود و همنوعانش معنا مييابد و زبان ، نخستين وسيله ارتباطي انسانهاست كه در قالب الفاظ قراردادي موجب انتقال احساس ، عواطف و نيازهاي انساني ميشود اما فقط دانستن زبان يا توانايي سخن گفتن براي ايجاد ارتباط ميان آدمها كافي نيست؛ بلكه برخورداري از قوه شنوايي و دانستن كلمات مشترك نيز ضرورت دارد. چشم و قوه بينايي نيز مؤثرترين نقش را در فراگيري زبان هنر دارد زيرا فرصت تجربة مستقيم و بدون واسطة واقعيت و اشياء پيرامون را در بيطرفانهترين شكل فراهم ميكند. از اين رو به چشمهايمان بيش از ساير اعضاء و اندام حسي خود براي فهميدن واقعيت اطمينان داريم.
بديهي است انقلاب اطلاعات (كوچك كردن دنيا در ميان مردمك چشم) سرآغاز تغيير در همه اركان حيات انساني مانند ديدن ، شنيدن و باور حقايق ميباشد. با توجه به اين نگرش است كه كارشناسان توصيه ميكنند خطوط اصلي آموزش مورد بازنگري قرار گيرد. ايجاد روابط نزديك ميان جريانهايي كه تاكنون از هم مجزا بودند ، مسئلهاي است كه از مرزهاي هنر بسيار فراتر رفته، فرصتزا و فرضت زدا بوده است. به عبارت ديگر از يك سو دنياي واقعي را در قالب نمادهاي مجازي در مقابل ديدگان ترسيم ميكند و از سوي ديگر انباشت اطلاعات و دادههاي تصويري موجب سردرگمي مخاطب در فهم حقيقت ميشود. از اين روست كه خط،
سطح، رنگ ، مواد ، فضا و مكان و زمان بايد به مثابة يك مجموعة منسجم جريانهاي به هم پيوستهاي ايجاد نمايند تا بازتاب وقايع جامعه انساني را ارائه كند. بنابراين نبايد تنها به نتايج انديشيد؛ بلكه راه را براي ظهور ديدگاهي فراهم ساخت تا با پيوندهاي متقابل و دقيقتر ميان زمينههاي حسي و بصري، حوزة وسيعتري از فعاليتها را دربرگرفت.
هنر تجسمي با اتكاء بر ابزارهاي هنري، فرمهاي فهم و درك مشترك را در ذهن و باور مخاطب ثبت ميكند . يعني با تركيببندي نقطه ، خط، سطح، رنگ، فضا، مكان و .... در تشديد يا تضعيف حقيقت افكار مشوش انسانها را نظم ميدهد.
شناخت گرافيك تلويزيوني
جلال عطار زاده
در هنرهاي تجسمي، گرافيك به آن دسته از آثار هنري اطلاق ميشود كه در نَفْسشان ، اثر نيت تكثير نهفته باشد. از اين رو هر اثر هنري كه در قالب ارتباط تصويري قرار گيرد، داراي پيام باشد يا نباشد چون براي استفاده در تلويزيون در نظر گرفته شده، نيت تكثير در آن مستتر است.
اما همانگونه كه در حيطه گرافيك تنوع موضوعات ، گرايشات و تعاريف خاصي وجود دارد، گرافيك تلويزيوني نيز داراي ويژگيهاي خاص خود ميباشد و خاصتر زماني خواهد بود كه عنوان گرافيك خبر نيز به آن اضافه شود. در اينگونه از گرافيك به دليل حساسيتها و كاربردهاي خاص، كار بسيار ظريفتر و حساستر از گرافيك تلويزيوني به شكل عام آن است.
بحث گرافيك تلويزيوني و در اينجا گرافيك خبري را ميتوانيم به دو شاخه مجزا تقسيم كنيم.
1- مباحث فني
قبل از استفاده از رايانه در همه سطوح بويژه گرافيك، تمام توليدات گرافيكي براي تلويزيون به شيوه سنتي يعني با استفاده از ابزار و مواد متداول در توليد آثار گرافيكي ساخته ميشد. در آن مقطع اثر گرافيكي در بند ابعاد خاصي نبود و تنها لازم بود براي استفاده كامل از طرح گرافيكي ، اثر توليد شده با نسبت 4×3 ارائه شود. به دليل وجود دو امكان تصويربرداري از آثار گرافيكي (يكي دوربين استوديويي و ديگري سيستم LD) ، طرح زماني محدوديت در اندازه اثر خود پيدا ميكرد كه ملزم به استفاده از سيستم LD باشد. در اين سيستم حداكثر اندازه اثر از يك صفحه 4×3 نبايد تجاوز كند. در اين شيوه اثر آماده شده روي ميزي قرار ميگرفت كه لنز دوربين يا همان LD بر آن به صورت عمودي متمركز بود كه با قابليتهاي زوم و زومبك به كاربران امكانات خاصي را ارائه ميكرد و اغلب در
پخشهاي مستقيم از اين سيستم استفاده ميشد، چنانچه محدوديت در اندازه مطرح نباشد، از ابعاد بزرگ بيشتر استفاده ميشد، ابعادي نزديك به 70×100 يا 70×50 اين امكان را به كارگردان و تصويربردار ميداد كه دوربين را روي اثر تهيه شده حركت داده و كادرهاي مختلفي از آن را كه بيشتر با مضمون متن هماهنگي دارد، به تصوير بكشد و يا به صورت روايي از نقطهاي به نقطه ديگر حركت كند و با ترفندها و تروكاژهاي هنگام موناژ، تصوير جذابتري ارائه دهد. از اين شيوه سالها قبل در گزارشهاي سياسي بسيار بهره گرفته ميشد. گرافيك در خبر در اين زمان اختصاصاً از LD براي پخش آثار خود بهره ميگرفت. توليدات گرافيكي نيز شامل بكگراندهاي مجري براي بخشهاي خبري كه مجري براي بخشهاي خبري كه به صورت كروماكي پخش ميشد و همچنين گرافيكهاي موضوعي در رابطه با اخبار خاص مانند بخش هواشناسي، اعلام اوقات شرعي و ترسيم نقشه كشورها بود.
اما امروزه با فراگير شدن رايانه و بهرهمندي گرافيستها از نرمافزارهاي مختلف گرافيكي و تعدد بخشهاي خبري، از نظر فني براي ارائه يك تصوير مناسب در تلويزيون شاخصههايي چون قطع اثر، رزوليشن يا مقدار تراكم نقاط در سطح صفحه تلويزيون ( كه ارتباط مستقيم با كيفيت تصوير پيدا خواهد كرد) بيشتر مورد توجه است. سپس استفاده از رنگهاي مناسب در تلويزيون ، پرهيز از بكارگيري رنگهايي كه در پخش اختلال ايجاد ميكند و نكته آخر دقت در رسم خطوط افقي و قرار گرفتن آنها در بين خطوط زوج مهم است. موارد مذكور كلياتي بود در مورد مباحث فني اما هر يك از نكات را نياز به شرحي مختصر است. براي اين منظور از قطع تصوير آغاز ميكنيم.
قطع آثار گرافيكي تلويزيوني بايد از اندازههاي استاندارد تلويزيون هر كشور تبعيت كند. چون سيستم موجود تلويزيون ايران پال است ، قطع 576×720 پيكسل، مناسبترين اندازه ميباشد. البته اين اندازه براي آثار طراحي شده با رايانه مورد استفاده قرار ميگيرد و شامل توليدات ديگر (شيوههاي سنتي) نخواهد شد، هر چند كه در نهايت آنها نيز براي استفاده بايد از اين قواعد تبعيت كنند.
پس از اندازه اثر، نوبت به كيفيت تصوير يا همان رزوليشن اثر ميرسد. در صورتي كه اصل تصوير از كيفيت خوبي برخوردار باشد و اندازه كادر را نيز رعايت كنيم، رزوليشن dpi75 براي تلويزيون مناسب است.
گذشته از مباحث محتواي رنگ كه در جاي خود به آن اشاره خواهد شد، نكته اصلي پرهيز از بكار بردن رنگ سفيد در سطوح گسترده كادر تلويزيون است. رنگ سفيد باعث ميشود شوك شديدي به سيستمهاي فرستنده و لامپ تصوير در گيرندهها وارد شود و در پارهاي از موارد باعث لرزش تصوير نيز ميشود. خصوصاً اگر قبل از تصوير سفيد، يك تصوير از رنگهاي تيره باشد.
نكته ديگر خطوط عمودي و افقي در آثار طراح شده است خطوط عمودي از نظر ضخامت محدوديتي ندارد اما پيكسلهاي خطوط افقي بايد از يك عدد زوج تبعيت كنند. چنانچه تعداد پيكسلهاي يك خط افقي عددي فرد را شامل شود، لرزشي در نمايش آن خط در تصوير تلويزيوني ديده ميشود كه به كيفيت اثر لطمه خواهد زد. در پارهاي از موارد با استفاده از فيلترها ميتوان از اين خطا جلوگيري كرد.
2- مباحث محتوايي
گرافيك در تلويزيون هميشه مكمل تصاوير و گاهي خود به تنهايي حامل پيامي خاص بوده است . از اينرو ميتوان گرافيك تلويزيون را به چند دسته تقسيم كرد.
●گرافيك مكمل
به آن دسته از آثار گرافيكي تلويزيوني اطلاق ميشود كه دربرگيرنده بخشي از يك پيام كلي باشد و در قالب برنامهاي ديگر عرضه شود. گرافيك مكمل به تنهايي گويا نخواهد بود (مانند يك گراندهاي مجري يا نقشهها و نمودارهايي كه در يك برنامه تلويزيوني استفاده ميشود.) در اين رده ميتوان به كپشنهاي خبر نيز اشاره كرد كه بخشي از يك خبر را به تصوير كشيده و مكمل آن ميشود و توسط گوينده خبر ارائه ميگردد.
● گرافيك مستقل
شامل آثاري ميشود كه به تنهايي پيامي را به مخاطب ارائه ميكنند يا وظيفهاي را بر عهده دارند مانند اعلام گزارش هواشناسي كه خود به تنهايي ارائه اطلاعات ميكند يا تيتراژ برنامه كه حكايت از شروع برنامه خاصي دارد. در اين مقوله ميتان فتوكليپ را نيز مثال زد كه با برخوردار بودن از يك سناريو، به القاء مفهومي به مخاطب ميپردازد.
در هر دو شيوة مذكور دو سبك كاري وجود دارد.
1- گرافيك ثابت
هر سفارش گرافيكي كه در قاب تلويزيون بدون هيچ حركتي ( چه حركت فرمي در داخل طرح و چه حركت دوربين روي اثر) به نمايش درآيد، در گروه گرافيكهاي ثابت قرار دارد و اغلب در قالب كپشن، بك مجري، يا زيرنويس ارائه ميشود. كپشنهاي ثابت، زماني كه قرار است پيامي را به تنهايي به مخاطب القاء نمايد، اگر سه نكتة ذيل را رعايت كند ، موفق خواهد بود.
●خلاصهگويي
استفاده نكردن از نوشتههاي طولاني و بهرهگيري از تصويري كه ارتباط نزديكتري با پيام دارد.
●ايجاز
استفاده تمثيلي از تصاويري كه بتواند مفهوم پيام را به گونهاي استعارهاي به مخاطب منتقل كند.
●هدايت ديد مخاطب
با رعايت اصول نگاه كردن در صفحه از راست به چپ و از بالا به پايين و بهرهگيري از قابليتهاي هدايت فرمي و رنگي در قاب تصوير ، چشم بيننده به ترتيب روي عناصر موجود (طبق هدف پيام) هدايت شود.
2- گرافيك متحرك
در اين نوع گرافيك نيز رعايت سه نكته مذكور در گرافيك ثابت لازم بوده و علاوه بر آن رعايت نكات ديگري چون تاثير توالي تصوير، نوع حركت فرمي در كادر تلويزيون و پرهيز از ايجاد تحركهاي فرمي كه به خودي خود جلب توجه كند و در خدمت هدف طرح نباشد، لازم است.
توليدات زيادي را ميتوان در اين بخش جاي داد. از جمله تيتراژ برنامهها ، فتوكليپ، گرافيككليپ و نمودارهاي متحرك.
آنچه تاكنون از نظرتان گذشت مقدماتي بود در رابطه با گرافيك تلويزيوني و در ادامه مطالبي در خصوص گرفيك خبري آورده ميشود.
كپشنهاي خبري
امروزه گرافيك يكي از عناصر اصلي در ارائه اطلاعات است . اين مهم بطور دقيق اهميت گرافيك در ميان مجموعه عناصر تشكيل دهنده خبر را نشان ميدهد.
دانستن اينكه براي چه خبري ميتوان كپشن ارائه كرد و چه كاري در اين قالب نميگنجد، هم به سرعت آمادهسازي خبر ميافزايد و هم كيفيت كار ارايه شده را افزايش خواهد داد و از پخش كپشنهايي كه شايد از ارزش هنري كمي برخوردار باشند، بايد پرهيز كرد.
■ انتخاب اول
با در نظر گرفتن اين نكته كه بيننده خبر هميشه از اخبار، انتظار تازگي و زنده بودن را دارد، شايسته است در ارايه خبر اولويت با پخش جديدترين تصاوير رئال و مرتبط با همان خبر باشد.
■ انتخاب دوم
در صورتي كه تصاوير مربوط به خبر خاصي در دسترس نباشد، ميتوان از تصاوير آرشيوي بهره گرفت. در اين انتخاب لازم است تصاويري كه همراه خبر به نمايش درميآيد، بيش از 80 درصد با خبر هماهنگي داشته باشد.
■ انتخاب سوم
زماني كه تصاوير موجود كمتر از 50 درصد با مفهوم خبر ارتباط برقرار نمايد، استفاده از اثر گرافيكي لازم است و در اين شيوه، اثر گرافيكي بايد قبل از فيلم آرشيوي استفاده شود تا ذهن و نگاه مخاطب را براي موضوع و پيام خبر آماده كند و در پي آن از تصوير آرشيوي استفاده شود.
■ انتخاب چهارم
چنانچه تصاوير آرشيوي موجود كمتر از 30 درصد با خبر ارتباط مفهومي برقرار كند، لازم است از پخش تصاوير آرشيوي خودداري و از گرافيك به تنهايي براي آن خبر استفاده كرد.
■ انتخاب پنجم
گاهي با وجود تصوير به روز در مورد خبر، ميتوان براي ايجاد تأكيد خاص يا اشاره ويژه به بخش يا پاراگرافي از متن خبر از گرافيك بهره گرفت.
■ انتخاب ششم
براي ارائه اطلاعيههايي كه از اتفاقي در مكان و زماني در آينده حكايت ميكند (چون هنوز هيچ تصوير مستندي از آن توليد نشده است)، لازم است از گرافيك استفاده شود. به طور كلي براي پيش خبرهايي مانند برگزاري نمايشگاهها، سمينارها و ... استفاده از گرافيك مناسبتر خواهد بود.
■ انتخاب هفتم
هنگامي كه چند خبر همراه تصوير پخش شده و لازم است مكث تصويري رئال داده شود تا چشم و ذهن بيننده براي دريافت خبر بعد كه سنخيت متفاوتي با خبرهاي ارايه شده دارد، بهتر است از گرافيك استفاده شود.
■ انتخاب هشتم
معمولاً براي پرهيز از نماي تصاويري كه روحيه بيننده را آزار ميدهد، از گرافيك استفاده ميكنند.
■ انتخاب نهم
در ارتباطهاي تلفني كه به تصوير گزارشگر يا تصوير مرتبط با مطالبي كه وي به آن اشاره ميكند، نياز داريم از گرافيك استفاده ميشود.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مقاله حاضر حاصل هفده سال تجربه نگارنده در گرافيك خبر است.
تأملي به گرافيك خبر
مهندس حجتا... عباسي
هنر گرافيك سابقهاي طولاني در ايران دارد. ايجاد نقش روي سنگ و سفالش، گچبري، كاشيكاري و كتابت خطوط كوفي، نسخ، ثلث ، نستعليق و مصور كردن كتاب و تذهيب و آرايش آن و نيز تهيه پارچه و قالي و حكاكي روي وسايل مختلف زندگي از جمله مظاهر آن بوده است. در دوره قاجار با ورود صنعت چاپ، گرافيك ايران وارد دوره جديدي ميشود كه تا امروز ادامه دارد. (گرافيك مطبوعاتي ، 1379 ، ص 1)
با تولد رسانههاي تصويري هنر گرافيك تكامل تازهاي مييابد، صنعت سينما موجب تحول نويني در هنر گرافيك ميشود، استفاده از گرافيك در عنوانبندي، تيتراژ فيلم و تصاوير تزييني و ديگر زمينهها كاربرد گستردهاي مييابد.
با اختراع تلويزيون گرافيك علاوه بر زمينههاي قبلي در توليد فيلمهاي مخصوص كودكان و نوجوانان، فيلمهاي داستاني ، تخيلي ، طراحي نقشه و نمودار كاركرد جديدي پيدا ميكند. «طرحهاي گرافيكي كامپيوتري آخرين تحول تكنيكي در زمينه مولدهاي الكترونيكي تصوير است ، اين امكانات قادرند تصاوير خاصي را بدون دوربين توليد كنند. كاربرد اين امكانات در جلوههاي جانبخشي بسيار وسيع بوده و نتايج جالبي به بار ميآورد.» (فن برنامهسازي تلويزيوني ، 1380 ، ص 226)
هنر گرافيك، هنري درو نزا در ايران است و در واقع وارداتي نيست هر چند براي بالندگي خود از تجربيات هنرمندان ديگر ديار به خوبي استفاده برده است. از اين رو ابعاد كمّي و كيفي اين هنر توسعه قابل توجهي متناسب با عصر خود يافته است، به طوري كه در عصر صنعتي كمتر حوزهاي در جوامع انساني يافت ميشوند كه به شكلي متأثر از صنعت گرافيك نباشد.
هنر گرافيك در صنعت رسانهاي از جمله سينمايي، تلويزيوني و مطبوعاتي، عكاسي و تئاتر، صنعت تبليغات و بازاريابي ، صنعت بستهبندي در تمام ابعاد متنوع آن و طراحي صنعتي در شكلهاي گوناگون ، صنايع دستي ، صنعت چاپ و ديگر زمينههاي اقتصادي، اجتماعي توسعه انكارناپذيري يافته است.
هر يك از زمينههاي ياد شده نيز از زير مجموعههاي گستردهاي برخوردار نيستند كه هنر گرافيك در آنها كاربرد ويژهاي دارد.
در واقع كاربرد هنر گرافيك در صنايع و زمينههاي گوناگون ناشي از سلسله نيازهاي جوامع و به منظور ايجاد ارتباط با مخاطبان يا مشتريان و تأثيرگذاري بر آنان است و ميتوان اذعان داشت كه «ارتباط» تحولي بزرگ در صنعت گرافيك ايجاد كرده است.
انواع گرافيك
امروزه هنر گرافيك در رسانه، گستره بزرگي از فعاليتها را دربرميگيرد كه هر يك كاركرد و اهميت خاصي دارند.
گرافيك سينمايي