بخشی از مقاله

چکیده

اعمال اختیار و نفوذ مدیران شرکتها در فرآیند گزارشگري مالی، با توجه به پیچیدگیهاي محیط فعالیت و خصایص ذاتی گزارشگري مالی امري اجتناب ناپذیر مینماید. در خصوص اعمال اختیار، انتخابگري و کاربست قضاوت مدیران در فرآیند گزارشگري مالی دیدگاههاي گوناگونی وجود دارد. دیدگاه اطلاع رسانی و دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه از جمله دیدگاههاي شناخته شده در این زمینه به شمار میروند. این نوشتار در ابتدا به صورت خلاصه به بررسی مبانی نظري پشتوانه هر یک از این دیدگاهها پرداخته و پس از آن معیارهایی که براي سنجش و اندازه گیري مفهوم کیفی رفتارهاي فرصت طلبانه معرفی شده است را مورد بررسی قرارداده است. در این زمینه سعی شده تا معیارها و سنجههایی که به تازگی براي اندازه گیري و ارایه تعاریف عملیاتی مناسب از رفتارهاي فرصت طلبانه معرفی شده اند، همانند الگوي بادرچر و همکاران، به تفصیل توصیف شوند و مورد توجه و تاکید قرار گیرند. پس از آن با توجه به ادبیات موجود حسابداري، تاثیر بروز رفتارهاي فرصت طلبانه بر یکی از ویژگیهاي کیفی مطلوب اطلاعات مالی، توان پیش بینی، بررسیشده است. پیشبینی میشود هر اندازه شدت بروز رفتارهاي فرصت طلبانه در حسابداري و گزارشگري مالی یک شرکت بیشتر باشد، توان پیشبینی ارقام اولیه درج شده در گزارشهاي مالی آن شرکت از توان پیشبینی ارقام تجدید ارایه شده آن شرکت کمتر خواهد بود.

واژهھاي کلیدي : دیدگاه اطلاع رسانی، دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه، توان پیش بینی

* نویسنده مسئول:anvary@modares.ac.ir

دا ه ا _ا


مقدمه

دهمین همایش ملی حسابداري ایران 3 و 4 خرداد 1391

بر اساس مبانی نظري و مفاهیم تئوریک پشتوانه استانداردها و رویههاي حسابداري هدف صورتهاي مالی عبارت از ارائـه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندي شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیري مالی واحد تجاري است که براي طیفی گسترده از استفادهکنندگان صورتهاي مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادي مفید واقع گردد (مفاهیم نظري گزارشگري مالی، سازمان حسابرسی، .(1386
براي این که بتوان از طریق گزارشگري مالی به این هدف نائل شد لازم است اطلاعات گزارش شده به مخاطبان و استفادهکنندگان صورتهاي مالی داراي حداقل ویژگیهاي کیفی باشند. خصوصیات کیفی به خصوصیاتی اطلاق میشود که موجب میگردد اطلاعات ارائه شده در صورتهاي مالی براي استفادهکنندگان در راستاي ارزیابی وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیري مالی واحد تجاري مفید واقع شود. برخی خصوصیات کیفی به محتواي اطلاعات مندرج در صورتهاي مالی و برخی دیگر به چگونگی ارائـه این اطلاعات مربوط میشود.

خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با محتواي اطلاعات، ” مربوط بودن“ و ” قابل اتکا بودن“ است. خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با ارائه اطلاعات، ” قابل مقایسه بودن“ و ” قابل فهمبودن“ است. هر یک از این خصوصیات کیفی اصلی خود مشتمل بر خصوصیات کیفی فرعی (زیر مجموعه) از قبیل ارزش تاییدکنندگی، ارزش پیش بینی، انتخاب خاصه مناسب، کامل بودن، احتیاط، بی طرفی، بیان صادقانه، رجحان محتوا بر شکل، ثبات رویه، افشاي مناسب، ادغام و طبقه بندي مناسب و توان استفادهکننده در کاربست اطلاعات گزارش شده بوده و در عین حال اعمال آنها از محدودیتهایی مانند به موقع بودن، ملاحظه هزینه و منفعت، موازنه بین خصوصیات کیفی و سطح اهمیت تاثیر جدي میپذیرد.

از آنجا که واحدهاي گزارشگر در وهله اول مسئول تهیه و ارایه گزارشهاي مالی هستند، به ناچار در نظر گرفتن ویژگیهاي پیش گفته در عملِ گزارشگري مالی و لحاظ نمودن آنها در صورتهاي مالی که شرکتها منتشر میسازند، توسط مدیریت واحد گزارشگر انجام میپذیرد. در واقع این نقشی است که ایفاي آن به مدیریت واحد گزارشکر واگذار شده است.


مجموعه مقالات :(2) حسابداري و بازار سرمایه


گذشته از ویژگیهاي کیفی که اعمال قضاوت و اختیار از جانب مدیران واحد گزارشگر در رابطه با آنها ضروري به نظر میرسد، شرایط و معیارهاي مرتبط با شناخت، اندازه گیري و افشا در صورتهاي مالی نیز به گونه اي است که نیازمند اعمال قضاوت و اختیار توسط مدیران واحد گزارشگر میباشد. به عنوان نمونه شناخت یک قلم در صورتهاي مالی به عنوان یکی از عناصر این صورتها نیازمند توجه به مواردي از قبیل تاثیر معاملات و رویدادهاي گذشته، در دسترس بود شواهد کافی و اندازه گیري قابل اتکا بر حسب مبالغ پولی است.

همان طور که پیشتر گفته شد تعیین تکلیف این موارد و مشخص ساختن این که آیا این معیارها برقرار هستند یا خیر در وهله اول توسط مدیران واحد گزارشگر انجام میپذیرد، بنابراین لازم است به ایشان اختیارات مناسبی براي تهیه صورتهاي مالی و گزارشگري مالی داده شود تا بتوانند این ملاحظات را رعایت نمایند.

پیچیده تر شدن محیط و تغییرات گسترده و در عین حال پیوسته آن نیز در کنار دو عامل پیش گفته، اعمال اختیار از جانب مدیران در گزارشگري مالی را گریز ناپذیر میسازد. تغییرات گسترده، روز افزون و پیوسته شرایط محیطی که براي مثال در شکل تغییرات رخداده در رویههاي تولید، توزیع و فروش، معرفی ابزارها و روشهاي جدید تامین مالی، افزایش رقابت در بازارهاي سرمایه براي انتفاعِ بیشتر از سرمایه بخش خصوصی و نیز افزایش رقابت در حوزه کسب و کار

قابل مشاهده است، همه و همه باعث میگردد مدیران واحد گزارشگر که از نزدیک با این تحولات مرتبط و در عین حال مسئول تهیه صورتهاي مالی هستند، بیش از پیش محق به اعمال دانش، قضاوت حرفه اي و حوزه نسبتا گسترده اي از اختیارات در فرآیند گزارشگري مالی باشند.

از آن چه گفته شد میتوان نتیجه گرفت شرایط و ویژگیهاي ذاتی محیط فعالیتهاي تجاري و نیز خصوصیات گریز ناپذیر گزارشگري مالی به گونه اي است که اعمال اختیار از جانب مدیریت واحد گزارشگر در فرآیند تهیه صورتهاي مالی و ارایه گزارشهاي مالی را اجتناب ناپذیر میسازد. تدوین کنندگان استانداردهاي حسابداري و نظریه پردازان این عرصه نیز مقوله اعمال اختیار از جانب مدیران در گزارشگري مالی را مورد توجه خاص خویش قرار داده، پیرامون آن به بحث و تبادل نظر پرداخته و یا رویههاي عملی، به زعم خویش مناسب را پیشنهاد نموده اند.

321

دا ه ا _ا

دهمین همایش ملی حسابداري ایران 3 و 4 خرداد 1391

در حوزههاي مرتبط با عملِ حسابداري و گزارشگري مالی پیرامون این مقوله دو دیدگاه نسبتا کلی مطرح شده است. این دیدگاهها را میتوان به منزله دو سر یک طیف بر شمرد زیرا برخی صاحب نظران نسبت به اعمال اختیار از جانب مدیران دیدگاه موافق و برخی دیگر دیدگاه مخالف اتخاذ نموده اند. در حالی که برخی از ایشان موافق وجود انعطاف پذیري1 در حسابداري و گزارشگري مالی هستند برخی دیگر اعمال اختیار از جانب مدیران و وجود انعطاف پذیري در گزارشگري مالی را برنتافته، ضمن مخالفت با آن رویههاي حسابداري و گزارشگري مالی به شدت یکنواخت شده2 را مورد تاکید قرار میدهند (ولک و همکاران، .(2006

در حوزه بحثهاي نظري نیز دیدگاههيا موافق و مخالف صریحی در رابطه با اعمال اختیار از جانب مدیران در فرآیند گزارشگري مالی مطرح شده است. دیدگاه موافقان اعمال اختیار را میتوان تحت عنوان دیدگاه اطلاع رسانی3 و دیدگاه مخالفان را میتوان تحت عنوان دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه4 مدیران نام گذاري و بررسی کرد (بادرچر و همکاران، .(2011

دیدگاه اطلاع رسانی

بر اساس دیدگاه اطلاعرسانی مدیران از فرصتهاي اختیاري که در حسابداري و گزارشگري مالی به دست میآورند به شکل مناسبی استفاده کرده و سعی میکنند با کاربست این فرصتها اقدام به انتقال اطلاعات خصوصی - که بعضا فقط مدیران شرکت به آن دسترسی دارند و سرمایه گذاران و سهامداران اطلاعی از آن ندارند - کنند. این امر باعث میگردد اقلام درج شده در گزارشهاي مالی، به ویژه اقلام تعهدي مندرج در این گزارشها، بهتر بتوانند به عنوان معیاري براي پیشبینی جریانهاي نقدي آتی شرکت عمل نمایند. به عبارت دیگر در طرح این دیدگاه فرض بر آن است که مدیران از انعطاف پذیري که در کاربست اصول پذیرفته شده حسابداري و یا اعمال استانداردهاي حسابداري وجود دارد در جهت بهبود و ارتقاي شاخصها و ویژگیهاي کیفی اطلاعات نظیر توان پیشبینی و ارایه منصفانه استفاده میکنند (لوئیس و رابینسون، .(2005

دیدگاه اطلاعرسانی، به شکلی که در فوق مطرح شد، قرابت زیادي با نظریه علامت دهی5 دارد. بر اساس نظریه علامت دهی در دنیاي امروز شرکتها بیش از گذشته براي تامین نیازهاي مالی خویش به بازار سرمایه بخش خصوصی اتکا میکنند. بازار سرمایه متشکل از فعالان بخش


مجموعه مقالات :(2) حسابداري و بازار سرمایه


خصوصی این امکان را فراهم میسازد که پس اندازهاي خرد، تجمیع شده به شکل کلان در اختیار بنگاههاي اقتصادي نیازمند منابع مالی قرار گیرد. بازار سرمایه اي که به این شکل سازماندهی شده، همانند هر بازار دیگري در دنیاي امروز بازاري رقابتی است به این معنی که تامین کنندگان (عرضه کنندگان) منابع مالی، سرمایه خویش را در اختیار بنگاههایی قرار میدهند که بیش از سایرین قادر به منتفع ساختن تامین کننده و جبران ریسک تحمل شده توسط وي باشند. به صورت بدیهی این امر بنگاههاي اقتصادي نیازمند منابع مالی را وادار به رقابت براي دسترسی هر چه بیشتر به منابع مالی عرضه شده در این بازارها مینماید.

یکی از ابزارهایی که در این رقابت به بنگاههاي اقتصادي کمک میکند تا بتوانند براي کسب منابع اقتصادي بر سایرین پیشی گیرند، گزارشها و صورتهاي مالی منتشر شده توسط ایشان است. به اعتقاد بوتاسان (1997 ) افشاي بیشتر اطلاعات میتواند موجب کاهش هزینه سرمایه و درنتیجه افزایش ارزش شرکت شود. اگر شرکت به لحاظ گزارشگري مالی خوشنام باشد و در مورد فعالیتهاي خود اطلاعات بیشتري اعلام و افشا نماید توانایی بیشتري در جذب سرمایه خواهد داشت چراکه اعتماد سرمایه گذاران را به خود جلب خواهد کرد. گزارشات قابل اتکا و بموقع باعث میشود که افراد بتوانند به درستی چشم اندازهاي آتی شرکت را ارزیابی نمایند. این امر باعث کاهش ریسک سرمایه گذاري و همچنین نرخ بازده مورد انتظار شده و بالتبع کاهش هزینه سرمایه را به دنبال خواهد داشت. به صورت کلی محیط اطلاعاتی که هر شرکت پیرامون خویش ایجاد مینماید و میزان شفافیتی که در ارایه اطلاعات از آن برخوردار است، با میزان دسترسی آن شرکت به منابع مالی با هزینه مناسب رابطه مستقیم دارد (ولک و همکاران، .(2006

شرکتها و بنگاههاي اقتصادي با مد نظر قرار دادن این موضوع سعی میکنند بر غناي محیط اطلاعاتی که پیرامون ایشان در بازار سرمایه وجود دارد بیفزایند و با شفاف تر کردن اطلاعاتی که در رابطه با وضعیت و عملکرد مالی خویش ارایه مینمایند، در رقابت براي کسب منابع مالی مورد نیاز بر دیگر شرکتها پیشی گیرند. در چنین بافتی هنگامی که مدیریت شرکت قادر به اعمال اختیار در فرآیند گزارشگري مالی است، سعی میکند از اختیارات و توان اعمال نفوذ خویشتن به شکلی استفاده نماید که بتواند هر چه بهتر از طریق گزارشهاي مالی، به انتقال اطلاعات مربوط و قابل اتکا به فعالان بازار سرمایه بپردازد. زیرا از این موضوع آگاه است که انتقال بهترِ اطلاعات به

323

دا ه ا _ا

دهمین همایش ملی حسابداري ایران 3 و 4 خرداد 1391

معنی افزایش کیفیت گزارشگري مالی و بیشتر شدن غناي محیط اطلاعاتی پیرامون شرکت خواهد بود که خود در نهایت منجر به دسترسی شرکت به منابع مالی با هزینه کمتر خواهد شد (بادرچر و همکاران، .(2011

دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه

دیدگاه بروز رفتارهاي فرصت طلبانه از جانب مدیران بر خلاف دیدگاه اطلاعرسانی، نسبت به شرکتها و مدیران ایشان رویکردي بدبینانه را در پیش گرفته و معتقد است مدیران از فرصتها و انعطاف پذیري که حسابداري و گزارشگري مالی در اختیار ایشان قرار میدهد سواستفاده کرده، بر اساس این اختیارات و با بکارگیري اقلام تعهدي اختیاري سعی در پنهان کردن حقایق از دید سهامداران و سرمایه گذاران مینمایند. بر اساس این دیدگاه هدف مدیران شرکتها از این کار بیشینه کردن رفاه و ثروت خویش به هزینه سرمایه گذاران و سهامداران است (رِوینس و همکاران، 2005؛ بادرچر و همکاران، .(2011

دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه قرابت محتوایی زیادي با تئوري نمایندگی و فرضیه پاداش که در مجموعه تئوري هاي اثباتی (واتز و زیمرمن، (1985 طرح گردیده، دارد. بنابر تئوري نمایندگی، یک واحد تجاري در حقیقت ساختاري تصنعی6 و به عبارت دیگر مجموعه اي از قراردادها است که بین گروههاي ذینفع منقعد شده است. این قراردادها حیطه و قلمرو واحد تجاري را تعیین میکنند. گروههاي ذینفع به این دلیل گرد هم میآیند و یک فعالیت اقتصادي را به صورت مشترك پی میگیرند که به خوبی دریافته اند انجام دادن فعالیتهاي اقتصادي به صورت مشترك هزینههاي مبادلات را کاهش میدهد. آنها با کنار هم گذاشتن منابع مالی، مدیریت و مهارتهاي خود و با اتکا بر هم افزایی7 این عوامل با هم، یک فعالیت اقتصادي را همنوا با هم و به صورت متمرکز دنبال میکنند.

مجموعه اي از قراردادهاي نوشته و نانوشته بر روابط بین این ذینفعان حکم فرماست. این قراردادها از این جهت بین ذینفعان منعقد میشود که اطمینان حاصل گردد یک گروه به دنبال صدمه رساندن به منافع سایر گروهها نیست. در واقع هر ذینفعی از اینموضوع که خود وي و سایر گروههاي ذینفع در واحد تجاري، بدنبال منافع شخصی خویش هستند آگاهی دارد، بنابراین سعی


مجموعه مقالات :(2) حسابداري و بازار سرمایه


میکند با انعقاد قراردادهایی با دیگر گروهها، منافع خویش را با منافع آنها همسو ساخته و اطمینان حاصل نماید منفعت طلبی دیگران منافع او را تحت الشعاع قرار نخواهد داد (دیگان، .(2006
سیستم حسابداري و صورتهاي مالی میتواند با توجه به نوع رابطه بین ذي نفعان براي اجراي راهکار مزبور (انعقاد قراردادهاي کارآ میان ذینفعان) مفید واقع گردد. به عنوان مثال براي کاهش تضاد منافع بین سهام داران و مدیرانِ یک واحد تجاريغلبا از قراردادهاي پاداش مبتنی بر ارقام حسابداري استفاده میشود. به این ترتیب انتظار میرود همزمان با افزایش ثروت سهام داران و سرمایه گذاران سطح رفاه مدیران واحد تجاري نیز بیشتر شود زیرا قراردادهاي جبران خدمات مدیران در عمل به شکلی منعقد شده که منافع و رفاه ایشان را با سطح انتفاع و افزایش ثروت

سرمایه گذاران و سهامداران همسو ساخته است.

مخالفان اعمال اختیار از جانب مدیران در فرآیند گزارشگري مالی، این نکته را دستاویز خویش قرار داده با استناد به آن مخالفت خود با اعمال اختیار و نفوذ مدیران در فرآیند گزارشگري مالی را توجیه میکنند. این صاحب نظران معتقدند هنگامی که مدیران بتوانند با اعمال برخی اختیارات به گزارشگري مالی بپردازند، سعی خواهند نمود با توجه به تضاد منافعی که به شکل بالقوه میان ایشان و مالکان و سایر ذینفعان وجود دارد و نیز با توجه به این که سطح حقوق، مزایا و رفاه کلی ایشان به نتایج عملکردشان وابسته است، از این توان سواستفاده کنند. به این معنی که مدیران با اتکا به این اختیارات جنبههاي منفی عملکرد خویش را مخفی کرده همزمان سعی خواهند نمود جنبههاي مثبت عملکرد خود را پررنگ تر جلوه دهند یا سعی خواهند نمود از پاسخگویی در رابطه با نقاط ضعف عملکردي خویش طفره روند (واتز و زیمرمن، 1985؛ دیگان، 2006؛ ولک و همکاران، .(2006 به عبارت دیگر برخورداري از توان اعمال اختیار در فرآیند گزارشگري مالی زمینه مناسبی را براي بروز رفتارهاي فرصت طلبانه براي مدیران فراهم میآورد.

در مقام مقایسه، دیدگاه رفتارهاي فرصت طلبانه بیش از دیدگاه اطلاعرسانی نظر موافقان و صاحبنظران را به خود جلب کرده و از سبقه تاریخی بیشتري نیز برخوردار است (بادرچر و همکاران، .(2011 از اینرو در ادامه این نوشتار به بررسی سنجههایی که براي اندازه گیري و ارایه تعریف عملیاتی از این مفهوم معرفی شده اند، خواهیم پرداخت.

325

دا ه ا _ا دهمین همایش ملی حسابداري ایران
3 و 4 خرداد 1391

سنجش و اندازه گیري رفتارهاي فرصت طلبانه

مفهوم رفتارهاي فرصت طلبانه تا حد زیادي کیفی است به همین دلیل در ادبیات حسابداري براي اندازه گیري و ارایه تعریفی عملیاتی از آن سازههاي مختلفی مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله این معیارها میتوان به اقلام تعهدي غیر عملیاتی8 اشاره نمود. این معیار توسط گیولی وهاین (2000)، پائیک و همکاران (2007) و باتاچاریا و همکاران (2003) مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از این معیار مبتنی بر این فرض است که سطح عدم اطمینان، در رابطه با اقلامی که جز عملیات معمول و مستمر شرکت نیستند (اقلام غیر عملیاتی)، بیش از سطح عدم اطمینان در رابطه با اقلامی است که جز فعالیتهاي عادي شرکت محسوب میشوند (گیولی وهاین، .(2000 بنابراین زمینه اعمال اختیار و نفوذ مدیران در فرآیند گزارشگري مالی براي این اقلام بیش از اقلام عملیاتی معمول که حالت مستمر دارند، میباشد.

مدل جونز یامدل تعدیل شده جونز (جونز، 1991؛ دیفاند و جیمبالو، 1994؛ دیچاو، (1995 یکی دیگر از معیارهاي (سنجه هاي) مورد استفاده براي اندازه گیري میزان اعمال اختیار و نفوذ مدیران در فرآیند گزارشگري مالی است. این مدل براي سنجش میزان بروز رفتارهاي فرصت طلبانه از جانب مدیران در گزارشگري مالی اقلام تعهدي اختیاري9 را مورد توجه خاص قرار میدهد. حسابداري تعهدي در مواردي مانند نوع برخورد با مخارج تحقیق و توسعه، نوع برخورد با مخارج و هزینههاي تبلیغات، شناسایی درآمدهاي مرتبط با پروژههاي پیمانکاري بلندمدت، شناسایی هزینههاي مرتبط با قراردادهاي اجاره و موارد دیگري از این دست مدیران را قادر به تصمیم گیري در رابطه با ارقام تعهدي که باید در صورت هاي مالی شناسایی و گزارش شوند، میسازد. بنابراین براي اندازه گیري میزان رفتارهاي فرصت طلبانه اي که در فرآیند گزارشگري مالی مجال بروز یافته اند از اقلام تعهدي اختیاري استفاده میشود زیرا که حسابداري تعهدي مجرایی مناسب براي اعمال اختیار مدیران فراهم میآورد. بر این اساس میتوان گفت هر اندازه اقلام تعهدي اختیاري بیشتر باشند مدیریت از توان اعمال اختیار و نفوذ خود در فرآیند گزارشگري مالی به شکل فرصت طلبانه تري استفاده کرده است.

یکی دیگر از سازههایی که براي سنجش رفتار فرصت طلبانه مدیران در گزارشگري مالی به تازگی مورد استفاده قرار گرفته است تلاش شرکت و مدیران آن براي برآوردن پیشبینیهایی که


مجموعه مقالات :(2) حسابداري و بازار سرمایه


در خصوص عملکرد شرکت به عمل آمده است 10 را مد نظر قرار می دهد. هنگامی که شرکت درصدد است پیشبینیهاي به عمل آمده در خصوص عملکرد خویش را برآورده سازد (این امر به اولویت شرکت براي گزارشگري مالی مبدل میشود)، از اهمیت ویژگیهایی نظیر مربوط بودن و قابل اتکا بودن در گزارشگري مالی کاسته شده، توان پیشبینی و ارایه منصفانه به درجه دوم اهمیت تنزل مییابند.

معیار اخیر که نوعی الگوریتم براي شناسایی و طبقه بندي رفتار گزارشگري مالی شرکتها به شمار میرود، پس از آن مطرح شد که صاحب نظرانی چون مک نیکولز (2000) و دیچاو و همکاران (1995) به انتقاد از مدلهایی که اقلام تعهدي را براي سنجش سطح بروز رفتارهاي فرصت طلبانه مدیران در گزارشگري مالی مورد استفاده قرار میدهند، پرداختند. این الگوریتم که توسط بادرچر و همکاران (2011 ) معرفی و تبیین گردیده براي شناسایی رفتارهاي فرصت طلبانه در گزارشگري مالی ابتدا شرکتها را بر اساس مقایسه رقم سود اولیه و سود تجدید ارایه شده ایشان به دو دسته شرکتهایی که با هدف افزایش سود رفتار گزارشگري مالی فرصت طلبانه داشته اند 11 (شرکتهاي زیرمجموعه اول) و شرکتهایی که با هدف کاهش سود رفتار گزارشگري مالی فرصت طلبانه بروز داده اند 12 (شرکتهاي زیرمجموعه دوم)، تقیسم مینماید.

شرکتهاي زیرمجموعه اول در صورتی در طبقه شرکتهاي داراي رفتار فرصت طلبانه قرار میگیرند که ارایه رقم اولیه سود توسط ایشان منجر به دستیابی آنها به پیشبینیهاي انجام شده در رابطه با سودشان شده باشد اما ارایه رقم تجدید ارایه شده سود توسط ایشان نشانگر آن باشد که مبالغ پیشبینی شده قابل حصول نبوده اند. به زبان ریاضی اگر رقم سود اولیه (OI) یک شرکت از رقم سود تجدید ارایه شده (RI) آن بیشتر باشد، آنگاه چنانچه سود اولیه بیشتر از سود پیشبینی شده (FI) و سود تجدید ارایه شده کمتر از سود پیشبینی شده باشد آن شرکت در زمره شرکتهایی قرار میگیرد که در گزارشگري مالی خویش رفتار فرصت طلبانه بروز داده اند.

OIt>FIt>RIt (1)
آن چه گفته شد در مجموع به این معنی است که شرکت توانسته است با بروز رفتارهاي فرصت طلبانه و اعمال اختیار در فرآیند گزارشگري مالی در دوره زمانی t (حداقل) به تحقق پیشبینی خود در خصوص سود حسابداري بپردازد در حالی که مبالغ تجدید ارایه شده سود آن

327

FIt>OIt>RIt

OIt>RIt>FIt

دا ه ا _ا

دهمین همایش ملی حسابداري ایران 3 و 4 خرداد 1391

دوره (که در دوره بعد گزارش شده و تحت تاثیر انگیزههاي فرصت طلبانه مدیران شرکت نیستند) نشان دهنده آن هستند که چنین پیشبینی دست یافتنی نبوده است.

براي شرکتهایی که با انگیزه افزایش سود اقدام به سواستفاده از انعطاف پذیري که گزارشگري مالی در اختیار ایشان قرار میدهد، کرده اند میتوان دو حالت دیگر نیز در نظر گرفت که در هر دوي این حالتها با وجود بیشتر بودن مبلغ سود اولیه از سود تجدید ارایه شده، شرکت به عنوان عضوي از مجموعه شرکتهایی که رفتار فرصت طلبانه از خود بروز داده اند طبقه بندي

نمی شود.

(2) (3)
در هر دوي این حالتها با وجودي که رقم سود اولیه از رقم سود تجدید ارایه شده بیشتر است اما تلاش شرکت براي سواستفاده از انعطاف پذیري و قدرت انتخابی که براي گزارشگري مالی در دسترس بوده، از منظر حصول پیش بینیها بی تاثیر باقی مانده است. رابطه (2) نشانگر آن است که هم سود اولیه و هم سود تجدید ارایه شده، هر دو، بیشتر از رقم سود پیشبینی شده بوده اند و رابطه (3) نشانگر آن است که هم سود اولیه و هم سود تجدید ارایه شده، هر دو، کمتر از رقم سود پیشبینی شده بوده اند.

شرکتهاي زیرمجموعه دوم را نیز میتوان همانند شرکتهاي زیر مجموعه اول مورد بررسی قرار داده، مشخص نمود آیا ایشان در گزارشگري مالی خویش رفتار فرصت طلبانه داشته اند یا خیر. اما از دیدگاه بادرچر و همکاران (2011) تعیین این که آیا رفتار ایشان فرصت طلبانه بوده یا نه به شکل نسبتا پیچیدهتري انجام میپذیرد. به عنوان نمونه شرکتی در زمره شرکتهاي برخوردار از رفتار فرصت طلبانه قرار میگیرد که همزمان شرایط زیر در رابطه با آن مصداق داشته باشد:

(1-4) RIt>OIt>FIt

(2-4) OIt+1<FIt+1<Adj- OIt+1 در این روابط نمادهاي RI، OI و FI همانند آنچه پیشتر گفته شد به ترتیب نشانگر سود تجدید ارایه شده، سود اولیه و سود پیشبینی شده هستند. Adj-OIt+1 نشانگر سود تعدیل شده دوره t+1 از بابت اثرات تجدید ارایه سود دوره t است. این مبلغ با کسر کردن سود اولیه گزارش


مجموعه مقالات :(2) حسابداري و بازار سرمایه


شده در دوره t از سود واقعی دوره t+1 و افزودن سود تجدید ارایه شده مربوط به دوره t به سود واقعی دوره t+1 محاسبه میگردد. محاسبه این مبلغ با در نظر گرفتن این فرض صورت میپذیرد که اگر سود دوره t تجدید ارایه نشده بود یا به عبارت دیگر در صورتی که اثرات بروز رفتارهاي فرصت طلبانه در دوره t هیچگونه تاثیري بر سود گزارش شده در دوره t+1 نمی داشت آنگاه چه رقمی به عنوان سود دوره t+1 گزارش میگردید.

برقرار بودن رابطه (1-4) به معنی آن است که شرکت با وجود تلاش براي کاهش سود خود توانسته پیشبینیهاي مربوط به سود را محقق سازد. بدیهی است که در شرایط رقابتی بازارهاي سرمایه هیچ شرکتی تمایل به کاهش دادن سود خود ندارد مگر آن که کاستن از سود را داراي منافع و مزایاي بالقوه و پنهان بداند. یکی از مزایاي کاستن سود دوره جاري با اعمال اختیار در رابطه با اقلام تعهدي، انتقال سود به دوره آتی به قصد محقق ساختن پیشبینیهاي به عمل آمده در رابطه با آن دوره، به همان شکل که رابطه (2-4) به تبیین آن پرداخته، است. روابط (1-4) و (2-4) در کنار هم نشانگر آن هستند که شرکت به موازات کاستن از سود واقعی دوره جاري توانسته پیشبینی دوره جاري را محقق سازد و همزمان، با انتقال بخشی از سود دوره جاري به دوره آتی (RI>OI) پتانسیل لازم براي محقق ساختن پیشبینی دوره آتی را نیز فراهم آورد FIt+1<Adj-)

.(OIt+1

همان گونه که در اینجا گفته شد از منظر بادرچر و همکاران ( (2012 در خصوص شرکتهایی که رفتار فرصت طلبانه ایشان به قصد کاهش سود گزارش شده در دوره جاري مجال بروز مییابد، تاثیري که بروز این رفتارها بر گزارش سود در دوره آتی و تحقق سود پیشبینی شده آن دوره دارد، عامل مهمی در تشخیص فرصت طلبانه بودن یا نبودن رفتار گزارشگري مالی شرکت به شمار میرود. بر این اساس در صورت وجود شرایط زیر نیز رفتار گزارشگري مالی شرکت فرصت طلبانه تلقی میشود:

FIt>RIt>OIt (1-5)
OIt+1<FIt+1<Adj-OIt+1 (2-5)

از دیدگاه بادرچر و همکاران (2011) چنانچه شرایط زیر براي شرکتی برقرار باشد نمی توان آن شرکت را در زمره شرکتهایی که رفتار فرصت طلبانه داشته اند قلمداد نمود:

329

دا ه ا _ا

دهمین همایش ملی حسابداري ایران 3 و 4 خرداد 1391

(6) RIt >FIt>OIt به اعتقاد ایشان همواره ترجیح زمانی و مطلوبیت مدیران به شکلی است که تمایل دارند در صورت امکان پیشبینیهاي انجام شده را در اولین فرصت زمانی ممکن محقق سازند. بنابراین هنگامی که امکان محقق ساختن پیش بینیها در دوره جاري وجود داشته باشند تمام تلاش خویش را معطوف به ارایه گزارشهایی مینمایند که نشانگر این امر باشد. در این وضعیت تنها در صورتی که مدیریت شرکت از برخی واقعیات موجود غافل مانده یا در کابرد اصول و استانداردهاي پذیرفته شده حسابداري دچار اشتباه شود، ممکن است سود تجدید ارایه شده بیش از سود اولیه گزارش شود که در هر حال هیچکدام از این حالتها نشانگر بروز رفتارهاي فرصت طلبانه در

گزارشگري مالی نیستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید