بخشی از مقاله
اثر شخصیت هاي مدیران اجرایی و مدیران مالی بر کیفیت گزارشگري مالی
چکیده
این مطالعه به ارزیابی بین اشکال مختلف شخصیت هاي مدیران اجرایی و مدیران مالی و اثرآن بر اطلاعات حسابداري می پردازد .
پژوهش حول سه محور سازماندهی شده است : -1 بررسی رابطه ي بین تغییر مدیران مالی و مدیران اجرایی بر کیفیت گزارشگري مالی -2 اثر اعتماد به نفس بیش از حد مدیریت بر روي خروجی هاي گزارشگري مالی -3 اثر جنسیت (مرد یا زن بودن ) مدیران مالی و مدیران اجرایی بر روي خروجی گزارش هاي مالی . این پژوهش با ذکر نمونه عینی اهمیت در نظر گرفتن نوع شخصیت هاي مدیران مالی و مدیران اجرایی را به عنوان یک عامل مهم در خروجی هاي گزارشگري مالی بررسی می کند . همچنین به ارائه یک دیدگاه سیاست گذاري جالب به منظور ارتقاء کیفیت حاکمیت شرکتی و گزارشگري مالی می پردازد . به علاوه این پزوهش نشان می دهد که ساختار حاکمیت شرکتی طراحی شده در هر شرکتی بدون در نظر گرفتن شخصیت هاي مدیران مالی و مدیران اجرایی نمی تواند به منافع مطلوب خود دست یابد .
واژه هاي کلیدي : ،اعتماد به نفس بیش از حد مدیران اجرایی و مالی ، حاکمیت شرکتی، جنسیت مدیران اجرایی و مالی ، کیفیت
گزارشگري مالی .
مقدمه
یک سئوال کلیدي در مدیریت پژوهش این است که مدیران امور اجرایی داراي چه ویژگی هاي ذاتی می باشند ؟
برخی از صاحب نظران فر ضیه اي را مطرح می کنند که طبق آن مدیران اجرایی رده بالا در راس قرار داده می شوند و مجموعه اهداف سازمان و تصمیم گیري درباره عکس العمل سازمان در مواجه با تغییرات سریع تکنولوژي و تغییرات محیطی
به مدیران اجرایی وابسته است . [63]
مخالفان این دیدگاه در مقابل نظریه اي را مطرح می کنندکه بر طبق آن مدیران اجرایی بوسیله محیط اطرافشان بسیار محدود شده اند و آن ها توانایی محدودي براي اثر گذاري بر روي نحوه عملکرد سازمان دارند ، به عنوان مثال فرهنگ سازمانی یک شرکت ، ساختار صنعتی که شرکت در ان فعالیت می کند و دارایی هاي ثابت شرکت همگی عواملی هستند که توانایی مدیران اجرایی را در نشان دادن عکس العمل در مقابل حوادثی
که شرکت با آن ها مواجه می شود را محدود می کنند[96]
تحقیقات اخیر نشان می دهد که تاثیرگذاري مدیران اجرایی بر روي شرکت کمتر از اثرات دیگر شرکت ها و صنعت بر روي عملکرد شرکت است . به عنوان مثال لیبرسون و همکاران
(1972) دریافتند که اثر مدیران اجرایی بر روي شرکت تنها
%6,5 تا %14,5 از تغییرات در عملکرد شرکت را توضیح می دهد ، که بسیار کمتر ازتوضیح تغییرات بوسیله دیگر شرکت ها و
صنعت درمورد عملکرد شرکت می باشد[60]
اگرچه واسر من و همکاران (2010)دریافتند که اثرات مدیران اجرایی بر روي شرکت با اثرات دیگر شرکت ها و صنعت بر روي
شرکت به طور محسوسی متفاوت است .[96]
مکی (2008) شواهدي قوي در حمایت از نظریه تاثیر گذار بودن مدیران اجرایی بر روي عملکرد شرکت ارائه کردند . این مطالعات اندازه گیري عملکرد شرکت را به عنوان معیاري براي اندازه گیري عملکرد مدیران اجرایی در نظر گرفته اند . در این مطالعات اثرات مدیران اجرایی بر روي اطلاعات حسابداري بسار
جالب بوده است .[63]
مدیران اجرایی با این انتظار که در تصمیمات قابل درك مدیریت ارزش هاي مورد انتظار سهامداران را حداکثر کنند ، تعیین می
شوند. [6] اطلاعات صورت هاي مالی به استفاده کنندگان خارجی اجازه می دهد که به ارزیابی عملکرد مدیران اجرایی و موثر بودن مدیران اجرایی در رسیدگی به انجام عملیات بپردازند ، و به این ترتیب به عنوان محرکی براي گزارشگري بهتر و انجام عملیات به صورت مناسب تر عمل کنند . مدیران اجرایی نقش جالب توجهی در ارقام حسابداري و سودهاي ویژه دارند ، زیرا
محرك هاي بالا نقش مهمی در گزارش دقیق عایدات دارند . با توجه به مطالعات هلی (1985) ، حجم عمده اي از تحقیقات آکادمیک ، شواهد محکمی را از دستکاري سود بوسیله مدیران
اجرایی نشان می دهد [55] ، . [26] تحقیقات نشان می دهد که مدیران اجرایی فشار مضاعفی را بر مدیران مالی براي
دستکاري سود و برآوردن توقعات بازار وارد می کنند . [62]
مطالع حاضر هر دو شخصیت مدیران مالی و مدیران اجرایی و اثر
آن ها را بر کیفیت گزارشگري مالی بررسی می کند .
این تمرکز بر روي دوره هاي کوتاه مدت منجر به متلاشی شدن تعداد زیادي از شرکت هاي با تجربه از جمله شرکت هاي مطرح
آمریکایی شد . [78] این قبیل بحران ها به نحوه ي تعیین مدیران رده بالا و نحوه عملکردشان واکنش نشان می دهند .
مسئولیت مدیران رده بالا نه تنها تایید صورت هاي مالی می باشد بلکه آن ها مسئول هر گونه اشتباه و تقلب در صورت هاي مالی واحد تحت نظارت خود می باشند . این قبیل نظارت ها بوسیله مدیران اجرایی که نیروي انسانی را به صورت کارآمد تر مدیریت کنند و مدیران مقر را مجازات نمایند .
بحث را با مروري بر مطالعات صورت گرفته در زمینه مدیرت موثر منابع انسانی در قالب نظم دادن به مدیرانی که صورت هاي مالی با کیفیت پائین ارائه می کنند ، آغاز می کنیم . در حالی که این قبیل اصلاحات ممکن است از دیدگاه بازار خوشایند باشند ، اما موثر بودن آن ها باید با توجه به شخصیت مدیران اجرایی در
حاکمیت شرکتی مورد ملاحظه قرار گیرد . [57]
تحقیقات آکادمیک نشان می دهد که رفتار شخصی مدیران اجرایی از قبیل اعتماد به نفس بیش از حد ، پیش بینی هاي خوش بینانه مدیریت ، وابسته کردن درآمد شرکت به افزایش سود و مشارکت دراقدامات متقلبانه نقش مهمی را تصمیم گیري در مورد سیاست هاي مالی شرکت از قبیل تامین مالی ،
سودهاي تقسیمی و حاکمیت شرکتی بازي می کند.[52]
مجموعه یافته ها ي ناشی از تحقیقات در مورد اطمینان بیش از حد مدیریت نشان می دهد که این اطمینان بیش از حد به عنوان یک ویژگی نا مناسب براي مدیران در نظر گرفته شده است . اگرچه در برخی از موارد نیز به عنوان ملاکی از قدرت ریسک مدیران اجرایی برآورد شده است ، ور برخی پروژه ها با این دیدگاه مدیریت با قبول ریسک بیشتر سود بیشتري را نیز براي شرکت کسب نموده است . این اثرات ضد و نقیض اطمینان
بیش از حد مدیران اجرایی ، اهمیت در نظر گرفتن شخصیت هاي مدیران اجرایی را در قواعد حاکمیت شرکتی تصریح می کند .
اختلاف هاي اخلاقی بر اساس جنسیت ( مرد یا زن بودن ) به طور وسیعی در مطالعات اخلاق در تجارت مورد بررسی قرار گرفته است . این مطالعات نشان می دهد که زنان و مردان به طور مشخصی ارزش ها و علایق متفاوتی دارند و در تمایلات نسبت به انجام رفتارهاي غیر اخلاقی در تجارت نیز متفاوت
هستند. [45],[12]
مردان به سود هاي اقتصادي علاقه مند هستند و در روش کار خود موفق هستند و بسیار علاقه مند به شکستن قواعد براي دستیابی به مزیت رقابتی هستند .، در حالی که زنان نسبت به ارتباطات و کمک به دیگران سازگارتر هستند و کمتر نسبت به
انجام امور غیر اخلاقی تمایل دارند . [67],[12],[16]
جنسیت هاي مدیران مالی و مدیران اجرایی متفاوت می باشند ، بنابراین یک چارچوب جالب براي بررسی اثر جنسیت بر روي گزارشگري مالی فراهم می شود .
ما دو مطالعه ي اخیر منتشر شده در ژورنال حسابداري و اقتصاد ، در زمینه ي کیفیت گزارشگري مالی را گسترش داده ایم .دي چاو و همکاران (2010) ، گروه وسیعی از مطالعات مربوط به به کیفیت سود و نقش اساسی شرکت را در اثرگذاري بر روي
کیفیت سود مورد بررسی قرار دادند . [26]
اگرچه موضوع پژوهش ما کیفیت گزارشگري مالی می باشد ، اما ما بر روي ویژگی هاي فردي مدیران اجرایی و مدیران مالی (
یعنی اعتماد به نفس بیش ازحد مدیریت و جننسیت مدیریت)
تمرکز می کنیم . براي دستیابی به مناسب ترین دیدگاه هنوز
مطالع اي بر روي این موضوع صورت نگرفته است . مقاله آرم استرانگ و همکاران (2010) از نمونه مقاله هایی است که درباره فقدان شفافیت اطلاعات، ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان و اثر زیانبار آن بر روي ساختار هیئت مدیره
شرکت بحث می کنند. [6]
ما به بررسی این موضوع می پردازیم که عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان می تواند همچنین از نوع شخصیت و ویژگی هاي فردي مدیران اجرایی مانند سمت گیري و تمایلات شخصی آن ها و همچنین جنسیت آن ها ناشی شود . این موارد در
پژوهش آرمسترانگ و همکاران (2010) مور توجه قرار نگرفته
است . بنابراین مطالعه ي ما دیدگاه تازه اي را در مورد نقش مدیران اجرایی در تبادل اطلاعات بین هدایت کنندگان داخلی و خارجی سازمان ارائه می کند . همچنین این بازبینی به پژوهشگران آتی کمک خواهد کرد که نقش مدیریت را در حسابداري و حاکمیت شرکتی درك کنند زیرا در مطالعات قبلی صورت گرفته پژوهشگران نقش مدیریت را در حسا بداري ، حسابرسی و مطالعات حاکمیت شرکتی ترکیب نکرده بودند
.[57]
فرآیند پژوهش ما به این ترتیب خواهد بود ،مابه بررسی اثر گردش شغلی مدیران مالی و مدیران اجرایی بر روي کیفیت گزارشگري مالی می پردازیم و در این راستا با بررسی مطالعات تجربی صورت گرفتهبه این سئوال پاسخ خواهیم داد که آیا تنبیه کردن مدیران مقصرکه به دستکاري گزارش هاي مالی پرداخته اند توسط مدیریت منابع انسانی می تواند موثر واقع شود ؟ در ادامه به بررسی شخصیت ها و ویژگی هاي فردي مدیران و اثر آن بر روي ویژگی هاي اطلاعات حسابداري می پردازیم ، براي این
کار اثر اعتماد به نفس بیش ازحد مدیریت بر گزارشگري مالی ازقبیل انتشار و صحت سودهاي پیش بینی شده توسط مدیریت و تمایل ذاتی مدیران به انجام فعالیت هاي متقلبانه را بررسی می کنیم . سپس به بررسی اثر جنسیت (مرد یا زن بودن ) مدیران اجرایی و مدیران مالی بر روي کیفیت گزارشگري مالی با استفده از تحقیقات تجربی می پردازیم .بخش نهایی مقاله به ارائه ي استدلال هاي مطالعه ما در این موارد و همچنین به نتیجه گیري خواهد پرداخت .
کیفیت گزارشگري مالی و گردش شغلی مدیران مالی و
مدیران اجرایی
در چارچوب تئوري نمایندگی مدیران به عنوان نمایندگان سهامداران (مالکان ) عمل می کنند و انظار می رود که ارزش سهامدارن را حداکثر نمایند . اما همه مدیران به این نحو عمل نمی کنند و و جود مدیران کارآمد منابع انسانی نیز حتی تضمینی در مورد مجازات مجریان ضعیف نمی باشد .
خطر فسخ قرارداد مدیران می تواند به عنوان محرکی براي مدیران باشد تا هدف حداکثر کردن ثروت سهامداران را براي
خود برگزینند . گردش شغلی مدیران نیز همچنین می تواند باعث هماهنگی بیشتر بین شرکت و مدیران اجرایی شود و
کیفیت رهبري توسط مدیران را افزایش دهد . [44]
اکثر مطالعات صورت گرفته در مورد رابطه ي بین عملکرد شرکت و گردش شغلی مدیران اجرایی بوسیله مورفی (1999)
[72] ، هرمالین و همکاران 2003)،[58] (1998 ،[57] و آدامز
و هرمالین [2] (2010) صورت گرفته است . فینکلشتاین و هکاران (2009) مطالع به روز تري در مورد تعیین فواصل زمانی گردش شغلی مدیران اجرایی و اثر آن بر روي تصمیمات مدیران
اجرایی ، انجام دادند.[39]مطالعه آن ها ازبعد استرتژي و تغییر رهبري می باشد اما مطاله حاضر به بررسی گردش شغلی مدیران اجرایی از بعد گزارشگري مالی می پردازد .
مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که شرکت هایی که از مدیریت ضعیف برخورداند ، کیفیت سود ان ها نیز پایین است .
این مطالعات به مواردي مانند اظهار نظر مجدد ، عدم اظهارنظر یا استعفاي حسابرس اشاره می کند که همگی نشانه هایی از کیفیت سود پائین در این شرکت ها می باشد . معمولا بعد از اعلام مجدد سود تعویض مدیران اجرایی نیز افزایش می
یابد. [32] این یافته ها با فرضیات مدیریت موثر منابع انسانی سازگار می باشد .
این فرضیه پیشگویی می کند که اگر مدیریت نیروي کار به صورت موثر باشد مدیران کارا جایگزین کارمندان بدون کارایی خواهند شد بنابراین این قبیل تغییر پست ها توافقی خواهد بود که مدیران را از دستکاري کردن گزارش هاي مالی منصرف خواهد کرد .
آرتود دي و همکاران (2006) دریافتند که مدیران اجرایی یک
شرکت اظهارنظرهاي مجدد مالی را بایگانی می کنند . [7]
اگرچه این شواهد با مطالعات دساي و همکاران (2006) سازگار می باشد چارچوب هاي نظري استفاده شده براي توسعه فرضیه
ها در دو مطالعه اختلاف معنا داري با یکدیگر دارند. [36]
آرتوردي و همکاران (2006) دریافتند که اظهارنظرهاي مجدد مالی باعث افزایش صحت عملیات شرکت می شود و نشان می دهد که شرکت تمایل دارد براي واکنش نشان دادن به بحران
هاي خود نسبت به حذف مدیران اجرایی اقدام کند . [7]
لند (2010) شخصیت هاي مدیرانی را که به اظهارنظر مجدد می پردازند مورد ملاحظه قرار می دهد ومستنداتی را ارائه می کند که نشان می دهد با گردش شغلی مدیران اجرایی ، دقت اظهارنظر مجدد مدیران جدید در یک بازه ي زمانی افزایش می یابد . این مطالعات همچنین نشان می دهد کخ شروع کار حسابرسان و سودهاي وابسته به اظهارنظرهاي مجدد مانند یک
محرك براي تغییر مدیران اجرایی عمل می کند .[59]
لئون میلر (2008) توضیح می دهند که شکست در تشخیص اشتباه هاي تعمدي و اشتباهات غیر تعمدي در اجزاي سود هایی
که دوباره اعلام می شوند منجر به استنباط اشتباه می شو. [62]
کاراپوف و همکاران (2008) شواهد متقاعد کننده اي را ارائه نمودند که بر طبق آن تقریبا همه مدیران متقلب شغل خود را از دست داده اند.این یافته ها براي شرکت هایی با یک هیئت مدیره
مستقل و حجم بالاي سهامداران خارجی قوي تر است . [55]
منون و ویلیام (2008) شواهدي را بافتند که بر طبق آن تغییر مدیران اجرایی کناره گیري حسابرسان متصدي رااقزایش می دهد کناره گیري حسابرسان نیز خود می تواند توجیهی براي تغییر مدیران اجرایی باشد که مدیرانی که در حل مشکلات مربوط به گزارش حسابرسی ناتوان هستند جایگزین می شوند
. [70]
نتایج پژوهش فنچ و همکاران (2011) نشان می دهد که تقریبا
%60 مدیران مالی در دست کاري هاي شرکت مسئول هستند و بوسیله شرکت ها با انواع مجازات از قبیل محدودیت در استخدام
هاي آینده مواجه می شوند . [37]
مشاهدات نشان می دهد که افزایش در گردش شغلی مدیران در شرکت ها منجر به طرح دعاوي حقوقی براي گزارشگري مالی می شود(. (73
در نتایج برعکسی که آگراوال و همکاران (1999) گزارش دادند در یک نمونه شمل 103 شرکت که دست به تقلب زده بودند نشانی از گردش شغلی مدیران یافت نشد . این یافته ها شگفت انگیز است زیراافشاي تقلب ارزش شرکت را کاهش می دهد و هشداري براي مجازات مدیران مقصر می باشد . جایگزینی مدیران مجرم می تواند همچنین افشائیات شرکت را در مورد بدهی ها با محدودیت مواجه کند زیراموارد افشاي شرکت در مورد تقلب تقریبا موجب افزایش افشاي شرکت در مورد هزینه
هاي قانونی بدهی می شود. [4] اگرچه دلایل معتبري براي علت عدم امکان ارزیابی رابطه بین تقلب و تغییر مدیران اجرایی بوسیله ي آگراوال و همکاران (2009) توضیح داده شده است
.نخست آنکه هزینه جایگزینی مدیر متقلب ممکن است از لحاظ اعتبارات منابع انسانی شرکت ممنوع باشد، دوم آنکه شرکت ها بکوشند با تقویت سطح کنترل هاي داخلی مشکلات حسابداري را حل نمایند زیرا ممکن است هزینه هاي مستقیم و غیر مستقیم براي حل مشکلات حسابداري شرکت ممنوع باشد و افشاي مشکلات حسابداري با عکس العمل هیئت مدیره براي تغییر مدیریت همراه نباشد .سوم آنکه، در حالی که اظهارنظرهاي مجدد شرکت ها ممکن است اثر نامناسبی را بر اعتبار سرمایه شرکت داشته باشد . در این قبیل موارد ، ممکن است سود ناخالص ناشی از جایگزینی مدیران کم باشد . سرانجام ، ممکن است مکانیسم هاي حاکمیتی در داخل شرکت به اندازه
کافی قوي نباشد تا به تغییر سریع مدیران منجر شود .[3]
به طور مشابه بنیش (1999) اسنادي را ارائه داد که بر طبق آن ارائه سودهاي بیش از واقع توسط شرکت ها اثري بر تغییر
مدیران اجرایی ندارد. [10] همچنین یافته ها نشان می دهد که روابط متقلبانه اثر مهمی بر تغییر مدیران اجرایی ندارد .اگرچه تحقیقات نشان می دهد که خود کیفیت ضعیف سود و یا ترس از کیفیت ضعیف سود می تواند هیئت مدیره را تحریک کند که نسبت به تغییر مدیران اقدام کند .به علاوه این شاخص هاي کیفیت سود می تواند پاسخی به این سئوال باشدکه آیا مدیران اجرایی که سود را دستکاري می کنند در اصول کلی پذیرفته شده ي حسابداري مورد توجه قرار گرفته اند یا خیر ؟((26 .به علاوه اجماع نظر کلی در مورد ارائه مجدد کیفیت گزارشگري مالی ایده آل وجود ندارد .
فوند برگ وتیرول (1995) فرض می کنند که منابع وظایفی که مدیریت باید بر اساس آن ها عمل کند ، از ادامه فعالیت شرکت ناشی می شود . مدیریت می تواند توانایی انجام تقلب در شرکت را با سرپرستی مناسب امور به کمترین مقدار ممکن برساند، زیرا تصمیم گیري در مورد حفظ یا برکناري افراد در شرکت ها تا حد
زیادي به نحوه عملکرد آن ها در گذشته بستگی دارد . [41]
احمد و همکاران (2011) پیشتر رساله ي دفوند و پارك 1997) ) را بوسیله سه شاخص براي امنیت شغلی تصحیح کردند ، این سه شاخص عبارتند از :رقابت ، پایداري محصول و پایدار بودن سود (5) ،(.(28 مجموعه یافته ها از فرضیاتی حمایت می کند که هموار سازي سود به وجود امنیت شغلی براي مدیران بستگی دارد .
خلاصه بخش مفهوم اعتماد به نفس بیش از حد
در مجموع مطالعات انجام گرفته بر روي اثر کیفیت گزارشگري مالی بر روي احتمال تغییر مدیران اجرایی شواهد پیچیده اي رااز موثر بودن مدیریت منابع انسانی فرهم آورده است . به علاوه مطالعات گواهی می کنند که منابع انسانی باید نقش فعالی را در حاکمیت خارجی شرکت براي جلوگیري از فرصت طلبی هاي مدیران بازي کنند . به ویژه تحقیقات آتی باید بر روي این موضوع متمرکز شوند که آیا مدیریت منابع انسانی مکمل یا جایگزینی براي حاکمیت داخلی با در نظر گرفتن کیفیت گزارشگري مالی خواهد بود ؟
شخصیت هاي مدیران و اثر آن بر روي گزارشگري مالی
موفقیت یک معلم گمراه کننده است که افراد زیرك را با این فکر وا میدارد که آن ها هرگز موفقیت شان را از دست نمی دهند(
بیل گیتس بنیان گذار و مدیر اجرایی شرکت مایکروسافت )
.توقعات بالا کلید همه چیز است ( سم والتون ، بنیان گذار و مدیر اجرایی شرکت مال وات ) .
چگونه روانشناسان نحوه ي تصمیم گیري مدیران را بر اساس ویژگی هاي فردي آنان و تاثیر آن بر روي خروجی گزارشگري مالی توجیه می کنند ؟
از بعد مبانی تئوریک ، تئوري ها به ترتیب توسط هبیریک و ماسون ( 1984 ) پیشنهاد شده اند . کا این تئوري ها توضیح می دهند که خصوصیات فردي مدیران رده بالا بر روي نحوه تصمیم
گیري آن ها تاثیر خواهد گذاشت .[52] یکی از این ویژگی هاي مدیریتی جالب اعتماد به نفس بیش از حد است . در اینجا ما
یک مرور بر روي مفاهیم اعتماد به نفس بیش از حد و اثر آن بر روي گزارشگري مالی انجام می دهیم .
اصطلاح اطمینان بیش از حد به طور وسیعی در مطالعات روانشناسی از سال 1960 مور توجه قرار گرفته است . در نظم بخشیدن به فعالیت هاي اقتصادي و تامین مالی کارهایی براي کاربرد این مفهوم در توضیح رفتا ظاهرا غیر عادي در سال هاي
1990 تا 2000 آغاز شد .
از دیدگاه روانشناسی اعتماد به نفس بیش از حد عبارت است از :
درجه اي از امکان قضاوت و خود اصطلاح هم ارز با یکی از اشکال درجه بندي نشده می باشد . مهم ترین بسط این تعریف ،مطالعات این مفهوم در متونی است که اعتماد به نفس بیش از حدرا به عنوان خطاي حسی مثبت را در نظر می گیرد، یعنی
بهتر از میانگین واقعی اثر ، خطاي حسی کنترل و خوش بینی
غیر واقعی . [91]
اطمینان بیش از حد به عنوان یک صفت روانشناسی در مطالعه ما ممکن است به عنوان یک رفتار تبعیض آمیز غیرواقعی (مثبت)
درباره یک موضوع می باشد ، به عنوان مثال در مورد جریان وجوه نقد به معنی اغراق در بیان وجوه نقد می باشد .
در وضع کردن مدیران کسی از نردبان شرکت با موفقیت بالا خواهد رفت که براي تبدیل شدن به یک مدیر اجرایی متناسب با آن اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشد(. (46
مفهوم اعتماد به نفس بیش از حد تنها شامل خطاي حسی نمی شود بلکه شامل (1 تلقی بهتر از میانگین اثر (2 خوش بینی غیر
واقعی و (3 خطاي حسی کنترل می باشد.[91]
اعتماد به نفس بیش از حد مدیریت ممکن است منجربه انحراف
در تصمیمات سرمایه گذاري شرکت شود . [64],[61],[53]
اعتماد به نفس بیش از حد منجر به کاهش پرداخت هاي سود
تقسیمی می شود .[33] با وجود اینکه اعتماد به نفس بیش از حد یک انحراف رفتاري محسوب می شود ، مهمترین عامل براي
ترفیع مدیران اعتماد به نفس بیش از حد می باشد . [46]
اعتماد به نفس بیش از حد و گزارشگري مالی
مفهوم اعتماد به نفس بیش از حد اخیرا در تحقیقات حسابداري وارد شده است . هایربارو یانگ (2010) اسنادي را ارائه دادند که بر طبق آن اعتماد به نفس بیش از حد مدیران باعث انتخاب هایی در مورد گرایش به انتشار سود بیشتر و انتشار پیش بینی
هاي خوش بینانه می شود و همراه با مدیریت سود براي
دستیابی به سود مورد انتظار می باشد. [52]
لئو (2010) ، پژوهش قوي را در مورد پیش بینی مدیریت با در نظر گرفتن اختلاف جواب در مورد بازخورد حالت هاي اعتماد به نفس بیش از حد مدیریت و عدم اعتماد به نفس بیش از حد
مدیریت را مورد بررسی قرار داد.[62] محققان به بررسی اثر پیش بینی هاي مدیرانی که اعتماد به نفس بیش از حد دارند بر
روي عکس العمل بازار پرداختند . نتایج تحقیقات نشان می دهد که این پیش بینی هاي اشتباه اثر شگفت انگیزي بر روي بازار داشته است .
هیلري و هساي (2011) براي 4 فاصله زمانی 3 ماهه به بررسی اثراعتماد بهنفس بیش از حد بر روي پیش بینی هاي سود توسط
مدیریت پرداخته اند . آن ها دریافتند که این قبیل اعتماد به نفس هاي بیش از حد مدیریت منجر به کاهش دقت در پیش
بینی سود در 3 ماهه هاي بعدي خواهد شد. [59] نیچرلند و زچمن (2012) اسنادي را ارائه دادند که بر طبق آن مدیرانی که اعتماد به نفس بیش از حد دارند اقدامات کلاهبردانه اي را انجام
می دهند . این یافته ها بر اساس فرضیات قبلی می باشد که اعتماد به نفس بیش از حد مدیران مستلزم مدیریت سود در دوره هاي زمانی می باشد که آن ها را در موقعیت هاي مشروط در مقابل پیش بینی هاي آینده قرار می دهد . حبیب و همکاران
(2012) اثر اعتماد به نفس بیش از حد مدیران را بر روي
استراتژي هاي مدیریت سود بررسی کردند و این که آیا این ارتباط در طول بحران هاي مالی جهانی تغییر خواهد کرد یا نه ؟ نویسندگان به شواهدي دست یافتند که بر طبق آن مدیرانی که اعتماد به نفس بیش از حد دارند نسبت به سایر مدیران سود را
با دقت کمتري مدیریت می کنند .[51] سرانجام شواهد آشکار ساخت که مدیرانی که اعتماد به نفس بیش از حد در دوره هاي بحرانی سود صحیح بسیار بیشتر از سایر مدیران کاهش می دهند
.محققان به مطالعه اثر ویژگی هاي فردي مدیران مالی مانند ریسک پذیري و اعتماد به نفس بیش از حد بر روي کیفیت گزارشگري مالی پرداختند ، نتایج پژوهش شواهد محدودي را در مورد اثر این ویژگی هاي فردي مدیران مالی بر روي انتخاب هاي
گزارشگري آنان نشان می دهد. [42]
کارسلوو همکاران (2011) به ارزیابی رابطه ي بین مدیران اجرایی در انتخاب هیئت مدیره و اظهارنظرهاي مجدد را مورد بررسی قرار دادند .این محققین شواهدي را مبنی بر تاثیر مدیران اجرایی در انتخاب هیئت مدیره ارائه دادند که باعث خذف شدن
سودهاي کمینه می شد. [20] نتایج تحقیقات محققان دیگري برعکس تحقیق فوق ، ادعا می کند که مدیران اجرایی باید در هنگام انتخاب اعضاي هیئت مدیره دخالت مستقیم داشته باشند و افراد را به صورت تصادفی انتخاب نکنند ، آن ها همچنین بیان